1375/10/29 تفسير سوره توحيد بايگاني سالانه - 1375



بسم الله الرحمن الرحيم

جلوه مهرباني خداوند به همين است که تو به را قبول مي کند دهها سال گناه را با يک لحظه توبه واقعي مي پذيرد جلوه رحمت خدا اينست که ماه رمضان را براي ما قرار داده در اينکه ماهي را قرار بدهد که خواندن يک آيه قرآن ثواب يک ختم قرآن را داشته باشد اينها همه مظهر رحمت است در اينکه ما را هدايت کرد در اينکه ما را آفريد اصلاً دليلي ندشات خدا ما را خلق کند فقط از رحمت او بود. کسي از من پرسيد چرا خدا من را آفريد؟ گفتم جوابت را بدهم يا ندهم گفت بله گفتم حالا اگر من بلدم جوابت را بدهم، ندهم چي مي شود؟ گفت کم لطفي است گفتم کم لطفي روي اين کلمه ايستاد شما از من سوالي مي کنيد و من مي توانم جوابتان را بدهم اگر کسي بتواند کاري را بکند، نکند کم لطفي است خداوند مي تواند از خاک اسپرم بسازد مي تواند از خاک گندم بسازد اگر نسازد کم لطفي است مي تواند از يک تک سلول انسان بسازد اگر نسازد کم لطفي است اصلاً اگر خدا خلق نمي کرد جاي سوال بود که خدا مي تواند اين کار را بکند چرا نکرد نگوئيد چرا خلق کرد اگر خلق نمي کرد حالا ما که نبوديم ولي جايش بود که کسي بپرسد چرا خلق نکرد؟ لطف اوست که ما را خلق کرد بعد از خلقت انسان را آفريد بعد توفيق داد مسلمان شديم اينها همه مظهر رحمت خداست در مناجات داريم «إِذْ كَانَ جَزَائِي مِنْكَ فِي أَوَّلِ مَا عَصَيْتُكَ النَّارَ»(صحيفه سجاديه، دعاى 16) خدايا در اولين گناهي که من کردم حقم بود که خلاصم کني.
راجع به «قُلْ هُوَ اللَّهُ» اخلاص/1 حديث هايي داريم حديث داريم در نمازهاي شبانه روزي لااقل يکبار اين سوره را بخوانيد البته ما که در همه نمازهايمان مي خوانيم اهل سنت در نمازهايشان سوره هاي مختلف مي خوانند ما
ايراني‌ها عادت کرديم همه‌اش «قُلْ هُوَ اللَّهُ» مي خوانيم. اين سوره در اهميت به منزله يک سوم قرآن است کسي که سه «قُلْ هُوَ اللَّهُ» بخواند بخصوص موقع خواب انگار همه قرآن را خوانده حتي اگر نمازمان تمام شد خود «قُلْ هُوَ اللَّهُ» تعقيب نماز است. خواندن «قُلْ هُوَ اللَّهُ» براي حفظ و نجات از شرور سفارش شده يهودي‌ها از پيغمبر(صلي الله عليه و آله) خواستند خدا را به ما معرفي کن «قُلْ هُوَ اللَّهُ» را خواند «قُلْ هُوَ اللَّهُ» شناسنامه خداوند است و توحيد اساسي ترين اصل همه اديان است که در اين سوره آمد.
«درسها»
1- معارف حق را به ديگران اعلام کنيد «قُلْ» بگو ما سر گفتن خيلي حرف داريم امام رضا(عليه السلام) فرمود اگر مردم بدانند ما چه مي گوئيم مي آيند و مسلمان مي شوند «إِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»(عيون‏أخبارالرضا، ج‏1، ص‏307) اگر مردم مي فهميدند ما چه مي گوئيم گوش مي دادند کساني که مسلمان نيستند بخشي از آن تقصير ما است ما نگفتيم تبليغات ما ضعيف است انجيل به بيش از 2 هزار زبان ترجمه شده قرآن ما به حدود 50 زبان ترجمه شده. پزشکي فوق تخصص چشم دارد همشهري ما است يک دوره نوار براي من آورد گفت اين نوار را از آمريکا براي من فرستاده‌اند چون من فوق تخصص چشم در آمريکا ديده‌ام اساتيد من در آمريکا اينرا براي من
فرستاده‌اند گفتند اگر در ايران پيرمرد يا پيرزني کور شد خواست تفسير کتاب انجيل را از گوشش بشنود چون چشمش نمي بيند اين يک دور تفسير انجيل مسيحي‌ها براي پيرمرد و پيرزنهاي کور ايراني آنها تفسير براي کور ما دارند و ما در 100 خانه يکدور تفسير براي بيناهايمان نداريم ما در تبليغات خيلي ضعيف هستيم آنها کاغذهايي پيدا مي کنند 2 سانتي در 3 سانتي لاي آدامس شکلاتي که از خارج براي ما مي فرستند شکلات را که باز مي کني بخوري براي بچه هايمان مي بيني در آن کاغذ 2 سانتي در 3 سانتي عکس سکس فرستاده يعني از آن کاغذ 2-3 سانتي براي انحراف استفاده ميکند ما بزرگترين تبليغاتمان تبليغ رب و گوجه است اين هم در مشهد امام رضا(عليه السلام) نمي گويم اين نباشد مي گويم کنارش تبليغات ديگر هم باشد تبليغات ما يا ضعيف است يا تبليغات مادي ما بيش از تبليغات. . . اخيراً الحمدلله دو سه تابلو حجاب و امر به معروف ديديم در تهران هم همينطور است تبليغ چراغ گاز و جارو برقي خيلي بيش از تبليغ مسائل اخلاقي است.
مقام معظم رهبري امسال در پيامي که براي اجلاس ششم فرمود کشور امام زمان(عجه ا. . . تعالي فرجه الشريف) بايد جوري باشد که هر بيگانه ايي وارد آن مي شود در و ديوار بفهمد اين کشور کشور امام زمان(عجه الله تعالي فرجه الشريف) است وگرنه جاروبرقي و زودپز و پلوپز در اتريش هم بود ما که نمي خواستيم اتريش بشويم. چهار سال کتابهاي معارف دانشگاه ما يک سطر راجع به نماز در آن نبود دانشجوي ما راجع به اسرار نماز چيزي بلد نيست. شهيد هاشمي نژاد يک جلسه پاسخ به سوالات داشت شهيد بهشتي چهار شنبه‌ها عصر خانه‌اش باز بود افرادي مي آمدند هر کس هر سوالي داشت در خانه باز بود و مي آمد مي پرسيد در بسياري از جاها جوانهاي ما سوال دارند الان در تهران چند درس نهج البلاغه هست؟ يواشکي مي گويم هيچي در تهران هيچ جلسه تفسيري نيست بد است «قُلْ» بايد گفت استعداد زياد است کسي نيست استعدادها را جمع کند.
«قُلْ هُوَ» ديدني نيست(او) «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» انعام/103 امام حسين(عليه السلام) مي فرمايد کور باد آن چشمي که تو را نبيند اي خدا البته با اين چشم با چشم دل به امام علي(عليه السلام) گفتند آيا خدايي را که عبادت مي کني ديدي؟ فرمود اگه خدا را نديدم عبادت نمي کنم منتهي با چشم دل ديدم ما آنهايي را هم که خيال مي کنيم ديدني است واقع اينست که از اثر پي به موثر مي بريم شما الان اين گچ را حتماً مي بينيد رنگ آن از آثار گچ است و زن آن از آثار گچ است حجم آن از آثار گچ است يعني اين گچي را هم که مي بينيد از آثار پي به مثر مي بريد رنگ و وزن و حجم گچ نيست اينها از صفات و آثار گچ است پس اين گچي را که ما خيال مي کنيم مي بينيم به يک معنا از اثر پي به موثر مي بريد رنگ و وزن و حجم گچ نيست اينها از صفات و آثار گچ است پس اين گچي را که ما خيال مي کنيم مي بينيم به يک معنا از اثر پي در موثر مي بريم اصل شناخت ما شناخت عقلي است ابزار شناخت ما يک‌اش چشم و گوش است. شما که جاذبه زمين را قبول داريد از کجا فهميديد زمين جاذبه دارد؟ سيب از درخت افتاد خوب افتادن سيب از درخت که جاذبه نيست اين آثار جاذبه است يعني با هر عينکي به زمين نگاه کني چيزي بنام جاذبه به چشم‌ات نمي آيد مگر ببيني اين افتاد و از افتادن پي مي بريم ما در همه علوم از اثر پي مي بريم «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» نمي فرمايد(واحد) فرق است بين(واحد) و(احد) اگر بگوئيم(واحد) يعني اولي معنايش اينست که يک دومي هم مي شود باشد اما(احد) يعني يکتا اما يکي بوي اين را دارد که دو تا سه تا به عبارتي يکي يک کلمه اي است که پشت سر آن دو تا هم مي شود بيايد.
نه شرک در تفکر و نه شکرک در عمل بعضي‌ها در تفکر و بعضي‌ها در عمل مشرک‌اند حديث داريم اگر کسي اين کلمه را بگويد باز هم شرکت دارد(اگر فلاني نبود وضع من خراب بود) درايران يک کلمه زشتي را بکار مي برند اصطلاح غلطي است(اول خدا دوم تو) همه کاره اوست بله خداوند اسبابي را قرار داده ما توسلي را هم که به اهل بيت پيدا مي کنيم مي گوئيم «اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّه» تو از خدا بخوا يا امام رضا(عليه السلام) بچه من را شفا بده غلط است بايد گفت يا امام رضا(عليه السلام) از خدا بخوا بچه مرا شفا بدهد. امامان و پيغمبر(صلي ا. . . عليه و آله) واسطه هستند در مقابل خدا هيچکس استقلال ندارد منافقين در اعلاميه‌شان مي نوشتند به نام خدا و به نام خلق خدا خوب اين شرک است فقط بنام خدا. يکوقت يک جايي بوديم کسي گفت شما انحصار طلبيد گفتم اولين انحصار طلب خداست چون مي فرمايد «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» هيچ اله ايي قبول نيست «إِلَّا اللَّهُ» وقتي حرف حق است حفهاي باطل بايد همه کنار بورد نمي شود گفت هم علي(عليه السلام) و هم معاويه خير فقط علي(عليه السلام) ما انحصار طلبيم «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ» يونس/32 بعد از حق هر کس باشد انحراف است هم اين و هم آن درست نيست به همين خاطر ما همه اصحاب پيامبر(صلي ا. . . عليه و آله) را عادل نمي دانيم مگر مي شود همه عادل باشند هم ابوذر عادل است و هم آنکه به ابوذر کتک زد و هم آنکه ابوذر را تبعيد کرد اه! ! دو نفر که با هم دعوا مي کنند نمي شود گفت شما هر دو نفر عادل هستيد دو طرف دعوا يکي حق راست و ديگري باطل. همه اصحاب پيغمبر(صلي الله عليه و آله) عادلند پس اين آياتي که مي فرمايد «يُؤْذُونَ النَّبِيَّ» توبه/61 پيغمبر(صلي الله عليه و آله) را اذيت مي کردند هر چه قرآن مي فرمايد درست است.
«قُلْ هُوَ» بگو او، او را نمي بينم؟ نه چطور به خاي ناديده ايمان بياوريم؟ همانطور که به جاذبه ناديده. . . از اثر پي به موثر مي بريم شما روح من را که نمي بينيد چون حرف مي زنم مي گوئيد لابد زنده است در اکثر معلوماتمان از اثر پي به مؤثر مي بريم.
«اللَّهُ الصَّمَدُ» اخلاص/2 يعني نه ماده است نه مادي عزيز است خلل ناپذير است، يعني بي نياز است مورد نياز همه است همه به او نياز دارند ولي او به هيچکس نياز ندارد «اللَّهُ الصَّمَدُ» اميرالمومنين(عليه السلام) فرمود(صمد) يعني جسم نيست و فرمود(صمد يعني مثل ندارد «اللَّهُ الصَّمَدُ» يعني خدا شبيه ندارد، خداوند مکان ندارد، امام علي(عليه السلام) فرمود(صمد) يعني قيام و قوعود ندارد، اينجا و آنجا نيست يک مکان باشد و يک مکان نباشد. نه شبيه دارد نه جسم دارد و نه مثل دارد امام باقر(عليه السلام) فرمود(صمد) يعني بزرگي است که تحت امر و نهي کسي نيست. (صمد) را صافي معنا کرد و ترمذي سني‌ها که(صمد) يعني «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» اخلاص/3(صمد) يعني زاد و ولدي ندارد امام صادق(عليه السلام) فرمود اگر چهار آدم اهل پيدا مي کردم از کلمه(صمد) تمام عقايد صحيح را استخراج مي کردم ولي شاگرد باسوادي که حرف من را بکشد ندارد اين خيلي مهم است در دعاي جوشن کبير داريم «يَا صَمَداً لَا يُطْعَمُ»(بلدالأمين، ص 405) اي(صمد) ي که نيازي به غذا نداري.
«لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» چرا «لَمْ يَلِدْ» جلو افتاده؟ چون آنچه بيشتر مي گفتند، مي گفتند فرزند خدا «لَمْ يَلِدْ» زاد و ولدي ندارد خداوند فرزندي ندارد اگر مولودي هست آنکه والده اوست بايد مقدم بر او باشد او از چيزي زائيده نشده که زاينده مقدم بر او باشد وجود او وجود استثنايي است «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ» شورى/11 چند رقم ما وجود داريم مثلاً ميوه از گل در مي آيد همينطور که ميوه از گل بيرون مي آيد خدا از چيزي خلق شده نه درخت از هسته استخراج مي شود خدا از چيزي استخراج شده نه آب از ابر بيرون آمده مي توانيم بگوئيم خدا از ابر بيرون آمده نه آتش از چوب بيرون مي آيد مي توانيم بگوئيم خداوند مثل آتشي است که از چوب بيرون مي آيد نه کلام از لب بيرون مي آيد ميتوانيم بگوئيم همانطور که کلام از لب بيرون مي آيد خدا از چيزي خلق شده؟ نه «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» نوشته از قلم بيرون مي آيد مي توانيم بگوئيم همانطوري که نوشته از قلم بيرون مي آيد خداوند از چيزي خلق شده؟ نه «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» بو از گل بيرون مي آيد مي توانيم بگوئيم همانطوري که بو از گل استخراج شده خداوند از چيزي استخراج مي شود؟ نه «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» مزه از غذا بيرون مي آيد فکر از عقل بيرون مي آيد درک از دل بيرون مي آيد گرما از آتش بيرون مي آيد سر ما از برف بيرون مي آيد آقا خداوند مثل هيچکدام نيست حقيقت‌اش چيست؟ نمي دانم فقط مي دانيم هست در ذات خدا نمي توانيم فکر کنيم هر چه هست در صفات خدا در اينکه حکمت خدا در آفرينش مژه چه کرده؟ در اينکه بال پروانه چطوري است؟ در آفرينش خود ما چه کرده؟ در آفرينش کرات چه کرده؟ نمي دانيم محدود نمي تواند بي نهايت را بفهمد «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» اما هر چه هست يکتاست هستي را جوري منظم کرده که آثار حکمت در همه چيز پيداست يعني دهان اندازه پستان مادر است پستان مادر کلفت نيست که توي دهان نرود دهان نوزاد دندان ندارد که آنرا گاز بگيرد نوزاد بدنيا مي آيد فود کردن بلد نيست اما مکيدن را بلد است در شير همه نيازهايي که بدن مي خواهد قند، فسفر، چربي، آب و. . . . در آن هست کف پا را گود کرده براي چشم مژه گذاشته چشم که ظريف است آنرا توي کاسه گذاشته براي آنکه نور آنرا اذيت نکند براي پشت بام آن ابرو گذاشته براي آنکه عرق در آن نريزد جدول هاي پيشاني را طوري کرده که از اطراف بريزد گوش را چاله چوله کرده که جهت صدا را تشخيص بدهد روي را موجودي را باز گذاشته فقط چشم را کشوي گذاشته پلک آب دهان به اندازه توليد مي شود که چک چک بيرون نچکد کم توليد نمي شود که آب قسمت‌اش کني چشم ما از پي و آب نمک قاطي است که اشکمان شور است ما اکسيژن مي گيريم کربن مي دهيم برگها کربن مي گيرند اکسيژن مي دهند از آفرينش مي فهميم که حکمتي در کار است. يکي کسي به من گفت آقاي قرائتي مي تواني خدا را در يک دقيقه براي من ثابت کني؟ گفتم تو هستي گفت بله دارم با شما حرف مي زنم گفتم هستي خودت را آفريدي؟ گفت اگر خودم خودم را مي آفريديم طوري خلق مي کردم که مريض نشوم پير نشوم خشگل‌تر بشوم قوي‌تر بشوم پس 1- هستم 2- خودم خودم را نساختم همان دستي که مرا ساخته همان خداست.
راسل مي گويد من قبلاً خداپرست بودم مي گفتم همه چيز را خدا آفريد بعد گفتم خدا را کي آفريد؟ ماندم خوب آقاي راسل کجا تشريف برديد رفتم خيلي خوش آمدي بعد گفت همه چيز از ماده است مي گوئيم جناب راسل ماده از کجاست؟ مي گويد ماده از قديم بوده مي گوئيم خوب خدا هم از قديم بوده يک بوده با شعور را قبول نکرده رفت ميلياردها بوده بي شعور را قبول کرد چه خداپرست چه مادي بايد قبول کنيم يک چيزي قديم است منتهي ما مي گوئيم قديم ما خداي حکيم است آنها مي گويند قديم ما ذرات بي شعور است «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ».
«وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» اخلاص/4 هيچ شبيه و نظيري ندارد خداوند را به بو و عطر و باران از ابر و به آتش از هيزم و به نور از خورشيد نمي شود تشبيه کرد «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ» ما خدا را از صافش و از آفرينش‌اش مي شناسيم و بيشترين شناخت ما همين پي بردن از آثار است.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»