1380/7/5 تفسير سوره حجرات - 21 بايگاني سالانه - 1380



بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

در محضر مبارك جمعي از طلاب و برادران آموزش و پرورش هستيم قدمتان مبارك. بحثمان سوره حجرات آيه 9 بود دو، سه جلسه صحبت كرديم به اين جمله‌اي رسيديم كه اگر دو قبيله، دو كشور و دو گروه از مسلمانها با هم درگير شوند بي تفاوت نباشيد پاشيد، همه بسيج شويد همه بايد قيام كنيد، سريع هم بايد قيام كنيد، آشتي بدهيد و اگر كسي گردن كلفتي مي‌كند، گردن كلفت، سركش را سركوب كنيد. تا به امر خدا برگردد، اگر به امر خدا برگشت اصلاحتان عادلانه باشد. به مناسبت(فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْل) الحجرات(9) چند جمله‌اي بگويم و بريم سراغ آيه دهم.
عدل وعدالت در همه مسئولين مهم مملكتي شرط است، رهبر بايد عادل باشد، قاضي بايد عادل باشد امام جمعه بايد عادل باشد، پيش نماز بايد عادل باشد، اون كسي كه مسئول بيت المال است بودجه مملكت دستش هست بايد عادل باشد و اون كسي كه بهر حال عدالت شرط در خيلي از جاهاست و اگر كسي عدالت را انجام ندهد توبيخ‌هاي تندي ازش شده مثلا در حديث داريم: اول كسي كه به جهنم مي‌رود(أَمِيرٌ مُتَسَلِّطٌ لَمْ يَعْدِلْ)مستدرك‏الوسائل ج7ص23 حاكمي است كه سلطه دارد و عادل هم نيست.
حديث داريم: (وَ صَاحِبُ مَالٍ لَا يُعْطِي زَكَاةَ مَالِهِ)مستدرك‏الوسائل ج7ص 23 سرمايه داري كه حقش را نمي‌دهد. خمس و سهم امامش را نمي‌دهد. حالا اين عدالت مال افراد بالاست، نه يه كسي كه يك كارگاه دارد با ده كارگر و مدرسه با ده شاگرد و شركت و موسسه و خانه‌اي كه ده نفرند، دو نفرند، اين مسئله عدالت را وقتي مي‌گوئيم هي فكر بزرگان نكنيد. حضرت فرمود: من ولي عشره كسي اگر ولايت بر ده نفر دارد، يعني رئيس ده نفر است نسبت به اين ده نفر عادل نباشد روز قيامت با يك وضع دلخراش دست و پا و گردنش را در يك منگنه‌اي مي‌گذارند احضارش مي‌كنند.
حديث ديگر، در قيامت كسي كه عادل نيست كنار ابليس و فرعون و كنار قاتل محشور مي‌شود. ابليس، فرعون، آدم كش كسي كه عادل نيست، مسئله عدالت خيلي روش عنايت شده و حضرت يكي دو ماه قبل از رحلتش آخرين سفر مكه مردم را جمع كرده و فرمود: جمع شويد چيزي بگويم، همه مردم مثل هم هستند تشبيه شده‌اند مردم مثل دانه‌هاي شانه همه مردم مثل هم‌اند از هر نژادي مي‌خواهد باش.
در زمان خليفه دوم يه عده از ايرانيها را اسير گرفتند، داوري شد كه ايراني‌ها را بفرستيد مكه حمالي، اين حاجي‌هايي كه مي‌آيند مكه هر كس پير است نمي‌تواند طواف كند، بگذارند روي دوش ايرانيها، آنها را طواف بدهد و پولي هم بهش بدهند. امير المومنين عليه السلام فرمود چرا؟ گفتند: اينها ايرانيند فرمود: مگر ايرانيها عزيز نيستند ايراني هم عزيز است و امير المومنين عليه السلام اجازه نداد كه ايرانيها، البته نمي‌خواهم بگويم حمالي شغل بدي است حمالي هم مثل باقي شغل هاست ولي اينكه بگوئيم چون ايراني اين كار را بايد بكند، چون افغاني است بايد اين كار را بكند چون ترك است بايد اين كار را بكند چون عرب است چون عجم است نه همه مردم مثل هم هستند مثل دانه‌هاي شانه در سفر آخر، حجه الوداع همه را جمع كرد و فرمود: همه مردم مثل هم‌اند از هر قبيله‌اي باشد.
يه آيه داريم توي قرآن، چون حاجي‌ها مراسم خاصي دارند، لباس خاصي مي‌پوشند مي‌گويند لباس احرام، اعمال خاصي دارند، از كجا بروند، كجا بمانند، كجا توقف كنند، مردم مكه خودشان را لوس مي‌كردند، چون مي‌گفتند ما مردم مكه هستيم لازم نيست مثل اون‌ها از اين در برويم و توقف كنيم آيه نازل شد، آمد: شما با باقيها فرقي نمي‌كنيد، افيصنوا حركت كنيد من حيث افاض الناس همين طور كه باقي مردم هستند.
احتمالا اين بحث در آستانه تولد امام جواد عليه السلام است. يه چيزي از امام جواد عليه السلام بگويم: طرفداران امام جواد عليه السلام حضرت را از يك درب خصوصي به جلسات مي‌بردند، امام رضا عليه السلام نامه نوشت كه پسرم، فرزندم از همان درب برو كه باقي‌ها مي‌روند. بله البته يه وقت يك مسئله حفاظتي است، براي مسائل حفاظتي حفظ جان واجب است ممكن است بگويند ايشان از اين درب نيايد چون ما همه افراد را نمي‌شناسيم ولي اگر مسئله حفاظتي نيست، بلكه تشريفاتي است، تشريفاتي ممنوع و حفاظتي واجب است. آخه يه وقت است مي‌گويند اگر ايشان برود توي حمام عمومي آدم‌هايي كه توي حمام هستند نمي‌شناسيم يه وقت ممكن است ايشان را توي حمام خفه كند مثل امير كبير، چون نمي‌شناسيم آدم‌هاي ناشناس يه وقتي برود كه حمام قرق بشود طوري نيست براي حفظ جان شخص است. ولي يه وقت مي‌گويند: زشت است لخت شود مثل باقيها چه فرق مي‌كند؟
يه كسي خيلي پز ميداد و باد دماغ داشت حضرت يه مقداري خاك برداشت گفت: اين خاك اين ذراتش با هم فرق ميكند؟ گفت: همتون از اين خاكيد چه فرق مي‌كند. امام رضا عليه السلام پدر همين امام جواد عليه السلام كه در آستانه تولدش است كه بحث را گوش مي‌دهيد، فرمود: اگر كسي به پولدار سلام گرمي بكند به فقير سرد بكند خدا بر او غضب مي‌كند. مردم حساس هستند مردم حساس‌اند.
يكي از مسجد آمد بيرون، حالا چون طلبه‌ها هستند اين را بگويم: جواب سلام‌ها را فرق مي‌گذارد بين مردم، آدم‌هاي فقير كه سلام مي‌كنند مي‌گويد عليك السلام آدم‌هاي معمولي كه سلامش مي‌كنند مي‌گويد: سلام عليكم، پولدارها كه سلامش مي‌كنند مي‌گويد: سلام عليكم و رحمه الله صبحكم الله بالخير چون اين بر اساس اسكناس جواب مي‌دهد من او را عادل نمي‌دانم، گفتم خوب ازش پرسيدي گفت: نه، بپرس، اگر به خاطر پولش سلام گرمش مي‌كند، بله چرا در جواب سلام عادل نيستي؟ اما ممكن است اون آقايي كه جواب سلامش را داده يه كار خيري كرده مثلا باني مسجد است، به فقرا كمك مي‌كند، خدماتي مي‌كند به خاطر خدماتش جواب، برو بهش بگو آقا چرا سلام اين را گرمتر مي‌دهي، اگر گفت به خاطر اسكناس هايش حق با توست اگر گفت به خاطر كمالاتش حق با تو نيست. ولي در عين حال مردم حساند، مردم حساسند.
يه قصه برايتان بگويم، در جايي سخنراني مي‌كردم جمعيت سنگيني هم بود مسئول منطقه هم آمدند پاي سخنراني من ايام عاشورا رئيس هيات اين مسئولين را همينطور كوچه داد آورد پاي منبر، يه مشت بچه نشسته بودند بچه‌ها را بلند كرد مسئولين را نشانيد ما تو رساله‌ها نوشته‌اند اگر كسي يك جايي نشسته باشد بلندش كني جايش نماز بخواني نمازت باطل است مثل غصبي مي‌ماند، گفتيم روضه امام حسين عليه السلام مستحب اما بلند كردن يك بچه جايز نيست. حتي شخصيت هر چي مي‌خواهد بالا باشد. من سخنراني‌ام را قطع كردم گفتم آقايان مسئولين از اينكه تشريف آورده‌ايد پاي منبر خوش آمديد اما اينكه بچه‌ها را بلند كردند شما را نشاندند، جاي شما درست نيست اين بچه‌ها را به زور بلند كردند، الان جايي كه شما نشسته‌ايد مثل جاي غصبي است محبت كنيد پاشيد هر جا، جا هست بنشينيد پاشيد آقا اين مسئولين را بلند كرديم و به بچه‌ها گفتم بچه‌ها بيائيد سر جاتون اين بچه‌ها آمدند پاي منبر مي‌رقصيدند بعد از پاي منبر دستشان را مي‌بوسيدند و بوس را پرتاب مي‌كردند بالاي منبر همچين مي‌كردند اگر بندانيد بچه‌ها چه احساساتي را نشان دادند، بچه از عدالت خوشش مي‌آيد. بزرگ از عدالت خوشش مي‌آيد.
خيلي بايد مواظب باشيم در جواب سلام‌ها در مهماني‌ها، در پذيرائي‌ها، گاهي وقت‌ها انسان دعوت دارد خانه يك عمه فقيري بعد يه آدم مهم و مسئولي افطاري دعوت مي‌كند آدم مي‌گويد ناراحت است دلش مي‌خواهد كه اون را قيچي كند برود اونجا قرآن يك آيه دارد چرا قيچي كردي؟ ان تكون امتد هي اربي من امه. ربا يعني سودس بيشتر است، به خاطر اينكه اون سودش بيشتر است قيچي كردي، يه آيه داريم به خاطر اينكه نگاهت به پولدار خورد رابطه‌ات را با ضعيف‌ها قيچي نكن. حساسيت است.
عربي‌ها كه مي‌خوانم آيه قران است طلبه‌ها مي‌داند غير طلبه‌ها هم بدانند(أَفيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاس)بقره(199) شما به هواي اينكه مردم اهل مكه هستند فكر مي‌كنيد كه هر كاري بايد بكنيد همان راهي كه مردم رفتند شما هم برويد. حالا چند نمونه عملي از عدالت: امير المومنين عليه السلام در خطبه 126 فرمود: اگر مال، مال خودم هم بود مساوي تقسيم مي‌كردم تا چه رسد كه مال، مال بيت المال است، (لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُم‏) بحارالأنوارج32ص 48مال اگر ملك من بود مساوي، تا چه رسد از بيت المال.
قبل از امير المومنين عليه السلام اموالي به نور چشمي‌ها تقسيم شده بود حضرت علي عليه السلام كه حكومت را به دست گرفت فرمود: به خدا قسم از حلقومشان بيرون مي‌كشم حتي اگر مهر خانمهايشان باشد پس مي‌گيرم.
امام رضا عليه السلام با برده‌ها غذا مي‌خورد. يه عده مصلحت انديش به امير المومنين گفتند: حالا دو سه روز عدالت را تنگ نگير، يه سري افراد هستند سبيل اينها را چرب كن، يه سهميه‌اي، يه خورده اينها را تحويل بگير، يه پولي به اينها بده، اينها را اگر نگرشان نداري در مي‌روند مي‌روند سراغ معاويه، فرار مي‌كنند مي‌روند سمت معاويه، فرمود: تو به من مي‌گويي: باج بدهم، باج بدهم براي اينكه اينها دور من باشند؟ من باج نمي‌دهم هر كس مي‌خواهد برود، برود هر كس خواست بماند. (وسائل جلد 15 صفحه 107) پيشنهاد كردند كه يك مشت آدم‌هاي پرتوقع‌اند اينها را بايد به شهريه خصوصي داد و بايد يه جوري به حواله پيكاني، سكه‌اي، قطعه زميني، بهشون بده اينها را نگه دار، دو سه روز بگذار معاويه باشد سر پست، فرمود: باج بدهم هر كه مي‌خواهد بماند و هر كه مي‌خواهد برود.
بهترين قانون كه عدالت توش هست قانون خداست، چون قانون‌ها ديگه يا مصلحت فرد توش است يا قبيله و حزب، يا مصلحت نژاد توش است يا غرائز تنها قانوني كه نه غريزه درش حاكم است نه مصلحت حزبي و نه مصلحت قبيله‌اي نه مصلحت نژاد، نه مصلحت اقتصادي و نه مصلحت سياسي، قانون صد در صد حق، قانون خداست، قانون‌هاي ديگر مصلحت انديشي‌هايي درش مي‌شود.
عوامل رشد عدالت در انسان: (فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْل) چه جوري آدم مي‌تواند عادل باشد؟ حساب كنيم كه اين هستي حساب دارد من نمي‌توانم، پس هستي حساب دارد پس نمي‌توانم آن گونه ميل خودم هست عمل كنم.
يكي خيلي فكر مي‌كرد آدم خوبي است، سعي كرديم عادل باشيم گناه نكنيم، هي فكر ميكرد خيلي از آن سبوح قدوس هاست يه شب خواب ديد كه قيامت بپا شده گفتند: چه كردي؟ گفت: والله ما از اول جواني‌مان هر چه گناه ديديم دور مي‌كرديم و عادل بود، گفت: حالا فكر مي‌كني، گفت: به نظر خودم گناهي از خودم سراغ ندارم يه چوب كردند توي شكمش از آن چوبهايي هست كه گردو مي‌تكانند، كردند توي شكمش اين آقا راهي همچين كردند اين آقا هم هي بال بال زد و خلاصه خيلي ترسيد آوردنش پائين گفت چرا همچينم كرديد؟ گفتند: تو يك بار يه مگس گرفتي يك چوب جارو كردي توي شگم مگس، اين مگس هي سر چوب همچين كرد اين مال اون. اگر بنا باشد، ما حساب كنيم كه ظلم به حيوان هم، ظلم به حيوان نمي‌شود كرد.
حديث داريم: اگر همه حاجي‌ها دوشنبه رفتند مكه حاجي كه يكشنبه رسيده مكه امضايش را قبول نكني. چرا؟ چون حاجي كه زودتر آمده مكه معلوم مي‌شود اسب و شترش را در را دوانيده و كسي كه در راه مكه هم به حيوانش ظلم كند امضايش از اعتبار مي‌افتد. هستي حساب دارد حيوان‌ها هم خودشان حساب دارند، شما حق داري اين شاخه را بشكني؟ انكم مسئولون شما همتان مسئوليت داريد حتي خوب است مسئول جنگل باني‌ها اين حديث را ترجمه‌اش را در جنگلهاي ايران بزنند، جنگل‌ها و مزارع براي حفظ جنگل‌ها و حفظ منابع طبيعي. (إِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِم) بحارالأنوارج32ص7‏شما مسئوليت داريد حتي نسبت به قطعات زمين و نسبت به. . . اصلا بنده مي‌توانم اين برگ درخت را الكي، نه آقا اين برگ براي شما اكسيژن مي‌سازد، اين برگ حق دارد به گردن جامعه بيخودي چرا كندي؟ طرف آب خورد آبش را ريخت روي زمين فرمود: چرا ريختي؟ الان وزارت نيرو مشكل آب دارد، مشكل سد، مشكل بارندگي، شير آب را وا كرديم زود ببنديم. با يك ليوان آب مي‌شود وضو گرفت با سه كيلو آب مي‌شود غسل كرد.
حديث: هر كس با سه كيلو آب نتواند غسل كند بگويد به دلم نمي‌چسبد اين در دينش تجديد نظر كند. اصلا دور ريختن نصف ليوان آب اسراف و اسراف از گناهان كبيره است و گناه كبيره آدم را فاسق مي‌كند يعني من طلبه اگر در وضو و غسل زياد آب بريزم اينها كه مي‌گويم فتواي امام خميني(ره) بود سه مسئله گفتم: توي تحرير الوسيله حضرت امام خميني(ره) نوشته: دور ريختن نصف ليوان آب اسراف است.
1- اسراف گناه كبيره است.
2- گناه كبيره انسان را از عدالت مي‌اندازد.
يعني اگر من پيش نمازم بايد با يك ليوان آب وضو بگيرم. ما اگر بدانيم اين هستي حساب دارد آبش، برگ درختش، جنگلش، تا برسد به انسهايش، حيوان حساب دارد.
حديث، اگر حيوان خواب است سراغش نرو. يه مرغ خوابيده مي‌روي بگيري چرا مي‌روي بگيري؟ حيوان خواب را چرا بيدارش مي‌كني؟
دوم: همه زير نظر هستيم. اينها زمينه‌هاي عدالت است. اگر ايمان داشته باشيم كه(إِنَّا كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ) قمر(49)هستي حساب دار اگر حساب كنيم كه: (إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ) فجر(14) اگر حساب كنيم كه:
(خَلَقْناكُمْ مِنْ تُراب)حج(5) همه از خاكيم. اگر حساب كنيم كه:
والدين همه يكي است اين ايمانها عدالت را در انسان بوجود آورد، هستي حساب دارد، حتي يك برگ درخت، حتي گوساله، شما مي‌روي شير بدوشي حق نداري همه شير را بدوشي يه خورده شير را بگذار براي گوساله، هستي حساب دارد، همه زير نظريم، همه از خاكيم، والدين همه اين اعتقادات اينها بستر عدالت است از آيه رد شويم برويم آيه بعد، صلواتي ختم كنيد برويم آيه بعد.
آيه اين است: انما المومنون اخوه آيه دهم همان سوره حجرات آيه 9 چند جلسه طول كشيد حالا آيه ده، از آن آيه‌هايي است كه بسياري از مردم حفظند، (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ) حجرات(10) آيه دهم از سوره حجرات(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ) مومنون همه برادرند.
روابط چند رقم است، روابط رئيس و مرئوس: يه جور نيست اون رئيس است. روابط معلم و شاگرد: خوب معلم بالاتر است. روابط پدر و فرزند: پدر بالاتر است.
روابط با همه: از بيست و پنج سالگي شروع مي‌شود. اما دو تا برادر هم روابطش هميشگي است هم هچي كوتاه و بلند نيست همه مثل هم‌اند. الان دنيا مي‌گويد همشهري، هم وطن، همشهري خيلي سبك است نسبت به برادر، همشهري زورش كم است، هم وطن زورش كم است رفيق زورش كم است، دوست زورش كم است، هيچ كلمه‌اي زورش به اندازه برادر نيست، قويترين تعبيرات است.
حديث، دو برادر مثل دو دوست هستند همديگر را شستشو مي‌دهند، اگر شما عيب برادرت را به ديگران گفتي برادر نيستي، دو تا دست همديگر را بايد بشورند نه اينكه اين دست عليه آن دست آبروريزي كند. دوستي برادر هم عميق است، هم طولاني است دو هم متقابل است سه، حالا چه برادري از ابتكارات اسلام است، در هيچ ديني و مكتبي طرح برادري ريخته نشده.
پيغمبر اسلام فرمود: برادرها، مسلمانها، يكي هم سليقه خودش را پيدا كند برادر همديگر شوند و لذا داريم كه كي با كي برادر شد، من اينجا يادداشت كرده‌ام مثلا، ابوبكر با عمر، اينها برادر شدند عثمان با عبدالرحمن، طلحه با زبير، معصب با ابو ايوب انصاري، حمزه سيد الشهداء با زيدبن حارث، ابوذرداء با بلال، جعفر طيار با معماذ، مقداد با عمار، عايشه با حفصه، ‌ام السلمه با صفيه، علي بن ابيطالب با پيغمبر.
فرمود: هر كس برود با كسي كه گروه خونش بهم مي‌خورد، با هم صيغه برادري بخوانند، البته صيغه برادري مال دو تا برادر است يه وقت يه كسي به خانمي نگويد دختر بيا صيغه برادري بخوانيم، بله ديگه صيغه برادري مال دو تا برادر است، البته دو تا خواهر طوري نيست با هم صيغه بخوانند همانطور كه گفتم‌ام السلمه، عايشه با خصيصه و‌ام السلمه با صفيه بود مثل اينكه، دو تا خواهر هم طوري نيست.
اينكه مي‌گويد: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ) اخوه يعني برادر نيست چون(إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساء) نساء(176) در قران كنار اخوه رجالا و نساء آمده، خيلي از جاها كه قرآن مي‌گويد: برادر شامل خواهر و برادر مي‌شود من يه وقتي مثال زدم، مثل اينكه مي‌گويند: عابرين محترم از پياده رو عبور كنيد، اينجا نبايد زنها بروند وسط خيابان بگويند عابرين گفته عابرات نگفته اينجا كه مي‌گويد: عابرين محترم از پياده رو عبور كنيد يعني هم عابرين و هم عابرات.
مردي شك كرد بين سه و چهار در ركعت نماز گفتند خواب بنابر چهار بگذارد و بعد نماز احتياط بخواند، بگويند حال اگر زن شك كرد رجل شك كرد يعني رجل يا امرئه خيلي از جاها وقتي مي‌گويند: مردي، مراد مرد نيست مراد انسان است. برادرهاي نسبي قيچي مي‌شوند قرآن مي‌فرمايد: برادرهايي كه توي خونه هستند قيچي مي‌شوند: (فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ) مؤمنون(101) برادرهاي نسبي روز قيامت قيچي مي‌شود(يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيه) عبس(34) پدر و پسر و هم از هم فراري مي‌كنند. اما برادر دين تا آخر قيامت از هم فرار نمي‌كنند. قرآن مي‌فرمايد: اخوانا علي سرر متقابلين برادر نسبي قيچي مي‌شود اما انما المومنون اخوه برادر ديني تا قيامت هست.
خوب اين آيه پشت سر اول آيه نكته دارد. اول اين را به شما بگويم بد نيست بدانيد آيه كه نازل مي‌شود پيغمبر مي‌گفت جاي اين آيه را كجا بگذاريد، مثلا آيه نازل شد: (سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى)اعلي(1)پيغمبر فرمود: (سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى) را بگذاريد در محل سجود و لذا در سجود مي‌گوئيم: سبحان ربي الاعلي چون(سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى) سبح اسم ربك الاعلي. آيه نازل شد(فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظيمِ) واقعه(74) حضرت فرمود: اين را در ركوع بگوئيد، و لذا در ركوع مي‌گوئيم و عظيم، اينكه كدام آيه كجا باشد، كارشناس خود پيامبر بود، مي‌فرمود اين آيه را كجا قرار بدهيد.
اين آيه(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة) چرا جايش آمده اينجا؟ چون آيه قبل اين بود كه و(إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا)اگردو گروه با هم درگير شدند، و جر و بحث و درگيري خوب سوء ظن و تهمت و خسارت و داغ هست، حالا پشت سر اينكه مي‌گويد: آشتي داديد حالا مي‌گويد: برادريد، اين مرهمي است بعد از آن ماجراي فتنه اين آيه جايگزين آن و لذا تعبيراتش اصلحو، اقسطوا، يحب المقسطين، اخوه، اخويكم، اتقوالله، ترحمون تعبيرات همه يك تعبيراتي مرهمي است.
از نظر روانشناسي روي آن حوادث تلخ، و اين نكته مهمي است كه آدم بايد حساب كند كه اگر، مثلا در قرآن وقتي يه تكه از جهنم مي‌گويد يك تكه از بهشت مي‌گويد، يه تكه از بهشت مي‌گويد فوري يك تكه از جهنم مي‌گويد. ما نبايد ده شب راجع به جهنم سخنراني كنيم، مردم ميگويند‌اي بابا پس چه ديني است ما نبايد بحثمان يه جوري باشد كه نيم ساعت، بيست دقيقه يكساعت همينطور مردم گريه كنند، مردم توجه پيدا كنند، گريه كنند يا لبخند بزنند، تاريخ و حديث بشوند، بايد مخلوط باشد. آيه‌اي بوده براي درگيري حالا پشت سرش، اصلحوا، اقسطوا، اخوه، اخويكم، اتقوا، ترحمون اينها همه مرهمي است روي زخم.
خوب حالا مسئله، مي‌گويد(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة) فقط اگر ايمان داشتيد برادريد يعني اون كسي كه چيزي كه شما را بهم جوش مي‌دهد ايمان است مسائل اقتصادي بهم جوش نمي‌دهد، چون امروز نفت هست رفيقته، نفت خشك مي‌شود.
حديث داريم: در انتخاب همسر بر اساس ايمان و فكرش زن يا شوهر انتخاب كنيد. اگر شوهر را براي خانه و ماشينش انتخاب كردي، ماشين‌اش مي‌افتد توي دره، خانه‌اش هم ميخورد به خيابان خلاصه تو هم طلاق مي‌گيري، اگر زن را بر اساس شكلش انتخاب كردي، تب مي‌كند رنگش زرد مي‌شود تو هم طلاقش مي‌دهي؛ يعني در هر چيزي محور مكتب باشد، مكتب با قسمت، اخوت و برادري بر اساس ايمان باقي است اما بر اساس اقتصاد، سياست، نژاد، زبان، شكل همه مي‌پرد.
صلح دادن بر همه مسلمين واجب است، نه تها بر گروه خاصي. (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة) پشت سرش مي¬گويد(فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ) احزاب(10)، خيلي قشنگ است نمي‌گويد: فاصلحوا بينهم مي‌گويد: (أَخَوَيْكُمْ) يعني تو هم كه مي‌خواهي آشتي بدهي برادر آنها هستي و گرنه مي‌گفت:(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة فَأَصْلِحُوا بَيْنهمَ) گفته(أَخَوَيْكُمْ) يعني تو هم كه آشتي مي‌دهي تو هم برادر هستي.
اصلحوا يعني همه امت اسلامي، يعني سريع پس پيغمبر سريع به دليل فاء همه به دليل اصلحوا كه جمع است. مصلح نيز خود را برادر بداند، فالصحوا بين اخويكم، برادر بودن زمان و سن و شغل ندارد؛ يه بچه ده ساله با يك آدم هفتاد ساله برادر است شما در كربلا بين ترك و عرب و عجم، برده و آزاد، علي اكبر و باقي جوانان بني هاشم، همه مثل هم، پشت سر اصلحوا مي‌گويد(فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّه)
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته