1381/3/23 زکات و عدالت اجتماعي -3 بايگاني سالانه - 1381



«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

بينندگان عزيز بحث را شبي گوش مي‏دهند که هم دوّم خرداد داريم، آن حماسه‏اي که به قول مقام معظم رهبري آن حماسه عظيم به خصوص اين که انتخابات کشورهاي غربي پيش مي‏آيد و آدم مي‏بيند که چند در صد مردم شرکت مي‏کنند بعد مي‏فهمد که در ايران واقعاً آزادي رأي دموکراسي، حماسه‏اي که ايشان فرمودند حماسه يعني چه، ياد آن حماسه را گرامي مي‏داريم، شرکت را و مهم‏تر از آن سوم خرداد است که فتح خرمشهر بود که امام (ره) لقب فتح المبين، خرمشهر را خدا آزاد کرد و به هر حال تو دهني محکمي بود که به بعثي‏ها خورد، ياد شهداي خرمشهر و همه شهدا بخير، در آغاز هفته وحدت هستيم که راجع به وحدت چند دقيقه‏اي صحبت مي‏کنم ولي اونيکه خيلي مي‏خواهم بحثم را، 15 دقيقه‏اي روي آن متمرکز کنم بحث اين است که امسال به لطف خداوند بارندگي خوبي شد و کشاورزان ما خوشحالند و شايد هم اين بارندگي به خاطر اين احترامي بود که مردم به امام حسين (عليه السلام) گرفتند ادب و خداوند نعمت باران را داد و حالا شکر اين نعمت باران زکات است که راجع به ماليات اسلامي و زکات مي‏خواهم صحبت کنم دروها شروع شده از لامرد و بعضي از شهرهاي خوزستان، شروع شده است و دارد تمام مي‏شود و خيلي از استانها هم مثل آذربايجان غربي و فارسي و زنجان و همدان و سنندج و ياسوج و کهکيلويه و بالاخره خيلي از استانها هنوز، بحث وقتي پ‏خش مي‏شود که هنوز درو نکرده‏اند من يک مقداري راجع به زکات مي‏خواهم صحبت کنم.
خوب اول از هفته وحدت چند جمله بگويم، هفته وحدت را خيلي گفته‏ايم يکي از کارهايي که حقّش اين است که در جمهوري اسلامي بشود که مسجدهايي که چند تا امام جماعت دارد يکي بشود، من هرچي به مغزم فشار مي‏آورم، قابل توجيه نيست در قم مسجد امام چند تا پيش نماز دارد، مسجد گوهر شاد چند تا پيش نماز دارد با مقام معظم رهبري هم يک بار صحبت کردم فرمود به مسئولينشان بگوئيد، وقتي وحدت مي‏گوييم وحدت شيعه و سنّتي و آن وقت شيعه‏ها خودشان در يک مسجد وحدت نداشته باشند اين زشت است و کسي هم نيست که اين حرفها را بزند يا خجالت مي‏کشند، يا مي‏ترسند، يا رو دربايستي دارند، بعد هم مي‏گويند از قديم اين طور بوده خوب غلط بوده، گاهي ممکن است يک چيزي در يک زماني درست باشد، در آن زمان درست بوده، هينطور که مسجد گوهر شاد در روز جمعه همه جماعتها تعطيل است و يک نماز جماعت مي‏خوانند، مثلاً يک عالمِ روحاني بزرگواري، يکي ظهر و يکي صبح و يکي شب بخواند و يکي شنبه و يکي يکشنبه بخواند که همه از همه علما استفاده کنند، و با همه چهره‏هاي علمي آشنا بشوند ولي همينطور مثل پاساژ قالي نباشد که 20 تا مغازه در يک مسجد چند تا نماز جماعت بشود، مدّتي طلبه نجف بودم هر چي خواستم به خودم فشار بياورم که توي صحن حضرت امير نماز بخوانم نتوانستم، البتّه بزرگترها مي‏خوانند هي هم مي‏گفتند بابا خجالت بکش به تو چه تو بچّه‏اي بزرگ‏ها مي‏خوانند تو هم برو بخوان، فضولي نکن، البتّه آن زماني هم که من نجف بودم من 20 سالم بود ولي من گفتم کوچک و بزرگ ندارد وقتي آدم مي‏فهمد 10 تا تپوهر سر بکشد مي‏فهمد، يعني در مسائل بديهي و موضوعات آدم لازم نيست تقليد کند، يعني سرکه ترش است نبايد بگويد امام صادق (عليه السلام) فرموده است سرکه ترش است، قند شيرين است لازم نيست که بگويند کدام مراجع گفته قند شيرين است، يعني موضوعاتي که تقليدي نيست، مراد از جماعت اين بوده که يکپارچگي و وحدت و اين وحدت به شرطي است که مسجدها هم يکي بشود حالا مردم شهرستانها، ما يک حرکتي چند سال پيش در نيشابور کرديم، رفتم در مسجد ديدم چند تا نماز جماعت دارد يکي بشود، البتّه دو تا سه تا بيشتر نداريم که اينطور است، البتّه آنها هم توجيه دارند، توجيه اين است که بالاخره هر کسي مثلاً يک آقايي را بيشتر دوستش دارد. يا هرکسي مريد يک آقايي است، اين نشانه دموکراسي است، آنهايي که مي‏گويند چند تا نشانه آزادي است که هرکس مي‏خواهد پشت سر اين نماز بخواند اونها هم يک همچين توجيهاتي دارند ولي در مقابل وحدت رنگي ندارد زيبايي به اين است که نماز جماعت با شکوه باشد، هر کس مي‏رود مکه و برمي گردد يک چيزي توي کلّه ما مي‏زند مي‏گويد آقاي قرائتي تو اگر مي‏خواهي نماز، ببين نماز جماعت مکه را چطوريه نماز جماعت است. و آية الله العظمي بروجردي (ره) نقل شد که وقتي رفت مکه. مسجدالحرام، گفت اگر دست ما شيعه‏ها بود، صد تا نماز جماعت در آن راه مي‏انداختيم اون مي‏گفت «سمع الله»، او «قد قامت الصلوة» او «بحول الله» همينطور، تا و نيم تا مي‏شد که عزّت مسجدالحرام شکسته مي‏شود به هر حال يکي از جلوه‏هاي وحدت اين است که ما اين کار را بکنيم البتّه توي مسجد امام سخنراني کردم، توي مسجد گوهر شاد گفته‏ام يک وقت نگو آقاي قرائتي به خودشان بگو، چرا آمده‏اي توي تلويزيون مي‏گويي، به خودشان مي‏گويم، بعد هم به مردم مي‏گويم فکر مي‏کنم اگر بترسم بايد عمامه‏ام را بردارم، آخوندي حقّ دارد تبليغ کند که حقّ را رسيد بي پرده به همه بگويد: «يبلغون رسالات و لا يخشون احداً» اگر کسي از «يخشون احد» اگر کسي مي‏ترسد و رو در بايستي دارد، حقّ تبليغ يعني لياقت تبليغ را ندارد چون قرآن شرط «يبلّغون» گفته «لا يخشون» کسي بايد تبليغ کند که بي پرده حرفش را بزند، بنده بي پرده مي‏گويم نماز جماعت هايي که متعدد هستند حقّش اين است که اين‏ها يکي بشوند و اين مخالفت با دموکراسي هم نيست به هر حال آن آقايي که مسجدي مي‏آيد بيايد پشت سر اون آقا اقتدا، مثل نماز جمعه‏هاي تهران، آقا که مي‏آيد نماز، ائمه جمعه ديگر هم به او امام جمعه قبل اقتدا مي‏کنند، تمام امام جمعه‏هاي موقّت گاهي در نماز جمعه، يا در قم مثلاً آيةالله مشکيني مي‏آيد پشت سر آيت الله جوادي نماز مي‏خواند، و آيت الله جوادي مي‏آيد پشت سر آيت الله اميني نماز مي‏خواند بهم اقتدا مي‏کنند و همه هم همديگر را عادل مي‏دانند اشکالي ندارد، اگر مي‏خواهند مردم چهره‏ها را ببينند يک آقا بايستد همه بايستند صف اول مردم اونها را ببينند يک روز هم او، عصر هم شب هم يکي ديگر و به هر حال اين زشت است يعني در شأن نظام ما نيست اين از آثار وحدت است که بايد گفته شود. حالا يک صلوات ختم کنيد (صلوات حضار).
وحدت‏ها که هست گاهي براثر اينکه کشور هايي که نفت دارند با هم متّحد مي‏شوند يا کشورهاي عرب با هم متّحد مي‏شوند يا غير متعهدها، متعهد مي‏شوند يا نمي‏دونم فرض کنيد که کردها متّحد مي‏شوند، لرها و ترکها متّحد مي‏شوند وحدت بر اساس اقليم و زبان و نژاد، اينها وحدتهاي عميق نيست، آن وحدتي، وحدت است که بر اساس خدا باشد «و اعتصموا بجبل الله» وحدت بايد از طريق «جبل الله» باشد چون اگر کسي همسرش را دوست داشته باشد بر اساس خوشگليش تا تب کرد و رنگش پريد قهر مي‏کند، اگر همسر را خواسته باشد بر اساس جهازيه و پول تا جهازيه اش از مد افتاد و پولش گم شد، همسر را انتخاب مي‏کند بر اساس خونه و ماشين و تلفن، تا ماشينش افتاد و تلفنش را قطع کردند مي‏گويد طلاقم را بده امّا اگر همسر را بر اساس يک ريشه عميق انتخاب کرد ديگر با خونه و ماشين و تلفن تغيير نمي‏کند اگر مي‏خواهيم وحدت عميق باشد بايد وصل به ابديّت کنيم خدا ابدي است وحدت هم بايد رنگ ابدي داشته باشد «واعتصموا بجبل الله جميعاً» تفرقه عذاب است، قرآن سه رقم عذاب گفته است که: «عذاباً من فوقکم» از آسمان عذاب مي‏کند، يا «او من تحت ارجلکم» گاهي از زمين شما را عذاب مي‏کند. «او يلبسکم‏شيعاً»: گروه، گروهتان مي‏کند، گروه گروه شدن و تفرقه را خداوند در کنار عذاب آسماني و عذاب زمين گذاشته، گفته سه گروه عذاب داريم، «عذاباً من فوقکم» از آسمان، عذاب من تحت، زمين، «او يلبسکم» يا خودتان گروه گروه مي‏شويد، خداوند گروه، گروهي را عذاب گفته، خداوند در قرآن تفرقه را شرک گفته، فرموده: «لا تکونوا من‏المشرکين» پشت سر مشرکين گفته، «من الذين فرّقونهم» مشرک کسي است که گروه گروه بشود به خصوص در مکتب.
حضرت موسي (عليه السلام) آمد ديد مردم گوساله پرست شده‏اند، سر و ريش برادرش هارون را گرفت، کشيد چرا گذاشتي مردم گوساله پرست شوند.گفت: «انّي خشت» ترسيدم «ان تقول» به من بگويي، «فرّقت بين بني اسرائيل» تفرقه شد بين بني اسرائيل، من گفتم همه متّحد گوساله پرست بشوند بهتر از اين است که يک عدّه خدا پرست و يک عدّه گوساله پرست شده و تفرقه بشود، تفرقه چقدر مهم است. تفرقه به قدري مهم است که حضرت هارون گفت: من گفتم گوساله پرست باشند بهتر از اين است که درونشان تفرقه بيافتد، «انّي خشت» ترسيدم «ان تقول» برگردي به من بگويي «فرّقت بين بني اسرائيل» خيلي جمله مهمّي است، گوساله پرستي شرف دارد بر امّتي که بينشان تفرقه باشد، گوساله پرستي بهتر است. آن وقت در زمان ما مزه تفرقه را بفهميم، الآن ضربه‏اي که اسرائيل به مسلمين مي‏زند به خاطر تفرقه مسلمين است. اميرالمومنين (عليه السلام) مي‏فرمايد: آنها در باطلشان متّحدند و شما در حقّتان متفرّق. و اسلام براي تفرقه خيلي اصرار دارد، حالا براي سوغاتي آوردن، صله رحم، آموزش، بخشي از زکات که امروز مي‏خواهم بحثم را بکنم، مي‏گويد: بخشي از زکات را بگيرد بدهد به افراد ضعيف که آنها دلشان به شما قلّاب شود، «والمؤاخة بين قلوبهم»، حتّي اگر مسجد عامل تفرقه شد بايد خراب کرد، مسجد، بله منافقين يک مسجد ساختند، پيامبر فرمود: برويد مسجدشان را خراب کنيد و براي اينکه: «و تفريقاً بين المؤمنين»: مسجد باعث تفرقه است. حديث داريم که: حضرت فرمود، اگر کسي دعوت به تفرقه مي‏کند، اگر عمّامه پيغمبر سرش است بکشيدش، «و لوکان‏ تحت عمّامتي هذا» خيلي است. يعني اگر روحاني هم عامل تفرقه شد بايد دک بشود، مسجد عامل تفرقه شد بايد خراب بشود، خيلي مهم است، «تعالوا الي کلمة» خداوند به مسيحيها مي‏گويد بيائيد در مسائلي که با هم مشترک هستيم با هم باشيم: «انّماالمؤمنين اخوة» مؤمنون فقط با هم برادرند خوب و کساني که ايجاد تفرقه مي‏کنند کارشان، کار فرعوني است، قرآن مي‏فرمايد: فرعون کارش تفرقه انداز بود، «و جعل بين اهلها شيعاً» فرعون يکي از کارهايش اين بود که مردم را گروه گروه مي‏کرد. وقتي گروه گروه مي‏کرد اين‏ها خودشان شاخ به شاخ مي‏شدند، خيالش راحت بود. هفته وحدت به برکات جمهوري اسلامي، منتهي عرض کردم به معناي ديگه، وحدت در نماز جماعت، وحدت بين زن و شوهرها، وحدت بين باجناق‏ها و برادرها و جناح‏هاي سياسي، جناح‏هاي سياسي 80، 90 در صد مشترکات دارند، در 4، 5 مسئله با هم اختلاف دارند، وحدت بين شيعه و سنّي، که در بسياري از کارها متّحد هستند، يک جاهايي با هم اختلاف دارند، اين اختلافات نبايد درگيري شود. چند سال پيش يک مثل قشنگ زدم، مثل زدم به انگشتهاي دست: هر انگشتي يک جوريه مي‏گويد زنده باد من، مي‏گويم تو کيستي من شست هستم، مرا بگذاري کنار دگمه يقه‏ات را نمي‏تواني ببندي، راست مي‏گويد، اين مي‏گويد من، تو کيستي؟ من انگشت نگاري مگر نديدي افراد بي سواد، اين مي‏گويند: من، تو کيستي؟ من از همه بلندترم، هيکلم تک است، اين زنده باد. من، تو کيستي مي‏گويد: حلقه طلا (؟!) به من قشنگ است شما اگر انگشترت را به اين کني (خنده حضار) مثلاً به اين باشد زشت است، انگشتر به اين انگشت قشنگ است، شد در عين حال اگر يک دشمني آمد زنده بادها و مرده بادها بايد کنار بروند، متّحد مي‏شوند و بايد بخورند به سينه دشمن، يعني در مقابل دشمن مشترک بايد زنده بادها و مرده‏بادها را کنار گذاشت، کسي ارتشي است، کسي سپاهي است، کسي روحاني است و کسي کت و شلواري، کسي مرد و کسي زن؟ کسي شهري و کسي روستائي، تمام اين کلماتي که بوي تفرقه مي‏دهد به کار بردنش ممنوع. خوب هفته وحدت را تبريک مي‏گوئيم، برويم سراغ بحث، بحثي که دلم برايش مي‏تپد. صلوات بفرستيد (صلوات حضار) خوب‏.
بسم الله الرحمن الرحيم. موضوع بحث (زکات)، (زکات) يعني پاکي «قد افلح من زکيها» يعني رستگار است کسي که روحش را از آلودگيها پاک کند. «اقتلت نفسا زکيّه»: يعني کشتي يک آدم پاک و بي گناه «و حنّاناً من لدّنا و زکاتاً» پاک بود، شفقت داشت، «ايّها ازکي طعاما» غذاي پاک، آدم پاک، قلب پاک، روح پاک، زبان پاک، مال پاک، فکر پاک، پاکي خيلي مهم است و زکات از ضروريّات دين است. به قول صندوق و جواهر، و مربوط به اسلام هم نيست، در همه اديان حضرت عيسي مي‏گويد: «و اوصاني بالصلوة و الزکاة» زکات مال همه اديان است. خوب زکات گاهي ظاهري است مثل اينها، گندم، جو و شتر و اينها دارند، که زکات، بايد ماليات بدهد گاهي هم زکات باطنيه، زکات بدن روزه است، زکات بدن جهاد است، اينها حديث است همه‏اش حديث است، زکات علم اون است که آني که انسان ياد گرفته به ديگران ياد بدهد، زکات قدرت اين است که حالا که قدرت داري نگو لهش مي‏کنم زکات قدرت اينکه ببخش نه لهش کن، زکات قدرت عفو است زکات شکل خوب عفّت است. زکات يک معني وسيعي دارد.
زکات، همراه با نماز
زکات عِدل نماز است. در قرآن 27 تا آيه‏هاي قرآن نماز و به هم وصل است. «اقاموا الصلوة و اتووا الزکوة»، «يقيمون الصلوة يؤتون الزکوة»،« اوصاني بالصلوة و الزکوة» در قرآن 27 آيه داريم که صلوة و زکات در کنار هم است. همتاي هم است. روايات زيادي داريم که نماز بدون زکات قبول نيست مثل زني که اگر يک گوشواره داشته باشد اصلاً عروسي نمي‏رود، نماز بي زکات قبول نيست و پيغمبري که منافق از مسجد بيرون نمي‏کرد. ولي کسي که زکات نمي‏داد از مسجد بيرون مي‏کرد. يک گروهي زمان ابي بکر فرستاد که زکات بده، گفتند نماز مي‏خوانيم، زکات نمي‏دهيم اين‏ها مرتّد شدند چون کسي که ضروريّت دين را، از قطعيّات است و قبول نداشته باشد مرتّد مي‏شود. ابي بکر لشگر فرستاد. و جالب اين است که علي (عليه السلام) در لشگري که ابي بکر فرستاد شخصاً شرکت کرد. يعني حضرت علي (عليه السلام) در لشگر ابي بکر و با کساني که زکات نمي‏دادند جنگيد و حضرت مهدي (عليه السلام) هم که ظهور کند اگر کسي درباره زکات گردن کلفتي کند با او برخورد مي‏کند. زکات حلّال مشکلات است. مي‏گويد: اگر کمک کردي به فقرا خدا گره از کارت باز مي‏کند. خيلي وقتها ما هي مي‏گوئيم چرا به کار ما گير مي‏خورد. چرا، متخصص زياد داريم الان دانشگاههاي ما، صدها هزار متخصص تربيت کرده نفت هم که قيمتش بالا رفته متخصص هم که داريم، باران هم داريم ديگه چرا گير هستيم مي‏گويد به خاطر اينکه گير دادم.
بخل، ريشه گرفتاري زندگي
«امّا اعطي و اتّقي»: اگر کسي از مال خودش ببخشد و تقوي داشته باشد: «و صّدق بالحسني فسينسره للحسني» گيرش را باز مي‏کنيم. «اما من بخل» اگر کسي بخل کند و ندهد «فسينسره للعسري» اين آيه قرآن، اگر پول به فقيري داد. گير را از کارت برمي داريم، اگر پول به فقيري ندادي، هر چي هم وضع در آمدت خوب باشد هميشه به در آمدت گره مي‏اندازيم. در جايي آدم نشسته مي‏گويد: من اين خونه را مي‏فروشم، مي‏گويد اِ من اتفاقاً دنبال خونه مي‏گردم، مي‏بيند اِ اين همان است که مي‏خواست يعني شده يک خانه خوب را فاصله يک ساعت خريده‏اند. و رفته که نيم کيلو نخود بخرد اين نيم کيلو نخود 8 ماه طول کشيده است رفته نخود بخرد پايش افتاده توي جوي استخوان پايش شکسته است رفته نخود بخرد برگشتن نايلون پاره شده ريخته، نشسته نخود را جمع کند تاکسي بهش زده است (خنده حضار) يعني آدم داريم يک خونه مي‏خرد نيم ساعت، يک نخود مي‏خرد 8 ماه. «و اما من بخل واستغني» چطور شد بعضي‏ها، بد مي‏زايند، بعضي‏ها زايمانشان 500 هزار تومان، بعضي‏ها سال مي‏آيد و مي‏رود يک قرص نمي‏خورند، و بعضي مرض از بدنشان، اين را، امام کاظم (عليه السلام) فرمود: هر کجا (کشاورزها گوش بدهيد، تجّار گوش بدهيد، بازاري‏ها گوش بدهيد، کارمندهاي دولت، هرکس پاي تلويزيون است هر کس ذخيره دارد گوش بدهد داريم که امام کاظم (عليه السلام) فرمود: (کسي که بهش گفتيم خمست و زکاتت اينقدر است، اين فقير است کمکش کن، کسي که مي‏تواند به فقير کمک کند و مي‏تواند کمک کند و نکند، امام کاظم (عليه السلام) فرمود: هر يک درهمي که به فلاني نداد خداوند يک برنامه‏اي برايش پيش مي آورد دو برابرش را در راه باطل خرج کند. حيفش که توي تلويزيون است بعضي از مثل‏ها را نمي توانم عرض کنم. حالا يک جوري مي‏گويم که حالا، نه ردّ شويم، يک کسي آمد گفت: آقاي قرائتي چرا من اينقدر بدبختم: گفتم چطور؟ گفت: مدّتي است بچّه‏ام اسهال گرفته، کلّي خرجش کرده‏ام حالا يبوست شده، کلّي خرجش کرده‏ام حالا ميزان شده، (خنده حضار) من صبح تا به شب مي‏دوم دنبال تنظيم شکم بچّه‏ام چه گناهي کرده‏ام؟ گفتم خمس مي‏دهي؟ اصلاً آدم هست من نمي‏دانم چه کرده، آقا مي‏آيد، پول و اسکناس خودش ها،ها، با دستش بود خودش را بابا اگر خواستي اسکناس هزاري را همينطور پاره مي‏کردي که ثوابش بيشتر از (!!!) کشيدن سيگار است. پولت آتش مي‏گيرد ولي ريه‏ات سالم است، سيگار که مي‏کشي هم پول آتش گرفته، و هم، کساني که سيگاري هستند اگر به جاي اينکه سيگاري هستند، اسکناس آتش بزنند ضررش کمتر است (ضرر به بيت المال است) آتش زدن پول يک ضرر است. پول را مي‏دهي آتش مي‏زني دو ضرر مي‏شود يک کسي که گز مي‏خورد با چاقو پسته‏اش را در مي‏آورد، اوّل پسته را مي‏خورد بعد گز را، مي‏گفتند چرا همچين مي‏کني؟ مي‏گفت: مي‏خواهم دو بار کيف کنم (خنده حضار) يک بار براي پسته‏اش و يک بار براي گزش. حالا آدمي که سيگاري است دو بار به خودش سيلي مي‏زند يک بار پولش را آتش مي‏زند و يک بار هم ريه‏اش را آتش مي‏زند، که چي «الله اکبر» زکات، خوب. بعضي‏ها فکر مي‏کنند اگر خمس بدهند کم مي‏شود، قرآن خيلي آيه داريم درباره واقع بيني، افرادي که تحصيل کرده هستند، طلبه‏ها، دانشجوها، غيره، اين «حَسِبَ» را بياورند توي قرآن از (معجم المقهرس) خيلي آيه دارد «افحسبتم» اينطوري حساب مي‏کنيد؟ «لا تحسبنّ»، «لا يحسبنّ»، «يحسبون» اين يعني شما پهلوي خودت حساب مي‏کني، تو خيال مي‏کني، اگر خمس بدهي، اگر درخت انگور را شاخه‏اش را بکني انگورش کم مي‏شود، هر چه شاخه‏اش را بکني انگورش بيشتر مي‏شود. اينطور نيست که اگر از يک ميليون، 200 هزار تومان کم مي‏شود عوضش برکتش جاي ديگر است، اصلاً يکي از معني زکات يعني رشد، نموّ، حالا. قرآن مي فرمايد: «لا يحسبنّ» خيال نکنند آنها که بخل مي‏کنند نفع است «بل هو شرّ». قرآن مي‏گويد: اگر اين پولي که بهت داده‏ايم زکاتش را ندهي اين پول را داغ مي‏کنيم، اين متن وحي است و قرآن، اين پول را داغ مي‏کنند و مي‏گذارند به پيشانيت، بعد مي گذارند به پهلويت، مي‏سوزانندت بعد هم مي‏گويند: «هذا من‏کنزتم» اين همان گنجي است که داشتي، اين سپرده‏هاي ثابتت بود «هذا ما کنزتم» داريم: که اگر زکات ندهيد چارپايانتان مي‏ميرند. «اذا احتبس الزکات مانت الماشي».
زکات، عامل رشد و برکت
حالا من راجع به زکات.... داريم که از رسول الله (صلّي الله عليه و آله و سلم) «اذا اردت ان يصلح الله مالک فزکه» مي‏خواهي مالت زياد شود زکات بده، هر کس مي‏خواهد مالش زياد شود زکات بدهد. آقايان بازاري خواهش مي‏کنم اين را بررسي کنيد آيا در بازارها کسي ورشکست شده که اهل خمس بوده؟ اهل زکات بوده، البتّه تجارتش هم عاقله هم عاقله باشد عاقلانه برود خمس و زکاتش را هم بدهد. چون داريم که: «و تصويباً للرزق» زکات رزق شما را زياد مي‏کند. «تزيد في الرزق» «تسبياً للرزق» «مت نقصت زکات من مال قّط» هيچ وقت خمس و زکات، وقتي هم مي‏گويند: زکات. کلّ زکات در قرآن به معناي هر رقم کمکي است. شامل انفاقات مي‏شود، نگوئيد آقاي قرائتي بحث زکات شامل گندم و کشمش و خرماست. زکات در رساله به معناي خاصّي است و زکات در قرآن به معناي عامّ است. «الله اکبر» امام صادق (عليه السلام) فرمود: «يا مفصّل قل لاصحابک» به ياران ما به شيعه‏ها بگوييد: «يضعون الزکاة في اهلها» زکات را در جاي خودش مصرف کنند «و انّي ضامن لما ذهب لهم» (من ضامنم) شما زکات بدهيد. خيلي است، زکات بده من ضامن هستم. خوب علّت زکات چيست؟ فلسفه زکات؟ حکمت و دليل زکات؟ چون در آستانه درو کردن، زکات هم خيلي پول مي‏شود. اگر با ديمي باشد، يعني اگر با آب باران باشد زکاتش کمتر است. استاندار فارس، استاندار قبلي مي‏گفت: اگر از 15 کيلو گندم 1 کيلو گندم، ميانگين حساب مي‏کنيم ميلياردها، و دهها ميليارد تومان زکات مي‏شود. دهها ميليارد، آن وقت اينقدر مقام معظم رهبري براي فلسطين و نفري هزار تومان حدود دو ميليارد تومان جمع شد يعني اگر يک استان زکات بدهد دهها ميليارد آن وقت آيا پسري است که نتواند داماد شود و دختري بي جهازيه داريم؟ نسخه روي دست کسي هست که نتواند دارويش را تهيّه کند. خيلي پول سنگيني است زکات، من نمي‏دانم زکاتي که 32 آيه دارد، اسلام مي‏گويد، حتّي من اينجا گله مي‏کنم از بعضي از خواص، خواهش مي‏کنم هرکسي حرف مرا مي‏شنود اگر خواصي است که خواص است، و اگر خواص نيست اين را به خواص برساند، خواهش مي‏کنم، من ديگه با ريشِ مشگي آمده‏ام توي تلويزيون و حالا ريشم سفيد شده، بعد از 23 سال يک تقاضا دارم از بيننده‏هاي تلويزيون، به خواصّي که مرتّب مي‏روند مکه اين جمله را بگوئيد: شما مثلاً چند دفعه رفته‏ايد مکه‏ ده بار، پنج بار، 20 بار، دو بار، سه بار، هر دفعه هم يک ماه طول کشيده، ببينم آقاي قرائتي چند سفر رفته‏اي مکه مي‏گويم ده بار به عنوان روحاني و امام جمعه بردنم، شما ده تا 30 تا، 300 روز براي حجّ گذاشتي آيا يک روز هم براي زکات گذاشته‏اي؟ روز قيامت چه جواب خواهي داد والله بالله جواب ندارد، من جواب ندارم، از وقتي متوجّه اين مسئله شدم که «بني السلام علي خمس» يعني اسلام روي پنج پايه است، روي نماز، روي زکات، روي حجّ، روي روزه، روي ولايت، رهبري حق. حديث دارم: 34 حديث وسائل است بناي اسلام روي چند تا چيز است، چطور شد 300 روز وقت گذاشتيم 300 روز رفتيم مکه، حتّي يک نفر نرفتيم حکم زکات را به اهلش بگوئيم. روز قيامت چي جواب خواهد داد؟ به کساني که، آقاياني که پاي تلويزيون هستند يه کساني که چند دفعه رفته‏اند مکه بگو آقاي قرائتي پيغام داده است به شما گفته است چطور براي حجّ چند بار وقت گذاشتي ولي براي زکات دو تا سفر زکاتي نرفته‏اي؟ در قيامت چه جواب خواهي داد، يک خورده من نگرانم که در قيامت ما از عبادتها توبه کنيم، بگوئيم حجّ مرا ببخش، گناهانمان پيش کشمان، اصلاً عبادتهايمان را ببخش، چطوريه حکمي که 32 تا آيه در قرآن دارد اينطور فراموش مي‏شود. در قرآن خمس يک آيه دارد، در قرآن روزه يک آيه دارد، در قرآن حجّ يک آيه دارد، زکات 32 آيه دارد، چطور يک چيز به اين مهمّي مورد غفلت است.
فلسفه زکات در روايات
امام رضا (عليه السلام) فرمود: دليل زکات: «قوة الفقراء» براي قوّت و رزق فقراء ديگه چي؟ «تحصين اموال الاغنياء» «تحصين از حصن» يعني اگر اغنيا زکات بدهند مالشان حفظ مي‏شود. «شکر نعم الله» نماز (زکات) يک شکري از نعمت‏هاي الهي است. «مع ما فيه من الزياده» زکات سبب زياد شدن مال است «والرأفة و الرحمة لاهل الضعف» رأفت و رحمت، يعني خودسازي، آدم دلسوزي است، دلش مي‏سوزد. يعني علاقه خودش را به طبقه محروم نشان مي‏دهد و سخاوت را در خودش شکوفا مي‏کند، روح بخل را از خودش دور مي‏کند «والمعونة علي امرالدين» کمک مي‏کند در امر اين، بالاخره از زکات. امام جمعه يکي از شهرها کار قشنگي کرده بود، رفته بود در روستاها روضه زکات خوانده بود، ميني بوس خريده بود براي روستاهايي که ميني بوس ندارند، به ديوار ميني بوس هم نوشته بود اين ميني بوس از بودجه زکات تهيّه شده، همينطور که اين ميني بوس راه مي‏رفت آدم لذّت مي‏برد، يکي از امام جمعه‏ها اين کار را کرده بود، فرق خمس و زکات را بگويم، خمس را مراجع مي‏گويند بدهيد به ما بخشي از آن را، براي حوزه و کتابخانه و اينها، ولي زکات را تا توي اين روستا فقير است حق نداري از اين روستا ببري يک روستاي ديگر، يعني اين روستايي‏ها من نمي‏دانم واقعاً هي هم مي‏گويند ولي ما نفهميديم که اين شوراي اسلامي خاصّيتش چيست؟ من روزي که شوراها، انجمن‏هاي اسلامي شهر و روستا راه افتاد، يک نامه به همه نوشتم حالا به دستشان رسيد يا نه من چهار هزار تا فرستادم با امضاي خودم نوشتم برادر يا خواهري که مردم به تو رأي داده‏اند تو جزء انجمن اسلامي شورا شده‏اي مردم از تو سه تا چيز مي‏خواهند.
1-معلم نهضت سواد آموزي مي‏آيد توي روستا، توي روستا بي سواد است، ولي چون او غريب است نمي‏داند توي کدام خانه بي سواد است تو پاشو، در خانه‏ها را بزن حالا که به تو رأي داده‏اند و عزيزي، آبرو داري الحمدالله، در ِ خانه‏ها را بزن بي سوادها را جمع کن براي کلاس ايشان. که ايشان بگويد خدا پدر فلاني را بيامرزد زماني که ايشان بود، کد خدا بود و انجمن اسلامي بود ايشان آمد با رودر بايستي از خانه کشيد بيرون، به کلاس نشاند و اين سوادش را يادگاري از تو داشته باشد. اين مال کار فرهنگي.
2-در روستا فقرايي هستند پول هم که نداري، دولت هم که پول ندارد به تو، کميته يا بهزيستي و يا کميته 15 خرداد هم که به جايي نمي‏رسد، پولهايشان محدود است، شما به عنوان شوراي اسلامي يک حکمي از امام جمعه بگير چون زکات مال ولايت فقيه است با اين ريش سفيدها و افرادي که عزيز و محبوبند زکات را جمع کن زير نظر آدمهايي که مسئله دار نيستند، از پولدارها بگير به فقرا کمک کن، اين هم کار اقتصادي، کار فرهنگي بي سوادها را دعوت کن، کار اقتصادي هم شکم‏ها را سير کن. کار اجتماعي بالاخره مردم مي‏خواهند تو را ببينند. شما برو چراغ بسياري از مسجدها را خاموش کن، شب‏هاي جمعه برو چراغها را روشن کن و يک «قد قامت الصلوة» بگو اگر قبولت دارند پشت سر خودت نماز بخوانند اگر روحاني نيست. به هر حال در خانه خدا همديگر را ببينيد، يعني بهترين سالني که مردم را ملاقات کني مسجد، بهترين راهي که فقرا را سير کني زکات، بهترين راهي که، به خدا قسم اين‏ها بهترين کار است نمي‏دونيم چرا اين کارهاي خوب را ازش غفلت کرده‏ايم و يک کارهاي مصنوعي درست مي‏کنيم، يعني زکاتي که عمود دين است، رها مي‏کنيم بعد مي‏آييم با يک تبليغاتي پولي خيمه‏اي مي‏زنيم توي خيابان از مردم جمع مي‏کنيم، البتّه آن کارها هم کار بدي نيست کار خوبي است. يعني کسي که عروسي ندارد عروسک بايد داشته باشد، کسي که سينه مادر را ندارد بايد سر شيشه بمکد. کسي که زکات طبيعي را له کرده بايد با اين هارت و هورتها بايد يک پولي جمع کرد. فقرا نبايد گرسنه بمانند ولي ما زکات به اين قشنگي داريم، چرا اين کار را نکنيم حالا، آنوقت که اين زکات را دادي فاصله‏ها کم مي‏شود علاقه‏ها زياد مي‏شود، آدم وقتي مي‏بيند که فقرا سير شدند چقدر دعاي خير به تو مي‏کنند مي‏گويد خدا خيرش بدهد، امسال گندمش خوب شد زکاتش را داد، يکي آمد پهلوي من گفت که چند ميليون پول خرما را صادر کرده‏اند کشورهاي چيز، فلان کشورها خورده‏اند به فلان کشورها، آن تاجر خورده، گفتم زکات خرما را دادي؟ گفت: نه، حديث را بخوانم بحث را تمام کنم.
اقدام در جمع و صرف زکات
امام صادق (عليه السلام) نه در يک دو، سه، چهار حديث، فرمود: «ماتلف» يک حديث، تلف نشد، حديث ديگر «ماضاع» يعني مالي ضايع نشد، حديث داريم «ما هلک» نابود نشد «ما تلف، ما ضاع، ما هلک» «مالُ في برّ ولابحر تبرک الزکاة» الله اکبر. فکر مي‏کنم اين حديث را مي‏توان حفظ کرد، تلف نشد مالي در خشکي و نه در دريا مگر مردم زکات ندادند، يعني اگر زکات ندهي مالت دود مي‏شود. «ما تلف، ما هلک، ما ضاع» خيلي حديث داريم با اين مضمون. اگر مي‏خواهيم، حالا راهش چيه؟ راهش را هم بگويم، امام جمعه از طرف مقام معظم رهبري، کميته امداد، يا بهزيستي که مسئول فقرا هستند، جهاد کشاورزي و تعاوني شهر و روستا که گندم مي‏خرد، فرماندار، بخشدار، شوراي اسلامي شهر اينها سريعاً يک جلسه بگيرند منتهي حضرت عباسي يک قدم به اسم خود، پول مي‏دهيد رو دربايستي نباشد چون بايد با قصد قربت باشد، عين نماز، قربةالي الله، زکات را جمع کنيد، در همان روستا خرج کنيد، البته زمان آقاي هاشمي هم يک قانوني را گذراندند که زمان آقاي خاتمي هم به نظرم هنوز لغو نشده اگر تأييد نشده باشد هنوز لغو نشده و اين هم بايد برويم دنبال کنيم انشاءالله، که هر چيزي که مردم روستا جمع کردند، دولت هم به همان مقدار روي پولشان بگذارد يعني اگر 50 ميليون جمع کردند دولت هم 50 ميليون بگذارد روش و خرج روستاي خودشان کند، خوابگاه، مدرسه، درمانگاه، زايشگاه، مسجد، حسينيه) هر مشکلي که دارند مي‏توانند با پول زکات حل کنند اين کار را انجام بدهيد، زکات واجب است. اگر زکات ندهيم لقمه‏ها گير دارد، آنوقت لقمه گيردار که مي‏خوريم، نان بي زکات که مي‏خوريم، بچّه مان معلوم نيست چي مي‏شود. و يک چيزي که تمام دکترها، استاد دانشگاه، روانشناسها، همه و همه از آن غافل هستند اين است که در مسائل تربيتي هيچ کسي را نديدم که در کتابهايش، کتابخانه دانشگاهي بحث لقمه بکند، همه‏اش مي‏گويند روانشناسي و روانشناختي کودک اين اصطلاحات را مي‏گويند و روي اينها هم تحقيقات علمي مي‏کنند امّا اسلام مي‏گويد اگر بچّه مي‏خواهي خوب تربيت شود، بايد لقمه‏اش حلال باشد اگر لقمه‏اش حرام باشد بهترين است امام حسين (عليه السلام) است ظهر عاشورا فرمود: حرف من در شما اثر نمي‏کند لقمه تان حرام است. اگر گازوئيل بريزيد توي هواپيما بهترين خلبان هم بنشيند هواپيما پرواز نمي‏کند چون در شکم اين گازوئيل است. پرواز بنزين مخصوص مي‏خواهد نه گازوئيل، آب بريزي نمي‏شود. لقمه حلال رمز تعليم و تربيت است پس آخرين کلام اينکه: چيزي که روانشناسان کره زمين ازش غافل شده‏اند تا آنجا که من سراغ دارم چون کتابهايشان را گرفتم و ديدم، در بحث تعليم و تربيت همه شان خوابشان برده که يکي از مسائل محوري لقمه حلال است. آقايان اگر خمس داريد، مالي ذخيره کرده‏ايد، زکات را جدّي بگيريد.
«والسلام عليکم و رحمةالله‏»