1379/12/25 تربيت، سيماي انسان منهاي تربيت بايگاني سالانه - 1379



بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

دو جلسه قبل بحث درباره تربيت بود اين جلسه هم ادامه آن است. انسان اگر تربيت نداشته باشد چه مي شود چون ميفرمايد: تعرف الاشياء با ضدادها:
مثال: اگر مي خواهي قدر نور را بداني چند لحظه چراغها را خاموش کنيد، و اگر قدر چشم دو دقيقه آن را ببنديد که چه مشکلاتي دارد، قدر نور و چشم مشخص مي شود. يکي از دلائلي که انسان مريض مي شود غير از عواملي مثل مراعات نکردن بهداشت، وجود ميکروب و. . . آثاري هم دارد که انسان قدر سلامت را دارد. فردي از سربازي آمده حال او را پرسيدم گفت: هنوز گفته اي الحمدلله که مگس رد شد. گفتم چطور، گفت: در سربازي در جايي بايد مؤدب ايستاده و دستم را هم تکان ندهم در همان موقع مگس روي بيني من و هر کار کردم که خواستم بدون تکان دادن دست و حرکت ويژه نرفت.
تا حالا نگفته ايم الحمدلله که ما مي غلطيم، اما اگر امشب بخوابيم و در خواب نغلطيم تا صبح همه بدنها خرف است دکتري هم نيست مداوا کند چون خود دکتر هم گرفتار شده، همه با هم.
دکتري هم نيست مداوا کند چون خود دکتر هم گرفتار شده، همه با هم.
همانطور انسان منهاي تربيت تصور کنيد چه مي شود لذا:
سيماي انسان منهاي تربيت
خلبان داره پرواز مي کند ولي براي بمباران، کنفرانس دارد اما براي توطئه عليه محرومين، انگور مي کارد براي شراب، عقل بکار مي برد براي حيله، ثروت براي عياشي و قدرت براي ظلم، تحصيل براي مدرک و رفاه و زندگي بهتر و راحتي.
خيلي جلسه درست کردن که علت وقوع و پيروزي انقلاب اسلامي چه بود و بسياري از تحصيل کرده‌ها رساله دکتراي آنها شيعه شناسي بود، ببينيم ماجراي ايران چيست؟ بخشي از بودجه آن را هم اسرائيل داد. به اين نتيجه رسيدند که در ايران سه موتور است که هر چراغ روشن به آن وصل است.
1- موتور عاشورا:
2- موتور انتظار: که ايرانيها و ديگراني هيچ حکومتي را قبول ندارند مگر حکومت آقا امام زمان عليه السلام؟ ؟ و هر کس هم شعار بدهد مي گويند: بگذاريد 4 روز اين رئيس شود. و اگر حکومتي را هم دوست دارند به خاطر جرقه‌ها و تشابهاتي که با آن حکومت دارد مثلاً امام خميني ره را دوست دارند چون زندگي او ساده است و حرفهاي او فتوکپي حرفهاي اميرالمؤمنين عليه السلام است و مرجع تقليد را هم براي اينکه روي تشک امام زمان عليه السلام نشسته و او را به عنوان قائم مقام او قبول دارند و دلشان به جاي ديگر است ولي اين جانشين اوست و مسئله تبصره و آئين نامه نيست.
3- ولايت فقيه: کا اگر همه قانونها تصويب شود مي گويد: نه اين حکم خدا نيست، همه آنها متوقف مي شود.
گفتند: کدام را مي شود شکست، عاشورا را نمي شود، چون همه مخالفت مي کنند، انتظار هم هنوز نيامده که با کسي دعوا کنيم، در دل به او عشق دارد. ولي ولايت فقيه را مي شود(نيشگون گرفت) ششبه و تشکيلي که آن را تضعيف کرد. و تمام توطئه‌ها و برنامه‌ها و تشکلها به خاطر همين است ما که عقب‌تر از کشورهاي ديگر نيستيم هر چه آنها از رئيس جمهور و قانون داريم و چيزي اضافه و مثل ما و مسيحي ها، ايماني که آنها به حضرت عيسي عليه السلام دارند ما هم داريم و اضافه بر آن پيامبر حضرت محمد صل الله عليه و آله و سلم هم داريم، موسي و عيسي عليها السلام را قبول و اضافه داريم، همه را داريم و ولايت فقيه اضافه بر آن، و آن قدرت مجتهد عادلي که هوس ندارد و سوپاپ اطمينان است، اگر مي خواهيم عمل کرده و جوان در جبهه کشته شود، مي گويد: امام خميني ره گفته که او جانشين پيامبر صل الله عليه و آله و سلم و خون خود را پاي خدا حساب مي کنم، ولي تبصره فلان طبق ائينامه فلان از ماده فلان از کجا درست باشد نمي رود آن کسي که مي تواند جبهه را پر کرده و شاه بايد برود و آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند ولايت فقيه است که مرم با گذاشتن دست در دست او قوي مي شوند.
انسان بدون تربيت در قرآن:
مغزش: «لا يَعْقِلُونَ» بقره/171 درست فکر نمي کند.
چشمش: «لا يُبْصِرُونَ» بقره/17
گوشش: «وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها» اعراف/179 گوش دارد حق را نمي شنود.
قلبش: «كَالْحِجارَةِ» بقره/74 مثل سنگ است.
شکمش: «وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ» محمد/12 مثل چهار پا مي خورد.
علمش: «كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً» جمعه/11 کتاب بار کرده.
مثال: لوله سيماني آب را از خود رد کرده ولي آب در او نفوذ نمي کند و اين عالم بي عمل است.
مثال: سوزن براي همه لباس مي دوزد ولي خودش لخت است.
کارش: «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‏» علق/6، «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْرٍ» عصر/2
اميدش: يا ليت لنا مثل ما اوتي قارون: چشم داشت به اين و آن، فلان خانه و زرق و برق، زماني که نگاهشان به مال قارون خود گفتند اي کاش ما هم جاي او بوديم کيف مي کند.
دلخوشي اش: «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْم» غافر/83، «وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا» رعد/26، «فَرِحُوا بِما أُوتُوا» انعام/44 انسان بدون تربيت، ياوه سرا و غافل است و از اين معلوم مي شود که نقش تربيت چيست؟
چه کسي مي تواند براي بشر طراحي کند همه هستي براي بشر و اگر انسان تربيت نشود خطرش بيشتر است مثل دزدي که چراغ داشته باشد. قديم با جماق و امروز با افء دعوا مي کنند، انسان بهتر نشده وسيله دعوا بهتر شده، شيوه جنگ بدتر و خطرناکتر شده، يکي يکي مي کشتند، حالا يک شهر را بمباران مي کنند پس علم تنها و پول و شهرت و برج و کاخ و باغ انسان را تربيت نمي کند، مگر ايمان و تربيت انسان را مي سازد.
سؤال: طرح تربيت را از چه کسي بگيريم؟ مربي کيست؟
جواب: طرح را بايد از خدا گرفته و مربي اوست، کسي مي تواند براي ما قانون وضع کند که شرائط:
1- ما را شناخته باشد و اطلاعات کامل داشته باشد اينکه سازمان برنامه و بودجه چند سالي يکبار همه پرسي مي کند براي آمار زن و مرد و کودک، باسواد و بي سواد و خانه دار و بي خانه، و چند درصد بيکار و يا کارمند دولت، تا بر اساس آمار برنامه ريز کند.
2- بايد سوز داشته باشد
3- بايد از طوفان غرائز آزاد باشد:
4- آينده را ببينيد و از علم غيب خبر داشته باشد.
گاهي تبليغات به جاي شير مادر از شير خشک تبليغ مي کنند، قوطي هاي قشنگ با عکس دختر و پسر توپول چشمهار زاغ و موهاي بور، هر زني به هوس اينکه بچه من هم اينطوري، بله از اين قوطي بايد استفاده کني سالها براي شير خشک تبليغ و حالا در جمهوري اسلامي بارها کنگره براي ضررهاي شير خشک که من چند جلسه آن را رفته‌ام در چشم و لثه و اعصاب و. . . اينها به دليل اين است که از آينده خبر ندارند.
5- تجربه موفق داشته باشد.
مي توانيم قانون از شرق و غرب بگيريم؟ نه چون آيا آنها در آدم سازي موفق هستند؟ و انسانهاي کالم امروز با وضعيت نابهنجار فلسطين کدام کشور غربي يک آخ مي گويد. و آمريکا و علم و صنعت براي آنها چه کرده؟ به همين دليل نياز به پيامبر هم ثابت مي شود چون به دلائل گذشته بشر حق قانونگذاري ندارد، و نبوت همين است که خدا بايد قانونگذاري کند.
سؤال: آيا انسان مي شود تربيت شود؟
جواب: دو نظريه در اينجا هست...
الف: انسان همين است که هست و قابل تربيت نيست.
ب: قابل تربيت است. چون انسانها به همديگر سفارش مي کنند يعني قابل تربيت مي دانند، ما که به سنگ سفارش نمي کنيم، انسان حق پذير است. همچنين انتقاد از همديگر براي روشن شدن و انسان انتخابگر است چون مي تواند راه خير يا شر را انتخاب کند و مجبور نيست و چنين ادعايي هم نمي تواند بکند، انسان مجبور را کسي انتقاد نمي کند. مثال: اگر کسي را حل دادند کسي به او انتقاد نمي کند که چرا افتادي؟ ولي در جامعه همه به هم انتقاد مي کنند و همچنين پشيماني براي انسان دلايل انتخابگري و تربيت اوست. و توبه هم دليل بر اين است که انسان مي توانست انجام ندهد و همه اينها نشان دهنده اين است که انسان قابل تربيت است.
الگو براي تربيت:
قرآن براي تربيت هم مي گويد: اين رقمي باش و هم مي گويد: مثل فلاني، بايد، نبايدها مثل چه کسي؟ قرآن ميفرمايد: ايثار کن مثل علي عليه السلام و غدير خم حضرت فراموش نشود. از هر قبيله اي يک چاقوکش قرار گذاشتن که از سر خانه پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- بر خيزند و حضرت را بکشند و اميرالمؤمنين عليه السلام جاي حضرت خوابيد، ريختند ديدند علي عليه السلام است. اين ايثار است که: «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» حشر/9
نمونه‌اش علي عليه السلام
و در پاکدامني نمونه‌اش يوسف عليه السلام. و جذب دنيا نشدن مثل زن فرعون: در کاخ و طلا و پول بود ولي جذب نشد. ميفرمايد: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» تحريم/11.
همه مردها و زنها بايد از او ياد بگيرند، اين آيه براي مقام زن خوب است. اين زن رهبر همه مردان و زنان مؤمن است. پدر و مادر و دبير و علماي متقين الگوهاي خوبي هستند. در گذشت مثل اسماعيل:
و اينکه مي گويند: در هر جلسه اي نشستيد ياد علي فراموش نشود به دليل اين است که الگوها فراموش نشود اگر بگويي يک دور تاريخ ايران حفظ هستم مي گويند مرسي، اما اگر در ورزش، الان از فوتبال چقدر تبليغ مي شود و آيا از فيلسوف اينقدر تبليغ مي شود؟
من نمي گويم ورزش نکنيد، بد است مي گويم آن مقدار که به ورزش بها مي دهيم به مخ هم بدهيد آيا کسي تاريخ ايران را حفظ باشد ارزشش بيشتر است يا گل بزند؟ زياد و کم تبليغ نشود. بايد تبليغ‌ها و ترويج‌ها مثل هم باشد، نگذاريم يکي خيلي در بورش باشد. حديث: اگر براي نماز جمعه از يک خيابان رفتي، برگشتن از خيابان ديگر بيا. مثال: نه اينکه يک کوچه سرقفلي دکانها 50 ميليون و يک کوچه مشتري نداشته باشد، تمام شهر در جريان ميفرمايد: «فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِي لِلْأَدْنَى»(نهج‏البلاغه، نامه 53) علي عليه السلام: منطقه دور هم مثل نزديک باشد. تربيت مثل شکري است در همه شيريني‌ها و آب در همه ميوه‌ها در همه چيز اثر دارد. ايام عيد است، نزديک مي شويم، بر همه مبارک باشد. يک سال بر عمر ما گذشت، بعضي از کارها را عنايت بيشتري داشته باشيم. اصولاً چند بار ديگر هم گفته‌ام و نمي دانم اين بحث اينطرف عيد يا آن طرف عيد پخش مي شود نمي دانم در سفرها مراعات کنيم، و اگر بناست شيريني دو کيلو کمتر و مقداري به خانه اقوام فقيه بفرستيم و مقداري لباس ارزانتر تا به چند نفر ديگر لباس بدهيم، ديدن فاميلهاي فقير رفته و به آنها اعتنا کنيم در رانندگي و جاده هاي شلوغ توجه و مراعات بقيه را داشته باشيم. خيلي از مراسم غلط است يکي نامه نوشته و فرار کرده بود که پدر من مرده و مردم از خانه ما بيرون نمي روند و من نان ندارم به آنها بدهم و مقداري برنج و روغن گرفت رفت. از فردا پيش من نيائيد ديگري داد.
حديث: يکي که مرد نرويد غذا بخوريد.
حالا بايد از 40 سالگي پول جمع کرد براي مردن، چند ميليون خرج مردن شده، ديد و بازديدها کم خرج‌تر باشد و سفرها و لباسها، مي توانيم مشکلات خود را حل کنيم، منتظر دولت هم نباشيم، هر کس هم رئيس جمهور شود مشکلات را بايد بسيجي حل کنيم، به هر کاري در مملکت بسيج شديم حل شد، سواد آموزي را دادند دست نهضت سواد آموزي موفق بود ولي حل نشد بايد همه بيسوادها را از خود بدانند و فقر و کار را. عيد همه مبارک و انشاءالله سال خوشي را داشته باشيد و سال خوشي را در جلو داشته باشيم خدايا: ترا به حق محمد و آل محمد کساني که سال قبل بودند و امسال نيستند همشان را بيامرز خدايا: باران رحمتت را بر همه مناطق خوشکسالي نازل بفرما. در عيد يک عنايتهايي بايد بشود و صلواتي ختم کنيد مثل اينکه من...
زمان تربيت: گفتيم مربي کيست و بشر نمي تواند چون اطلاعات کامل ندارد و غرائز حاکم و از آينده هم خبر ندارد پس بشر نمي تواند قانون وضع کند. زمان تربيت از چند سالگي. اگر بچه خوب مي خواهي از مادر او بايد شروع کني.
حديث: اميرالمؤمنين مي خواست ازدواج کند گفت: از فاميلي زن بگير که ترسو نباشد، بچه شجاع باشد.
حديث: علي عليه السلام يکي را در جبهه ديد مي پرد به جلو و عقب فرمود: مادرت ترسو است تو هم ترسو شده اي.
حديث: اگر زني زيبا بود ولي فاميلش خوب نيست مثل گل زيباست که ريشه‌اش در پهن است و ما در چه غذايي خورده نه اينکه پدرش تاجر است. از چيزهايي که در دنياي تعليم و تربيت صوت و کوره شده لقمه است. تمام کتابهاي تربيتي شرق و غرب را ببيني بحث لقمه حلال در آن نيست. همه‌اش روانشناسي و روانکاوي.
مثال: همه گفته‌اند هواپيما، و خلبان گوشش و قلبش چنين و چنان ولي کسي به فکر بنزين نيست. که اگر گازوئيل به آن ريختيم هر چه هم مجهز باشد پرواز نمي کند. آنها کافي نيست بکله لقمه حلال البته عوامل تربيت زياد است مثل پدر و مادر و استاد، کتاب، دوست، همسايه، حتي موقعي خواب يکي را تربيت مي کند، و حوادث، اگر زمينه تربيت داشته باشد از همه جرقه‌ها مي تواند استفاده کند.
من اين داستان را از شخصيتي همه شما او را مي شناسيد بگويم که مي گفت: شخص جانبازي که روي ويلچر نشسته بود و من رفتم او را ببوسم، گفت: فلاني چه عطر خوبي زده اي مي شود شيشه‌اش را به من بدهي؟ گفتم: من اين را دوست دارم يکي براي شما مي خرم، گفت: اگر مي خواهي همين را بده با اصرار هم ندادم و رد شد، آقاي وزير نياز به دستشويي پيدا کرد مي گفت: تا رفتم در دستشويي خم شود شيشه افتاد سوراخ مستراح و رفت و درب مستراح را بسته يکساعت آنجا گريه کردم و يعني کلاس تربيت در مستراح، و کنگره و کنفرانس و سيمنار نمي خواهد. اگر کسي بخواهد تربيت شود مي گويد: چيزي که در راه خدا ندادي جايش آنجاست. بسياري از افراد با حادثه اي که براي آنها پيش مي آيد(جرقه اي براي تذکر و تربيت آنها مي شود) مرحوم مطهري ميگويد: با استادم رفتم يک جلسه شب نشيني، اشعاري مي خواندند و ما هم خنديديم در راه برگشت استاد فرمود: ما امشب توفيق نماز شب نداريم براي اينکه اين اشعار در فکر ما اثر گذاشت. گاهي ديدن يک فيلم و ديدن يک نگاه، رفت و برگشت از منزل فاميل خداوند توفيق را مي گيرد بايد مراعات کنيم در ديد و بازديدها به گناه کشيده نشويم. مسئله حياء مهم است. امام حسن و امام حسين عليها السلام کوچولو بود. با شلوار رفتند در نهر آبريال يکي گفت: شلوار شما بزرگ است لباس کوتاه بپوشيد. لباس خراب مي شود، امام حسن عليه السلام فرمود: لباس من خراب شود بهتر از اين است که حياء من خراب شود. چرا گفته‌اند بچه با پدرش حمام نرود مسئله حياء است و چرا گفته‌اند دختر 6 ساله شد او را نبوسيد و زماني که هفت ساله شد رختخواب او را جدا کنيد.
پس تربيت بايد از انتخاب مادر شروع شود و از لقمه و يکي از عناصر تعليم و تربيت حياء است. مادري که مي گويد: فرزندم هنوز کوچک است و در 7، 8 ساگلي با پاي باز، چه انتظاري داري که اگر بزرگ شد حياء کاملي داشته باشد؟
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد اين سال را براي ما مبارک بدار. کشور و رهبر و دولت و ملت و نسل و ناموس و مرز و بوم و آب و خاک ما حفظ بفرما. تو را به حق محمد و آل محمد ساعتهايي که بر عمر ما مي گذرد ساعتهايي که بر عمر مي گذرد ساعتهاي حسرت و خسارت قرار نده. دل همه مسلمين جهان خشنود بفرما و همه مشکلات را از همه مسلمين برطرف بفرما. روح امام خميني(ره) شهدا، پدران و مادران و مربيان و کساني که سالها قبل بوده و در انقلاب و مسلماني مؤثر بوده‌اند روحشان را از ما راضي و ما را پاسدار خونها و خدمات آنها قرار بده.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته