1376/7/10 نماز، وضعيت جامعه بايگاني سالانه - 1376



بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

ايامي که بحث پخش مي‌شود، ايامي است که اجلاس سراسري نماز، مرکب از جمعي از متفکرين، علما، اساتيد دانشگاه، مديران کل آموزش و پرورش، ارشاد، صدا و سيما، تبليغات، نهضت سوادآموزي، جمعي از نويسندگان، شعرا، فيلمسازان و به هر حال جمعي از دست اندرکاران نماز هستند، اجلاس و سمينار تشريفاتي نيست، آموزشي است. هرکسي يک کار شيريني کرد، چون، ستاد اقامه نماز که من مسئولش هستم، خدا منت گذاشت بر من و مرا خادم قرار داد.
الحمد لله رب العالمين، حزبي ندارد، بودجه دولتي هم ندارد. سالن يک اجلاسي است که، جمع مي‌شويم که چه کنيم و از لطف خدا خيلي هم کار شده است، در اين اجلاس، در اين جلسه، من مي‌خواهم معناي اقامه نماز را بگويم. چون نگفته شده است که نماز را بخوانيد، مي‌گويد «أَقيمُوا الصَّلاةَ» بقره/43، نماز را اقامه کنيد، نمي‌گويد، «فاقرءوا، اقرأ الصلوة» نمي‌گويد، مي‌گويد «أَقيمُوا الصَّلاةَ»، اقامه يعني چه؟ پس موضوع بحث معناي اقامه است، اقامه نماز، نه انجام فقط، نه خواندن.
براي قطعات نماز يکي يکي دستور داريم: مثلا دستور تکبير بگو، سجده کن،
«وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعينَ» بقره/43، «وَ اسْجُدُوا» حج/77، سجده کن، رکوع کن، قرآن بخوان، خوب نماز همه رکوع و سجده و قرآن است، منتها به نماز که مي‌رسد. مي‌گويد اقامه، اينها را مي‌گويد. سجده کنيد يعني کاري انجام دهيد. رکوع کنيد، کاري انجام دهيد، اما نماز را نمي‌گويد نماز انجام دهيد، مي‌گويد اقامه کنيد. اقامه، ريشه اقامه از قيام است.
قيام، در قيام چند چيز نهفته است، در قيام عشق نهفته است، اراده نهفته است، توجه نهفته است، هدف نهفته است، حرکت نفهته است، مبارزه نهفته است، وقتي مي‌گويند فلاني قيام کرد، اگر يک کسي را بلندش کردند، سرپا نگه داشتند، نمي‌گويند قيام کرد، وقتي مي‌گويند کسي قيام کرد، بايد همچنين چيزهايي در آن باشد، معناي اقامه، در اقامه، معناي اقامه، اقامه، اقامه نماز به معناي انجام آن آنگونه که بايستي انجام شود، آنگونه که بايست يعني چه؟ يعني بايد آگاهانه باشد، يعني آگاهانه باشد، قرآن مي‌گويد در حالي که مست هستيد نماز نخوانيد، چرا، براي اينکه گيج هستيد و نمي‌دانيد چه مي‌گوييد، «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ» نساء/43 «حَتَّى تَعْلَمُوا»، «تَعْلَمُوا» يعني علم پيدا کنيد. «ما تَقُولُونَ»، چه مي‌گويد، نماز را آدم بايد بفهمد چه مي‌گويد، البته نگوييد مگر آدم مست هم نماز مي‌خواند که در تفسيرها آمده است که مراد از مست، خسته بودن و کسل بودن است، آگاه باشيم، مال لقلقه زبان است، گاهي هشتاد سال در مسجد مي‌گوييم الهي آمين، مي‌گويند آمين يعني چه. مي‌گوييم نمي‌دانم چه است. چند سال مي‌روي مسجد، هشتادسال، هشتاد سال آمين مي‌گوييم و نمي‌دانيم يعني چه. خوب بد است کسي نفهمد «اللَّهُ الصَّمَدُ» اخلاص/2 يعني چه، زشت است کسي نداند «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» فاتحه/4 يعني چه، خوب بد است، اگر يک کسي چهل سال از يک کوچه رود، بگوييم سلام عليکم، شما خانه‌تان در اين کوچه است، مي‌گويد، بله قربان، مي‌گوييم که اسم اين کوچه چيست؟ مي‌گويد که من چهل سال است که خانه‌ام اينجاست اما نمي‌دانم اسم اين کوچه چه مي‌باشد، فوري بزن سرش، که تو چهل سال است از اين کوچه مي‌روي، اسم کوچه را نمي‌داني، تو چهل سال است که تو خيابان «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» مي- روي، تو کوچه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ» فاتحه/5 رد مي‌شوي، نمي‌داني اين چه است، انسان بداند که چه مي‌گويد، عاشقانه باشد: 2- عاشقانه باشد، «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» انفال/2 قرآن مي‌گويد مؤمن کسي است که وقتي يادخدا برده مي‌شود، دلش تو بريزد، يک دامادي که عاشق عروس است، يک عروسي که عاشق داماد است، اسم داماد را که مي‌برند، ضربان خونش بالا برود، عاشقانه، عاشق وقتي که اسم معشوق را برايش ببرند، دلش تو مي‌ريزد، به همين خاطر ديگر چيزي متوجه نيست، يعني يک کسي که به معشوقش تلفن مي‌کند، نمي‌فهمد که يک ساعت و نيم است که با تلفن صحبت ميکند، کسي که عاشق گل زدن است، اگر در زمين ورزش بيافتد و استخوانش هم بشکند، متوجه نمي‌شود. چون عشق گل زدن دارد.
اگر مي‌گويند حضرت علي را تير از پايش کشيدند و متوجه نشد، چون عشق به خدا داشت، عاشق خسته نمي‌شودبه دليل اينکه ماهي از شنا خسته نمي‌شود، با شکوه باشد، قيام يعني با شکوه باشد، وقتي که مي‌گويند اقامه نماز، مثل اينکه مي‌گويند اقامه عزا، مي‌گويند روزعاشورا فلان دسته اقامه عزا داري کرد، اقامه عزاداري يعني چه؟ يعني تنهايي يک پرچم دست گرفت و گفت: حسين حسين حسين، اين که اقامه عزاداري نيست، هرچه دسته جات بيشتر باشد، مي‌گويند اقامه عزاداري افتاد، و گرنه اگر مردم تک تک در کوچه‌ها راه بروند، مي‌گويند آقا فهميدي چي شد، مردم قيام کردند، مي‌گويد چه شد، مي‌گويدهرکسي توي کوچه راه مي‌رفت، اگر هر کسي توي کوچه‌اي راه برود نمي‌گويند قيام، وقتي مي‌گويند قيام که همه بيايند يک راهپيمايي چند ميليوني، مرگ بر شاه، شاه فرار کند، اين را مي- گويند قيام والا اگر همين چهار پنج ميليوني که راهپيمايي کردند، اگر هر کسي توي کوچه راه مي‌رفت، اسمش قيام نبود.
اين نمازهايي که تک تک مي‌خوانيم قيام نيست، قيام يعني نماز باشکوه، آن وقت براي شکوه، در ساختن مسجد هم مهم است، مسجد بايد باشکوه باشد، البته باشکوه، معنايش تجملات نيست، اين مسجد، مسجد خيلي خوبي است، باشکوه است، حالا لوسترش به نظر من يک کمي زياد است، ولي مسجد مسجد قشنگي است، چون آجرش از خود ايران است، سبک معماري‌اش از خود ايران است، محکم است. محکم است، زيبا است، با شکوه هم است، يک مقداري از تجملات کم شود ولي از عظمتش کم نشود و بر عظمتش افزوده شود، ولذا روي بلندي‌ها، دو آيه داريم، يکي مي‌گويد بسازيد يکي مي‌گويد نسازيد، اين دامنه بلندي‌ها است، يا بلندي يا زمين مسطح، مي‌گويد خانه هايتان را روي تپه‌ها نسازيد، چون بالاخره آنهايي که در دامنه کوه خانه مي‌سازند بعضي هاشان آدمهاي خوبي هستند، اما بعضي هاشان هم توش ترياک پيدا مي‌شود. عياشي پيدا مي‌شود،
و لذا قرآن به آن عياش‌ها گفته است که «أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ ريعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ» شعراء/128
«تَبْنُونَ» يعني بنامي کنيد، «بِكُلِّ ريعٍ»، «ريع» يعني دامنه بلندي، «آيَةً» يعني برجک، «تَعْبَثُونَ» يعني براي کارهاي عبث: آيه قرآن است، يعني مي‌رويد دامنه کوهها برج مي‌سازيد براي اينکه عياشي کنيد، اين يک آيه که مي‌گويد در دامنه کوهها، از دامنه کوهها سوء استفاده مي‌کنند، اما يک جا مي‌گويد هرچه مي‌توانيد بلند بسازيد، «في‏ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ» نور/36، خانه‌هايي است که خدا اجازه داده است، «تُرْفَعَ» بالا برود، بعضي جاها را خدا اجازه داده است بالا بسازيد. بعضي جاها خيلي اجازه نداده است، يعني بايد وقتي وارد کشور اسلامي مي‌شويد، مدرسه‌هاي قديمي را نمي‌دانم ديده‌ايد يا نه، حوزه‌هاي علميه. مدرسه‌هاي قديمي را که وارد مي‌شويد، دورتادور آن حوزه طلبه هاس است، اما رو به رويش يک ايوان بزرگ است تو گنبد، يعني پير است وقتي که وارد مي‌شوي مسجد محور است، ما بايد تو جاده‌ها مسجد محور باشد، يعني هرجا چراغاني زياد است بگويند آنجا مسجد است، نگويند آنجا چلوکبابي است، وقتي هرچا لامپش زياد بود، معلوم شود که چلوکبابي است، در اين جاده اصل شکم است، فرهنگ اسلامي بايد طوري باشد که، شهر اسلامي، معماري اسلامي بايد طوري باشد که، يعني يک جايي که يک شهرک مي‌خواهند بسازند. وزارت مسکن، البته خيلي ما، صدها شهرک داريم که مسجد ندارد، اخيرا از طرف وزارت مسکن دو بخشنامه شده است، يکي امسال و يکي پارسال که به هر حال فعلا يک چادري ببريم. يعني ما توي شهرک هايمان سوپر است. مدرسه است، درمانگاه است، تلفن است، آب هست، برق هست، گاز هست، بعد مي‌گوييم مسجد، مي‌گويد مسجد يادمان رفته است، خوب مي‌دانيد اين چه است.
يک چيز برايتان بخوانم، يک مقدار تلخ است، قرآن که مي‌گويد «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُمْ» بقره/152، شما ياد من باشيد من هم ياد شما هستم. معني‌اش اين است که اگر شما مسجد را فراموش کرديد من هم شما را فراموش مي‌کنم.
قرآن مي‌گويد يادم باشيد، يادت هستم. «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُمْ»، يادم باشي، يادت هستم، يعني چه، يعني اگر من را فراموش کردي من هم کاري مي‌کنم که تو خودت را فراموش کني، صبح تا شب مي‌دوي و نمي‌فهمي کجايي، «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ» حشر/19، اينها خدا را فراموش کرده‌اند، خدا هم زندگي آنها را طوري برنامه ريزي کرده است که صبح تا شب ميدوند ولي به جايي نمي‌رسند. خود مردم هم عجيب هستند، مردم يکي يکي خوب هستند، از هم خبر ندارند، يک شهرک در تهران پيدا کرديم، حدود هفتاد هزار نفر تو برج نشسته‌اند، چه برجهايي، برجهاي از چهل ميليون به بالا، از سي مليون به بالا هفتاد هزار نفر جمعيت، رفتيم انجا گفتم آقا چه کسي اينجا را ساخته است، گفتند فلاني. مهندسش را خواستيم گفتيم آقا شما چرا مسجد نساختيد، گفت بنا است بسازيم، به يک کسي گفتد شهر شما آثار باستاني دارد، گفت ندارد، بنا است برايش بسازيم. آثار باستاني را قبلا بايد ساخته باشند، او گفت مي‌خواهيم برايش بسازيم.
اول انقلاب بود، يک کسي به يکي از پاسدارها حرف بد زده بود: به او گفتند شما جسارت کرديد به سپاه پاسداران، اين گيج شد، گفت من، گفت چهل سال است من پاسدارها را دوست دارم، گفتم هنوز دو سال است که انقلاب شده است، حالا مي‌خواهند برايش بسازند، آقا قرآن بخوانم، قرآن مي‌گويد هرجا خواستيد شهرک بسازيد، اول مسجد بسازيد، بعد خيابانها را بر اساس مسجد تقسيم کنيد.
مثل حرم امام رضا، ميگويند بالا خيابان، پايين خيابان، يعني مقابل هر دري يک خيابان کشي کرده‌اند، يعني اول بايد مسجد باشد، بعد بر اساس در مسجد خيابان کشي کنند، قرآن هم مي‌گويد: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمينَ» آل عمران/96، ان اول بيت يعني اول خانه‌اي که «وُضِعَ لِلنَّاسِ»، اولين خانه‌اي که من براي مردم ساختم کعبه بوده خداوند وقتي مي‌خواهد زمين را خلق کند، اول کعبه را خلق کرد، بعد بر اساس کعبه زمين را گسرش داد، اين آيه قرآن است، اول بيت، حالا، بايد نماز باشکوه باشد، ساختمانش، صفهايش و لذا گفته‌اند که اگر آدم بدصدايي است اجازه ندهيد اذان بگويد، هرچيزي ارث شده است از جمله اذان، يک آدم بد صدا مي‌آيد مسجد، سي سال اذان مي‌گويد، اين بلندگو هم مثل اينکه ارث پدرش است وتوي مسجد دهها پسر و نوجوان خوش صدا هستند، اين پيرمرد بلندگو را نمي‌دهد، اين بسم الله الرحمن الرحيم.
مسجدها بي عرضه هستند که حکم خدا اجر نمي‌شود، قانون الهي اين است. اذان را خوش صداترين آدمها بگويند و اگر تو مسجد خوش صدا هست، بدصدا بلندگو را گرفته و نمي‌دهد، اين بي عرضه بودن مسجدي‌ها است، بنده اگر يک جايي پيش نماز هستم، يک آيت الله آمد که سواد و تقوايش بيشتر از من است، بايد جايم را تعويض کنم. يک موقع اگر يک کسي مشتري هر روزي است، به خاطر هر روزي‌اش امام راتب مقدم است، اما راتب داريم، مؤذن راتب هم داريم، اگر مؤذن راتب هم داشته باشيم، به خاطر شکوه نماز، بايد خود مؤذن اين حق خودش را واگذار کند، مسئله نشاط، عاشقانه و نشاط يکي هستند، کسي که عاشق است، نشاط هم دارد.
قرآن انتقاد مي‌کند، مي‌گويد منافقين علامتشان اين است که وقتي مي‌روند سر نماز کسل هستند. سرنماز کسل هستند، علامت نفاق اين است که سر نماز کسل و بي حال است، قرآن مي‌گويد، اگر مي‌خواهي بداني بنده خدا هستي يا بنده خدا نيستي، يعني دلت در اختيار
خدا هست يا نه، اگر نمازش برايش آسان بود بنده خدا است، اگر برايت سنگين بود پيداست بنده خدا نيستي، «وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ» بقره/45 نماز سنگين است، درست مثل بعضي از پدرها که صدها هزار تومان خرج بنايي مي‌کنند آسان است، اما يک دو هزار تومان مي‌خواهد کتاب بخرد، بابا چند صد هزارتومان خرج زيرپايت کردي، حالا مي‌خواهي هزار تومان خرج مخ خودت کني، وقتي مي‌خواهد خرج مخش کند درد مي‌برد. اما قالي مي‌خرد راحت است. براي قالي راحت است براي کتاب زجرمي کشد، مسئله ديگر بايد نماز با خلوص باشد، اقامه نماز يعني نماز با خلوص وگرنه اگر ريا باشد، اقامه نماز، اين اقامه خودش است، يعني خودش را نشان مي‌دهد، رياکار يعني مردم مرا ببينيد، اين من هستم که، پس اين اقامه نماز نيست، اقامه خودت است، گاهي وقتها من که دارم از حضرت علي مي‌گويم، راستش را بخواهيد ظاهرش اين است که از حضرت علي مي‌گويم، اما باطن، اگر به اندرون مراجعه کني علي را معرفي نمي- کنم خودم را معرفي مي‌کنم، يعني آنقدر درباره حضرت علي حرفهايي مي‌زنم که مردم مي‌گويند شنيدي قرائتي چه سخنراني کرد، جات خالي، چه چيزها گفت، يعني عوض اينکه مردم بگويند علي که بود، مي‌گويند قرائتي چه سخنراني کرد. آنجا اقامه نماز نيست، اقامه خودم است، اقامه نماز، خلوص، مؤثر نماز بايد مؤثر باشد: قرآن مي‌گويد:
«إنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» عنكبوت/45، نماز بايد انسان را از فحشاء و و منکر باز دارد و لذا حديث داريم هرکس مي‌خواهد ببيند نمازش خاصيت دارد يا بي خاصيت است، ببيند نماز چقدر او را از فساد بازداشت، به مقداري که نماز شما را از فساد باز مي‌دارد، پيداست مؤثر است، قرآن بخوانم. به حضرت شعيب پيغمبر مي‌گفتند: «أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُك» هود/87، تو به خاطر نمازت وادارت مي‌کند که ما را امرونهي کني، يعني مردم مي‌گفتند اين نمازي که اين مي‌خواند زور بر مي‌داد و بعد به ما مي‌گويد که بت نپرستيد اين کار را نکنيد، آن کار را نکنيد، اين به خاطر زوري است که از نماز پيدا مي‌کند، نماز بايد مؤثر باشد، دشمن شکن باشد، وقتي مي‌گويند اقامه: اقامه از قيام است، قيام. وقتي مي‌گويند ملتي قيام کرد، قيام کرد دشمن ترسيد، اگر نترسي يک جايي نماز بخواند دشمن نمي‌ترسد، اگر هر کسي در خانه‌اش زير لحاف بگويد مرگ بر شاه، شاه نمي‌ترسد که، بايد يک طوري نماز بخوانيم که، امام رضا طوري رفت نماز بخواند که به بني عباس به مأمون الرشيد گفتند اگر اين نماز عيدي که امام رضا دارد مي‌رود بخواند، اگر اين نماز تمام شود، کار تو تمام است، نماز نيست، کودتا است، نواب صفوي يک اذاني مي‌گفت، تا اذان مي‌گفت همه فرار مي‌کردند، اگر مسلمانهاي خيابان و بازار صدمتر صدمتر بايستند و اذان بگويند، يک خانمي مهم که حجابش بد است، مي‌بيند همه داد مي‌زنند زشت مي‌پوشد، چرا در حرم امام رضا حتي زن شاه فرح که مي‌رفت چادر سر مي‌کرد، او که مذهبي نبود. حزب اللهي نبود، منتها ديد وقتي تو حرم الله مي‌گويند، السلام عليک يا علي بن موسي الرضا، چون در حرم، صحن و فضا مذهبي است، تو فضاي مذهبي، آني هم که عقيده به حجاب ندارد، مجبورمي شود، من اگر وارد شدم، همه پيش پاي من پاشدند، يک کسي هم به من علاقه ندارد يا از من بدش مي‌آيد وقتي ديدي همه پا شدند، اين هم تو رودروايستي پا مي‌شود، حديث داريم، ظهر که مي‌شود، آنچنان به مسجد برويد که آني هم که اهل نماز نيست يک جا پنهان شود، مثل ماه رمضان، ديده‌ايد يک کسي که مي‌خواهد سيگار بکشد مي‌رود مستراح. مي‌رود تو راه پله‌ها، زير پله‌ها، پشت بام. يعني وقتي فضا، فضاي روزه شد، روزه خور خود را پنهان مي‌کند، فضاي مذهبي بايد طوري باشد، که هرکجا در اداره که شخص تارک الصلوة است، تارک الصلوة مي‌گويد الان همه مي‌مونند سر نماز و پيداست که من نماز نمي‌خوانم. يک جا پنهان شوم، دشمن شکن باشد، «الصلوة مطرحه للشيطان».
حديث داريم نماز دماغ شيطان را به خاک مي‌مالد، نماز بايد با خضوع و خشوع باشد، هفتم، اينها معناي اقامه است، آقاياني که دير پيچ تلويزيون را باز مي‌کنند مي‌گويند شيخ چه مي‌گويد، تو قرآن همه‌اش داريم «أَقِمِ الصَّلاةَ» هود/114، «أَقيمُوا الصَّلاةَ» بقره/43، «يُقيمُوا الصَّلاةَ» ابراهيم/31، همواره گفته است «يُقيمُوا»، «اَقِم» يعني اقامه، نمي‌گويد نماز را انجام بده نمي‌گويد نماز را بخوان، چرا تو قرآن نگفته نماز را بخوان، چرا تو قرآن نگفته نماز را انجام بده، مي‌گويد اقامه کن، اقامه يعني چه؟ اقامه از قيام است، در قيام چه است؟ اقامه نماز گفتيم معنايش اين است آنگونه که بايست انجام بگيرد. يکي اين است که با خضوع و خشوع باشد، يعني هم از تو توجه به خدا داشته باشد و هم از بيرون درست بايستند.
يک کسي نماز مي‌خواند، ضمنا با ريشهايش هم بازي مي‌کرد، مي‌گفت «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ» فاتحه/7-5، امام فرمود: اگر اين خضوع و خشوع داشت، بازي نمي‌کرد، اينکه آدم سرنماز ساعتش را ببيند و گردنش را خوارش دهد و اينها، کفترپراني است، هشتم مستمر باشد، دائمي باشد.
قرآن مي‌فرمايد که: «الَّذينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» معارج/23 ظرف بستني نيست، بعضي‌ها نمازشان مثل ظرف بستني است، يک بار مصرف است، مثلا مي‌رود مکه نماز مي‌خواند، مي‌رود مشهد امام رضا مي‌خواند، ماه رمضان مي‌خواند، «دائِمُونَ» باشد، حالا اگر، اولويت اول وقت، اول وقت بايد باشد، قرآن راجع به اول وقت يک آيه دارد: مي‌فرمايد: «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» نور/37، تجارة چيست و بيع چيست؟ گاهي شغل است و آدم دائما داد و ستد مي‌کند اين را تجارت مي‌گويند، گاهي تاجر نيست ولي مثلا يک مرتبه خواست خانه‌اش را بفروشد، شغلش تجارت نيست، اما مثلا مي‌خواهد قالي را بفروشد، مي‌گويد مردان خدا مرداني هستند که نه تجارت دائمي و نه معاملات دفعي اينها را از نماز باز نمي‌دارد. و چقدر اينها اثر دارد. اخيرا يکي از اساتيد دانشگاه و تربيت معلم سه جلد کتاب نوشته است به نام نازشناسي، خيلي حرف خوبي در آن است. يک خبر نويي هم به شما بدهم از لطف خداوند متعال در اين چند ساله پانصد رقم کتاب نماز چاپ شده است، همه‌اش هم در اين چند سال چاپ شده است، خود ستاد اقامه نماز يا لطف خداوند متعال تا حالا هفتاد رقمش را خودش چاپ کرده است، حدود ده زبان ترجمه شده است بعضي از کتابها و بالاي هفت ميليون جلد تقريبا چاپ شده است، هفت ميليون جلد، پانصد عنوان، حدود ده زبان ترجمه. ما ديگر در ايران شايد شاعر کم داشته باشيم که براي نماز شعر نگويد. چون هر شاعري احساس دارد که تو چه شاعري هستي که براي عمود دين شعر نسرايي، الان فيلمسازها احساس مي‌کنند خودشان مسلمان هستند، پدر و مادرشان هم مسلمان هستند، تو چه هنرمندي هستي که توي فيلمهايت اشاره‌اي به نماز نمي‌کني، مگر بچه مسلمان نيستي. الان يک رقابتي در فيلمها افتاده است، ما مفتخريم به اين نمازمان، و بايد نمازمان جلو برود. «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ»، حالا، راجع به نماز، تازه نماز همراه هم دارد. ديده‌ايد وقتي که شخصيتها وارد مي‌شوند، مسئولين منطقه مي‌گويند که از ورود جناب آقاي فلاني و هيئت همراه، نماز هيئت همراه دارد، ما در اين جلسه مي‌خواهيم هيئت همراه را بگوييم، بنابراين هيئت همراه، نماز و هيئت همراه.
در قرآن تا آنجايي که من ديده‌ام اصلا نمازخالي نداريم، بعضي چيزها جفت جفت است، مثلا ما تو قرآن «كُلُوا» خالي نداريم که بخوريد، هشت تا «كُلُوا» داريم يعني بخوريد، اما يک جا مي‌گويد بخور، کار خوب کن. يک جا مي‌گويد بخور اسراف نکن، يک جا مي‌گويد بخور، به ديگران بده. بخور خالي نداريم، شش تا «كُلُوا» است، کلوا يعني بخور اما بخور خالي نداريم. نماز خالي هم در قرآن نداريم، تا آنجايي که من در ذهنم است. يک جا مي‌گويد نماز همراه با ايمان. نمازهمراه با ايمان به غيبت، مي‌گويد: «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» بقره/3. «يُقيمُونَ الصَّلاةَ» را بعد از ايمان به غيب مي‌گويد. يک جا ميگويد نماز همراه با زکات، 28 تا آيه داريم که مي‌گويد نماز و زکات با هم است، اصلا نماز بي زکات قبول نيست، مثل يک زني که يک گوشواره دارد، خودش عروسي نمي‌رود. جفتش ارزش دارد، آدم با يک چشم مي‌تواند ببيند، آدم يک چشم در جلسات مي‌رود، اما يک آدم يک کفش تو هيچ جلسه‌اي نمي‌رود. نماز بايد باهم باشد. نماز و بغض دشمن. سوم نماز همراه با کينه دشمن است، بعضي‌ها نماز مي‌خوانند، اما مي‌گويند خوب حالا اسرائيل هم باشد، امريکا هم باشد. ما چه کار داريم مرگ بر آمريکا بگوييم در نماز، نماز، مسجد جاي ذکر خداست.
قرآن به او مي‌گويد تو پنجاه درصد مسلمان هستي، چون به او مي‌گويد که: اول مي‌گويد «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً» فتح/29. يعني بايد نسبت به کفار خشن باشي و نسبت به سملمانها رحم داشته باشي، بعد مي‌گويد «تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً»، بعد برو سراغ سرکوع و سجود. مرگ بر امريکا. درود بر فسلطين، بعد مي‌گويد رکوع و سجود. (روي دوم نوار) مسجدهايي که مرگ بر آمريکا نمي‌گويند، اين مسجدها به اول يعني رکوع و سجود بعد از «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ»، يعني نسبت به کفار بايد خشن باشي، بعد گفته است رکوع و سجود يعني رکوع و سجود بعد از «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» است. هيئت همراه، نماز بايد همراه چه باشد؟ کينه دشمن، نماز همراه با مشورت،
قرآن مي‌فرمايد که: «وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَيْنَهُمْ» شورى/38، نماز براي اهل مشورت هم است، بعضي‌ها نماز ميخوانند، انگار از دماغ فيل افتاده است، با هيچ کس مشورت نمي‌کند، فکر خودش را بهترين فکر مي‌داند. بادي در سرش است که اگر به همه توپهاي واليبال بزنند پر مي‌شود. چه خبر است! بايد اساتيد دانشگاه با دانشجويان مشورت کنند، خدا به پيغمبرش مي‌گويد: پيغمبر عقل کل است، با اينکه پيغبمر عقل کل است، مي‌گويد با اينکه عقل کل هستي با مردم مشورت کن. آن هم چه مردمي، مردم عادي، پيغمبري که عقل کل است، خدا به او مي‌گويد با مردم عادي مشورت کن. آن وقت پدر تصميم مي‌گيرد، اصلا با پسرش مشورت نمي‌کند. مادر اصلا با دخترش مشورت نمي‌کند.
امام رضا با برده مشورت کرد. يک غلام سياهي ديد، گفت نظر شما چه است؟ اين غلام سياه گفت: آقا خواهش مي‌کنم، ما را شرمنده نکن، شما امام رضا، ما يک برده سياه، فرمود چه اشکالي دارد شما يک چيزي بفهمي که من متوجه آن نشوم، مشورت، نماز خوان نبايد متکبر باشد، مشورت علامت تواضع است، کساني که مشورت نمي‌کنند غرور دارند و شکست مي‌خورند. اين مسئله، مسئله مهمي است.
مقام معظم رهبري به علماي قم فرمود که با طلبه‌هاي جوا ن مشورت کنيد، طلبه‌هايي هستند با سواد، شما عالم هستيد، شما استاد هستيد، اما اشکال ندارد استاد با شاگردش مشورت کند. نماز با امر به معروف: بعضي‌ها نماز مي‌خوانند، اما کاري ندارند که در جامعه چه خبر است. آقايان، سالي که در آن بوديم هفتاد، شصت و نه و خرده‌اي، حالا بگو هفتاد هزار تا، يا بگو شصت و نه هزار تا، بيش از شصت و نه هزار نماز جماعت در آموزش و پرورش اقامه شد. که زمان شاه دو هزار تا از اين نماز جماعت‌ها هم نبود. دو هزارتايش هم نبود. کداميک از آقاياني که پاي تلويزيون نشسته‌ايد کداميک از آقايان و خانمها زنگ زديد به مدرسه راهنمايي، دبستان، دبيرستان، الو مدرير مدرسه تشريف دارند؟ گوشي را يک لحظه بدهيد. من به عنوان پدر فلان دختر، يا به عنوان مادر فلان دختر مي‌خواستم از شما تشکر کنم، امر به معروف يعني به خوبي‌ها دستور بده.
يک کسي که کار خوب مي‌کند بگو «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ» عصر/3، بگو بارک الله: کار خوب انجام بده، کار بد را بگو انجام نده. کداميک را تشکر کرديد؟
اين همه آدم مي‌روند عمره، ديده‌ايد که روزي چند هزار نفر مي‌روند عمره. کداميک از اين حاج خانمها و حاج آقاهايي که مي‌روند عمره، برمي گردند، يک مقنعه يا يک روسري بياورند ببرند پهلوي مدير دبيرستان، بگويند مکه بودم. مدينه بودم به خاطر اينکه تو در مدرسه نماز اقامه کردي، خواستم يک روسري برايت بياورم. اصلا ما تو اين باغها نيستيم مخ ما بايد يک کسي بهش تذکر بدهد. آدمهاي خوبي هستند. يکي يکي همه‌شان آدم خوبي‌اند، آدم نمي‌داند به کي داد بزند. اگر طرف بد است به رگبارش مي‌بندند، اما طرف آدم خوبي است ولي مخ توجه به اين مسائل ندارد. ذهنش به اين مسائل گرايشي ندارد. نمي‌گويد ما بالاخره ارز و دلار برديم مکه اينهمه، پانزده روزهم تاب خورديم. تو حرم و زيارت و خيابان و بازار دو تا سه تا چمدان آورديم، يک روسري ده گرمي هم براي نماز بچه‌ام ببرم پهلوي مدير. نيستيم توي اين فکرها. روز معلم بچه‌ات گريه مي‌کند از تو مي‌گيرد، آن حساب نيست، اين قيام نيست، اين هل دادن است. آخر مي‌گويند که در چيز، در يکي از آبشارها يک کسي جرأت کرد و خودش را انداخت تو آبشار، مصاحبه گرها فوري آمدند و با او مصاحبه کردند که با چه جرأتي، باچه شجاعتي اين همه راه را پريدي، زود آمده بودند با او مصاحبه کنند، گفت اول بگوييد ببينم چه کسي مرا هل داد. آنهايي که هل مي‌دهند ما را نه. وگرنه شما ماليات دولت را نمي‌توانيد جزو خمس حساب کنيد، چون ماليات مي‌آيند و بعد ممنوع الخروج مي‌کنند تو را و تکان نمي‌تواني بخوري، اين که قصد قربت نمي‌شود. خمسي که مي‌گويند قداست دارد، چون در خمس آقا نمي‌آيد در خانه که بگويد درآمدت چقدر است، خودت، با پاي خودت مي‌نشيني حساب مالت را مي‌کني، بعدهم بين آخوندها، آن آخوندي را که علم و تقوايش را مي‌پسندي، مي‌روي و به او مي‌دهي. آني که با پاي خودت رفتي ارزش دارد.
اگر دست مرا بستند و پولهايم راازجيبم درآوردند نميشود گفت که قرائتي واقعا سخي است. نه آقا دستم را بسته‌اند و از جيبم کشيده‌اند. نماز و امر به معروف، ما نسبت به خوبيها، مسجدهاي ما بايد مسجدهاي زنده باشد، تو مسجدها بسيج و مقاومت هست الحمدلله. جوانها هستند، انجمنهاي اسلامي هستند. اين را چند بار گفتيم و چند بار ديگر هم مي‌گوييم.
من سابق يک شعري مي‌خواندم، هفته گذشته شعرم عوض شد، شعري را که تا حالا يعني تا هفته گذشته به آن عقيده داشتم، از هفته گذشته عقيده‌ام برگشته است، مي‌گفتند: نرود ميخ آهني در سنگ، بعد مي‌ديدم اين سنگهايي که مي‌تراشند، سنگهاي حوض، نرود ميخ آهني درسنگ. منتها بايد سفت زد: پس اينکه مي‌گويند نرود ميخ آهني در سنگ، اين شعر دروغي است. برود، منتها بايد ميخش با چکشش، نرود ميخ آهني در سنگ: ولي فهميديم برود. آقايان يکي از مشکلات مساجد هيئت امناي پير هستند، باز بعضي پيرها روشنفکر هستند، نشان پير است ولي فکرشان جوان است. بعضي از پيرها متحجر هستند. ديشب داشتم مي‌آمدم از يک جا، که ساعتي دويست ماشين عبور مي‌کرد. به پليس راه گفتم آقا اينجا ساعتي دويست تا ماشين عبور مي‌کند، شما مسجد، گفت چرا آن جلو، راست ما مسجد است. جلو مسجد است. راست پليس راه، حالا اسمش را نمي‌برم، نمي‌توانم تو تلويزيون اسم ببرم، راست پليس راه، حالا شما فرض کنيد يک پليس راه است. گفت ساعتي دويست تا ماشين، ببخشيد ساعتي دو هزار تا ماشين، ساعتي دو هزار تا ماشين چون گفت هيچ جاي ايران به اندازه اينجا ماشين تردد نمي‌کند. گفت اين پليس راه است، آن طرف خيابان هم مسجد است، متولي و کدخداي مسجد در آمدند. فقط عاشورا باز مي‌کنند يک و ضمنا براي مرده‌ها دو. به او گفتم بسم الله الرحمن الرحيم. من محسن قرائتي هستم. مسئول ستاد اقامه نماز، برو به کدخدا بگو کليد را بده، از رويش بساز، در مسجد را باز کن و خدمت هم متولي‌اش شو. گفت آخر من سرهنگ هستم گفتم باشد، افتخار کن. حضرت ابراهيم پيغمبر بود ولي خادم مسجد بود. ضمنا به سربازها هم بگو. شما بيست تا سي تا. کمتر يا بيشتر سرباز داريد، يکي از سربازها هم آنجا مواظب در مسجد باشد، اصلا موکت کنيد، قالي نداشته باشيد که يک وقت نا اهلي بيايد و بردارد ببرد. موکت کنيد مسجد را، مگر مي‌شود.
يک آيه بخوانم، آيه سخت است، ولي تلخ است و بايد شنيد، مال خودم نيست که بگوييد قرائتي ناراحت کردمان. قرآن مي‌فرمايد: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ في‏ خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها» بقره/114 بدترين آدمهاي کره زمين کسي اتس که در مسجد را ببندد.
حالا ممکن است بدترين آدمها خادم باشد، نماز ظهر را که خواند در مسجد را مي‌بندد، مي‌گويد مغرب، بابا مردم مسلمان هستند و مي‌خواهند نماز بخوانند، عصر است و مي‌خواهند نماز بخوانند، در مسجد بسته است. هيئت امنا در مسجد را رو جوانها مي‌بندد، هرکس در مسجد را ببندد بدترين آدمهاي کره زمين است، بدليل قرآن. آيه‌اش را يک بار ديگر مي‌خوانم، «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ في‏ خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها». اين ممکن است شامل مسجدهاي مهم هم باشد، آقا مسجد ما، حالا اسمش را نمي‌برم، آبروريزي است. چندتا از مسجدهاي مهم ما توسط بعضي مسئولين درش بسته است. مي‌گوييم آقا مسجد را درش را باز کن، مي‌گويد اينجا آثار باستاني است. خوب چطور خارجي‌هاي کافر براي فيلمبرداري بيايند ولي مسلمانها نيايند. البته به اميد روزي که شهرداريها يک قيامي کنند. بيرون مسجد سرويس بسازند که هر کس نياز به دستشويي دارد، نگويد سلام عليکم ببخشيد مسجد کجاست؟ مسجد جاي ادرار نيست، ادرار آن طرف خيابان است. صد متري چهل متري، حساب مسجد از حساب مستراح جدا باشد.
ما داريم تو بازارها، آدمهايي که بي انصافها وقتي ادرارشان مي‌گيرد مي‌روند از دستشويي مسجد استفاده مي‌کنند ولي خوب نمازشان را در مسجد نمي‌خوانند، اينها بدترين آدمها هستند. و مقصر هم نمي‌دانم بگويم کيست. که مقصر است؟ من نمي‌گويم کيست. گير دارد. خواسته باشيد جواب دهيم بايد دادگاه جواب دهيد، يعني بايد ثابت کنيم. يعني خودمان هم گير داريم. يعني بازاريها واقعا بيل به کمرشان خورده است. ضعف دارند، نه الحمدلله، از قديم بازاريها، تو بازار مرکز دين بوده است. نمي‌توانند بازاريها جمع شوند و بگويند آقا يک محلي را براي وضوخانه عمومي، بيست و چهار ساعته باز مي‌کنيم، هرکس هم مي‌خواهد استفاده کند پول دهد، اما اين طور نباشد که مسجد يعني برود ادرار کند. توهين به مسجد است. اين قيام نيست، اقامه نيست، شما اگر در خانه‌ات نشسته‌اي، يک کسي گفت سلام عليکم، ببخشيد داشتم عبور مي‌کردم، اين بچه‌ام ادرارش گرفته، اجازه بدهيد، حالا يک بچه طوري نيست. بيا. دومرتبه، ببخشيد سلام عليکم اين بچه ما ادرارش گرفته، يعني اگر خود شما تو خانه‌ات باشي، خوب آدم به غيرتش بر مي‌خورد. خوب است شما در خانه‌ات بنشيني، هرکس از کوچه و خيابان رد مي‌شود، بچه‌اش ادرارش گرفت. در خانه شما را بزند، سه تا و پنج تا را تحمل ميکني، بعد بالاخره مي‌بيني چه مي‌شود کرد. به بچه‌ها هم نمي‌شود گفت که از خانه بيرون نياييد تا ادرارتان نگيرد. لااقل مي‌شويد يک گوشه‌اي را يک چيزي مي‌سازيد که همه خانه‌تان امين باشد و تميز باشد و هم مشکل مردم را بايد حل کني. اينها را بايد حل کرد. من ديگر نبايد اين چيزها را در تلويزيون بگويم. ضمنا من هم نگويم. کس ديگري اين‌ها را نمي‌گويد. چون اين حرفها هم در حدي نيست که رهبر انقلاب اين حرفها را بگويد. رهبر انقلاب نمي‌تواند اين حرفها را بزندکه، زشت است. من بايد، مسئولش اراده خود شماست، پير ما اين است که هرکدام بي عرضه هستيم، توپ را مي‌اندازيم خانه آنها. نخير. چانه نزن آقا، بسم الله الرحمن الرحيم، سرهنگي که ساعتي دو هزارتا، سرهنگ ديشب به من مي‌گفت، مي‌گفت اتوبوس مي‌ايستد، مي‌خواهد نماز بخواند، جا نداريم، مي‌گويد خب جا نيست، برويم، نماز نخوانده، مي‌گوييم آقاي سرهنگ، تو سرهنگ حزب اللهي هستي، اين مسجد است. قفلش را بکش، در را بشکن.
گفتم اگر در را باز نکردند، من به تو دستور مي‌دهم در مسجد را از ريشه در بياور. بعد پولش را من مي‌دهم. مگر مي‌شود، دو هزارتا ماشين رد مي‌شوند نمازشان تعطيل شود، براي اينکه کدخدا يا خادم يا هيئت امنا در مسجد را قفل کرده است. آقا جان اينکه مي‌گويند توليت، توليت مسجد دست کسي است، توليت به شرطي توليت است، رئيس مسجد است که مانع نماز نشود، اگر گفتم من متولي مسجد، اما در را ببندم، گفت باسمه تعالي، غلط کردي. توليت نمي‌تواند مانع نماز شود، توليت به شرطي توليت است، حق به شرطي حق من است، اين حرفها چيست؟ وگرنه ممکن است يک زماني يک توليت نااهلي پيدا شود. ولايت فقيه براي همين جا است که بيايد ببيند اگر راه خدا جلويش بسته است، جلو راه خدا را باز کنيد. حرفهايم را جمع مي‌کنم، نماز بايد با حسن خلق باشد، «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ» بقره/83 با مردم خوب حرف بزنيد و نماز بخوانيد، با حسن خلق باشد. با خدمت به مردم باشد، بعضي‌ها نماز مي‌خوانند، دست و پا به خير نيستند، قرآن مي‌گويد: «وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» حج/77 نماز مي‌خوانيد، کار خير هم بکنيد، پس نماز هيئت همراه هم دارد، زکات، کار خير، ايمان به غيب، عرض کنم امر به معروف، اينها معناي اقامه نماز است. برادرها شما به عنوان دست اندرکاران ستاد نماز حالا در وهم مهري که اجلاس نماز در اروميه مي‌باشد، اين بحثم راجع به نماز بود. براي نماز خيلي کار شده است از لطف خدا. خيلي کار ديگر هم بايد بشود از لطف خدا. شهر اسلامي، شهري است که همه مردمش با اذان صبح ا زخواب بيدار شوند، يعني همه بلندگوهاي مسجد اذان بگويند، يعني کل شهر با اذان بيدار شود و با اذان بخوابد. ساختمانش، بهترين ساختمان مسجد باشد. حال و هوا، حال و هواي نماز باشد، منتها نه نماز خالي، نماز با اخلاق، نماز با مشورت، نماز با حسن خلق، نماز با زکات، نماز با بهداشت، نماز با تقوي، خدايا کشور ما را کشور اقامه نماز قرار بده، ما را مقيم نماز قرار بده.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»