1378/6/25 تفسير سوره نحل - 10، قدرت خداوند بايگاني سالانه - 1378



بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقي بالهدي والهمني التقوي

تفسير سوره نحل را داشتيم رسيده‌ايم به يك آيه‌اي كه به دهان همه ايرانيان هست و آن را حفظ هستند و مي‌گويند، «كُنْ فَيَكُونُ» نحل/40 شد وقتي مي‌خواهند بگويند زير و رو شد اين كلمه را مي‌گويند پس رسيده‌ايم به آية «كُنْ فَيَكُونُ» و انشاءالله چند آيه از اين سورة نحل را خدمت عزيزان دانشجو و بعضي اساتيد تفسير مي‌كنم. «إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْ‏ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» نحل/40. «إِنَّما» يعني فقط (وقتي يكبار ياد گرفتيم كه «إِنَّما» يعني فقط 50 تا «إِنَّما» هم كه باشد يعني فقط، پسري به پدرش گفت مي‌خواهم بروم چراغاني پدر گفت اين لامپ را ببين بعد گفت آنجا هم صد تا هست مثل اين، يك «إِنَّما» با دو هزار «إِنَّما» يكي است، شي يعني چيز)
پس: فقط حرف ما براي چيزي كه اراده مي‌كنيم به او مي‌گوييم باش آن هم هست. مي فرمايد: وقتي چيزي را بخواهيم بوجود بياوريم همين كه اراده كنيم باشد، مي‌شود.
چطور يك جوان و نوجوان بتواند تصور كند كه بگويد باش بشود(يك وقتي يادم نيست من خودم اين مثل را در تلويزيون گفته‌ام هر كس شنيده تكرار بشود هر كس نشنيده دفعة اول باشد)
خود شما هم الان يك چيزهايي را مي‌خواهي به تصور باشد، مثلاً فرض كن الان منزل عمو و فرض كن در استخر و بالاي بام، يعني الان كه شما تصميم مي‌گيريد جايي باشيد همان خاطره در ذهن شما مي‌آيد و فرض كنيد حسينيه جماران يا مرقد امام خميني(ره) هستي، و يا در صحن امام رضا(عليه السلام) همانطور كه شما قدرت داري براي يك لحظه چيزي را در ذهن بياوري خداوند قدرت دارد همان را بيرون از ذهن شما بوجود آورد.
پس بوجود آوردن فوري كار محال نيست. (يكوقت در ذهن و يكوقت بيرون از ذهن) مي‌خواهم كفي را ايجاد كنم(دست مي‌زند) اين صدا نبود، من يك لحظه آنرا ايجاد كردم، كلمات نبود با تكان دادن لب ايجاد كردي،
البته ما چون عاجز بوده(و قدرت كم داريم) نياز به حركت و اكسيژن و …… داريم او(خداوند) نياز ندارد پس بحث قدرت خداوند است.
سؤال: اراده يعني چه؟
جواب: اراده به معناي خواستني به همراه اميد و علاقه و دستور - هم در آفرينش و هم در قانون- مشيت(انشاءالله) يعني چه؟ :
جواب: مشيت همان اراده است با اين فرق كه مشيت در خلفت و طبيعت و اراده هم در طبيعت و هم در قانون استفاده مي‌شود
قدرت خدا: «وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ» مائده/120 و اين در قرآن زياد آمده و «قدير» هم به غير از خدا گفته نمي‌شود، اما قادر به ديگران هم گفته مي‌شود.
امتيازات قدرت خداوند:
1-نسبت به همه چيز است و البته چيزهاي شدني
آنها كه كت و شلوار مي‌توانند بدوزد قبا نمي‌توانند(خيلي از آرايشگاهها كه زلف سوپرلوكس درست مي‌كنند ريش نمي‌توانند وادارند) پيراهن دوزها، برق كشي و برق كشها، كاشيكاري نمي‌توانند در آشپزها و سخنرانها و شعرا، در هر صورت افراد هنرمند و خلاق در همه چيز خلاقيت ندارند آنكه 40 روز رياضت در نخوابيدن دارد بگو 40 روز نخور مي‌گويد نمي‌توانم، هر كس در هر كاري كه تمرين دارد، ولي قدرت خداوند نسبت به همه چيز است.
(چند روز پيش‌ها، قبلها يك نفهمي حرفي زده بوده كه جوابش را هم در صداوسيما دادند حالا من اشاره به حرف آن نفهم و جوابهاي آن ندادم، يك حديث مي‌خوانم)
فردي آمد و گفت خداوند مي‌تواند كرة زمين را در يك تخم مرغ قرار بدهد - البته امام عليه السلام يك جواب اقناعي به او داد و - فرمود:
تو جهان به اين بزرگي را با يك چشم كوچك مي‌بيني.
البته اين چشم ما هم همه‌اش دم طاووس است آن چيزي كه عامل ديدن است شايد به اندازة نوك سنجاق باشد.
مثل يك رزمنده كه به خط مقدم مي‌رود، گويند 9 نفر بايد او را تدارك كنند، عامل اصلي ديدن به اندازة ته سنجاق است.
بعد از اين جواب جضرت فرمود:
البته اينكه مي‌گوييم خداوند قادر است يعني بر هر چيز شدني قادر است.
مثل اينكه فردي دكتراي رياضي دارد بگويي، 98=1+2 دو به اضافه يك مي‌شود نود و هشت مي‌گويد نمي‌شود چنين چيزي بگوييم پس تو دكتراي رياضي نداري، مي‌گويد من علم رياضي و تمام فرمولهاي رياضي را مي‌دانم(ولي پيشنهاد تو احمقانه است) من كه مي‌گويم دبير رياضي هستم يعني چيزهاي شدني را انجام مي‌دهم، اگر كار نشدني است نبايد گفت تو قدرت نداري آيا دو خط موازي مي‌توانند همديگر را ملاقات كنند وقتي ميگوييم موازي معنايش اين است كه نمي‌شود مثل اينكه بگوييم آيا جفت مي‌تواند تاق و بالعكس بشود، يك چيز در يك لحظه مي‌تواند دو حالت داشته باشد مثل سركه در همان لحظه كه ترش است شيرين هم باشد، نمي‌شود گفت تو آشپز خوبي نيستي اگر چيزي محال عقلي بود يعني نشدني است. و وقتي مي‌گويند خداوند قدرت دارد يعني بر كارهاي شدني.
1-خسته نمي‌شود
ما نسبت به كارها به قدر توان خسته مي‌شويم، مثل دلاك و كيسه كش حمام نسبت به نفر چهارم و بعد خسته مي‌شود، سخنران، سخنراني چهارم و استاد دانشگاه كلاس پنجم ولي دربارة خداوند مي‌فرمايد: «وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ» احقاف/33 يعني: هيچ وقت خداوند خسته نمي‌شود.
2-قدرت او همراه با علم است
(ممكن است يك شتر بتواند وزن سنگيني را بلند كند ولي عالم نيست) ممكن است يك بچه كاري را انجام دهد ولي علم به آن نداشته باشد، خود ما خيلي از كارها كه قدرت داريم و انجام هم مي‌دهيم بعد مي‌فهميم كه اشتباه كرده‌ايم و مي‌گوييم كاش اين كار را نمي‌كرديم.
ولي دربارة خداوند مي‌فرمايد: «وَ هُوَ الْعَليمُ الْقَديرُ» روم/54 او هم دانا و هم قادر است
3-تمام شدني نيست
ولي بقيه قدرتها اين چنين نيست كپسول تا گاز دارد گرما و روشنايي دارد، خورشيد تا زماني نور و گرما دارد، و لامپ قدرت روشن كردن تا يك محدوده اي
قرآن دربارة قدرت خداوند: «قادِرٌ عَلى‏ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ» اسراء/99 قدرت دارد مثل آن هم خلق كند
4-قدرتي مانع او نيست
قدرت‌هاي ديگر مانع دارند مثلاً آمريكا كار مي‌كند و شوروي مانع شود او يك پدافند ديگري يك زيردريايي، ديگر سلاح مدرنتر
ولي قرآن دربارة قدرت خداوندي مي‌فرمايد: «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَليماً قَديراً» فاطر/44 هيچ قدرتي مانع قدرت او نتواند شد و به عجز در نياورد

5-براي او هر چيزي قابل تغيير و تبديل است
ولي ديگران ممكن است بيل بسازد ولي همان بيل را نتواند تبديل به پارو كند و بالعكس و يا پيراهن را عمامه و دستكش را شاپو مي‌گويد قابل تبديل نيست ولي:
قرآن دربارة قدرت خداوند مي‌فرمايد: «إِنَّا لَقادِرُونَ عَلى‏ أَنْ نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ» معارج/41-40 قدرت داريم تبديل كنيم كود به زمين مي‌دهند گل مي‌دهد، زمين آب شور مي‌خورد ليموشيرين تحويل مي‌دهد،
6-قدرت او سريع است
يك كشور اگر احتياج به كشتي دارد الان كه به يك كشور ديگر سفارش مي‌دهد شايد 6 سال ديگر آن را تحويل مي‌دهد ولي:
قرآن دربارة قدرت خداوند مي‌فرمايد: «كُنْ فَيَكُونُ» انجام هر عملي فوري است بگويد باش هست مي‌شود.
در جاي ديگر مي‌فرمايد: «كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» قمر/50 به اندازة يك چشم بر هم زدن هر كاري را انجام مي‌دهد.
(خلاصه مطلب)…. . اين امتيازات قدرت خداوند بود بر ساير قدرتها
(البته اين چيزي است كه من مي‌فهمم هيچ وقت نگوييد اسلام اين است ما يك ليوان آب دريا را مي‌بريم مي‌گوييم دريا اين است، بايد گفت ظرف من اين مقدار بود، تمام ما كه حرف مي‌زنيم دين را نمي‌گوييم اطلاعات خودمان را از دين مي‌گوييم دربارة علي ابن ابيطالب عليه السلام نمي‌گوييم علي اين است مي‌گويم من از علي اين را مي‌دانم، مگر علي را من مي‌توانم بشناسم، محدود كه نمي‌تواند بي نهايت بشناسد)
سؤال: ايمان به قدرت خداوند چه فايده‌اي دارد؟
جواب: ايمان به قدرت خداوند فوائد و بركاتي دارد


الف: انسان مأيوس نمي‌شود
افرادي كه به بن بست مي‌رسند و مأيوس مي‌شوند توجه و ايمان به قدرت خداوند ندارند و لذا چه بسا تن به خودكشي مي‌دهند.
اگر كسي ايمان داشته باشد كه: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» انشراح/6-5. بدرستيكه بعد از هر دشواري و سختي آساني هست و به تحقيق بعد از هر سختي آساني هست: «سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً» طلاق/7 خداوند بعد از سختي آساني قرار مي‌دهد.
خداوند درب بسته را هم باز مي‌كند، ديديم درهاي بسته را براي يوسف باز و دريا را براي موسي خشك و از كوه با زدن عصاي موسي عليه السلام چشمة آب سرازير شد، و براي مريم از درخت خشك رطب تازه فرود آمد و شنهاي طبس هلكوپترهاي متجاوز آمريكايي را سرنگون كرد و… … چه بسيار چيزهايي كه در انقلاب(اسلامي ايران) خودمان ديديم، مثل امام(خميني ره) آمد و شاه را با دست پر بيرون كرد،
يتيمي در مكه مبعوث و تمام بتها را سرنگون كرده و يوسف از داخل چاه به عزت رسيد اگر كسي توجه به قدرت خداوند داشته باشد مأيوس نمي‌شود.
ما را مي‌بيني بدبخت هستيم، دانشگاه كنكور رد شده(من نمي‌دانم افرادي كه از كنكور رد مي‌شوند فكر مي‌كنند همه دربها به روي آنها بسته شد، چه كسي گفت همه خوشيها در دانشگاه است. هر كس دانشگاه نرفت بدبخت است، يك دختر سكته مي‌كند چرا؟ رد شد شده كه شده و يك پسر ملق مي‌زند چرا؟ قبول شده، دانشگاه نه ارزش ملق زدن و نه سكته كردن دارد، دانشگاه وعلم كمال است ولي علم كه فقط كتابهاي درسي نيست، مي خواستي 200 كتاب بعد از كنكور مطالعه كني به حضرت عباس كتابهاي ديگري هم هست كه با مطالعه باسواد شوي، ولي نمره ندارد پس براي نمره سكته كرده، درب علم روي كسي بسته نيست)

ب: قدرت خداوند تهديد براي انسان مغرور
مي گويد من وزير كشاورزي زمان شاه رفته بود در يك روستا، گفته بود الان ديگر وقت آن نيست كه اين مسخره بازيها، برويد نماز باران بخوانيد شيخ بازيها را دربياوريد اعليحضرت دستور مي‌دهد ما چاه مي‌كنيم، نياز به باران و نماز باران نيست مثل اينكه خل بودند اگر باران نباشد زير زمين هم آب نيست تا شما چاه بكني اين آنقدر عقل نداشت گفت اعليحضرت دستور مي‌دهد ما چاه مي‌زنيم ما كاري به خدا و باران نداريم مغرور غرور او را مي‌گيرد، انسان اگر بفهمد خداوند چقدر قدرت دارد مغرور نمي‌شود
ديروز ما رفتيم يه جايي فيلمبرداري كنيم پرسنل و كارمندان محترم فيلمبرداري آمدند خود بنده هم يادداشت برداشتم و با سلام و صلوات رفتيم، وقتي رفتيم بگوييم بسم الله الرحمن الرحيم، جيرجيرك آمد بالاي ما جير، جير، جير كرد مسئول آنجا و ما آمديم، نمي‌شود كاري كرد خلاصه برنامة تلويزيوني ما را يك جيرجيرك بهم زد.
ايمان به قدرت خدا باعث مي‌شود كه آدمهاي مغرور بادشان خالي شود، يعني احساس كنند چيزي نيست.
ج: قبول معاد
كسي كه ايمان به قدرت خداوند دارد ديگر نمي‌گويد چگونه ما بعد از مردن زنده مي‌شويم، همينطور كه اينجا يك تك سلول آدم شدي، همان قدرت آنجا هم درست مي‌كند(اگر يك سنجاق گرفتند و رفتند پشت پرده يك هليكوپتر درست كردند و بعد سازنده گفت اين هليكوپتر را مي‌خواهم باز كنم و ببندم نمي‌گويند چطور، چون كسي كه از يك سنجاق هليكوپتر مي‌سازد ديگر باز و بسته كردن آن كاري ندارد كسي كه از يك تك سلول و اسپرم يك هليكوپتري به نام انسان ساخت، حال مي‌گويد من آن را در قبر باز ودر قيامت بهم پيوند مي‌دهم.
كشورهاي بي عرضه اگر نمي‌توانند چيزي را بسازند لا اقل مي‌توانند باز و بسته كنند ساختن كه مهمتر است.
د: انگيزة عبادت و بندگي
اگر گفتند نماز بخوان نمي‌گويد فلسفة نماز چيست، (كساني هم مي‌پرسند فلسفة نماز چيست كه انسان تعجب مي‌كند كه از ترس پشه مي‌رود در پشه بند(خنده حضار) ولي حاضر نيست نزد خداوند گردن خم كند) به نزد هر كس و ناكسي مثل فنر خم مي‌شود ولي تا مي‌گوييم خدا مي‌گويد فلسفه‌اش چيست؟
اگر بدانيم طرف چقدر قدرت دارد تواضع مي‌كنيم
ه: سبب توكل مي‌شود
آرامش دارد مي‌گويد من خدا دارم و نمي‌دانم انسانهايي كه ايمان به خدا ندارند چه احساسي دارند، سوزن بي نخ چگونه بدوزد و برگي كه وصل به ريشه نباشد چگونه سبز باشد
البته آنها هم كه بي خدا هستند به زبان مي‌گويند موقع خطر دو دستي خدا را مي‌گيرند، نامه‌اي از حضرت امام(خميني ره) به گورباچف نوشته و حضرت آيت الله جوادي آملي براي ايشان برده و توضيح مي‌داده‌اند ايشان گفته بود ميفهمم شما چه مي‌گوييد.
گفته بود اگر شما سوار بر هواپيما شده و در آسمان از طرف خلبان و مأموران فني اعلام شود كه هواپيما به علت نقص فني در آستانه سقوط است(انسان دلش به كجا گرايش پيدا مي‌كند همان خداست) ايمان به خدا در همه دلها هست.
رفته بوديم نمايشگاه در يكي از كشورهاي كمونيستي و عكسهاي قشنگي آنجا بود من گفتم شما مي‌گوييد اين عكسها نقاش مي‌خواهد، عكس خروس نقاش مي‌خواهد خود خروس سازنده نمي‌خواهد فكري كرد و گفت مي‌فهمم چه مي‌گويي اينها در دل مي‌فهمند(خدا و قدرتش را)

يكي پرسيد دليل ولايت فقيه چيست؟
گفتم: مي‌داني در اين كشور شاه بوده و چه بوده و اگر ولايت فقيه نبود مي‌شد انقلاب كرد؟ دليل نمي‌خواهد امام(خميني ره) آمد شاه رفت، دليل نمي‌خواهد ما خيلي چيزها را دليل نمي‌خواهد در دل مي‌فهمند منتهي اينها كه يك چيزي مي‌گويند.
امام كاظم عليه السلام فرمود: آنها كه گاهي يك چيزي مي‌گويند در دل قبول دارند مي‌خواهند مردم به آنها نگاه كنند.
مثلاً مي‌گويد رهبر من فلاني است مي‌گوييم حضرت عباسي فلاني چه كرده كه امام(خميني ره) نكرده هر كاري بگويي امام(خميني ره) كرده و صد كمال هم امام(خميني ره) دارد كه فلاني ندارد منتهي مي‌گويد كه مردم به او نگاه كنند
مثلاً بنده طبيعي رانندگي كنم ويراژ مي‌روم كه همه به من نگاه كنند، ساده عطسه مي‌كند كسي نگاه به او نمي‌كند يك عطسة محكم و بلند مي‌كند كه همه به او نگاه كنند خيلي از كارها كه مي‌كنند امام كاظم عليه السلام فرمود انگيزه‌هاي كارها نه اينكه اعتقاد ندارند مي‌خواهند مردم به او نگاه كنند يه چيزي مي‌گويد كه مردم دور او جمع شوند، مشكل رواني دارد.
مثلاً زلفش را يه جوري درست مي‌كند - سوت مي‌كشد - اين كيست؟ اگر پرفسور بود كه لازم نبود زلفش را چنين كند چون نتوانسته با خدمت به مردم و تحصيلات با اختراع و ابتكار با يك كمالي مردم را متوجه خود كند يه قيافه‌اي درست مي‌كند كه مردم به او نگاه كنند اين مشكل روحي دارد.
مشگي كه آب كم دارد خيلي لق، لق، لق مي‌كند كمبود دارد ولي مشگ پر لق، لق نمي‌كند پول خرد جرق، جرق مي‌كند اسكناس هزاري هيچ صدا ندارد(خنده حضار)
يعني خيلي از سر و صداها مشكل خودشان را دارند، امام كاظم فرمود: تكبرها ريشه‌اش كمبود روحي است همان عقده رواني.
و: قطع اميد از ديگران
سلام و صلوات خدا بر حضرت امام(خميني ره) كه در مقابل حرف رئيس جمهور آمريكا كه گفت: ما با ايران قطع رابطه مي‌كنيم، - هر كس ديگر بود رنگش مي‌پريد.
امام(خميني ره) فرمود: اگر رئيس جمهور آمريكا در عمرش يك حرف حسابي زده همين است(خنده حضار) چون تحقير شد، خيلي تحقير شد، سيلي‌هايي كه آمريكا از ايران خورده از هيچ كس(و كشوري) نخورده، آخه به او بگويند، تو هيچ غلطي نمي‌تواني بكني(امام خميني ره) خيلي تحقير شد و جزاي او اين است، و ولايت فقيه مي‌تواند تحقير كند، كسي ديگر جرأت نمي‌كند.
چون ولايت فقيه دستش در دست حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است و دست حضرت مهدي(عليه السلام) در دست خداست، و زماني كه دست انسان در دست خداست: ديده‌ايد بچه‌ها را تنها كه هستند تا يك لاتي به آنها نگاه مي‌كند مي‌ترسند اما اگر دستش در دست پدر باشد به لات اينچنين عكس العمل نشان مي‌دهد(دستش را تكان داده به علامت قدرت برتري)(خنده حضار) وقتي دستش در دست خدا، پدرش به لات اينچنين برخورد مي‌كند.
حالا اين لاتهاي بين المللي غره مي‌روند وقتي كسي دستش در دست امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است مثل حضرت امام(خميني ره) تا رئيس جمهور آمريكا مي‌گويد كه، (دست تكان داده به علامت قدرت)(خنده حضار)
خداوند هم كه خيلي قدرت دارد از شن طبس گرفته تا طوفان عاد و ثمود، و تا رود نيل، و تا باد …. .
با همه رقم هم خدا كار كرده عده‌اي را با باد كشته «ريح صرصر» «فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ ريحاً صَرْصَراً» فصلت/16 و عده‌اي را با آب: «فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمينَ» (قصص/40) «فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَميعاً» اسراء/103 عده‌اي را با خاك، و آنوقت در همين بلاها عده‌اي را نگه مي‌دارد،
يك پيامبر را توي آب حفظ مي‌كند يونس را در شكم نهنگ، و يك پيامبر روي آب، نوح سوار كشتي مي‌شود، و يك پيامبر را كنار آب، يوسف را كنار چاه. يعني هم زير آب و هم روي آب حفظ مي‌كند، وقتي مي‌خواهد حفظ كند رو و زير آب فرقي نمي‌كندو آنوقت كه مي‌خواهد غرق كند و قهر نه آب فرق مي‌كند و نه خشكي. ««فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ» (قصص/81) قارون را با اموال و خانه‌اش به خاك فرو برديم.
قارون به خاك و فرعون به آب فرورفت. نمونه‌هايي از قرآن، تخته سياه جاي نوشتن ندارد فقط از قرآن اشاره مي‌كنم.
معناي «كُنْ فَيَكُون» هر چه خدا بخواهد مي‌شود اين نيست كه ما دست روي دست بگذاريم و از علم و تجربه استفاده نكنيم.
چون همان ديني كه مي‌گويد: «كُنْ فَيَكُون» هر چه بخواهد مي‌شود مي‌فرمايد: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ»(منيةالمريد، ص‏103) طلب علم كنيد گرچه با رفتن به چين. مي فرمايد: «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» توبه/122.
هجرت و كوچ كنيد براي تحصيل علم، مي فرمايد: اگر كار نكني دعا كني مستجاب نمي‌شود، دعا بي كار مستجات نميشود.
قرآن مي‌فرمايد: رفتند در جبهه مقابل دشمن بعد گفتند: «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرين» بقره/250
تا اينجا آمده‌ايم، پشتيباني از توست بايد رفت شمشير را هم كشيد، امام حسين عليه السلام شب عاشورا هم نماز خواند و هم شمشير تيز كرد، اينكه امام حسين عليه السلام خدا دارد معنايش اين نيست كه شمشير تيز نكند.
حضرت موسي عليه السلام مريض شد دعا كرد خداوند فرمود: مستجاب نمي‌كنم بايد بروي دكتر، يعني از امكانات و تخصصها و تجربه‌ها و تحصيلات بايد حداكثر استفاده را كرد. منتهي تكيه نكنيم.
خلاصه اينكه: ماديون يك بال دارند و آن علم و تجربه و ما دو بال علم و تجربه و قدرت و خواست الهي(مثل خانه‌هايي كه هم در داخل چاه دارند و هم لوله كشي به بيرون دارند، ما از دو منبع استفاده مي‌كنيم اگر سازمان آب هم قطع كرد در خانه چاه آب براي استفاده داريم.
گاهي سازمان برق، برق را از بيرون قطع ولي ما موتور برق داريم.
خوشا به حال خودمان مؤمن از همه تجربيات و تخصصها استفاده مي‌كند تا يك چيزي دارد كه كافر ندارد هميشه ما جلوتر هستيم، چون هر چه مي‌گويد ما قبول داريم منتهي ما يك چيزي داريم كه او قبول ندارد پس زنده باد ما مثل اينكه هر چه شما داري من دارم ولي يك چيزيهاي من دارم كه شما نداري، پس من سرمايه‌ام بيشتر است.
قرآن مي‌فرمايد: در جبهه او گلوله خورد تو هم خوردي، كشتيد، كشتند، يكي به يكي اما: «وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ» (نساء/104) شما يك تكيه گاهي الهي داريد كه آنها ندارند و هميشه مومن قدمها جلوتر است.
از نمونه‌هاي قرآني:
از يك سلول و اسپرم انسان درست كرده و انسان: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» روم/41 در خشكي و دريا فساد مي‌كند. انسان اگر صالح باشد جولانگاه صلاح و اگر فاسد باشدجولانگاه فساد قرار مي‌دهد.
ابراهيم را مي‌خواهند به آتش بسوزانند مي‌فرمايد: «قُلْنا يا نارُ كُوني‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهيمَ» (انبياء/69‌) اي آتش بر ابراهيم سرد و سالم شو... به زكريا در پيري فرزند مي‌دهد.
خداوند به زكريا فرمود: مي‌خواهم به تو فرزند بدهم.
گفت: به من پير، خانمم جوانيهايش عقيم بوده(عقيم: نازا) چطور؟
فرمود: «كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ» آل عمران/40 اينچنين خداوند آنچه بخواهد انجام مي‌دهد. و عيسي در گهواره سخنراني كرد.
اينها نمونه‌هايي از اراده‌هاي خداوند است كه در قرآن براي ما فرموده تا مأيوس نشويم.(ما كنكور كه رد شديم خاك بر سر ما(خنده حضار) بچة روستا هم كه هستيم يكبار ديگر خاك بر سر ما فقير هم كه هستيم يكبار ديگر خاك بر سر ما، يك وقت شما كه بچه فقير و روستايي و از كنكور رد شده‌اي خداوند دربهايي را بروي شما باز مي‌كند كه از خيلي كه بچة تاجر و در بورس هستند، هشت آنها گرو 18 و شما تمام گره‌هاي زندگي‌ات باز مي‌شود.
قدرت خداوند در طبيعت:
همه رقمش را در طبيعت قرار داده، از نيشكر شيرين‌تر تا حنظل تلخ. در يكي، در يك جايي بودم حالا نگويم كجا بودم، چوبهايي بود آب آنرا گرفته مي‌خوردند گفتم آب چوب مي‌خورند، يك ليوان هم ما خورديم مثل شربت، مثل قند، واقعاً نمي‌شد خورد، نيشكر نبود ولي نمي‌دانم از چه نژادي بود، از كشورهاي آفريقايي بود.
شيرين، شيرين توت، تا تلخ تلخ، حنظل، تا ترش ترش، ليموترش از گياهان داروئي تا انواع سموم(سمها) از حيوانهاي ذره بيني تا نهنگ 30 متري، و از موجوداتي كه قلبش به اندازة يك ذره است تا موجودي كه قلبش تا يك تن وزن دارد، از عمق اقيانوس تا عمق آسمان.
سؤال: اگر خداوند قدرت دارد(برهركاري) پس قدرت ما چه مي‌شود و بالاخره ما مجبور يا اختيار داريم، كارهايي كه مي‌كنيم جبر است يا اختيار.
جواب: هم خدا قدرت دارد و هم قدرت به ما داده است.
مثل اينكه پدر هم خودش پول دارد و يك مقداري هم به فرزندش مي‌دهد، گرچه پول فرزند هم از پدر است.
هم پدري مي‌تواند فرش بخرد و هم مي‌تواند پول بدهد به فرزند او فرش بخرد، اگر فرزند پول دارد معنايش اين نيست كه پدر پول ندارداگر كسي خلافي كردي مي‌تواند بگويد خدا مي‌خواسته كما اينكه به مشركين مي‌گفتند چرا بت مي‌پرستيد؟
مي گفتند: خدا خواسته: «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا» انعام/148 اگر خدا مي‌خواست ما مشرك نبوديم.
و لذا حكومت بني اميه به آخوندهاي درباري پول مي‌داد مي‌گفت برويد به مردم بگوئيد خدا خواسته معاويه شاه باشد، كار خداست.
سر امام حسين(عليه السلام) را كه داخل طشت مقابل يزيد گذاشتند: گفت خدا خواسته من شاه باشم.
زينب كبري(عليها سلام الله) فرمود: خدا خواسته ولي بعضيها را خدا مي‌خواهد تا پيمانه‌شان پر شود و سر رود. (مثل مريضي كه مي‌گوييم بخورد نه يعني خوب است كه بخورد يعني بخورد كه اين مريض مردني است.
وقتي عمامه سفيد لك بگيرد انسان تميز مي‌كند ولي پارچة سياه را به چرك شدن اهميت نمي‌دهد)
قرآن درباره بعضي افراد مي‌فرمايد: «إِنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً» آل عمران/178 اينكه او را رها كرده‌ام تا امتحانات ثلث سوم يك مرتبه(به حساب او برسم)(مثل وزارت اطلاعات تا يكي دري وري مي‌گويد و حتي تلفن به خارج هم مي‌زد كاري به او ندارد ولي او فكر مي‌كند كسي به كسي نيست مي‌گويد ما دو سال است دنبال اين هستيم ببينيم نهايت كار او به كجا مي‌رسد اينطور نيست كه هر كاري مي‌خواهي بكني بكني.
قديم مي‌گفتند تهران جيب بر دارد از كاشان مي‌خواست يك نفر امتحان كند يك مقدار حلبي ريخت توي كيسه‌اش آمد تهران و رفت مراكز و محلهاي شلوغ تهران و برگشت كاشان گفت دروغ مي‌گويند تهران جيب بر ندارد. جيب بر كنارش ايستاده بود گفت خدا مي‌داند 30 بار برداشتم ديدم حلبي است سر جايش گذاشتم اينطور نيست كه اينرا گفت و شد، گاهي خدا مي‌گويد مي‌دانم مي‌فهمم.
«إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ» يونس/21 فرشته‌هاي ما مي‌نويسند. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» زلزال/7. آبرو ريختي چنان آبرو بريزند، زرنگي كردي چنان حال گيري شود.
(من اينرا يك وقتي گفتم افرادي فكر مي‌كنند زرنگ هستند يك 2 هزار يك 2 ميليون يك 300 هزار از اين كش به او كم فروشي تيز بازي، زرنگ بازي روزي توست 800 كيلو شكر بخوري صاحب خانه رويش را برمي گرداند شما دو تا قند مي‌خوري به خودت هم مي‌گويي زرنگ هستم، شد زرنگي، بعد دكتر مي‌گويد قندتان بالا رفته يعني خانة خودتان هم حق قند خوردن نداري(خنده حضار) قندت بالا رفته يعني چشمت نو آنجا دو تا خوردي حالا بايد يكي خودت را هم نخوري.
حديث داريم: رزق هر كسي به حلال اندازه گيري شده آنها كه از راه حرام مي‌خواهند بخورند خداوند از حلال كم مي‌گذارد.
ممكن است زايمان همسرت براي بچه آوردن صد هزار تومان باشد شما از يك جا كش مي‌روي خرج او مي‌شود 400 هزار تومان، خداوند براي آنها برنامه‌اي پيش مي‌آورد كه آن مقدار كه كش رفته‌اند پس بدهند با حال گيري.
مثل كليد و دست كليد باز كرد يا دست كليد باز كرد ولي اين كليد در دست بود، دست باز كرد از طريق كليد ولي كليد اراده ندارد ما اراده داريم.
بهترين مثال ادارة برق است، ادارة برق برق مي‌آورد لامپ منزل ما با ارادة ما روشن است منتهي اينطور نيست كه وقتي شما مي‌خواهي خاموش و روشن كني اداره نقشي نداشته باشد او هر لحظه بخواهد از بيرون مي‌گيرد.
از كارهاي خوبي كه دولت جمهوري اسلامي ايران كرد اين بود كه به پيشنهاد بعضي از مراجع قم براي شهادت حضرت زهرا(سلام الله عليها) گفتند جمهوري اسلامي يك روز تعطيل كند حضرت زهرا خيلي مقام دارد و عزيز است، علم امامان از حضرت زهرا(سلام الله عليها) است.
گاهي از امام صادق(عليه السام) سؤالي كردند كه آينده چه مي‌شود مي‌فرمود اچازه بدهيد بروم مصحف مادرم فاطمه(سلام الله عليها) را ببينم، علم غيب امامان ما يكي از سرچشمه هايش علم حضرت زهرا عليها سلام الله بوده.
آمد خدمت امام صادق عليه السلام گفت خداوند فرزند دختري به من داده، حضرت فرمود: اسمش را چه گذاشته‌اي عرض كرد فاطمه حضرت به احترام فاطمه مرتب اسم را تكرار كرد و به احترام سرش را پائين آورد تا نزديك زمين. بعد فرمود حال كه نام او فاطمه است مواظب باش او را كتك نزني، سيلي به صورتش نزدي.
پيامبر صل الله عليه واله وسلم دست حضرت زهرا سلام الله عليها را مي‌بوسيد. به علامه طباطبايي گفتند در حرم امام رضا(عليه السلام) چكار كنيم كه حضرت به ما توجه كند گفت: امامان ما(عليهم السلام) خيلي حضرت زهرا(عليها سلام الله) را دوست داشتند برو مقابل حرم بايست و بگو يا علي ابن موسي الرضا بفاطمه، بفاطمه…. چند بار تكرار كنيد به شما توجه مي‌كنند، خيلي عزيز است مريم عزتش به اين بود كه مادر يك عيسي بود و فاطمه(سلام الله عليها) مادر يازده عيسي شد، و عيساي مردم پشت سر مهدي ما(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نماز مي‌خواند. از راههايي كه جلب كنيم توجه حضرت مهدي(عليه السلام) را به خودمان توجه به حضرت فاطمه(عليها السلام) است.
و چون اين ايامي كه بحث پخش مي‌شود ايام شهادت است دو سه دقيقه ذكر مصيبتي بشنويد:
«السَّلامُ عَلَيكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ الله يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يَا سَيِّدَتَنَا وَ مَوْلَاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِي لَنَا عِنْدَ اللَّهِ»
آغاز كنم بنام رحمان و رحيم لعن همه مسلمين به شيطان رجيم
سرآغاز سخن نام خدايي است كه غفار و خطاپوش و كريم است
در مخصوص رحمت كليدي است كه بسم الله رحمان و رحيم است
او دختر نبي است بر اين دختر آفرين
او همسر علي است بر اين همسر آفرين
مهدي اميد مردم دنيا زنسل اوست
بر مادري كه زاده چنين رهبر آفرين
نگذاشتند آب غسل پيامبر(صل الله عليه واله وسلم) خشك شود ريختند و درب خانه علي عليه السلام را آتش زدند، فاطمه(سلام الله عليها) بين درب و ديوار، ناله فاطمه(سلام الله عليها) بلند «يَا فِضَّةُ إِلَيْكِ فَخُذِينِي»(بحارالأنوار، ج‏30، ص‏293) مرا درياب فرزندم را كشتند، بعد از اينكه بهوش آمد به همان حال بين راه منع كرد از اينكه علي(عليه السلام) را با آن حال به مسجد ببرند، مظلومه دوران زهرا همه با هم زهراجان، زهرا جان…….
بسان شمع سحرگاهي از وجود من يك نفس مانده
تماشا كن از كبوتر تو مشت بال و پري در قفس مانده
علي جانم، ‌اي علي جانم، ‌اي علي جانم، ‌اي علي جانم
اگر خورده تيشه بر ريشة دست باد خزان كنده بنيانم
اگر چندي زحمتت دادم يك شب ديگر بر تو مهمانم
چنان شمع رو به توفتم، حلالم كن‌اي علي جانم
به عشق تو پشت در رفتم، كوچه‌ها ديدم گريه‌ها كردم
ترا بيش از هر كس ديگر در نماز شبها دعا كردم
علي جانم، ‌اي علي جانم
خداوندا به آبروي زهرا و پدرش و نسلش و مهديش دين و عقايد و رهبر و دولت و نسل و ناموس و آب و خاك و مرز و بوم، عزت و استقلال ما حفظ بفرما.
خداوندا طاغوتهاي جهان مثل طاغوت ايران درهم بشكن.
خداوندا ظهور فرزندش آقا، حضرت مهدي(عليه السلام) نزديك و ما را از بهترين علاقمندان و عاشقان و منتظرين و زمينه سازان حكومتش قرار بده.
خداوندا روح امام(خميني ره) شهداء مراجع، اساتيد، پدران و مادران، و همه آنها كه به گردن ما حق دارند راضي و ما را پاسدار خونها و خدمات آنها قرار بده.
خداوندا توطئه‌ها عليه اسلام و مسلمين خنثي، توطئه گران نابود بفرما.
خداوندا مشكلات فرد و جامعه ما را حل بفرما.
«والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته»