1378/8/6 تفسير سوره نحل - 16 بايگاني سالانه - 1378



بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي

«اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَاعِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلًا»

ادامه تفسير سوره نحل را داشتيم و قبلاً هم شنيده بوديم در اين باره كه از خرافات زمان جاهلي وقتي خبردار مي‌شدند دختردار شده‌اند از غصه صورتشان سياه مي‌شد و فكر مي‌كردند چكار كنند. «يَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى‏ هُونٍ‌ام يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ» نحل/59.
«يَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ» فرار كند. « أَ يُمْسِكُهُ عَلى‏ هُونٍ»، با ذلت و خواري نگه دارد. «‌ام يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ»، او را زنده بگور كند.
اين وضع زمان جاهلي بود كه قرآن درباره آنها مي‌فرمايد: «ساءَ ما يَحْكُمُونَ» بسيار بد قضاوت مي‌كنند.در اين جلسه آيه 60 از سوره نحل:
«لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» نحل/60.
كساني كه ايمان به آخرت ندارند الگوي بدي است و همه بديها در او جمع است مثلاً ما در فارسي مي‌گوئيم فلاني مجسمه شيطنت است و بدي، (چون در اين دنيا و كرة زمين كه ما در او زندگي مي‌كنيم حساب كنيم، كه:
الف: صاحب دارد
ب: صاحب ناظر ماست
ج: حساب و كتاب در كار است
پس ما مسئول و وظيفه داريم.
اما اگر بگوئيم اين كره يك جرقه بود از خورشيد جدا شد چرخيد تا پوست او سر و باطن آن هنوز گداخته بعد پستي و بلندي …… و بالاخره خدايي و قيامتي نيست پس:
الف: صاحب ندارد
ب: نظارت ندارد
ج: حساب و كتاب ندارد و قيامتي نيست
اگر اين چنين است هر چه دزدي نكنيم ضرر كرده‌ايم و از جيب رفته، صدام بماند گرچه شلمچه 5 هزار نفر پودر شوند)
اگر كسي ايمان به قيامت نداشته و خوف مسئول هم نداشته باشد مجسمة بدي خواهد شد. و با هيچ اهرمي نخواهد شد او را كنترل كرد، و در مقابل اگر ايمان به قيامت باشد به كم فروش مي‌گوئيم:
«وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ» اعراف/85
«أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظيمٍ» مطففين/5-4. كم فروشي نكنيد آيا فكر نمي‌كنيد براي روزي بزرگ (قيامت) مبعوث خواهيد شد. وبايد حساب بدهي كه چرا كم فروشي كردي و كلاهبرداري، با ايمان به قيامت آمدگي رفتن به جبهه پيدا مي‌شود، جواني، باش، مي‌فرمايد:«بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» آل عمران/169.
زندگي فقط اينجا نيست شهيد هم زنده است بعد قيامت و بهشت، اگر از زن گذشتي، حورالعين مي‌دهند، اينجا منزل عادي نداري آنجا بهشت مي‌دهند.
پس اگر ايمان داشت هر چه اينجا از دست بدهد مي‌گويد قيامت دارم ولي اگر ايمان نباشد چرا باشد؟ «لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» نحل/60.
كسي كه ايمان به قيامت ندارد قبل، الان و بعد را هيچ مي‌داند مثل خود كلمه «هيچي» وقتي هست «هيچي» (هم خواني حضار) وقتي پاك هم مي‌كنيم مي‌شود «هيچي» بود و نبودش «هيچي» دو صفحه‌اي است كه پايان ندارد به طرف مرگ به سمت «هيچي و پوكي» مثل يك قطاري كه مي‌رود به طرف دره‌اي سقوط كند بگويند لطفاً دو زانو بنشينيد، و مسواك كرده و زلفها را شانه بزنيد و لباس را اتو كنيدمي خواهيم.
اينجا را منفجر كنيم اگر اينچنين است اين كارها چه معني دارد و چرا بنايي و گچكاري و كاشيكاري و چرا ميز و مبل و صندلي و سفرة رنگين و مرتب، - قند و شكر و ترشي و نان …. . كه چي؟ مي‌خواهيم چند تا گربه و موش اينجا رها كنيم اينها را بهم ريخته و بعد ما جمع كنيم. اگر بناست سفره‌اي رنگين درست كنيم براي موش و گربه پس اينهمه زحمت براي چه؟
دنيا سفره‌اي است كه خداوند آن را پهن كرده و تعدادي موش، مظلوم و ظالم گربه، اينها بهم ريخته و نظام هستي را هم بهم بريزند بعد هم خداوند بگويد هيچ به هيچ كوزه گر مست هم حاضر نيست كوزه‌اي كه درست كرده آنرا بشكند، چطور مي‌شود نعوذبالله كار خدا از كوزه گر مست هم بدتر باشد.
(من قديم ضرب المثلي داشتم چون آقازاده‌ها و دخترخانمها بزرگ شده‌اند يادشان رفته كه ما چه مثلي زده‌ايم چون ما الان 20 سال است در تلويزيون هستم اين حرف از سالهاي اول) است مثال زدم براي قيامت گفتم اين زمين و اين هم ريشة درختها، كه موادغذايي را از زمين جذب مي‌كنند مي‌دهند به ساقه و گل و ميوه جزء غذا و بعد سلول و بعد به رحم مادر و كم كم در شكم رشد كرده نطفه، علقه مضقه، و نوزاد و بعد به دنيا آمده حرف زدن ياد مي‌گيرد و راه رفتن و مهدكودك و دبستان و راهنمايي و دبيرستان و پيش دانشگاهي و دانشگاه و يك انسان كامل و جوان سوپر دولوكس، دوباره زلفها سفيد، صورت چين دار، دندانها فاسد و كمر خم مي‌شود، چشم عينك و براي پا عصا، پير و مريض و مردن و زير خاك، پوست استخوان خاك شده و فضاي سبز شهرداري.
خدايا اگر مي‌خواستي خاك كني ما را مگر اول خاك نبوديم؟ قرآن در اين باره مي‌فرمايد: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ» مومنون/115. فكر مي‌كنيد جريان خلقت بازي است.
كشورهاي كمونيست ايمان به قيامت ندارندوبدترين زندگي را دارند. مي‌گويد كاربراي خوردن، خوردن براي و … 80 سال در يك دايره بي در و دروازه...
اين بدترين زندگي است مثل كسي كه مي‌گويند برو و برگرد، پس كسي كه مي‌گويد با مرگ پوچ مي‌شويم بدترين زندگي را دارد.
«لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» نحل/60. نمونه برتر مخصوص خداست مثل اينكه مي‌گويم نقشه خوب مي‌خواهي فلان مهندس و بدترين نقشه، نقشه فلاني كه نه زير بنا و نه روبنا و نه محاسبات سيل و زلزله در آن شده يك باد هم آنرا خراب مي‌كند، بهترين نقشه خداست.
وقتي انسان ايمان به خدا دارد:
الف: به كسي نيش نمي‌زند
برو زشت، چه زشتي، مخلوق خداست، همايش سبزي بود ما هم براي سخنراني دعوت شديم همه مسئولين جنگلباني آمدند و سخنرانيهاي زياد من گفتم هستي امانت است و ما اگر مردم ايمان به اين مطلب داشته باشند و كندن گل و شاخه خيانت به امانت، قانون نمي‌خواهد، ايمان مرا نگه مي‌دارد.
شمال، گيلان و مازندران آبياري هم نكني، درختها سبز است چون فضاي مرطوب آنها را سبز نگه مي‌دارد اگر اينچنين نباشد هر چه هم آب بدهيم كار رطوبت هوا را ندارد.
نمونه برتر مي‌خواهيد خدا، خدايي شويد امام مي‌خواهد از دنيا برود، مي‌بايد خيلي بترسد كه مي‌خواهد از دنيا برود مي‌گويد: من با قلبي آرام و دلي من چي؟ برعكس نوشتم من با دلي آرام و قلبي شاد دارد مي‌رود به قبر مي‌گويد. كسي كه بند به حق شد حق ثابت و او هم ثابت است خدا هست و كارها هم هست مي‌فرمايد: «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً» كهف/49 تمام كارها حاضر مي‌شود در قيامت... در جاي ديگر«يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً» آل عمران/30.
و: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» زلزال/8-7.
كارها را مي‌بينم و حاضر است، تمام آن فيلم برداري مي‌شود و در قيامت لوحي باز مي‌شود
مي گويد: «يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها» كهف/49. اين چه كتابي است كه تمام كارهاي كوچك و بزرگ نيست مگر نوشته شده
بنابراين رويش را آنطرف كرد از جيبش زدي خداوند: «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» فجر/14 خداوند مي‌بيند...
معماري را مي‌بردم خانه‌اي را قيمت كند فردي در بين راه به او گفت اين خانه را خوب قيمت كن خانواده شهيد است گفت عجب يعني گران قيمت كنم و بچه‌هاي شهيد لقمه حرام بخورند من خانه را به عدالت قيمت مي‌كنم من اين كار را نمي‌كنم.
انسان وقتي ايمان داشت محكم مي‌ايستد، امضا كن، دروغ امضا نمي‌كنم. رئيس يك سازماني كه اسمش را بگويم او را مي‌شناسيد آمدند گفتند اين نامه را بنويس ضروري، اگر بنويس 60 تا ماشين به ما مي‌دهند و گفتند اين ماشينها را بدهيد به نهادهايي كه نياز ضروري دارند، بنويس، گفت ضروري نيست، ضروري پيراهن و شلوار است و نان و آب، گوشت و ميوه هم ضروري نيست و ضروري اين است كه اگر نباشد انسان از بين مي‌رود گفتند بنويس گفت نمي‌نويسم)
«وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى» نحل/60 اگر مي‌خواهيد الگوي خوب خدا...
اينهمه دنبال فلاني دويديم رها كرد، اين خسارت است. چون اين بحث ماه رجب پخش مي‌شود اين دعا را از ماه رجب بخوانم:
باز اين جمله بد نيست بشنويد مرحوم شهيد مطهري به من گفت اين دعا را هر روز بخوانيد دعا از ماه رجب است ولي هر روز بخوانيد.
«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ»(صحيفه سجاديه، دعاى 46): بدبخت شدند آنها كه سراغ غير خدا رفتند.
«وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَكَ»(صحيفه سجاديه، دعاى 46): و هر كس سراغ غير تو رفت خسارت كرد.
خداوند عزيز و نفوذ ناپذير است، ديگران نفوذ پذير هستند. عزيز يعني: نفوذ ناپذير، دستي كه چرب است آب را پس مي‌زند مي‌گويند اين دست عزيز است زمين سفت را بيل مي‌زني سر بيل برمي گردد زمين عزيز است، مؤمن عزيز است نه يعني خانه و ماشين دارد ممكن است يكي روي گوني بنشيند ولي يك امضاي ناحق نكند ويكي تمام اطاقهايش قالي ابرايشم باشد براي يك آدامس 22 دروغ بگويد، معناي عزيز فرش و خانه نيست بلكه با چه قدرتي مي‌شود روحش را سوراخ كرد.
حالا كه خدا عزيز است نمونه برتر اوست... «وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ» نحل/61.
اگر خداوند بخواهد جزا دهد و به اولين گناه بخواهد مرگ بدهد هيچ كس روي كرة زمين باقي نمي‌ماند، يا مثل كاري كه ما به حيوانها مي‌كنيم اولين مگس و پشه‌اي كه روي دست شما مي‌نشيند مي‌زني و او را مي‌كشي بلاتشبيه نمي‌گويي باشد 20 دفعة ديگر هم نيش بزند و همچنين برخورد ما با عقرب و مار و با رفيقي كه بد شود و فحش دهد از او تبري داري و اولين دفعه‌اي كه پول شما را خورد و نياورد ديگر به او نسيه نمي‌دهي، و چه بسا اولين برخورد سه طلاقه مي‌كنيم، خداوند هم مي‌فرمايد اگر بنا بود با اولين خلاف نابود كنم كسي روي زمين باقي نمي‌ماند اگر خداوند مؤاخذه كند مردم را و بخواهد مچ بگيرد بخاطر ظلمي كه كرده‌اند باقي نمي‌ماند روي زمين هيچ جنبنده‌اي.
پس چرا اينكار را خداوند انجام نمي‌دهد؟
جواب: تأخير قهر خداوند شايد او را به توبه بكشاند.
تا چه زماني تأخير مي‌شود؟
جواب: «إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى» تا آخر عمر گاهي تأخير مي‌شود.
50، 60 سال شايد توبه كند، اما وقتي عمر به پايان رسيد يك لحظه كم و زياد نمي‌شود.
نكات اين آيه.
در آيات قبل داشتيم كه اينها براي بتها سهم قرار مي‌دادند و مي‌گفتند اين سهم از گندم براي بتخانه و عقائد خرافي امثال دختر زنده به گور كردن آنها، ظلم در اين آيه شايد اشاره به آن عقايد و يا عموم ظلم باشد.
البته قاعده اين است كه خداوند گوشمالي مي‌دهد چون ما دو نوع عذاب داريم، مثل اتوبوس، شام و ناهار نيست ولي آب و شكلات هست.
عذاب و پاداش براي قيامت است ولي گاهي در دنيا مثل قوم عاد و ثمود و صالح و ما ممكن است خلاف كنيم و سيلي بخوريم، اين براي دنيا و عذاب براي قيامت است اساس آفرينش بر رحمت است نه قهر...
يك نكته‌اي بگويم بد نيست ممكن است بعضي حوصلشان نرسد ولي نيم دقيقه بيشتر طول نمي‌كشد ما در فارسي خيلي جاها مي‌گوئيم اگر ولي در عربي هر اگر يك شكلي است.
«إِذا» يعني: اگر 99% درصد مي‌شود.
«لَوْ» يعني: نشدني 99% درصد نمي‌شود.
«إِنَّ» يعني: شدني و نشدني 50%
مي خواهم بگويم اگر پيرمردي جوان شد، نشدني با «لَوْ» آورده مي‌شود و يا مي‌گويم اگر شب شد من خانه شما مي‌آيم، شدني است يا «إِذا» مي‌آيد و يا اگر در كنكور موفق شدم، شدني و شايد نشدني، با «إِنَّ» مي‌آيد. در اين آيه با «لَوْ» آمده يعني 99% خداوند اينكار را نمي‌كند، اساس بر اين است كه اگر گناه كرديد خداوند ببخشد، ولي با 1% درصد هم مي‌خواستم مچ بگيرم كسي روي كره زمين نمي‌ماند، با «إِذا» و «إِنَّ» نفرموده، با «لَوْ» 90% نشدني است.
سنت خداوند بر مهلت دادن است «يُؤَخِّرُهُمْ» به همين معني است، براي توبه كردن، مهلت هم پايان دارد «أَجَلٍ مُسَمًّى» و از مهلت دادن خداوند مغرور نشويد، چرا ستمكار مهلت داده مي‌شود به اين معني نيست كه خداونداورا دوست دارد تأخير سنت الهي است، اگر نباشد تا دروغ گفتند لال شوند همه مردم لال هستند. وقتي اجل آمد ذره‌اي مهلت نيست، از امام عليه السلام پرسيدند: بعضي مرده‌ها چشمهايشان باز و بعضي بسته است. فرمود: آن كه چشمش باز است فرصت نكرده ببندد و آنكه بسته است فرصت بازكردن نداشته
مي فرمايد: «فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ» نحل/61. زماني كه اجل آمد يك لحظه عقب و جلو نمي‌افتد.
«وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى‏ لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ» نحل/62. هر چه را دوست ندارند مي‌گويد از خداوند است، اشاره به جلسة قبل كه دختر را دوست نداشته مي‌گفتند از آن خداوند است و پسرها از آن ماست.
ما هم اينچنين هستيم، مثلاً پيراهن تنگ است مي‌گوئيم بدهيم به فقير، (غذا مسموم است عزيزجان نخور مي‌دهيم به فقير، يك تاجر آمد گفت من چكي دارم نمي‌شود به عنوان سهم امام بدهيد به فلاني، اگر چك برگشت آقا او را زندان كند، چكهاي مرغوب را خود برمي داري آن چكها را به جاي سهم امام و خمس مي‌دهي،)
قرآن مي‌فرمايد: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» آل عمران/92 هر چه را دوست داريد در راه خدا بدهيد.
در انفاق تنها به او خير نمي‌رسد انفاق كننده هم بايد با دل كندن از محبوب خود رشد كند مي‌گويند: روغن چراغ ريخته را نذر امامزاده مي‌كند.
گوسفند را قرباني مي‌كند يك راسته را در يخچال كبابي كنيم، سيراب شيردان را هم براي عصرانه ران را هم خانة احمدآقا شوهر همشيره، دست و آن را به برادر خانم، آن هم به پسرعمو، چه چيز آن قرباني شد، چون قرباني يعني «قربه الي الله» يعني براي خدا و در راه او دل كندم اين كه در راه خدا نشد در راه اقوام و دوستان شد، چيزي از آن قربان نشد، دل بكن و براي خدا بده، افطاريها و قربانيها و كه داده مي‌شود چيز خوب به فقير بدهيد.
آيه ديگر داريم كه: اگر خودت فقير بودي آن را مي‌گرفتي؟ «إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فيهِ» بقره/267 مگر با مشقت و سختي آن را قبول كني. چيزي به فقير بدهيد كه عزت او حفظ شود، قديم كارهاي زشتي مي‌كردند مثلاً پولداري پارچه مشگي مي‌خريد به مدير مدرسه مي‌داد براي بچة فقراء همه مي‌فهميدند اينها كفاره و صدقه است، چون همه يك رنگ بود، جوري ندهيم كه شخصيت او شكسته شود و اگر هم فهميديد نبايد ابراز كنيد، يك داماد بسيار پست و من يادم نمي‌رود كه چقدر او رذل است واقعاً هر زشتي نثار او كند حق اوست رفت منزل عروسي جهازيه او را ديد گفت كميتة امداد داده، عروس شب عروسي چنان شكسته شد، اين گناه را خداوند از اين داماد نمي‌بخشد، اين گردنبند را از فلاني گرفته و اين نمكدانها فلان و كاسه‌اي و كفشي خيلي زشت است هر چه را عزت بدهي مي‌بيني همين نماز بعضي‌ها وقتي نماز مي‌خوانند الله اكبر، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»
حديث داريم نماز مي‌گويد: «ضَيَّعْتَنِي ضَيَّعَكَ اللَّهُ»(كافي، ج‏3، ص‏268) مرا ضايع كردي خداوند تو را ضايع كند.
عروس را ضايع كردي خداوند تو را ضايع مي‌كند، داماد را ضايع كردي، پسر فلاني، چرا شكستي و چرا نماز را خراب كردي، چرا اسم او را بد برده، آشغالي، اين كارمند است، و او بر ما و مردم شهر حق خدمت دارد، چرا شكستي، زبان تو آشغالي است.
قرآن مي‌فرمايد: «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ» حجرات/11 لقبها را زشت نبريد... القاب يعني لقب. محترم او را صدا بزن.
حديث داريم روز قيامت چهار گروه شكايت مي‌كنند:
الف: عالمي كه در شهر غريب است، نمي‌روند از او استفاده كنند
ب: قرآني كه تلاوت نمي‌شود
ج: مسجدي كه اين آقا جز ختم عمه‌اش نمي‌رود
د: حتي حيوان را اگر بشكني، گفته‌اند حيوان را بروي حيوان نكشيد، به مقداري كه شعور دارد مي‌فهمد، موقع شير دوشيدن ناخن را بگير، پستان گاو اذيت نشود، شير مي‌دوشي مقداري هم براي گوساله بگذار
حديث: اگر حاجيها آمدند مكه يك حاجي زودتر رسيد امضا و شهادتش قبول نيست چون معلوم مي‌شود اسبش را دوانده و ظلم كرده.اين دين ماست، بيش طاقت بار، بار او نكنيد، به علف رسيد افسار او را نكشيد، چموش سيلي به گوشش نزنيد.
هر چه از آن بدشان مي‌آيد مي‌گويند از خداست، اطاق را فرش كرده مي‌بيند تا به تا است مي‌گويد بدهيد به مسجد، اطاق وزير و وكيل لوكس، مسجد وزارتخانه خرابه...
«وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ» نحل/62 هر چه خراب است موكت پاره‌ها براي نمازخانه و اطاق لوكس و مبلمان براي اطاق رئيس. بعد هم مي‌گويد: قيامت هم وضع ما خوب است. «وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى‏ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْراً مِنْها مُنْقَلَباً» كهف/36. اشاره مي‌كنند وقت تمام شد.
نمونه بد آدمهاي بي هويت هستند و بند به آينده نبوده و اميدي به آينده ندارد، و چون مي‌گويد قيامت نيست مأيوس است، مادر به اميد بچه‌اش را بزرگ و كشاورز به كشاورزي، انسان بي اميد يعني انسان سوخته، مثل بد انسان نا اميد، و مثل اعلي ايمان به خدا كه او در كمين و «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» زلزال/7.
آيه دوم خداوند حلمش و مهلتش براي رحم است و 70 سال اگر بخواهد مهلت ندهد كسي باقي نمي‌ماند.
آيه سوم: انتقاد از آنها كه بديها را خدا و خوبيها را براي خود
«والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته»