1381/2/12 رابطه زمينيان با آسمانيان‏ بايگاني سالانه - 1381



«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»
الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي‏

بينندگان عزيز بحث را در ايامي مي‏بينند که هم روزگار کارگر و هم کارگر معلّم، و هم روز معلّم، و هم شب اربعين آقا امام حسين (عليه السلام). کار ارزش دارد. عده‏اي خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيدند؟ از آنها احوال کرد يک نفر گفت: من کار نمي‏کنم، تا گفت من کار نمي‏کنم امام صادق (عليه السلام) فرمود: از پيش چشم من افتادي - يعني آن کرامت قبلي را ديگر نداري. (ام السلمه همسر پيامبر (صلّي الله عليه و آله وسلم) کار مي‏کرد، گفتند تو زن پيامبري نبايد کار بکني، فرمود: همه بايد کار بکنند، زن پيغمبري ندارند. آدم بيکار بستر فتنه است، زن پيغمبري ندارد. آدم بيکار بستر فتنه و فساد برايش فراهم است.
- امام باقر (عليه السلام) داشت کار مي‏کرد يه کسي آمد نصيحتش کند. گفت: آقا تو پسرها پيامبر، امام چرا کاري مي‏کني؟ الان اگر عزرائيل بيايد در چه حالي هستي، فرمود: در بهترين حال‏ها، من افتخار مي‏کنم که کار مي‏کنم. منتهي کار گاهي بازوئي است و گاهي فکر، يعني يک طلبه و يک دانشجو، معلّم و استاد دانشگاه. کارها فرق مي‏کند اما انسان بي کار نبايد باشد. به همه کارگرها سلام عرض کرده و دستشان را مي‏بوسيم خدا همه تان را حفظ کند يک صلواتي بفرستيد اما روز معلّم و يادي از شهيد مطهري (ره) بگوئيم جمله‏اي را وارد بحث شويم. مرحوم مطهري (ره) هنوز بعد از 22 سال مشابه پيدا نکرده در جمهوري اسلامي ايران، هم کتاب‏ها و هم نوارها و هم فکرش و پاسداري از مکتب و به گردن همه ايرانيها که حق دارد که حق خصوصي هم به گردن من دارد. شايد 20 دفعه ايشان تشريف آورد منزل ما و خيلي مرا مورد تفقد قرار مي‏داد و اون کسي که روز اول انقلاب رفت خدمت امام خميني (ره) و تلاش کرد با صدا و سيما که من رفتم به صدا و سيما مرحوم مطهري (ره) بود. الان 22 سال است توي تلويزيون اگر از ما، بنده که کسي نيستم. حديثهايي که از امامهاست و آيات چيزي ياد گرفته‏اند به زبان بنده اينها همه با يک واسطه مديون مرحوم مطهري (ره) هستند. روحش شاد، من سفارش مي‏کنم همه دانشجوها و فرهنگي‏ها قانع نشويد به تحصيل و کلمه فارغ التحصيل روي خودتان نگذاريد هفته‏اي، دو هفته‏اي يکي از کتابهاي مطهري (ره) را مطالعه کنيد و حتي اگر هم مطالعه کرده‏ايد، دوباره مطالعه کنيد، بهترين کتاب است، خداوند انشاء الله روح ايشان و همه شهداء و ايشان را از همه ما راضي کند. و معلّمي که هر که حالا روز معلم است به شما بگويم که ممکن است از جاهاي ديگر پول بيشتري باشد امّا قدر معلّمي را داشته باشيد. من نمي‏دانم اين را براي شما گفته‏ام يا نه، ولي خوب به مناسبت روز معلم بگويم. يک روز دکتر بهشتي (ره) زنگ زد گفت: مي‏خواهم تو را ببينم، تشريف آوردند منزل، گفت: قرائتي تو يک خوبي داري و يک بدي، من از خوبي تشکر و از بدي تشکر، هشدار مي‏دهم، خوبي اينکه در معلمي تو يک چيزهايي را خدا بهت داده، در معلّمي تعبير قهرمان کرد. قوي هستي من خودم معلّمي کرده‏ام من اين معلّمي را براي تو تبريک مي‏گويم. بدي اينکه مي‏ترسم دست از اين گچ و تخته سياه برداري، از اين شغل معلّمي دست برداشته و بروي وزير و وکيل شوي، سفير، يک پستي بگيري، يا بچه‏ها را ول کني بروي سراغ پيرها. من دغدغه دارم که تو، و لذا هر چه خرجت هست. بگو چقدر خرج داري من ماه به ماه به تو... به فکر زندگي نباش که سراغ غير اين کار بروي.گفتم: از چي مي‏خواهي بدهي، گفت: از سهم امام گفتم: نه از سهم امام بايد خيلي با احتياط خرج کرد و من مي‏ترسم نتوانم با احتياج خرج کنم و زندگي‏ام شايد خيلي زاهدانه نباشد حالا اشرافي نيست مي‏ترسم زاهد هم نباشم، ولي من اين قول را به شما مي‏دهم حالا که از تهران تشريف آورده‏ايد قم منزل ما پا گذاشته‏اي روي چشم ما من به افتخار اينکه مهمان ما هستي من به شما قول مي‏دهم انشاءالله تا آخر عمر دست از گچ و تخته سياه بر ندارم و هر پستي و مقام و پولي هم سراغم آمد رد کنم و همين بچه‏ها باشند تخته سياه، اين قول را به مرحوم بهشتي داديم.
تعليم همراه با معنويت
معلمّي شغل خوبي است که بهشتي مي‏گفت: رها کردن شغل معلّمي فاجعه است. معلم‏ها و اساتيد دانشگاه خانم معلمها قدر خودتان را داشته باشيد. منتهي اين را هم به شما بگويم بگويم که اگر ديپلم و ليسانس را تربيت کنيد که معنويت نداشته باشد او به نون و آب مي‏رسد امّا شما براي قيامتت چيزي ذخيره نکرده‏اي، براي اينکه، آخر آدم لباس که مي‏شويد. ضمن اينکه لباس را مي‏شويد، دستهاي خودش هم پاک مي‏شود خودش هم يک ورزشي مي‏کند. يعني لباس را مي‏شويد هم يک چيزي گير خود لباس مي‏آيد. يعني يا پول مي‏گيرد يا عرق بدنش در مي‏آيد يا دستش پاک مي‏شود. شما اگر مي‏خواهي ليسانس و ديپلم درست کرده و يک چيزي هم براي قيامتتان باشد. معنويّت را جدّي بگيريد، ديپلم و ليسانس بي معنويّت آخرش مي‏شود بمباران افغانستان، عراق و ايران، اگر مي خواهيد فردا خطري براي ايران پيش آمد بچه هايتان فرار نکنند به مردم و وطنشان عشق بورزند بايد معنويّت را پر رنگ کنيم، تخصص تنها کافي نيست مي‏فرمايد: «من بعد ما جاء هم العلم» يعني با اينکه با سواد بود منحرف شد. سواد داشت، بلعم باعورا خيلي دانشمند بود «آتيناه آياتنا» قرآن مي‏فرمايد: ما آيات الهي را بهش داديم امّا: «فانسلخ منهما» معنويّت نداشت. خودش را به فرعون فروخت. الان دانشمندان بسياري هستند که تخصصهاي بالايي را دارند. اما خودشان را با دلار به ابر قدرتهاي جهان و جنايتکار مي‏فروشند، تحصيل کرده خود فروش تربيّت نکنيد. ياد گيريد شب اربعين است بحث را گوش مي‏دهيد امام حسين (عليه السلام) بارها گفته‏ام بدنش سوراخ، سوراخ شد امّا نگذاشت عزّتش سوراخ بشود. زير سم اسب رفت امّا زير بار زور نرفت. اگر تحصيل کرده است به مسائل معنوي به خصوص به نماز عنايت داشته باشيد. خداوند انشاءالله همتان را حفظ کند من روز کارگر را به کارگران عزيز و روز معلّم را به همکاران عزيز تبريک مي‏گويم، اما بحثي که مي‏خواهم داشته باشيم آغاز کنيم با يک صلوات (صلوات حضار)
علامت مؤمن، زيارت اربعين
خوب شب اربعين، مؤمن چند تا علامت دارد: يکي اينکه انگشترش را دست راستش مي‏کند. حديث داريم، يکي اينکه زيارت اربعين را فراموش نمي‏کند. در عراق، خودِ مردم عراق زيارت اربعين از زيارت عاشورا برايشان مهمتر است. شلوغترين روز در کربلا روز اربعين است و علامت ايمان است حالا که ما نمي‏توانيم برويم کربلا يک سلام بدهيم به امام حسين (عليه السلام) هيچ اشکالي ندارد و امام حسين (عليه السلام) شهيد است و زنده است و سلام که مي‏کنيد الان از توي اطاق امام حسين (عليه السلام) به شما توجّه کرده و سلام گرم مي‏دهد. پس من سلام مي‏کنم بحث را مي‏گوئيم: السلام عليک يا ابا عبدالله...(جواب حضار) و علي الارواح التي... حلّت بفنائک يعني حسين جان سلام برتو بر درّهايي که کنارت پرپر شدند. «عليک مني،... سلام الله... ابداً... ما بقيت... و بقي الليل والنهار...» يعني تا من هستم تا شب هست تا روز هست درود و سلام برتو. «ولا جعله الله آخر العهد منّي... لزيارتک... السلام علي الحسين... و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين».خوب اين سلامي به آقا امام حسين (عليه السلام) بود، يکي از جملاتي که در زيارت امام حسين (عليه السلام) است اين که مي‏گوييم: حسين جان «و هذا» اين عاشورا صحنه‏اي بود که براهل آسمانها هم گران آمد. آيا مثلاً اهل آسمانها براي امام حسين (عليه السلام) عزا دارند. محتشم کاشاني مي‏گويد که: سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است - يعني مثلاً رابطه‏اي است که امام حسين (عليه السلام) رشته‏ها درشان دگرگوني ايجاد مي‏شود، مثلاً بين ما و آسمان رابطه‏اي هم هست يا نه؟ يک بحثي را مي‏خواهم بگويم به نظر خودم اين بحث نو و ابتکاري است به ذهنم آمد چيزهايي را، با کمي انس با قرآن داشتم جمع کردم که اصولاً يک رابطه‏اي بين زمين و آسمان هست. رابطه‏هاي مهم، پس موضوع بحثمان اين باشد. صلوات هم بفرستيد(صلوات حضار)
آسمان، کلاس اهل بيت
- رابطه آسمانيان با زمينيان: ما گاهي وقتها خبري که توي ايران مي‏شود مي‏گوئيم در مجله‏هاي خارج هم چاپ شد همين که بفهميم اينجا يک چيزي موجش کشوري ديگر رفته خيلي رويش حساب باز مي‏کنيم و مي‏گوئيم اين بين المللي است. جهاني است و در همه دنيا مي‏گويند حالا يک چيزي موجش در آسمانها باشد. رابطه‏ها را من يک نمونه‏اش را بگويم.
1-آسمان براي اهل زمين کلاس است. اين يک مسئله است. قرآن مي‏گويد: آسمان کلاس زمينيان. قرآن مي‏فرمايد: «يتفکرون في خلق السموات». به عاشيه گفتند: چه خاطره خوشي از پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلم) داري گفت: همه خاطره هايش زيبا ولي يک خاطره‏اش که خيلي زيبا بود که سحرها مي‏آمد به طرف آسمان نگاه مي‏کرد: «ان في خلق السموات... آيات آخر سوره آل عمران: «ان في خلق السموات والارض و اختلاف الليل و النهار»، در آفرينش آسمانها و زمين، پي در پي بودن زمين و آسمان حرکت کرات آسمان در مدارهاي خود اينها: «لايات لاولي الالباب»، «الذين يتفکرون في خلق السموات والارض» در آفرينش هستي خيلي مهم است. شما يک ماشين قشنگ را حساب کن. يک جادّه صد کيلومتري را حساب کن. جاده و ماشين و راننده نمره‏اش 20 مي‏گوئيم جناب راننده ببخشيد يک قولي به ما بده، ما مي خواهيم صد کيلومتر حرکت کنيم از اين نقطه که حرکت مي‏کنيم سرِ دقيقه و سرِ ثانيه به اينجا (مقصد) برسي هر چه هم جادّه و راننده و ماشين خوب باشد سرِ دقيقه جرأت نمي‏کند به ما قوا بدهد مي‏گويد: بايد 5 دقيقه تأخير کم و زياد. امّا کره بزرگ در مسافت بزرگ (طولاني) شما مي‏گوئيد در فلان ثانيه سال تحويل مي‏شود. يعني اين کره بزرگ در فضاي بزرگ در ثانيه به مقصد مي‏رسد. در جادّه کوچولو و چرخ کوچولو قول نمي‏دهد که به موقع برسد. چطور کره بزرگ در فضاي بزرگ بدون راننده، شما قول مي‏دهيد.
مگر مي‏شود اين هستي بدون خدا باشد. يک لاستيک که خدا دارد، يعني راننده دارد قول نمي‏دهد، چطور کره بزرگ را شما روي آن قول مي‏دهي بله آسمان کلاس زمينيان است.
2-آسمان سرچشمه رزق است: قرآن: «و في السماء رزقکم و ما توعدون» رزق شماها در آسمانهاست. حتي آن هم که از زمين برمي داريم مثل گندم، بارانش از آسمان است، نورش آسمان است.
3-کرات آسماني وسيله شناسايي زمينيان هستند: قرآن: «وبالنجم هم يهتدون» کشتي‏ها در اقيانوسها که هيچ علامتي نيست از طريق ستاره‏ها راه را در مي‏يابيم‏.
4-کرات آسماني در خدمت بشر هستند: قران: «سخّر لکم الشمس قم» خورشيد براي شماست، ابرو باد و خورشيد - همه مال شماست آسماني‏ها در خدمت شما هستند، البته نگوئيد آقاي قرائتي اين حرفها چه فايده‏اي دارد؟ وقتي آدم مي‏نشيند ببينيد خورشيد براي من مي‏تابد، کره زمين و هستي براي من پس من نشسته‏ام چي چي گوش مي‏دهم، اين آهنگ چه فايده‏اي دارد، کلِّ هستي مالِ من و من مالِ اين آهنگ. کلِّ هستي مالِ من و من براي اينکه عمرم را تلف کنم، انسان اگر بفهمد، يک وقت آدم خودش را نمي‏داند. براي اينکه ارزش داشته باشد خوب. حتّي پرنده‏هاي آسمان الهام بخشند: هد هد آمد پهلوي سليمان (عليه السلام) گفت: يک چيزي مي‏دانم که تو نمي‏داني، در فلان منطقه يک خانمي دارند به نام بلقيس تاج و تخت بزرگي دارند و خورشيد پرست هستند. عجب يعني پرنده‏هاي آسمان خبرنگار زمينيان مي‏شوند. «الله اکبر» رابطه زمين و آسمان مي‏گويد.
ايمان، فاتح درهاي رزق آسمان
- اگر زکات ندهيد «منعت السماء» اگر شما زکات ندهيد آسمان بارانش را قطع مي‏کند. رابطه ايست البته ممکن است ما رابطه‏اش را کشف نکنيم. ما مثل بچه مي‏مانيم که مي‏بيند راننده مي‏آيد سوئيچ مي‏زند ماشين را روشن مي‏کند اگزوزش دود مي‏دهد. بچه نمي‏فهمد آخه اين ماشين را روشن کرد چرا اگزوزش دود مي‏دهد. ولي خوب يک مکانيک اين ارتباطات را مي‏فهمد. ما ممکن است نفهميم، قرآن مي‏فرمايد که: اگر اهل آسمان‏ها «لوان اهل القري امنوا اتقوا» اگر مردم زمين اهل ايمان باشند. اگر اهل آسمانها «لفتحنا عليهم برکات من السماء» يعني ايمان شما درِ آسمان را باز مي‏کند. اين را ممکن است کسي نفهمد ولي خوب به هر حال مسئله‏اي است که، توي هستي خيلي خبر است. (شيطنتهايي الان مي‏کنند، مثلاً کفشي فرستاده‏اند براي يکي از اين آقايان، در غير ايران، يک مدّتي که اين کفش را پاک کرده، موهاي سرش ريخته. حالا اين چه بوده (!؟) يعني بشر مي‏تواند يک همچين کارهايي بکند. شما الان مي‏گوئيد: انگشتر دستت است بلا دفع مي‏شود. بعد مي‏بيني آن برج بلندي که مي‏سازند رويش الماس مي‏گذارند. مي‏گويند: اين الماس فلان حادثه را از فلان برج برطرف مي‏کند. يا کاميون دارها زنجير مي‏گذارند و مي‏گويند: اين زنجير ماشين را از فلان حادثه دور مي‏کند يک آدم عادي مي‏گويد اين زنجير چه کار دارد به حادثه. ما نمي‏دانيم ولي رابطه هست. به همان دليل که زنجير خطر را از کاميون دور مي‏کند و الماس خطر را از برج دور مي‏کند. ممکن است اين عقيق هم يک همچنين اثري داشته باشد. من زکات نمي‏دهم. قرآن مي‏فرمايد که: «ايّود احدکم» آيا دوست داريد يکي از شماها يک مشت بچّه خورد داشته باشيد.
يعني اگر به يتيم نرسي فردا به يتيمهايت نمي‏رسند. آه اين آه اونجا مي‏شود. يک رابطه‏اي است. به پيامبران مي‏گفتند: فرقي نمي‏کند بگوئي يا نگوئي ما ايمان نخواهيم آورد «سواء علينا اوغطتام لم تکن من الواعظين»، «سواء علينا اجزعناام صبرنا» اين فرق نمي‏کند مال آن فرق نمي‏کند.يک کسي خيلي آدم با تقوايي بود مي‏گفت: من سعي کرده‏ام از اول عمرم گناه نکنم. يک خورده غرور گرفته بودش. شب خواب ديد که روز قيامت شده و يک چوب خيلي بلند آوردند توي شکمش توي هوا همچينش کردند، اين جيغ، جيغ، خيلي التماس کرد و ضجّه‏اي زد آوردنش پايين گفت: من چه کرده بودم؟ گفتند: يک روز يک مگس گرفتي يک چوب جارو کردي توي شکمش. اين مگس هي همچي، همچي کرد و تو خنديدي ما نمي‏فهميم چه خبر مي‏شود. يک دل سوزاندي. دلي سوخته مي‏شود: «زاغوا ازاغ الله» «في قلوبهم مرضي فزادهم الله مرضا» اجمالاً يک رابطه هايي در هستي هست: گندم از گندم برويد، جو ز جو، توي اين هستي هيچي حرام نمي‏شود.آبروي کسي ريختي آبرويت را مي‏ريزند حساب دارد.
شاه وارد يک استاني شد. خوب بعضي از علما که انقلابي بودند براي اينکه استقبال شاه نروند از شهر مي‏رفتند بيرون که اينها گير نيافتند که بروند استقبال. خوب رئيس ساواک و اوقاف و اون استانداري تلاش مي‏کردند که يک مشت معلّم هر جوري که هست جمع کرده و به استقبال ببرند، بعضي هم گير کرده و بعضي هم خود شيريني مي‏کردند. يکي از اين آقاياني که خود شيريني کرد توي آن استان دبير بود براي خود شيريني به استقبال رفت با آخوندي ديگر وقتي شاه وارد شد گفت: شما و معرّفي شدند تک تک بعد رسيد به اين آقا گفت شما؟ گفتند: دبير است، گفت اگر دبير است چرا سر کلاس نيست برو سر کلاست. اين مي‏خواست پهلوي شاه خود شيريني کند. شاه همين آقا را چي؟ تحقيرش کرد، از همان طريقي که مي‏خواست عزيز شود ذليل شد، خيلي هم همه نگاهش کردند. آبرويش رفت. به عکس يک پير مردي که با زور مي‏خواستند او را ببرند در حال نماز شب بود دردِ پا داشت گفت: نشسته بخوانم بعد پيش خود گفت: براي خدا نشسته بخواني فردا مقابل شاه بايد بايستي خجالت نمي‏کشي که براي خدا نشسته و براي شاه بايستي. به زحمت پا شد و نمازش را ايستاده خواند. فردا وقتي شاه به احوالپرسي او رسيد گفت: شما بنشين، اگر براي خدا پا شدي براي شاه مي‏نشيني و اگر رفتي پيش شاه عزيز بشوي از همان راه ذليل مي‏شوي) خيلي دنيا خبر است. همچنين خدا مو را از ماست بيرون مي‏کشد، خدا خيلي حواسش جمع است. قرآن: «ان تکن مثقال حبّة في خردل اوفي السموات اوفي الارض» اگر يک ذرّه (خردل) کار کردي، در عمق سنگهاي کوه يا در اوج آسمان يا در عمق زمين. اين قرآن است سه جمله اگر يک ذره کار کردي در عمق زمين (صخره) در عمق آسمان در عمق زمين و از نظر محکمي در وسط سنگها. قرآن مي‏گويد: اگر يک ذرّه کار کردي در محکمي لابلاي سنگها بود در اوج وسط آسمان و در عمق در قعر زمين، «يأت بها الله» خدا مي‏آورد. «فمن يعمل مثقال...»، اينطور نيست که امام حسين (عليه السلام) را کشتند و رفتند، نمي‏دانيد اينها به چه روز سياهي افتادند، بعداً که مردم انقلابي خونشان جوش آمد ريختند آنهايي را که در کربلا نقش داشتند، پدر اينها را در آوردند. تکه تکه شان کرده، يعني آب خوش از گلويشان، رفتند امام حسين (عليه السلام) را بکشند براي ملک ري تمام شد اون گذشت و اون هم گذشت نتنها رو سياهي به ذغال ماند.
عروج پيامبر به آسمان، نزول فرشتگان درآسمان
آسمان کلاسي ويژه براي پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلم): «سبحان الذي اسري بعبده، ليلا من المسجد الحرام الي المسجد الاقصي الاذي بارکنا حوله لنريه من آياتنا» پيامبر مي‏رود معراج براي اينکه دوره ويژه ببيند. فوق تخصص ببيند پيغمبر رفت معراج زمين‏ها مي‏روند آسمان. پس از زمين مي‏روند آسمان پيغمبر و از آسمان به زمين «تنزل الملائکه و الرّوح» يعني فرشته مي‏آيد پايين - رسول مي‏رود بالا، بده و بستان. خيلي دين قشنگي داريم. بشر را از خوراک و پوشاک و مسکن مي‏برد کجا؟
حضرت عيسي (عليه السلام) را خداوند برد بالاي آسمان «رفع الله» الان هم زنده است. چه جوري؟ بسمه تعالي بلد نيستم. طوري نيست چه جوري ندارد. خداوند مي‏گويد: من بنده‏ام را بردم بالا. شما هواپيما را مي‏بري بالا خدا بنده‏اش را مي‏برد بالا، همين عيسي که رفته بالا براي اقتدا به امام زمان (عليه السلام) در زمان ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) مي‏آيد پايين نازل مي‏شود. قرآن مي‏فرمايد: «والعمل الصالح يرفعه» عمل صالح شما مي‏رود بالا - باز از آسمان باران مي‏آيد پائين اصلاً کرات آسمان تکه تکه مي‏شود براي شما، بله: يک عربي آمد خدمت پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلم) گفت: من شک دارم که تو پيامبر هستي يا نه همين الان اين ماه دو نيم شود اگر شد من ايمان مي‏آورم. قرآن مي‏فرمايد: «اقتربت السعت وانشقّ القمر»: ماه دونيم شد - گرچه اينها ايمان نياوردند اما خداوند به خاطر ايمان انسان زمين و آسمان کرات آسماني را دو تا...، رابطه بين آسمان و زمين: «لو انزلنا هذا القران علي جبل لرأيته خاشعاً متصدعا من خشية الله» اگر وحي را که بر بشر فرستادم، قرآني که بر بشر نازل شد اگر بر کوه نازل مي‏شد، تکه تکه مي‏شد. اين‏ها که مي‏گويم آيه قرآن و وحي است، تاريخ و شعر و خواب نيست. اگر قرآن بر کوه نازل مي‏شد تکه تکه مي‏شد. يعني چه، يعني من ديناميت هستم، يعني من دنياي منفجره هستم، يعني وحي آسمان مي‏تواند کوه زمين را سوراخ کند، ايمان بشر مي‏تواند ماه را دو نيم کند. چه ارتباطي، خيلي مهم است.
پس اگر در زيارت امام حسين (عليه السلام) شب اربعين بحث را گوش مي‏دهيم، اگر داريم که: «و هذه مصيبة عظمت ما اعظمها...» چقدر مصيبت تو چه مصيبتي، که براي آسمانها هم سنگين بود. فرشته‏ها هم نمي‏توانستند تحمّل کنند. در آيه ديگر داريم که: «فما بکت عليهم» اصلاً آسمان بر اين بشر گريه نکرد، بشر مي‏تواند کاري کند که آسمان بهش بگريد، يا به او قهر کند. عمل من «الله اکبر» بشر هم اينطوريه، براي تقريب به ذهن.
رضايت مادر، شرط سعادت فرزند
جواني از دنيا مي‏رفت پيامبر (صلّي الله عليه و آله وسلم) بهش گفت: بگو لااله الاالله، هر کاري کرد نتوانست. پيغمبر (صلّي الله وعليه و آله وسلم) ديد دارد از دنيا مي‏رود و دقيقه‏هاي آخر عمرش است. گفت: مادر ايشان کيه؟ يک خانمي نشسته بود گفت منم، گفت: ناراحتي از او، گفت: خيلي ناراحتم، بچّه بدي بود من از او راضي نيستم، گفت: علّتي که زبانش بند آمده براي اينکه تو مادرش ناراضي هستي، من پيامبرم به خونه شما آمدم و عيادت به خاطر من ببخش، زن گفت: باشد بخشيدم تا مادر بخشيد. پيامبر (صلّي الله عليه و آله وسلم) گفت: بگو لااله الالله، گفت لااله‏الاالله زبانش باز شد، يعني قفل شدن دل مادر، قفل مي‏کند و باز شدن روح مادر زبان جوان را باز مي‏کند، خيلي اين دنيا خبر است. داريم که اگر آدم ستمگري را تعريف (تجليل کردي توي شعر، برود، منبر، يک تملّق پائين منبر يک آدم فاجري را تعريف مي‏کنند، داريم اگر در زمين يک آدم جنايتکاري را تعريف کردي «اهتّز عرش الله» عرش خدا به لرزه مي‏آيد. حديث داريم: يک يتيمي که گريه مي‏کند عرش خدا به لرزه در مي‏آيد. يعني اشک اين بچه عرش را مي‏لرزاند. ستايش فاجر عرش را مي‏لرزاند «اهتّزالعرش» حديث داريم. آسماني‏ها تعريف زميني‏ها را مي‏کنند. در جنگ احد فرشته گفت: «لا فتي الا علي لاسيف الا ذوالفقار» جوانمرد مي‏خواهيد علي و شمشير مي‏خواهيد ذوالفقار. - يعني از توي آسمان ندا بلند شد يعني فرشته‏اي‏ها آنوقت آسمانيها در حقّ ما دعا مي‏کنند. قرآن در دو جا مي‏فرمايد: «يغفرون لمن في الارض» فرشته‏ها براي شما استغفار مي‏کنند. و از طرفي زمينها هم براي فرشته‏ها دعا مي‏کنند يا ايمان مي‏آورند مي‏گويد: آمن الرسول بما انزل» يا «والمؤمنون، يؤمنون بالله و ملائکته» يعني ما که مؤمن هستيم بايد به ملائکه ايمان بياوريم. ملائکة آسمان در حقّ ما استغفار مي‏کنند. بده و بستان است، ما به آنها ايمان آورده و آنها در حق ما دعا مي‏کنند. چه بده بستاني است. پيامبر (صلّي الله عليه و آله وسلم) مي‏رود بالا ملائکه مي‏آيند پايين عيسي (عليه السلام) مي‏رود بالا براي عيسي (براي امام زمان عليه السلام) ميايد پايين، دعاي ما مي‏رود بالا فرشتهها مي آيند پائين باران مي‏آيد پائين عمل صالح مي‏رود بالا. بده و بستان در عالم هستي. بشر خودت را بشناسي. اميرالمؤمنين عليه السلام شعري است به آقا که مي‏فرمايد: تو فکر نکن يک انسان عادي هستي (خونه، ماشين، تلفن) تو با هستي رابطه داري با خداي هستي رابطه داري خودت را کم حساب نکن. خيلي تو بزرگي، يک کسي که مي‏رود درس بخواند نهنگ هاي دريا در حقّش دعا مي‏کنند. «الله اکبر» الان براي نفس شما نهنگ هاي دريا کار مي‏کنند. هر نفسي که شما مي‏کشي مديون نهنگها هستيم. بارها من اين را گفته‏ام: هر روز کلي ماهي در دريا مي‏ميرد، نهنگها ماهي مرده‏ها را مي‏خورند. اگر يک روز(!!؟) ماهي مرده‏ها را نخورند آب دريا بدبو مي‏شود و تنفس براي بشر سخت مي‏شود. يعني او براي اينکه ما نفس بکشيم ماهي مردهها را مي‏خورد که آب دريا بدبو نشود وقتي نشد ما هم حق نفس کشيدن داريم، پس شما در هر نفسي به هر نهنگي به گردن ما) هر برگي که اکسيژن مي‏سازد به گردن شما حق دارد چون اگر او اکسيژن نسازد ما نمي‏توانيم نفس بکشيم، پس در يک نفس ما هم برگها کمک مي‏کنند هم نهنگها، در حرکت ما هم آسمان، هم زمين، هم خورشيد، هم ماه، هم فرشته، هم جبرائيل و هم ميکائيل. بشر قدرت را داشته باش سر گرمِ با ماديّات، هوسها و شهوتها نشو.
خدايا! نفرين کنيم به آنهايي که آمدند کربلا امام حسين (عليه السلام) را بکشند.
خدايا! کساني که در طول تاريخ اهل بيت (عليهم السلام) را سوزانيدند، زجر دادند، شکنجه دادند، کشتند، غصّه دار شدند(کردند) اذيّت کردند، آن به آن بر عذابشان بيفزا.
خدايا! آنهايي که در طول تاريخ طرفدار حق بودند طرفدار اسلام و قرآن بودند، الان نيستند، همه را «الساعة» با امام حسين (عليه السلام) محشور کن.
خدايا! ما و نسل مارا تا آخر تاريخ از بهترين ياران اسلام و تشيّع و از بهترين ياران پيامبر و اهل بيتش (عليهم السلام) قرار بده.
خدايا! منحرفين هدايت بفرما - بحث را شب اربعين توي خانه‏ها شنيديم -
خدايا! به آبروي امام حسين (عليه السلام) زيارت با معرفت را نصيب همه ما بفرما.
«والسلام عليکم و رحمةالله»