1380/9/24 زكات در اسلام بايگاني سالانه - 1380



بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

بحث امروز ما، راجع به آياتي است كه راجع به كمك به محرومين، حالا در قالب خمس، زكات، زكات فطره، اصولاً بحث كمك و از كي بگيريم، يك چند تا سؤال مطرح است. سؤال‌ها را جواب بدهيم. يك طرح قشنگي هست كه از قديم توي ذهن من است كه آن را هم الغاء كنم امروز.
توي اين 25 دقيقه نكات لطيفي راجع به زكات مي‌خواهم بگويم. منتهي شما ممكن است بگوييد ما دبيرستاني هستيم يا دانشجو هستيم پول نداريم. ولي بهر حال آنها كه پاي تلويزيون هستند دارند و بعد هم آدمي كه مي‌خواهد كمك كند از نوجواني پيداست. دو تا كارد دارد يكي را مي‌دهد بغل دستي‌اش. مي‌خواهد كت و شلوار بخرد به باباش مي‌گويد آقا جان يك كت و شلوار ارزان‌تري تهيه كن پولش را بده به من بدهم رئيس دبستان يك همشاگردي دارم يك دانشگاهي، بگذار اوهم عيدي لباس نو بپوشد. آدم‌هايي كه جوهر كمك دارند، حتي اگر فقير هم هستند، جوهر كمك درشان هست.
آشنا شويم بسم الله الرحمن الرحيم. در هيچ كتاب ديني، يعني در غير كتاب‌هاي ديني، شايد كمك به مردم به اندازه كتاب‌هاي ديني عنايت بهش نشده. حدود هفتاد بار در قران بحث(أَنْفِقُوا)البقره(195)(يُنْفِقُونَ)البقره(3) با تعبيرهاي مختلف، حدود هفتاد بار توي قران سفارش شده كه كمك كنيد به افراد ضعيف.
امامان ما گاهي همه اموالشان را به فقرا مي‌دادند. گاهي نصف اموالشان را به فقرا مي‌دادند.
واجب شده بر ما كه خمس بدهيم. يعني يك پنجم درآمد را، بعد از اين كه هزينه‌مان خرج شد، بدهيم. زكات يعني نسبي دارد كه مثلاً گندم چقدر، گوسفند، هر چهل تا گوسفند چقدر، شتر چه جور، اينها توي رساله هست. به هر حال كمك بايد بكنيم و كمك هم واجب است.
در قران 32 بار كلمه زكات آمده است. 27 بار زكات و نماز كنار هم آمده‌اند. (أَقامُوا الصَّلاةَ)البقره(277)(وَ آتَوُا الزَّكاة) البقره(277 َ)(يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ)المائده(55)البته زكات مال چيز نيست. زكات العلم مشهور است. آدمي كه سواد دارد پول ندارد , بايد اين سوادش را به ديگران بگويد. زكات سواد را هم بايد بگويد. اگر كسي تلفنش نفوذ دارد بايد از تلفنش براي كمك به محرومين استفاده كند. كمك به محرومين غير از پارتي بازي است.
يك وقت مي‌گويند آقا ايشان فقير است توي بيمارستان پول ازش نگيريد. يك وقت مي‌گويد آقا، ايشان برادر بنده است پول ازش نگيريد. اگر گفتي برادر بنده است پارتي بازي است. اگر گفتي چون فقير است ازش پول نگيريد اين كمك است. پارتي بازي غير از كمك است.
حالا اين بركات اين كار چي مي‌شود؟ من براي اين كه، يك خرده راجع به بركات صحبت كنم: سوره توبه آيه 60، يك آيه هست من برايتان بگويم. اول قبل از اين كه آيه مطرح شود يك قصه‌اي را بهتان بگويم.
موضوع بحث امروز ما كمك به درماندگان است، گاهي هم طرف فقير نيست، پولدار است. امروز بي پول است امروز بايد كمكش كرد. آدم حسابي است يعني از نظر مالي حسابي است. فقرا حسابي‌اند، يعني از نظر مالش هم مال حسابي دارد. ولي الان نياز دارد. ما مدرسه كه مي‌رفتيم تقسيم مي‌خواستند يادمان بدهند، مي‌گفتند مثلاً صد مقسوم است. تقسيم بر پنج اين مقسوم است و اين چي؟ مقسوم عليه و خارج قسمت مي‌شود بيست. اين مي‌شود خارج قسمت. مقسوم، مقسوم عليه و خارج قسمت. بعد ميخواستند يادم بدهند كه اگر خواستي ببيني تقسيمت درست است يا نه، مي‌گفتند اگر اين دو تا ضرب كنيد بايد بشود اين. 5در 20 و 20 در 5 مي‌شود صد. منتهي استاد چه مي‌كرد؟ استاد مي‌گفت صد تقسيم بر پنج، بعد به ما مي‌گفت خارج قسمتش را خودتان پيدا كنيد.
قران يك آيه داريم، مقسومش را گفته، مقسوم عليه را گفته، به مردم گفته خارج قسمتش را خودتان پيدا كنيد.
حالا ايه را بخوانيد، مقسوم بخش بر مقسوم عليه، بخوانيد: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم. (إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ وَ الْعامِلينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمينَ وَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبيل‏)توبه(60)
يك بار ديگر بخوانيد اينجا هشت تا بايد باشد هفت تا است، يكي كم است. آيه 60 سوره توبه است. اين ايه است. (إِنَّمَا الصَّدَقاتُ)يعني زكان، آن كسي به صدقه ميگويند صدقه. چون صدقه از صدق است. صدق يعني چه؟ راست گفتن صدقه دادن يعني اگر راست مي‌گويد كه ايمان و آخرت دارد ,يكخورده فكر فقرا را بكند.
به مهريه خانم‌ها مي‌گويند صداق. چون داماد به عروس مي‌گويد من تو را دوست دارم. مي‌گويد اگر دوست داري بده ببينم اين پنجاه تا سكه. يعني اگر پنجاه تا سكه داد معلوم مي‌شود. ده تا سكه، سي تا سكه، كمتر بيشتر، اگر داد معلوم مي‌شود در خواستگاري از دختر صداقت دارد ولذا به مهريه مي‌گويند صداق، چون مهريه نشانه صداقت داماد است.
آدم هم كه مي‌گويد به خدا ايمان دارم نشانه صداقتش اين است كه اگر به خدا ايمان دارد به فقرا كمك كن. كمك كن خدا قيامت جزا به تو مي‌دهد. اگر ايمان به قيامت داري امروز بده، فردا بگير.
(إِنَّمَا الصَّدَقاتُ)انما يعني فقط. صدقه را بگير وتقسيم بر هشت گروه كن 1- فقرا. صدقه مقسوم است، اينها مقسوم عليه. فقرا، مساكين، مساكين فقراي خيلي دلخراش را مي‌گويند كه از بي پولي رفته توي خانه‌اش نشسته. در جلسه‌هاي قبل گفتم مسكين و مسكن يكي است. مسكن يعني خانه، مسكين به فقيري مي‌گويند كه مي‌رود در خانه‌اش مي‌نشيند. از بي پولي بيرون نمي‌آيد.
(وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ)، عاملين كارمند. اين كارمند كه مي‌گويم كارمندهاي دولت نيست‌ها، كارمندهاي زكاتند.
بالاخره يك عده كه جمع مي‌شوند مي‌روند در بخش و شهر و روستا، از پولدارها مي‌گيرند، در خزينه جمع مي‌كنند بعد فقرا را شناسايي مي‌كنند به فقرا تقسيم مي‌كنند. اين كسي كه عمرش را گذاشته روي جذب و حفظ و تقسيم. اين هم بايد خرجي‌اش از يك جايي تأمين شود.
من اگر صبح تا شام با موتور گازي و ماشين رفتم بيت المال را جمع كردم، ماليات را گرفتم، حفظ كردم با فقرا تقسيم كردم، خب من هم خرجي دارم. كارمنداني كه مسئول جمع و تقسيم زكاتند.
الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ يعني پول بدهيد دل‌ها را جذب كنيد. افرادي هستند بي اعتنا هستند. مثل آدمي كه سوغاتي مي‌اورد براي يك كسي دل او را جذب مي‌كند.
مسلمان‌ها براي جذب دل‌ها بايد يك منطقه‌اي را مثلاً آباد كنيد. زكات مثلاً فرض كنيد كه كشورهاي پيشرفته اين است كه به كشورهاي فقير كمك كند. مثل زكاتي كه الان آمريكا به افغانستان مي‌دهد. زكات مي‌دهد ديگر هر چي بمب دارد، خب اين زكات سيماي غرب است. چقدر خوب شد كه، البته خوب شد كه بد شد تو تلخي‌ها شيريني هم هست. بمباران افغانستان تلخ است، خيلي هم تلخ است. اما توي همين تلخي شيريني‌اش اين است كه نسل ما سيماي غرب را بفهمند كه كي هستند.
تكنولوژي بدون تقوي چي مي‌شود اخرش؟ اين شيرين است كه آدم بفهمد كه علم بي دين چي مي‌شود. براي جذب دل‌ها كمك به فقرا كنيد. آزادي برده‌ها. برده‌ها را بخريد، آزاد كنيد. ورشكسته، اقاياني كه ورشكسته‌اند مثل ماشيني است كه پيچ و مهره‌اش روغن مي‌خواهد. يك خرده روغن بزني راه مي‌افتد.
هنر دارد، مخ دارد، تجربه دارد، منتهي حالا، انبارش سوخته است. مزرعه‌اش آفت گرفته. قناتش خشك شده، ماشينش چپه شده. خب اين آدم حسابي است منتهي نيست شده بابا، پولش بدهيد، راهش بياندازيد. ورشكسته، در راه خدا، كتابخانه، پل، جهيزيه، داماد كردن، خوابگاه دانشجويي، خوابگاه طلبگي، نمي‌دانم دوا و درمان. در راه مانده. در راه مانده هم مال مسافريني كه در بلا گير مي‌كنند. پس زكات بگيريد به اين هشت گروه بدهيد.
خارج قسمتش را ما بايد امروز تهيه كنيم. توي اين چند دقيقه من مي‌خواهم خارج قسمت اين را بيابم. اول در اينجا چند تا بحث است. يكي اين كه اسلام گفته زكات بدهيد يعني حتماً بايد در جامعه طبقات باشد. يك طبقه پولدار، يك طبقه فقير. اين چه ديني است كه ميگويد يك طبقه بدهند، يك طبقه بگيرند، هميشه پولدار و فقير باشد؟ ببينيد آقا ما بخواهيم يا نخواهيم اين دو طبقه هست. دست من هم نيست. بله بعضي جاها دست من است مي‌گويم اقا كوپني است. هر كسي سهميه دارد توليد كنترل مي‌شود. يكجايي را مي‌شود كنترل كرد. اما يك جاي را نمي‌شود كنترل كرد. اصلاً دست ما نيست. كسي مال كسي را ندزديده، من و شما مي‌رويم كنار رودخونه تور مي‌اندازيم. تور را مي‌ كشيم بالا يك تور دو تا ماهي رفته است تويش، يك تور صد تا ماهي. خب اين يكي كه صد تا رفته تويش پولدار شده. هيچ قراردادي با ماهي‌ها، نهنگ‌ها، با دريا، با اقيانوس هيچ قراردادي، توطئه‌اي، استثماري، استعماري، رشوه‌اي، پارتي بازي، حضرت عباسي هيچ چيزي هم نبوده.
كشاورزي مي‌كند. اين منطقه بارندگي مي‌شود پر درآمد است. آن منطقه آفت مي‌آيد كم درآمد است. يعني حوادث طبيعي جوري است كه گاهي يكي پولدار مي‌شود يكي فقير. منتهي ما بايد چه بكنيم؟ ما بايد به فقير بگوييم صبر كن. از پولدار هم ماليات بگيريم بهش بدهيم. حالا اگر ما زكات را گرفتيم داديم به مساكين، در جامعه يك تعادلي پيدا مي‌شود. تعادل. يعني از پولدار مي‌گيريم به كم درآمدها مي‌دهيم. خارج مي‌شود تعادل.
كارمندي كه عمرش را گذاشته براي گرفتن زكات، حفظ زكات، بقيه‌اش را هم شما بگوييد. گرفتن و حفظ و تقسيم. خب اين هم بايد زندگي‌اش تأمين بشود. اينها را بايد تشويق كنيم. اين مي‌شود مشوق. تشويق كنيم كارگران را زندگي‌شان تأمين شود. هميشه در جامعه يك مشت آدم‌هاي محروم هستند كه ما اگر بتوانيم اينها را تأمين كنيم، اينها را جذب مي‌كنيم.
خب حزب اللهي‌ها براي امام حسين بيشتر سينه مي‌زنند. البته يكي حوادث عاشورا است كه خيلي قبول داريم. خيلي حوادث مهمي است كه براي هيچ امامي نبوده است.(لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه)بحارالأنوارج45ص218هيچ چيزش مثل عاشورا نيست. يكي هم همين انفاقات. همين ديگ‌هاي پلويي كه عاشورا، بار است. اگر همين ديگ‌هاي پلو كمرنگ شود، ممكن است عزاداري هم كمرنگ شود. بالاخره از مسئله ديگ پلو، غافل نشويم. آدم اگر بريز و بپاش كند مي‌تواند افرادي را جذب كند. جذب دل‌ها تا بشويد محبوب.
ببينيد در دنيا هميشه جنگ بوده، حالا يا حق يا ناحق. توي جنگ هم يكي پيروز مي‌شود. اوني كه پيروز مي‌شود يك عده را مي‌گيرد.
اين شكست خورده‌ها را چهار تا طرح مي‌گويم شما رأي بدهيد.
1- حالا كه پيروز شده‌ايد از دم همه شكست خورده‌ها را بكشيد. درست است؟ ‌ها؟ غلط است.
2- حالا كه پيروز شده‌ايد از دم آزادشان كنيد. درست است؟ غلط است چون اين امده من را بكشد حالا من اين پيروز شده‌ام اگر آزادش كنم مي‌رود شمشيرش را تيز مي‌كند دو مرتبه مي‌آيد سراغ جان من. از دم بكشيم غلط، از دم آزاد كنيم غلط، بهترين راه اين است كه اينها را تقسيم كنيم. به اسم برده، مثلاً پنج هزار تا گرفته‌ايم به اسم اسير، تو برو خانه اينها، اينها را تقسيم كنيم. يكي كه خرج و بار زندگي اينها تقسيم مي‌شود بين خانه‌ها. دوم از نيروي اينها، نجاري، بقالي، كار كشيده مي‌شود براي توليد و كار. سوم هر كسي توي خانه‌اي زندگي اسلامي را مي‌بيند مسلمان مي‌شود. چهارم به مسلمان مي‌گويد اگر روزه خوردي برده را بايد آزاد كني. اگر اينجا اين كار را كردي برده را آزاد كن.
يعني در احكام اسلام يك قوانيني مي‌گنجانيم كه به هر مناسبتي يك برده را يك نفر آزاد كند. اين بهترين طرح است چون از دم بكشيم غلط است. از دم آزاد كنيم غلط است. بهترين راه اين است كه توي اردوگاه جايشان بدهيم. آن هم درست نيست، چون بايد يك مشت آدم حزب اللهي خرج يك مشت كافر را بدهند، كه شمشير آورده‌اند توي جبهه ما را بكشند. حالا نتوانسته‌اند بكشند ولي من كه مسلمانم بايد خرج او را بدهم. بهترين راه اين است كه اين‌ها را تقسيم نيرو كنيم. اينها زندگي مسلمان‌ها را ببينند خيلي هاشان مسلمان مي‌شوند. بعد هم به مسلمان‌ها مي‌گويند اگر خلافي كرديد، جبران خلافتان يكي از اين برده‌ها را آزاد كنيد. تدريجاً آزاد مي‌شوند. پس اين آزادي هم، نتيجه‌اش اين است كه برد ه‌ها را آزاد مي‌كنيم.
خارج قسمت اين هم مي‌شود آزاد، امروز چي؟ شايد بشود، البته از نظر منتهي نمي‌گويم‌ها، فقه را هر كسي بايد برود از مرجعش تقليد كند. من الان فقه نمي‌گويم. شايد مي‌گويم. الان اينها كه توي زندان اسيرند، بخاطر اين كه چك و سفته، يك مقدار بدهكار است رفته زندان از زكات بدهيم ,اين زنداني‌ها را آزاد كنيم.
برده نيست ولي زنداني هست. ورشكسته، بابا يك آدم پر جنب و جوشي بوده است امروز از كار افتاده، اينها را به حركت درآوريد، محرك. در راه خدا كتابخانه، زايشگاه، خوابگاه، خدمات، مردم، در راه مانده. آبرو داشته توي كشورش، توي شهرش، الان وسط خيابان فلج شده، تو راه مانده فوري اين آبرويش را حفظ كنيد.
نگذاريد يك كسي كه عزيز زندگي كرده، حالا يك حادثه رخ داده، فلج شده آبرويش را حفظ كنيد. آبرومند. اينها همه خارج قسمت است.
آقاياني كه دير پاي تلويزيون آمده‌اند مي‌گويند قرأتي امشب چه مي‌گويد؟ بسم اله الرحمن الرحيم. موضوع بحث كمك است. من هم معلم قرانم. آيه 59، آيه 60 سوره توبه را مي‌گويم كه در اين آيه يك مقسوم دارد يك مقسوم عليه، اصولاً تقسيمات دبير رياضي هم، معلم رياضي امسال هم مي‌گويد خارج قسمتش را پيدا كنيد. مقسوم اين است: (إِنَّمَا الصَّدَقاتُ) زكات را بگيريد بر هشت قسمت كنيد بعد خارج قسمتش بايد ببيني چه مي‌شود.
اگر از پردرآمدها گرفتيم داديم به كم درآمدها ,در جامعه يك تعادل نسبي ايجاد مي‌شود. اگر كارمند را ديديم تشويق مي‌كنيم، اگر به افرادي داديم محبوبيت پيدا مي‌كنيم. برده‌ها را ازاد مي‌كنيم. نيروهاي ورشكسته و فلج را به حركت در مي‌آوريم. با كتابخانه و سد و پل خدمات انجام مي‌دهيم. مسافريني كه آبرويش در معرض خطر است آبرويش را حفظ مي‌كنيم. اين خارج قسمتش است. آنوقت اگر گفتند آقا اسلام چه مي‌گويد؟ سيماي يك حكومت اسلامي چيست؟ مي‌گوييم حكومت اسلامي اين است كه حكومتي كه تويش تعادل باشد, تشويق نيروها باشد، محبوبيت در دنيا داشته باشد، گرفتارانش را آزاد كند. نيروهاي فلجش را به راه بياندازد، به ديگران خدمات ارائه بدهد، آبروي نيروهايش را حفظ كند. اين سيماي يك حكومت اسلامي است.
(إِنَّمَا الصَّدَقاتُ)(مقسوم)(لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ) مقسوم عليه، خارج قسمتش اين مي‌شود و اين نقش زكات است. حيف كه زكات از بين رفت. برادران زكات فطره هر كسي سه كيلو گندم مي‌دهد. همين زكات فطره يكجا جمع مي‌شود خيلي گره باز مي‌شود. حالا اگر زكات غيره فطره، نماز بي زكات قبول نيست. اين كه مي‌گويند نماز و زكات با هم است‌ها، يعن هيچ زني با يك گوشواره عروسي نمي‌رود. بايد دو تايش باشد. هيچ قطاري روي يك ريل نمي‌رود بايد دو تا باشد. بعضي چيزها حفت، جفت است. دين ما نماز و زكاتش با هم است.
پيغمبر يك روز توي مسجد گفت(قم) پا شو برو بيرون. قم، قم، يعني پاشو پاشو برو بيرون، گفته يا رسول الله چرا اينها را بلندشان كردي از مسجد بيرونشان كردي، گفت نماز مي‌خوانند به فقرا كمك نمي‌كنند. زكات واجب است. اين كه مي‌گويند گنبد اسلام روي پنج پايه است،
(بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ) الكافي ج2ص18يكي‌اش زكات است. بعضي جنگ‌ها براي اين است كه مردم زكات نمي‌دادند. زكات مسئله واجب است.
من نمي‌دانم چرا در جمهوري اسلامي، واقعاً مشكل شده براي من، يعني من خودم كه آخوندم دارم شك مي‌كنم، چرا كسي راجع به زكات حرف نمي‌زند، من اين سؤال برايم مانده.
زكات توي قران نيست؟ چرا 32 تا آيه، 32 تا ايه مال زكات است. جالب اين است كه كلمه بركات هم 32 تا است. يعني قران 32 بار گفته زكات 32 بار هم گفته بركات. معلوم مي‌شود زكات مساوي است با بركت. فكر نكنيد اگر خمس داديد كم مي‌شود. شاخه انگور را اگر قيچي كرديد، بارش زيادتر مي‌شود. انگورش بيشتر مي‌شود. با اين كه يك آيه داريم كه خمس بدهيد آيه خمس يكي است توي قران. و علم انما علمتم آيه‌اي كه مي‌گويد روزه بگيريد يكي است.
يك آيه گفت كتب عليكم الصيام، همه مردم سي روز، روزه مي‌گيرند. يك آيه مي‌گويد روزه بگيريد همه امت روزه مي‌گيرند. يك آيه مي‌گويد خمس بدهيد همه مي‌دهند، يك آيه مي‌گويد(لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ)آل عمران(197)همه حج مي‌روند. اما 32 تا آيه مي‌گويد زكات، آب، از آب تكان نمي‌خورد انگار زكات جزء دين نيست.
امام صادق فرمود هر جا‌اش گرفت، سيل، زلزله مي‌شود، هر جا هر چي تلف شد، معلوم مي‌شود مردم زكات نداده‌اند. يك حديث و دو حديث و سه حديث نيست. تعبيرهاي مختلف است. يكجا مي‌گويد:
(مَا تَلِفَ مَالٌ فِي بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِمَنْعِ الزَّكَاةِ) بحارالأنوارج93ص20 يعني تلف نشد مالي مگر با ترك زكات. يكجا گفته(مَا هَلَكَ مَالٌ) مستدرك‏الوسائل ج7ص22يك جا گفته(مَا ضَاعَ مَالٌ) الكافي ج3ص505
هر جا چيزي ضايع شد، هر جا چيزي هلاك شد، هر جا چيزي تلف شد تعبيرهاي روايت زياد است.
امام صادق فرمود: هر اكجا چيزي سوخت و درگرفت، سيل و زلزله، هر حادثه تلخي رخ داد، مالتان آتش گرفت، معلوم مي‌شود كه زكات نداده‌ايد. يا خمس نداده‌ايد.(قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها)شمس(9)تزكيه نفس، نماز عيد فطر، كنارش سه كيلو گندم، كه داريم شرط قبولي روزه همين زكاه فطره است. زكات مال، هر كه گندم دارد، گوسفند دارد، زكات بدهيم باران رحمت نازل مي‌شود. حديث داريم اگر زكات ندهيد باران قطع مي‌شود. خشكسالي مي‌شود.
حيف كه يك همچين ديني داريم. آنوقت ديني كه سي و دو تا آيه دارد زكات، را مطرح نكنيم بعد براي قلم و كاغذ و دفتر مي‌آييم جشن عاطفه‌ها و يك خرده خيمه مي‌زنيم، به هر حال كار بدي نيست خوب است ولي بابا، ما يك بچه طبيعي داشتيم آدمي كه بچه طبيعي دارد چرا سرش راببرد عروسك. . . بابا تو بك بچه زنده داري، ما بچه خودمان را كه زكات است خفه مي‌كنيم, بعد جشن عاطفه‌ها راه مي‌اندازيم. اسمش را نمي‌برم، مي‌ترسم آبرويش بريزد، يكي از استان‌ها وارد استان كه مي‌شوي استان‌هاي گرم خيز، يك فلكه دارد چهار تا درخت خرماي آهني كاشته‌اند. آنجا مركز خرماست‌ها! ولي درخت‌هاي خرماي طبيعي را اره كرده‌اند. چهار تا درخت خرماي آهني درست كرده‌اند. صبح به صبح يكي با شلنگ آبش مي‌دهد.
من خيلي خنده‌ام گرفت كه استاني مركز خرماست، درخت خرماي طبيعي را اره كرده‌اند آهني مي‌كارند صبح‌ها هم ابش مي‌دهند. حالا ما سي و دو تا آيه زكات را رويش تبليغ نمي‌كنيم. مي‌آييم جشن عاطفه‌ها ترتيب مي‌دهيم. جشن عاطفه‌ها را نبريد‌ها كار خوبي است، از كارهاي خوبي كه صدا و سيما و كميته امداد مي‌كنند اين است. منتها مي‌گويم چرا آن كه بود از بين رفت.
خدايا به ما توفيق احياي زكات، پرداخت زكات، جمع زكات از پردرآمدها و تقسيم عادلانه زكات به طبقه محروم مرحمت فرما. آن گناهي كه كرديم كه اموالي تلف شد با سيل و زلزله و يا كمبود آب باران، آن گناهي كه باعث كمبودها هست از ما ببخش و بيامرز.
الهي آمين. عبادت‌هاي همه‌تان قبول باشد.
والسلام عليكم و رحمة الله و برکاته