1381/7/25 تفسير سوره قصص -15 بايگاني سالانه - 1381



«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»
الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي

مدتي است تفسير سوره قصص را مي‏گوئيم رسيديم به آيه 35 که خداوند به موسي گفت: برو پهلوي فرعون يه نفري نمي‏شود دادشم هم بيايد او خوش بيان‏تر است راجع به خوش بياني، و اينکه در امر به معروف و نهي از منکر گاهي حرف شما را گوش نمي‏دهند بايد با يکي ديگه بروي او ادبيّاتش، فصاحتش «هو افصح منّي» نفوذ و شريني کلامش، گاهي وقت‏ها حرف شما اثر نمي‏کند ولي حرف کسي ديگر اثر مي‏کند با او برويد گاهي حرف شما اثر مي‏کند يکي ديگر مؤيد شما، با او برويد گاهي وقتها نامه اثر نمي‏کند، طومار اثر مي‏کند، طومار اثر نمي‏کند، تلفن اثر مي‏کند، و گاهي تلفن اثر نمي‏کند راهپيمائي اثر مي‏کند، حساب کنيد که چه کاري براي امر به معروف مؤثرتر است همان را عمل کنيد چه کاري براي جلوگيري از فساد مؤثرتر است، گفت: داداشم هم با من بيايد، امتيازاتي دارد گفت: باشد داداشت را هم بهت مي‏دهم: «قال سنشدّ عضدک بأخيک»: «قال»: خداوند فرمود، «سنشد عضدک بأخيک و نجعل لکما سلطاناً فلا يصلون اليکما باياتنا» تا مي‏گويد: «انتما و من اتبعکما الغالبون» خوب: «قال سنشدّ عضدک» «عضد» يعني بازو، من بازويت را با برادرت محکم مي‏کنم به قول امروزيها پشتت را گرم کرده و مي‏بندم به مناسبت «عَضُد» يه چيزي يادم افتاد الان، حرف بدي هم نيست که خوشا به حال کسي که پسرش عضدش باشد يعني بازويش باشد، از سعادت‏هاي مرد اين است که پسرش همکارش باشد و از سعادت‏هاي مرد اينکه اولادهايش شکل باباش باشد که وقتي نگاه به پسرش کرد ياد پدرش افتاده که خدا بابايش را بيامرزد يه همچنين شکلي داشت يعني همينکه هم شکل بابا بودن يه امتياز است از سعادت مرد است، همکار بابا بودن هم يک امتياز است. «عضد» يعني بازو. در روايات داريم اولاد بازو است، الان که مي‏گويند: اولاد کمتر زندگي بهتر، چون ديگه اولادها بازو نيستند، شکمند، تا مي‏گويند هفت بچه، يعني هفت شکم، مي‏گويد: مادرش بگردد بدبخت، چند تا، 9 تا بچه، اوه، اوه، چون اولاد مساوي شده است با شکم بدبخت شده‏اند، اما اگر اولاد مساوي بود با، تا مي‏گفتند چهار تا بچه دارد، ماشاءاللّه 8 تا بازو دارد، چون نسل ما نسل کار نيست. بعضي هاشون مي‏خواهند کار نازک بکنند، نون کلفت بخورند، عوض اينکه کار کلفت بکنند نون نازک بخورند به عکس شده صبح يه دستمال بردارد به شيشه بمالد، يه دو تا دگمه هم پاي کامپيوتر بزند بعد هم مرخصي و اضافه کار و خلاص، خلاصه جمله اين است که در روايات ما اولاد «عَضُد» است، «عَضُد» با «عين» صاد، ضاد يعني بازو، و ما بايد برويم به سمت اينکه بچه‏هامون هنر هم داشته باشند، اگر مي‏خواهيم گرسنگي نخوريم، اگر مي‏خواهيم وابسته نشويم، يکي از مشکلاتي که يه وقت در مجمع مهمي بوديم، صحبت مي‏شد مي‏گفتند: فلان روستا ديپلم نمي‏خواهد، گفتند چرا آن وقت يه کسي يه همچنين حرفي زد، چقدر قابل تحمل است؟ گفت: اگر ديپلم بگيرد ديگه دنبال کشاورزي نمي‏رود، مثلاً فکر مي‏کنند که صبحي يک نامه‏اي به دستم رسيده بود از يک فوق ليسانس آنقدر توپيده بود که چرا ما تحصيل کرده‏ها را مي‏برند سربازي از ما استفاده کنند خيلي خوب، حرف دوّمش قبول است، بايد، تحصيل کرده‏ها در جاي خود، استفاده بشود، يه تحصيل کرده مثلاً ننشيند يه کار ساده بکنه، بالاخره نظام يا نظام خرجش را داده يا خودش خرج خودش را داده، بالاخره عمري را در تحقيق گذرانده حالا بايد از سوادش استفاده کرد، اما ايشان، اين تکه‏اش درست است اما اينکه من نبايد بروم پادگان چرا، حضرت علي (عليه‏السلام) دو، سه ميليون برابر تو سواد داشت اسلحه دست مي‏گرفت تو حالا فکر مي‏کني فوق ليسانس، يا حجةالاسلامي، نبايد کلت و اسلحه تو، کشوري که دور تا دورش دشمن است و دارد تهديد مي‏شود، زن و مردش بايد با اسحه آشنا بشوند سربازي را بايد رفت حالا دکتر و آيت الله هم هستي سربازي را بايد رفت، اينکه بله، بايد گفت من يه دوره کوتاه ببينم منتهي براي کارهاي بعد از آموزشي، استفاده اين، يعني حرفش 50 درصد درست است 50 درصد واقعي آخه بعضي 50 درصدها بي ارزش است اين از آن 50 درصدهاي با ارزش است، 50 درصد بي ارزش مي‏داني مثل چي؛ يه کسي گفتند: شنا بلدي گفت 50 درصد، گفتند چطور گفت: شيرجه مي‏روم ديگه بيرون نمي‏آيم (خنده حضار) گفت: پس‏ اين از آن 50 درصدهاي بي ارزش است، با آقا چرا مسافرت مي‏روي، من 50 درصد، دو تا لاستيک دارم و دو تا ندارم. يعني هيچي ماشين بايد، بعضي 50 درصدهابي ارزش است و اين پنجاه درصد با ارزش بود. يه کسي گفت: من پسر امام فلانم، گفتند: امام دو تا بچه داشت يه خوب و يه بد گفتم من از خوباش هستم. (خنده حضار)
«قال سنشدّ عضدک بأخيک»: موسي يار خواست. جواب: خدا يارش داد. از اين يه درس مي‏گيريم که دعاي انبياء مستجاب است. «و نجعل لکما سلطانا» من براي شما سلطان قرار بدهم، در قرآن 25 مرتبه کلمه سلطان آمده اکثرش سلطنت علمي است، مثلاً مي‏گويد: «آتينا موسي باياتنا و سلطان مبين» حضرت موسي را آيه بهش داديم: «و سلطان مبين» يعني استدلال. يا در سوره «الرحمن» که اگر مي‏توانيد «تنفذوا من اقطار السموات» اگر مي‏توانيد نفوذ کنيد توي آسمانها. «فانفذوا» نفوذ کنيد بعد مي‏گويد: «لا تنفذوا الا بسلطان» مگر اينکه با قدرت علمي بتوانيد توي آسمان‏ها را بشکافيد برويد بالا در قرآن 25 مرتبه کلمه سلطان آمده 5 تا مال سلطنت مادي، يعني قدرت مادي و اکثرش مال قدرت علمي است. موسي بازو مي‏خواهي؟ داداشت بازو، ضمناً بهت بگويم خبر خوشحالي که من «و نجعل لکما سلطاناً» قدرتي به شما مي‏دهم که هر کس نسبت به حرف و منطق «موسي و هارون واتبعکما» و پيروان شما «الغالبون» شما پيروز مي‏شويد. خوب.
نقش خانواده در انجام وظايف ديني
حمايت بستگان در گرمي مبلّغ خيلي اثر دارد کسي اطرافيانش يارش باشند. يکي از موفقيتها اين است که اعضاء خانواده يارش باشند. داداش و همسر و برادر و پسرش، يکي از موفقيتها اين است که اعضاء خانواده يارش باشند. داداش و همسر و برادر و پسرش، يکي از موفقيتهاي اميرالمؤمنين (عليه السلام) همسري مثل زهرا (سلام اللّه عليها) بود و همسري مثل خديجه براي پيغمبر (صليّ اللّه عليه و آله و سلم) و زينب (سلام اللّه) براي امام حسين (عليه السلام) اينکه اطرافيان آدم کمک کنند اين خيلي مهم است چون باقي‏ها هم مي‏گويند: اين قبولش دارد. من اگر توي خانه ايستادم خانمم پشت سرم نماز خواند، همه مردم ايران مي‏گويند: معلوم مي‏شود اين آدم خوبي است چون زنش هم که صبح تا شب با اوست قبولش دارد اما اگر آدم يه جايي نماز خواند، 5 هزار نفر هم به من اقتدا کردند ولي هيچ کس مرا نمي‏شناسد، چون مي‏گويدها. اينکه اطرافيان آدم، آدم را قبول داشته باشند. «سنشد عضدک بأخيک» داداش بزرگتر تو، تو را قبول داشت مهم است، از عظمت‏هاي حضرت امام اين بود که مرحوم آيت اللّه پسنديده، برادر بزرگ امام (ره) بود اما نماينده امام (ره) بود در دفتر مقام معظم رهبري افرادي پاسخ به سؤالات مي‏دهند در قم که سنشان از مقام معظم رهبري بيشتر است. و سابقه تحصيلاتشان هم خيلي ممتد است مي‏گويند: عجب اينها خودشان مجتهدند دارند فتواي ايشان را مي‏گويند. اينکه افرادي که سنشان بيشتر است وافرادي که از عمق همديگر را مي‏شناسند اين‏ها بيايند حمايت کنند اين خيلي مهم است، هارون سنش از موسي بيشتر بود اما يه برادر بزرگ برادر کوچک را قبول داشت.
تهمت، شيوه مخالفان حق‏
خوب برويم سراغ آيه بعد. «فلمّا جاءهم موسي» موسي نيرو مي‏خواست خدا بهش داد، داداشش حضرت موسي آمدند پهلوي فرعون «فلمّا جاءهم موسي باياتنا» وقتي حضرت موسي معجزه خودش را نشان داد «قالوا ما هذا الّا سحر»، «ما سمعنا بهذا في آبائنا الاولين» آيه 35، 36 مي‏فرمايد که: «فلمّا جاءهم موسي» وقتي حضرت موسي آمد سراغ فروعون «باياتنا» با معجزاتي که داده بوديم بهش عصا اژدها شد «بيّنات» معجزات روشن «قالوا» به جاي اينکه قبول کنند در پاسخ گفتند: «ما هذا الّا سحر» نيست اين حرکت تو مگر سحر. اين که عصا اژدها شد سحر است «ما سمعنا بهذا» ما يه همچين حرفهايي را نشنيده‏ايم حرف تازه آورده‏اي «ما سمعنا بهذا» ما همچين حرفهايي نشنيده‏ايم «في ابائنا الاولين» اين چه پيامي دارد.
2 مسئله‏اي که در مقابل معجزه مي‏گويند «سحر» تهمت ساده‏ترين راه هايي است که يه کسي را از گردونه بيرون کنند. تهمت ما افراد عزيزي را داشتيم که با تهمت روي هوا کردند. تهمت دروغ، دروغ دروغ، توي همين تلويزيون که من دارم صحبت مي‏کنم افراد عزيز ومحترم، بايد تهمت روي هوا رفت تهمتي که يک در ميليارد حقيقت نداشت. به عاقل‏ترين افراد که انبياء هستند مي‏گفتند: ساحر، اصلاً مي‏گفتند: مجنون، ديوانه، هر کسي عقلش از همه بيشتر است، مي‏گفتند: ديوانه. به اميرالمؤمنين (عليه السلام) که بيشتر از همه نماز مي‏خواند مي‏گفتند مگر نماز مي‏خواند. گاهي به افرادي که زندگي شان بسيار ساده است مي‏گويند: فلان برج را دارد. بله ما داريم آدم هايي که بردند، خوردند. اما به آن هايي که بردند و خوردند کسي چيزي نمي‏گويد، به ديگران مي‏گويند خدا رحمت کند مرحوم امام (ره) را که مي‏گفت: آنکه فحش مي‏دهد به بهشتي فحش مي‏دهد يعني به آخوند خوبه فحش مي‏دهد والّا هستند آدم هايي که بردند و خوردند اما کار به اون‏ها ندارند، کار به اين دارند که اين ممکن است که يه روزي در مقابل استکبار يه زماني يه حرفي بزند، بيائيم او را بشکنيم، اصلاً رمز اينکه آية اللّه صدر را شهيد کردند چون به صدام گفتند: اين صدر همان خميني است. چند سال سنّش کوچکتر است اگر باشد روح همان است. خون همان و فکر هم همان است، اصلاً نگذاريد از اول بزرگ بشود. «سحر» تهمت سحر مواظب باشيم.
نو بودن، دليل باطل بودن نيست‏
بعد هم مي‏گويد: اين را در نياکان نشنيده‏ايم، مسئله نياکان چقدر ارزش دارد. ميراث فرهنگي و آثار باستاني، سابقه هست، سابقه هم مي‏تواند ارزش باشد هم خيلي نمي‏تواند ارزش باشد، آياتي داريم سابقه ارزش است مثلاً قرآن مي‏گويد: «شرع من الدين ما وصّي به نوح» پيامبر همين حرف‏ها که به تو زديم همين حرفها را به نوح و ابراهيم. موسي و عيسي زديم حرفهاي تو سابقه دارد. سابقه خود شحص ارزش است. پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلم) مي‏گفت: بابا من که نو نيستم يه مرتبه که وارده مکه نشده‏ام 40 سال در ميان شماها زندگي کرده‏ام «ما کنت بدعاً من الرسل» من که پيامبر اولي نيستم قبل از من پيامبران بوده‏اند «ولقد بعثتم فيکم عمرا» عمري من توي شما بوده‏ام، سابقه ارزش است. در مسئوليتي که به استاندار مي‏دهد، اميرالمؤمنين (عليه السلام) به مالک اشتر مي‏گويد: کارهايي که سابقه خوب دارد، اين هايي که حالا يه سابقه‏اي دارند حالا چکار داري حالا کارش نداشته باشي. هزار و حدود چهار صد سال است اين قبر حضرت رقيه و حضرت زينب (سلام اللّه عليهما) مرکز دلگرمي شيعه بوده و تاريخ شام و مظلوميت اهل بيت (عليهم السلام) آنجا همين قبر کوچولو نشان داده حالا شما تحقيق کني آيا حضرت رقيه در شام بود يا در ده کيلومتري شام بابا ول کن ديگه بعضي تحقيقات، تحقيقات خنک است، محققش هم بنده‏خدا مشکل پيدا کرده، روضه مي‏خوانديم آقا يه روضه‏اي مي‏خواهند همه يه حالي داشتند. مي‏خواست بگويد شمر روي سينه امام حسين (عليه السلام) نشسته بود آقايان طلبه دقت کنند. دانشگاه، و هرکسي پاي تلويزيون نشسته يا معلم و طلبه و روحاني دقت کند براي آن‏ها. روضه‏اي بود و همه حالي داشتند گريه مي‏کردند مي‏خواست بگويد شمر روز عاشورا رفت روي سينه امام حسين (عليه السلام) نشست. «و جلس» نشست «جلوس» نشست همينطور که گريه مي‏کردند گفت در يکي از نسخه‏هاي خطي داريم «فجلس» حالا يا «و جلس» يا «فجلس» اصلاً حال همه را گرفت. اسمش را هم مي‏گذارد پژوهش، تحقيقات مرده شور ترکيب اين تحقيقات را ببرد (خنده حضار) حال همه را گرفت. حالا بيائيم ثابت کنيم که قبر رقيه اينجا بوده يا اونجا چاهي که يوسف در او افتاد شمال شرقي کنعان بوده يا جنوب غربي بابا ولم کن، يه سري بازي با الفاظ، بازي با، حالا اسمش هم تحقيقات باشه، اولين پرده کعبه را يمن بافتند يا شام، حالا چي، مثل اينکه آدم رساله بنويسد که، حسينيه جماران چند تا موزائيک دارد. حالا مثلاً که چي، بوعلي سينا چند کيلو است (خنده حضار) مادر شيخ مفيد «بَگُم» بود يا «فاطمه بَگِم» بابا ولم کن (خنده حضار) يه سري تحقيقات، شرح حال علما را مي‏خواني مي‏بيني يه چيزهايي نوشته که هيچ لازم نيست بنويسند، روشن فکرها سفرنامه مي‏نويسند کسي نمي‏خواند، سه بعد از ظهر وارد اتريش شديم من چه خاکي به سرم کنم حالا چهار وارد مي‏شدي؟ قهوه خورديم، حالا من چه خاکي به سرم کنم چاي مي‏خوردي، حالا يا چاي خوردي يا قهوه، سه بعدازظهر يا دو بعدازظهر چه نقشي دارد، آنقدر آن آقاياني که، دقت کنيد، آنقدر کتاب‏ها قابل خلاصه نويسي است، کتابهايي هست که صد صفحه است ولي حرف جا بيش از 5 صفحه بيشتر نيست، سخنراني‏ها آنقدر آب توش است. سخنراني مي‏کند مي‏خواهد بگويد اي مردم، اي مردم را باز مي‏کند، اي مردم کارگر، کشاورز، روحاني، ارتشي، بسيجي، خانه دار، دانشجو، بابا اي مردم (خنده حضار) حالا ديگه‏اي مردم مردم را چقدر آب توش مي‏کني، بازي با الفاظ، بازي توي سفرنامه‏ها، پژوهش‏هاي بي لغو، رساله‏هاي دانشگاهي که مشکلي را از جامعه و فرد حل نمي‏کند، مي‏خواهي رساله بنويسي يه رساله بنويس نقش زن در انقلاب، حالا بيائيم ثابت کنيم کلثوم همان زينب بوده يا دو تا بوده‏اند. حالا يا دو تا يا يکي، يا اين و آن، نقش زن در اسلام و تبليغات اسلام، شما راجع به حضرت زينب (سلام اللّه عليها) صد تا سوژه زنده مي‏تواني تحويل بدهي چرا بحثي مي‏کني که اين تحقيق بشود؟ و لذا 350 تا «اعوذ» داريم توي کامپيوتر، يعني پناه مي‏برم به تو. يکي از آن «اعوذ»ها که هر روز پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلم) مي‏فرمود: «اعوذ بک من علم لا ينفع» پناه مي‏برم از علمي که هيچ خاصيتي ندارد. پس سابقه گاهي مهم و گاهي هم مهم نيست، مي‏گويد: نه چون پدران ما يه همچين حرفي نداشته‏اند ما قبول نداريم حالا ممکن است پدران شما خيلي کارها را نداشته باشند متأسفانه يه مشت از اين وهّابي‏هاي، بايد بگويم کذايي، هر چيز نو را مي‏گويند بدعت است، نه اصل برچيز حلال بودن است ما اگر نمي‏دانيم حلال است يا حرام بايد بخوريم چند تا چيز در اسلام اين را اصل است. ببينيد داريم اصل پاکي بنام «اصالة الطهاره» يه چيزي را نمي‏دانيم پاک است اصل پاک است مگر اينکه نجس بودنش ثابت شود آقا انسان راه مي‏رود گِلهاي کوچه مي‏ريزد به لباس آدم مي‏خواهد نماز بخواند، بگو اين گِل‏ها که معلوم نيست پاک است يا نه؟ معلوم نيست بگو «اللّه اکبر» نماز بخوان اصل پاکي است. اصل حليّت، اصل اين است که اشياء حلال است حالا يه ميوه‏اي پيدا شد نمي‏دانيم حلال است يا حرام، اصل حلال است مگر اينکه بگوينداين حرام است اگر نگفتند همه چيز حلال است تا نگفتند همه چيز پاک است.
اصل بازار مسلمان‏ها، هرچيز در بازار مسلمان‏هاست پاک است، آقا اين دستش ماليده اينجا يه کافر نيامده؟ به آن چيز مخلوط، بتو چه، اگر اينطور باشد که آدم سنگ روي سنگ بند نمي‏شود آقا اين قصاب «بسم اللّه» گفت به من چه گفت، انشاءاللّه گفته، شايد يادش رفته به توچه، يادش هم رفته به من ربطي ندارد، يعني اگر خواسته باشيم وسوسه کنيم ما اصل بر ايمان منطق است. ولي نه اين‏ها مي‏گفتند ما مي‏دانيم به موسي مي‏گفتند نمي‏دانيم منطق تو چيه، ولي چون قديم اين حرف‏ها نبوده «ما سمعنا بهذا في اباءنا الاولين» ما اين را در نياکان، در آثار قبلي نشنيده‏ايم بسيار خوب، «و قال موسي» موسي گفت: «ربّي اعلم» موسي گفت خداوند.
3-حالا اينجا چون در آستانه نيمه شعبان هم هستيم، داريم امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) که بيايد دين جديد مي‏آورد، چون مردم يه سري با آداب و رسوم عادت کرده‏اند مي‏گويند اِ اين تازه‏اش را براي ما آورده، حرف تازه بودن دليل بر اين نيست که منفي است خيلي حرف‏ها تازه است و درست است.
رعايت احترام در شادي‏هاي مذهبي
گاهي وقت‏ها يه چيزي، ما سليقه‏هامون قاطي شده، سليقه هامون را بايد از دين جدا کنيم، امام (ره) هي مي‏فرمود اسلام ناب، يعني سليقه ات را بگذار کنار خود اسلام چه مي‏گويد. در اسلام اين حرام است و يا حرام، جايز است يا جايز نيست؟ اينقدر حرف هست که اگر من الان بزنم متن قرآن است و الان تلويزيون را مردم مي‏شکنند، با اينکه متن دين است ولي اگر بگويم مردم تحمّل نمي‏کنند قاطي شده است سليقه‏ها، در مسجدالحرام همه حاجي خانم‏ها چادرشان سفيد است اما همين چادر سفيد توي کاروان که راه مي‏رود روحاني کاروان بهش تذکر اخلاقي مي‏دهد مي‏گويد چرا با چادر سفيد بابا آخر هتل مهم‏تر است يا مسجدالحرام، اين چادر را توي مسجدالحرام حلال است، اينجا حرام است قاطي شده. خدا رحمت کند مطهري را، مي‏گفت: يخچال تا حالا پنج قانون پيدا کرده به خاطر سليقه مردم، اول که آمد حرام بود، دوم جزو شرافيگري شد، تجملات و مکروه، بعد که دو سه تا کارخانه يخچال سازي که درست شد مباح شد، بعد کم کم جزء نيازها شد، مستحب شد و الان جزو واجبات شده، (خنده حضار) آخه ببينيد سليقه مردم که قاطي مي‏شود يه يخچال 5 حکم روي آن جاري مي‏شود و حال اينکه از اول نه حرام بود نه واجب بود، از نيازهاي زندگي. سليقه‏هاي شخصي بايد گذاشته شود کنار، پريشب رفتيم يه مسجدي ديديم جوآنهابا آقاي آن مسئله دارند آقا و جوان‏ها دور ما جمع شدند که آقا آبروي ما را ريخته است، کف زده‏ايم آقا گفته حرام است، گفتم آقا جون يه وقت مي‏گوئيم براي سلامتي امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) کف بزنيد آخه امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) را صلواتهايش را بايد صلوات فرستاد مثل اينکه براي يک آيت اللّه آدم کراوات بياورد. آخه عقل هم خوب چيزيه (خنده حضار) شما اگر رفتي سوغاتي آوردي از يه شهري براي آيت اللّه کراوات مي‏آوري؟ (خنده حضار) براي يه جوان سوپر دولوکس يه عصا مي‏آوري؟ (خنده حضار) آخه هر چيزي، آخه در اين حد که آدم بايد بفهمد چي چي به چي چي مي‏خورد کنار کباب ريحان و نعنا مي‏گذارند، پلو شويد را با باقلا درست مي‏کنند، با ماش درست نمي‏کنند، سنخيت هم خودش يه چيزيه براي سلامتي حجةالاسلام کف بزنيد (خنده حضار)
4-ما گاهي وقت‏ها ديگه بنابراين تناسب را مراعات کنيد، مسئله را هم به مراجع بدهيد که هرکس مقلد هرکس هست آزادش بگذاريد، حريم مسجد را هم حفظ کنيد، ضمناً کف زدن هم حرام نيست، حرام نيست اما اگر کسي توي مسجد براي امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) کف بزند معلوم مي‏شود که اين مراعات سنخيت را نکرده است. مثل اينکه يه پيرزن را به هر حال. مراعات کنيم که اين پيرزن يا پيرمرد است، اين جوان يا روحاني، مسجد و نيمه شعبان است.
امام زمان (عليه السلام)، پدر امت اسلامي است‏
راجع به امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) هر چه مي‏توانيد بها بدهيد، امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) عصاره هستي است شب نيمه شعبان احتمال دارد شب قدر باشد، و در روايات داريم شب قدر امضاء مي‏شود ولي اندازه‏گيري آن شب نيمه شعبان است، از شب‏هايي است که احيا گرفتن در شب نيمه شعبان خيلي، اخيراً الحمدللّه در ايران رسم شده. مسجدهاي تهران که، مسجد دانشگاه چند سال است احيا مي‏گيرد. دانشجوها حديث داريم: اگر کسي شب نيمه شعبان احيا بگيرد آن وقتي که همه مردم دلشان مي‏ميرد اين بصيرت دارد يعني اين کلاه سرش نمي‏رود، يعني توي گردوخاک‏ها، چشمهايش مي‏بيند، وقتي که فتنه‏ها عقل را از آدم مي‏گيرد او عقلش کار مي‏کند، يعني آن وقتي که همه خوابند اين بيدار است حديث داريم. فايده احيا شب نيمه شعبان اين است که آن شبي که همه افراد جور ديگري فکر مي‏کنند اين درست فکر مي‏کند. يعني جو زده و مد زده، بصيرت دارد. دعاي کميلي که مال شب جمعه است اصلش مال نيمه شعبان وارد شده منتهي گفته‏اند فتوکپي‏اش را شب جمعه بخوان، يعني شب جمعه فتوکپي است. اصل دعاي کميل مال نيمه شعبان است. پس احتمال شب قدر داده مي‏شود، هم شبي است که عصاره هستي متولد مي‏شود، هم احيا آن شب مستحب است، هم هرکس احيا بگيرد دلش نمي‏رود آن شبي که دلها مي‏ميرد.
امام مهدي (عليه السلام) در حديث ثقلين‏
بعد هم ما نسبت به امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) بايد بدانيم. حديث ديدم با اين دو تا چشمهايم که: امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) فرمود: روزي صد بار من به شما دعا مي‏کنم. پس مي‏ارزد که ماحداقل روزي يه بار بگوئيم «اللّهم کن لوليک» آن کسي که دعا مي‏کند و ما با دعاي او، حديث داريم: اگر دعاي من پشت سر شما نبود دشمنان شما را قورت مي‏دادند. از دلايلي که ما مي‏توانيم راجع به مهدويت استفاده کنيم، ضمناً اين را هم براي شما بگويم کار براي زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) را گير فحش نباشيد، آخه گاهي ما يه وقت يه لولو درست مي‏کنيم بنام انجمن حجتيه توي روزنامه‏ها هرکس هم مي‏خواهد راجع به امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) کار، او مي‏ترسد، اين انجمن است. اين حرف‏ها چيه؟ انجمن‏ها يه عده خوب هستند، يه عده هم با انقلاب بد بودند و يه عده هم انقلابي بودند مثل باقي مردم، ما کار به انجمن نداريم، خودمان عاشق امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) هستيم، ما بچه‏هاي امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) هستيم اصلاً امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) باباي ما است.
5-«انا و علي ابوا هذه الامة» حضرت علي (عليه السلام) فرمود، پيامبر (صل اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: من و علي پدر شما هستيم. اصلاً حضرت ابراهيم (عليه السلام) باباي ما است. «ملة ابيکم ابراهيم» دخترها فرزندان حضرت مهدي (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) هستند. اسم مهدي روي بچه‏هاتون بگذاريد. توجه به امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) بشود بيشتر از اينکه هست. الحمدللّه مردم خودشان توجه دارند اين جمکران جمعيت‏هاي چند صد هزار نفري گاهي جمع مي‏شود خود مردم خط را پيدا مي‏کنند عشقشان را مي‏رسانند ولي نترسيد هر کاري براي امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) توانستيد بکنيد، بکنيد.
ما چند نفر شديم يه دفتري درست کرده‏ايم به نام بنياد فرهنگي حضرت مهدي (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) دو سال است بنده مؤسس بوده‏ام دعوت کرديم از آقايان تشريف آوردند کارهاي خوبي هم شده، دبير اين حرکت آقاي ابوترابي بود که بعد از اينکه دو ماه گذشت تصادف کرد و به رحمت خدا رفت ابوترابي دبيرش بود، الان دبيرش آقاي دکتر شيباني است، دعوت کرده‏ايم از جمعي از فرهنگيان و علما و هيچ کدام هم از جزء انجمن حجتيه نيستيم، کارهاي خوبي هم شده، صد تا طلبه فاضل را گرفته‏ايم در قم در يک منزلي، تخصصي راجع به مسائل مهدويت کار مي‏کنيم، اين به سوي ظهور در شبکه 2، همه شکبه‏هاي تلويزيون الحمدللّه درباره امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) کار مي‏کنند، راجع به امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) جمع شويد و محله به محله کار بکنيد. امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) که در حد مشکلات و چراغاني کم است، فرهنگ امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف)، امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) يعني اميد هستي، امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) يعني کسي که تمام وعده‏هاي قرآن به آن بند است. «جاء الحق و زهق الباطل» مصداقش آن است. «ليظهره علي الدين کلّه» در قرآن سه بار آمده، «ليظهره علي الدين کله» سه بار در قرآن تکرار شده يعني کره زمين به دست اسلام خواهد افتاد و همه انبياء و اولياء منتظر يه همچين روزي هستند که اين وعده عملي بشود. امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) اميد هستي است جمع شويد گروه گروه، گروه، هيأت، هيأت، مثل هيأت هايي که براي امام حسين (عليه السلام) پلو مي‏پزند براي نيمه شعبان هم پلو بپزند، شوفرهاي تاکسي روز نيمه شعبان يک ساعت کرايه نگيريد از ساعت 11 تا 12 به عشق حضرت مهدي (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) بگويند از ساعت 11 تا 12 ما کرايه نمي‏گيريم يک ساعت کرايه نگيرند، حالا صد، دويست، پانصد کمتر، نگيرند هر شاعر يه شعر براي امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) و نويسنده‏ها يه مقاله براي امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) بنويسند. توي هر فاميلي چند تاکلمه مهدي باشد، اين عشقشان را نسبت به آن کسي که روزي صد بار به ما دعا مي‏کند. ديديد توي اسکناس يه نخ است، آن نخ ارزش مي‏دهد، ارزش مي‏دهد به اسکناس، نخ هستي اوست «حبل اللّه المتين» مهدي نخ هستي تو هستي «و صراطه مستقيم» تمام اين امواج و کارها مال برق است و برق هستي حضرت مهدي (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) است.
«لو لا الحجّة لساخت الارض» اگر برق برود همه کارخانه‏ها مي‏ايستد. اگر مهدي (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) نباشد شيعه و سني، نه يکي و دو تا و صد تا و چهل تا و پنجاه تا، يه هيأت حديث داريم که حضرت فرمود: من مي‏روم بين شما دو چيز دارم، قرآن و اهلبيت هرگز جدا نمي‏شوند.
6-اون هايي که مي‏گويند. مهدي (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) هنوز متولد نشده است، من نمي‏دانم پاسخ اين حديث را چه مي‏گويند: پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: «لن يفترقا» از هم جدا نمي‏شوند، تا قرآن هست. بايد يک رهبر معصوم هم باشد بايد يه کسي باشد که آفرينش به نماز او ارزش بدهد. چون قرآن مي‏گويد:
«و ما خلقت الجن و الانس الّا ليعبدون» هستي را براي عبادت آفريده‏ام عبادت ما که ارزش، آقايان کوچولو هم که پاي تلويزيون «اللهم کن لوليک» بلد نيستند بگويند: «السلام عليک يا مهدي»، زنهاي خانه دار همه، سلام بر مهدي، «السلام عليک يا مهدي». توجه به مهدي (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) چون مهدي (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) زنده است و قرآن مي‏فرمايد: شما که سلام مي‏کنيد او جواب گرمتر به شما مي‏دهد. شما که سالم به امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) کردي امام زمان به شما توجه مي‏کند و جواب گرم‏تر مي‏دهد و توجه ما به امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) چيزي نيست اما توجه امام زمان به ما خيلي، ما خانه رو به خورشيد بسازيم چيزي گير خورشيد نمي‏آيد اما خورشيد بتابد توي خانه ما خيلي چيز گير ما مي‏آيد، ما خانه رو به خورشيد، يا پشت به خورشيد براي خورشيد چيزي نيست، ما به امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) سلام بکنيم يا نکنيم. ولي توجه امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) به ما خيلي ارزش دارد. مهدي جان کشور مال خودت است مراجع ما روي تشک تو نشسته‏اند، رهبر ما بچه توست، امت ما امت توأند؛ تو را به مادرت زهرا از خدا بخواه رهبر ما، دولت ما، امت، جوانها ناموس و نسل و انقلاب و مرز و عزت و قدرت ما روز به روز بيشتر بشود.
و هيچ ضربه‏اي به اين نظام و ناموس و دين و دنياي ما، ضربه‏اي وارد نشود.
همينطور که طاغوت ايران را شکستي، طاغوتهاي جهان را بشکني.
آنهايي را که در راه هدف تو کار مي‏کنند مورد لطف خاص خودت قرار بده.
آنهايي که در ضد تو قدم برمي‏دارند اگر قابلند هدايت و اگر قابل نيستند، خودت اين‏ها را نابود کن. و شر اشرار را از سر ما کم کن.
بنابراين از کلمه انجمن حجتيه نترسيد، هر کسي هر کجا هست يه گروهي شود، دو تا، ده تا، راجع به امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) هم چراغاني، هم پلو دادن، گوشت دادن، وليمه دادن، شما که بچه‏ات متولد شد مي‏خواهي گوسفند عقيقه کني نيمه شعبان باشد، کارهاي خير و بريز و بپاش‏ها را، شما که سرهنگ را مي‏خواستي تيمسارش کني، نيمه شعبان باشد، فارغ التحصيلي و جشن آن نيمه شعبان باشد، و اگر گوشواره براي دختر مي‏خواهي بخري، نيمه شعبان باشد، يعني يه مقداري کارها را بيندازيم روي بار نيمه شعبان که شيرين شود پهلوي نسل ما.
خدايا! معرفت ما را نسبت به امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) بيشتر و ما را مشمول دعاي خاصش قرار بده.
«والسلام عليکم و رحمة اللّه و برکاته»