1373/1/11 خانواده، انتخاب همسر بايگاني سالانه - 1373



بسم الله الرحمن الرحيم

در خدمت عزيزاني فرهنگي از خواهران و برادران محصل هستيم. بحثمان بحث ازدواج است. همسر خوب کيست وقت ازدواج چه وقت است. در انتخاب همسر چه کسي را مي‎شود گرفت. از چه دختري يا شوهري. . . خواستگاري. چه کسي خواستگاري کند. مهريه، جهيزيه، عقد، مراسم عروسي. اين موضوع بحث. بحثي است که هر کسي که ازدواج نکرده خيلي لازم است گوش دهد هر کس ازدواج کرده براي بچه‎هايش گوش بده چون ازدواج دوم که حرام است به فتواي تمام زنها و به فتواي علماي ما چون اکثر مردم عادل نيستند، چون شرط زن دوم عدالت است و چون 99 درصد مردها عادل نيستند ازدواج دوم ممنوع، مگر براي افراد استثنائي که خيلي عادل هستند و با تقوا وگرنه ازدواج. . . گفت خدا يکي، همسر هم يکي هر کس اين بحث را گوش دهد براي خودش يا پسرش يا دخترش بحث خوبي است.
عرض کنم به حضور شما که مسئله ازدواج- انتخاب همسر و صفات او - امام صادق(عليه السلام) مي‎فرمايد: همسر به منزله گلوبند است مراقب باش چه گردن بندي به گردنت مي‎کني يا به به گردنت مي‎اندازي. امام صادق(عليه السلام) فرمود: «انْظُرْ أَيْنَ تَضَعُ نَفْسَكَ وَ مَنْ تُشْرِكُهُ فِي مَالِكَ وَ تُطْلِعُهُ عَلَى دِينِكَ وَ سِرِّكَ»(كافي، ج‏5، ص‏323). همسر آشنا به اخلاق است، آشنا به دين و مال و اسرار توست مواظب باش چه کسي را انتخاب مي‎کني. همسر بد آدم را پير مي‎کند. پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) فرمود: «أَعُوذُ بِكَ مِنِ امْرَأَةٍ تُشَيِّبُنِي قَبْلَ أَوَانِ مَشِيبِي»(من‏لايحضره‏الفقيه، ج‏1، ص‏335) پناه به تو مي‎برم از همسري که قبل از آنکه به سن پيري برسم مرا پير کند. در انتخاب همسر احساسات غلبه نکند. يک ضرب المثلي است مي‎گويند: لَنگ را براي خريد اسب نفرستيد، جوان را براي خواستگاري نفرستيد چون آدم لنگ نمي‎تواند راه برود هر اسبي را مي‎گويد خوب است.
احساسات غلبه نکند و در حديث داريم: همسر مثل گلوبند است مواظب باشيد در حديث داريم: همسر شريک در هر کاري است سر و اسرار و دين و اخلاق و مال و اينها همه در روايات آمده بخش زيادي از اختلافات خانوادگي اين است که در انتخاب همسر عجله مي‎کنند. گاهي مادر از يک خانمي‎خوشش مي‎آيد چون از اين فاميل خوشش مي‎آيد مي‎خواهد دختر آنها را براي پسرش بگيرد اصلاً کار ندارد که پسر چه جور است. مي‎گويد من رفتم از خانه و زندگي‎اش خوشم آمد و لذا در انتخاب همسر بايد با چند نفر مشورت کرد. صرف اينکه خانواده خوبي است، آقا پدرش بسيار آدم خوبي است خوب گيرم پدر تو آدم فاضل است ما وقتي ببينيم پسر پيامبر بد از آب در مي‎آيد شما چه حساب مي‎کنيد. به خانواده تمام تکيه نکنيد البته خانواده مهم است اما تمام شرائط خانواده نيست.
انتخاب همسر، انتخاب لباس نيست آدم دور بيندازد، انتخاب شريک نيست که آدم متارکه کند، انتخاب همسر اگر بد از آب در بيايد روي يک نسلي و نسل روي نسلش و نسل به نسل روي نسلش. . . يعني در انتخاب همسر دقت کنيد.
يک وقت مي‎بيني يکي دو قرن خانواده‎هايي به فساد کشيده مي‎شود ازدواجهائي که با يک تلفن آشنا مي‎شوند يا يک پارک و بستني و باغ‎ وحش و نمايشگاه و لب چهارراه و خانه عروسي و همينطور مثلاً کيلويي. يک کسي بود مي‎گفت اين دختر ندارد. به او گفتند تو از کجا مي‎داني آدم خوبي است. گفت از هيکل او خوشم آمد، مثلاً آدمها را کيلويي حساب مي‎کرد. اگر آدم 120 کيلويي مي‎ديد مي‎گفت اين. . . کيلويي نيست بسياري از آدمهاي کيلويي بچه‎شان ريز هستند و بسياري پدر و مادر ريز بچه‎هايشان درشت هستند. خيلي شده ما گاهي وقتها ما نگاه مي‎کنيم در انتخاب همسر.
مسئله استخاره چيست در انتخاب استخاره آني که هست اين است که در روايات سه رقم استخاره آمده که آدم وقتي مي‎خواهد تصميم بگيرد دو رکعت نماز بخواند بعد از نماز دستهايش را بلند کند و بگويد خدايا مي‎خواهم اقدام کنم کمکم کن، دستم را بگير، کمکم کن.
استخاره يعني طلب خير کردن. اينکه لاي قرآن را باز کنيم يا با تسبيح اين استخاره يک رقم خيلي ساده است ولي واقع استخاره که در حديث آمده اين است استخاره معنايش لاي قرآن باز کردن نيست، فقط استخاره معنايش اين است که آدم هر کاري مي‎خواهد بکند که شک دارد اول استشاره مشورت به استخاره مقدم است در مشورت آدم بايد راستش را بگويد، غيبت هم شد, شد.
دو سه رقم استخاره هست که حالا همه آنها را اينجا در تلويزيون نمي‎خواهم بگويم. امام صادق(عليه السلام) فرمود: چون وقت نماز وقت خوبي است که شيطان در حال نماز از انسان دور مي‎شود بعد از نماز انسان اگر قرآن را باز کند اولين آيه‎اي که به چشمت رسيد توجه کن هر چي به قلبت القا شد همان را عمل کن. اين همه راجع به استخاره به قرآن که روايت داريم بعد از نماز انسان استخاره کند.
اما صفات همسر که عمده بحث من است: اول: ايمان، فکر و عقيده بر هر چيزي مقدم است. قرآن مي‎فرمايد که: «وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ» بقره/221 کنيزي که عقيده‎اش درست باشد بهتر از زن آزادي است که عقيده‎اش درست نباشد «وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ» گرچه آن خانمي‎که مشرک است خيلي خوش‎رنگ و آب است.
بعد مي‎فرمايد: «وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ» بقره/221 برده مؤمن بهتر است از مشرک.
خواستگار مي‎آيد سراغ دختر آدم. يک خواستگار بسيار شغلش کمرنگ است اما از نظر فکري بسيار سالم است. يک خواستگار از لحاظ تفکر و عقيده مي‎لنگد اما خانه‎اش، فاميلش، پدرش خيلي سرمايه‎دار و خيلي هم خوش‎تيپ است اما از لحاظ فکري مي‎لنگد هر کس طرفدار قرآن است. قرآن اين را مي‎فرمايد: سوره بقره آيه 221، مي‎فرمايد که: «وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ» برده با ايمان بهتر است از آزاد بي‎دين است «وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ». بعد مي‎فرمايد مي‎دانيد چرا؟ «أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ» فکر بد اگر باشد ترا به جهنم مي‎برد ولي فکر خوب شما را اصلاح مي‎کند. اين اصل اول - تفکر و عقيده - امام صادق(عليه السلام) فرمود: «إِذَا تَزَوَّجَ الرَّجُلُ الْمَرْأَةَ لِمَالِهَا أَوْ جَمَالِهَا لَمْ يُرْزَقْ ذَلِكَ فَإِنْ تَزَوَّجَهَا لِدِينِهَا رَزَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَمَالَهَا وَ مَالَهَا»(من‏لايحضره‏الفقيه، ج‏3، ص‏392) اگر هدف از ازدواج شکل و پول باشد. خدا او را به همان شکل و پول واگذار مي‎کند. پول، پولدارتر پيدا مي‎شود، شکل هم باز ايمان و مريضي و پيري تغيير مي‎کند و لذا علاقه ثابت نيست آدم روز اول خيلي دوستش دارد کم کم. . . اما اگر بر اساس کمال انتخاب همسر کرد کمال ثابت است.
مسئله دوم در انتخاب همسر - عقل و هوش - اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود: با آدمهاي احمق ازدواج نکن که زندگي با آن بلاست. براي تشخيص عقل و هوش هم دختر و پسر مي‎توانند با هم صحبت کنند. اصولاً آدم با کسي مي‎نشيند از حرف زدنش مي‎فهمد تا مرد سخن نگفته باشد. . . . اين را بايد عوض هم کرد تا زن سخن نگفته باشد. . . البته اينجا که مي‎گويند مرد، شامل زن هم مي‎شود مثل رئيس شهرباني، رئيس نيروي انتظامي‎وقتي مي‎گويد عابرين محترم هم عابرات , در روايت هم داريم که حديث داريم: مرد ولي مراد هم مرد است و هم زن. مثلاً مي‎گويند: «رَجُلً شَکَّ بَينَ ثَلاثَ وَ اَربَع» مردي شک بين سه و چهار کرد، در نماز شک کرد رکعت سوم است يا چهارم آن وقت امام مي‎گويد چه کنيم. اينکه مي‎گويند مرد شک کرد معنايش اين نيست که اگر زن شک کرد وظيفه‎اش چيز ديگر است اينجا مرد شامل زن هم مي‎شود. مثل شعر، شعر مي‎گويد: تا مرد سخن نگفته باشد. . . به شاعر بگوييم پس زن چي؟ مي‎گويد زن هم همينطور. «رَجُلً شَکَّ، إِمرأَت. إِمرأَتُ» هم همينطور.
گفتگوي. . . گاهي آدم از دعا مي‎فهمد مغزش چه مي‎کشد. نحوه دعا: يک کسي دعا مي‎کند‌اي خدا. . . از نوع دعا مي‎فهميم که طرف چقدر فکرش مي‎کشد. يک دعا از اميرالمؤمنين ديدم. ديدم بَه بَه اين را مي‎گويند دعا. عجب دعائي است. معمولاً دعايي که ما مي‎کنيم که خدايا تب ما را بياور پائين، خدايا يک اتوبوس زودتر بيايد سوار شويم. خدايا صف نانوايي خلوت باشد بعد خدايا قرعه به نام ما بيفتد، کوپن اعلام شود. خوب اينها هم مشکلات زندگي است حق دارند مردم. اما بعد که مي‎رويم دعا، کنکور قبول مي‎شويم، جهيزيه دختر جور شود، بنّايي تمام شود بعد يک خورده، يک خورده. . . . مسائل جنگ حل شود، اقتصاد خوب شود همينطور يک ذره، يک ذره مي‎رويم بالا تا ببينيم دعاي اميرالمؤمنين چيست؟ اميرالمؤمنين دعا مي‎کند اينطور: گوش بدهيد. توجه بفرمائيد. مي‎گويد: خداوندا آنچه کمال در طول تاريخ، گذشتگان از تو گرفته‌اند آنچه کمال و لطف الان مردم کره زمين از تو دريافت مي‎کنند و آنچه کمال و لطف و خير و برکت در آينده انسانهائي که هنوز متولد نشده‎اند بعداً از تو خواهند گرفت همه را به همه ما بده.
آنچه لطف گذشتگان، آنچه لطف موجودين، آنچه لطف آيندگان، اين را مي‎گويند دعا.
آدم گاهي وقتي به خانه کسي مي‎رود از عکسهاي داخل اتاقش مي‎فهمد که طرف چگونه فکر مي‎کند يک آدم عکس خود را قاب کرده زده تاقچه. حالا مثلاً که چي. يک آدم قوطي کبريت جمع مي‎کند، يک آدم تمبر جمع مي‎کند. بعضي از آدمها سيگار جمع مي‎کنند. بعضي آدمها آلبومهاي مختلف دارند ازنوع آلبومها، نوارها، عکسها، شعرها، دعاها، رفيقها، از نوع محفوظات آدم مي‎فهمد که طرف چه شعري را حفظ کرده است. از نوع شماره تلفنهايي که دارد. اگر شما دفتر تلفن مرا آوردي بيرون بعد ديدي در دفترم هر چي تلفن است تلفن چلوکبابي، ساندويچي، بستني. . . عجب آدم شکمويي است، بد نيست براي اينکه خودتان را بشناسيد هر کسي دفتر تلفن خود را يکبار ديگر نگاه کند. ببينيد مثلاً چند تا آدم باتقوا در آن هست. چند تا دانشمند در آن است با چه کسي رفيق هستي براي چه رفيق هستي از نوع شماره تلفن از نوع محفوظات از نوع دعاها. . . بهر حال آدم خيلي قشنگ مي‎تواند عقل و هوش کسي را حساب کند - آرزويت چيست - از طريق سؤال و تحقيق مي‎شود آدم عقل و هوش طرف را بفهمد.
مسئله ديگر - اخلاق - همسر خوب از لحاظ اخلاق، مي‎گويد به امام رضا(عليه السلام) نوشتم آقا من يک فاميل دارم آمده سراغ دخترم، دخترم را به او بدهم يا نه ولي «فِي خُلُقِهِ سُوءٌ فَقَالَ لَا تُزَوِّجْهُ إِنْ كَانَ سَيِّئَ الْخُلُق»(من‏لايحضره‏الفقيه، ج‏3، ص‏409) خلق او خوب نيست. فرمود: «إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ»(كافي، ج‏5، ص‏347) اگر يک جوان آمد خلق او خوب است و دين او خوب است معطلش نکنيد، خانه ندارد، نداشته باشد، حقوق او کم است، کم باشد. بالاي 90 درصد جوانهايي که ازدواج مي‎کنند بالاي 90 درصد آنهايي که در ايران خانه دارند هنگام دامادي خانه نداشتند بيش از 90 درصد جوانهاي ايران هنگام ازدواج خانه نداشتند. خانه نداشتن عيب نيست اصولاً نداري عيب نيست آن چيزي که عيب است بي‎غيرتي و بي‎ديني و بي‎اخلاقي و بي‎فکري و بي‎سوادي و. . . اينها عيب است بي‎پولي که عيب نيست وگرنه حضرت امير بي‎پول بود. بي‎پولي عيب نيست نداشتن چيزهاي ديگر عيب است اگر دخترتان را زود شوهر ندهيد مي‎فرمايد که: «وَ الَّذينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ إِلاَّ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبيرٌ» انفال/73 اگر دختر را در خانه نگه داريد به جرم اينکه جوان خانه ندارد، پول ندارد به اين دليل دختر به او ندهي «تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبيرٌ» در زمين فتنه و فساد بزرگ مي‎شود و پدر و مادر هم شريک است.
زيبايي- زيبايي فطري است و براي همسر هم يک مزيت است، اصل نيست و معناي زيبايي خوشگلي نيست گاهي شکل نمره‎اش بالا نيست اما داماد که مي‎بيندش دوستش دارد همين که دوستش دارد کافي است گاهي هم شکل خيلي قشنگ است اما آدم هر چه نگاهش مي‎کند دوستش ندارد. مسئله اين است که طرف بايد طرف را بپسندد. زيبايي و زشتي هم نسبي است خيلي افرادي که شما خيال مي‎کنيد زشت هستند پيش چشم ديگران خوشگل هستند تمام مردمي‎که داماد شدند زني که گرفته‎اند خانم آنها خواستگاري ديگر قبل از او داشته‎اند که آن خواستگارها خانم ايشان را نپسنديدند ولي مادر شما او را پسنديد. اينطور نيست که. . . . ما زشت مطلق نادر داريم. وگرنه همه قيافه‎ها که پهلوي اين آقا کمرنگ است پهلوي يک آقاي ديگر پررنگ است و بايد مواظب باشيم دين و اخلاق را فداي زيبايي نکنيم. گاهي يک کسي يک عيب جزئي دارد اما اينقدر کمال دارد که آن عيب جزئي چيزي نيست.
بگذاريد يک مثال بزنم، آمدند گفتند: يا رسول الله اين بلال زبانش گير مي‎کند شين نمي‎تواند بگويد در اذان عوض اينکه بگويد: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» مي‎گويد: «أسْْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» شين را سين مي‎گويد اجازه بدهيد کس ديگر اذان بگويد. فرمود: بلال آنقدر کمال دارد که حالا ما کار به سين و شين نداريم. يک وقت مي‎بيني يک عروس هر رقم کمالي دارد پايش کوتاه است‌اي بابا يک وقت مي‎بيني يک نفر دانشجو هست يک انگشت او کج است خوب کج باشد.
صرف اينکه يک انگشت پايش، يک انگشت دستش. . . بهر حال زيبايي را فداي کمالات نکنيم چون زن سه رقم است. زن خيلي زيبا، زن خيلي زشت، متوسط. زن خيلي زيبا دردسر است، زن خيلي زشت دردسر است. متوسطها، معطل نکنيد.
مسئله ديگر شرافت خانوادگي. خانواده - «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ» اعراف/58 در قرآن مي‎فرمايد: زمين طيب، شهر طيب و دلپسند مي‎تواند ميوه خوب بدهد(شرافت خانوادگي). شرافت خانوادگي خيلي مهم است. داريم دختر زيبايي که در خانواده ناجور است مثل گل زيبايي است که ريشه‎اش در خاکهاي کثيف است. داريم در صفات همسر از صفات دائي بررسي کنيد چون مي‎گويند اولاد حلال زاده به دائيش مي‎رود اين ريشه اسلامي‎دارد.
علم و سواد و تحصيلات - البته تحصيلات، تحصيلات مفيد. متأسفانه گاهي دختر و پسر تحصيلات، يعني کله‎اشان پر از علم است اما علم مفيد نيست ما در آموزش و پرورشمان علم غير مفيد زياد است در دانشگاهمان هم است در حوزه علميه‎مان هم هست. علم است اما فايده‎اي ندارد.
يک روز ما با دوستمان يعني دوستمان بيشتر زحمت کشيد. مي‎گفت: تمام مفاتيح را گشتم 300 تا «أعوذُ» در مفاتيح است «أعوذُ» يعني پناه مي‎برم. يکي از چيزهائي که حضرت هر روز دعا مي‎کرد مي‎گفت پناه مي‎برم، پناه مي‎برم، پناه مي‎برم مي‎گفت: «أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ»(كنزالفوائد، ج‏1، ص‏385) پناه مي‎برم از علمي‎که فايده‎اي ندارد. دختر مي‎بيني کوه هيماليا چند متر است. مي‎گويد اقيانوس اطلس چند متر است. مي‎گويد کله‌اش پر از محفوظات است اما آن چيزي که بلد نيست خانه‎داري، بچه‎داري، شوهرداري، هنر خياطي، هنر طباخي، هنر روانشناسي کودک - البته الان در کتابهاي دبيرستان دخترانه و اينها سر و کله علم مفيد براي آئين همسرداري هم پيدا شده، علم غيرمفيد آدم را مغرور و پرتوقع مي‎کند خاصيتي هم ندارد.
تناسب سنّي - دختر و پسر در هنگام ازدواج تناسب سنّي مهم است البته حالا تناسب نبايد يک جور باشد اين را ديگر خود مردم تشخيص مي‎دهند باز اگر يک کمالي داشت سن مهم نيست. ممکن است حالا داماد و عروس يک سال فرق داشته باشند بهتر اين است که عروس و داماد چند سال فاصله داشته باشند، چند سال عروس جوانتر باشد اما يک وقت مي‎بيني يک مواردي است به قدري اين پسر کمال دارد به قدري دختر کمال دارد که سن فدا شود اشکالي ندارد.
سلامتي - در روايات داريم با افرادي که امراض مسري دارند مثل جزام که ديگر اين را خود مردم مي‎دانند. البته سلامتي مسري - اما افرادي هستند مريض هستند يا مشکلي دارند ولي مسري نيست مثلاً يک دست او قطع است به خصوص جانبازان عزيزي که يک چشم يا دو چشم يا دست خود را. . . . ولي باز توان جسمي‎دارد مشکل ندارد ما در انقلابمان زنان ايثارگري بودند که با اينها ازدواج کردند.
نسبت به شرابخوار - به هيچ قيمتي دختر ندهيد ولو شرابخوار 10 تا کارخانه داشته باشد، روايت داريم باکره بودن يک ارزش است، باز باکره بودن ارزش است نه به معناي اينکه - يک امتياز است اما گاهي وقتها طرف کمالاتي دارد که آن کمالات بر باکره بودن مي‎ارزد.
خانواده شهيد است باکره نيست، شوهرش رفته جبهه شهيد شده زن باکره نيست بيوه است، اما اين زن جوان بيوه آنقدر کمالات دارد که يک دختر باکره گاهي ندارد اصولاً اصل همانها است. تفکر و عقيده اصل اول، عقل و هوش اصل دوم، اخلاق سوم، اصول دين ازدواج اينهاست.
بعد ديگر زيبايي يک امتياز است اما گاهي يک چيزي مي‎آيد زيبايي را کنار مي‎زند- تحصيل تناسب سن- باکره بودن - امتيازاتي است که. . . .
با افرادي نمي‎توان ازدواج کرد - ازدواج با محارم - پدر و مادر - البته شما اينها را مي‎دانيد متأسفانه در کشورهاي غربي اين کارها هست که مي‎بيني پدر با. . . ‌اي آخر حالا چه عرض کنم. آن چيزي را که من بايد اينجا بگويم اگر کسي يعني اگر کودکي يک شبانه روز به طور کامل از خانمي‎شير مکيد يا 15 مرتبه پشت سر هم اگر يک بچه يک شبانه روز به طور کامل يا 15 مرتبه پشت سر هم از يک زني شير خورد و مکيد نه اينکه شير را بريزند در استکان يا سر شيشه. اگر شير را از خود مادر مستقيم دريافت کرد حالا يک شبانه روز يا 15 مرتبه اين بچه با خود زن محرم مي‎شود اگر دختر است که با شوهرش محرم مي‎شود با فرزندانش محرم مي‎شود با خواهر و برادر و عمه و عموي زن، پدر و مادر زن، پدر و مادر شوهر با همه محرم مي‎شود. بنابراين به اين مي‎گويند خواهر و برادر رضايي اين را بايد بدانيم.
چيز ديگري که بايد بگويم اين است که اگر کسي با مردي يا پسري لواط کند نمي‎تواند با مادر و خواهرش يا دخترش ازدواج کند. کسي اگر با کسي لواط کند خواهر آن پسر براي اين حرام مي‎شود حتي اگر نمي‎دانسته با برادر کرده و خواهر او را گرفته، بعداً اگر چند تا بچه هم پيدا کند سريع بايد از هم جدا شوند. اين احکام را بايد به مردم گفت.
زن مسلمان به هيچ عنواني نمي‎تواند زن مرد کافر شود، مرد مارکسيسم است خدا و پيامبر را قبول ندارد امامها را قبول ندارد اسلام را قبول ندارد اگر مردي کافر است به هيچ عنواني زن مسلمان نمي‎تواند زن او شود و بالعکس فقط يک راه است و آن اينکه مرد مسلمان مي‎تواند زن اهل کتاب را يعني يهود و مسيحيت را در ازدواج موقت مي‎تواند ازدواج کند. مرد مسلمان مي‎تواند زن اهل کتاب را به عنوان موقت بگيرد نه دائم. اما دائم به هيچ عنوان. خواستگاري بايد مرد سراغ زن برود اصولاً هميشه در همه موجودات نر و ماده قانون طبيعت اين است که نر دوست دارد بگيرد در حيوانها اين طوري است در پرنده‌ها اين طوري است در انسان هم همينطوري هست اصولاً خواستگاري از مرد است اين قانون طبيعت است بعضي چيزها طبيعت است.
يک کسي مي‎گفت مي‎داني براي چه زن از مرد کوچکتر است. گفت چيست؟ گفت: براي اينکه زنها هي تحقير شدند، چادر سر کردند، کوتاه شدند. گفت: خوب مرغ هم از خروس کوچکتر است مرغ که ديگر چادر سر نکرده، بعضي چيزها طبيعي است، طبيعت اين است که خواستگاري از طرف مرد است اما خواستگاري زن از مرد در يک مواردي استثنائي اشکالي ندارد مثل خديجه که خودش از پيامبر خواستگاري کرد. در تاريخ مي‎شود يا پدرزن خودش مي‎آيد مي‎گويد دخترم را بگير. داريم هفته‎هاي قبل گفتم. پسر اگر خواست داماد شود لازم نيست بابايش اجازه دهد، دختر به دليل اين که لطيف است زود باور است خجالتي هست، پسر يک خورده پرروتر است، دختر خجالتي هست چون دختر خجالتي است و شرم و حيا دارد گفتند بايد پدرت در انتخاب همسر کمکت کند زير نظر پدر يا جد پدري باشيد. اما اگر يک دختري پدر ندارد و برادر ديگر حق دخالت ندارد. منتهي خود دخترها اين حاليشان است که به همان دليلي که ممکن است شرم و حيا و زودباوري و خجالت و عاطفه زيادي که دارند در تصميمشان بهتر اين است که يک مرد باشد و چه کسي بهتر از برادر بزرگ. آنها خودشان مشورت مي‎کنند اما عقد فقط اگر خواستيد شرط کنيد شرط اين است که دختر بايد زير نظر پدر يا جد پدري باشد. کس ديگري حق دخالت ندارد. اگر دسترسي به پدر نيست پدرش مفقودالاثر است پدر اسير است و اين دختر اگر خواسته باشيم سالها صبر کنيم تا پدرش آزاد شود يا مفقود است يا زندان درازمدت است اگر شرائطي بود که نگه داشتن دختر مصلحت نبود آنجا ديگراجازه نمي‎خواهد.
- مهريه - به مهريه صداق مي‎گويند. کلمه صداق از صدق است نه که مرد مي‎رود سراغ خانم به او مي‎گويد دوست دارم شما را. خانم نمي‎داند اين کلک مي‎زند يا راست مي‎گويد. مي‎گويد اگر راست مي‎گويي 100 هزار تومان بده، اين 100 هزار تومان نشانه صداق است به مهريه مي‎گويند صداق چون مهريه نشان دهنده صداقت مرد است وگرنه مفت که خيلي‌ها خيلي را دوست دارند. چقدر شما حاضريد مهريه بدهيد. صداق نشان دهنده صداقت مرد است. نرخ من نيست که اگر مهريه کم بود بگويند او مرا کم دوست دارد. روايت داريم - حالا صداق هر چه مي‎تواند باشد پول - ملک- طلا- يا کار ارزشمند. خانم ازدواج مي‎کند به شرط اينکه شما که پول نداريد حالا که بنّا هستيد اين قطعه زمين را بسازي. خانم سيکل است به شرط اينکه خانم را تا ديپلم برساني. قرآن بلد نيست، ازدواج مي‎کنند با شما به شرط اينکه قرآن يادش بدهي، خياطي ياد بدهي، يا هنر يا شغل - مقدار مهريه تعيين نشده.
اما مهريه زياد کينه مي‎آورد، مهريه کم يأس مي‎آورد و لذا مهر نه کم باشد و نه زياد اميرالمؤمنين فرمود: «لَا تُغَالُوا بِمُهُورِ النِّسَاءِ فَتَكُونَ عَدَاوَةً»(وسائل‏الشيعة، ج‏21، ص‏252) مهر را زياد نگيريد. «فَتَكُونَ عَدَاوَةً» مهر زياد کينه مي‎آورد چون مرد احساس مي‎کند دوشيدند او را. مرد احساس مي‎کند بارش کرده‎اند. تحميل شده به او. مهريه کم هم حديث داريم که امام باقر(عليه السلام) فرمود: «اني لأکرمُ أَن تَکُونَ المَهر أَحَّل مِن أَسُرتِ دَرَهِم لَعَلّا يشفَهُ مَهرَ البَيع» مهريه اگر کم باشد شبيه زنا مي‎شود. حديث داريم مهريه کم بد است. مهريه معقول اگر بقيه شرائط خوب است به خاطر مهريه عروسي را بهم نزنيد. آقا اخلاق، دين، تفکر همه‎اش خوب است فقط به خاطر مهريه به هم نزنيد عروسي را با کمال تأسف جلسات بله برون هست همه کمالات و شرائط در عروس و داماد هست براي خاطر، سر سکه بله برون و عقد به هم مي‎خورد. بسيار کار زشتي است.
مهريه بالا عوارضي دارد: 1- دل دخترهاي فقير مي‎سوزد. 2- کينه مي‎آورد 3- چشم هم چشمي‎را رونق مي‎دهد. خيلي به ما گفته‎اند که بگوييد مهريه را کم کنند اما تا حالا يک نفر کم مي‎شود از جوانها بگويد آقاي قرائتي بگو جهيزيه را کم کنيد. پدر دخترها مي‎گويند بگو جهيزيه کم. پسرها مي‎گويند بگوييد مهريه کم. جهيزيه واجب نيست ولي مهريه واجب است. جهيزيه يک خدمتي است.
در عروسي اميرالمؤمنين پيامبر فرمود: يا علي تو مي‎خواهي دختر مرا بگيري چي داري؟ حضرت امير فرمود: من يک شتر دارم، شمشير دارم، زره هم دارم. فرمود: شمشير را که براي جنگ مي‎خواهي، شتر را هم براي کار مي‎خواهي، حالا زره را نمي‎خواهي برو زره را بفروش. زره را فروخت و از پول زره جهيزيه تهيه کرد بنابراين از اين مي‎فهميم که اشکال ندارد اگر مردي پول ندارد جهيزيه بخرد ولي داماد وضعش خوب است مقداري از مهريه را نقد بدهد که از همان مهريه نقد پدر جهيزيه بدهد. از همان مهريه نقد چه اشکال دارد.
يک آداب و رسوم بدي است در خانه ما که خيلي اتفاق افتاده مثلاً ما ميهمان برايمان آمده برايمان گز آورده مي‎گويند برو از بيرون شيريني بخر. مي‎گويم بابا همين گز را باز مي‎کنيم. مي‎گويند آخر خودش آورده بد است حالا اگر ميهمان يک صندوق پرتقال آورده بايد من بروم دو کيلو از بيرون پرتقال بخرم. پيامبر پول نداشت به داماد گفت پول را بده به ما. مهريه را گرفت و از همان مهريه جهاز تهيه کرد. خيلي خودمان را گير انداخته‎ايم درست مثل بت‎پرستها- بت‎پرستها بتي مي‎تراشيدند زار زار گريه مي‎کردند در مقابل بتي که خودشان درست کرده بودند ما خودمان يک آداب و رسومي ‎درست کرده‎ايم خودمان در آداب خودمان گير کرده‎ايم فقط چند تا شهيد رجائي مي‎خواهيم خط شکن باشد. تمام اين آداب الکي را بشکند.
پدر عروس تمکن مالي را در نظر بگيرد. بعد از عقد ديگر حق ندارد در مهر زن تصرف کند مهر زن مال خودش است ما از يک قاضي پرسيديم دليل اينکه عروس و داماد و زن و شوهر با هم اختلاف مي‎کنند چيست؟ چند تا دليل دارد يکي از آن دليل مي‎گفت اين است که مرد در مهر زن يا در حقوق زن دخالت مي‎کند. همين که مهريه را تعيين کرديد اول اينکه نقد بدهيد اگر نداريد نسيه دوم اگر نقد بود يا نسيه مرد دخالت نکند اگر خانم حقوق و درآمدي دارد مرد دخالت نکند ولي براي اينکه زندگي گرم باشد خود زن پول را واگذار کند و لذا داريم اگر زندگي مي‎خواهيد شيرين باشد مهريه که تعيين شد خود خانم مقداري از مهريه را به شوهرش ببخشد. زندگي گرم مي‎شود در اسلام سفارش شده عقد بگيريد خوب است که وقتي آدم داماد شد بعضي‎ها داماد مي‎شوند شب داماد مي‎شوند صبح مي‎روند سر کار، کارغلطي است آدم وقتي داماد شد چند روز اول در خانه بماند احترام عروس است خيلي ساده نگيريد جلسه عقد باشکوه باشد پيامبر مي‎خواست عقد کند حضرت زهرا(سلام الله عليها) را در مسجد عقد کرد. فرمود: برويد خرما بگيريد به همه مسجديها شيريني بگيريد، شيريني طبيعي و صيغه عقد را در مسجد خواند و فرمود که اين مراسم احترام به زن است.
يکي از اين جوانهايي که اول انقلاب خيلي حزب اللهي بود گفت من عروس آوردم شب عروسي به همه فاميل نان و ماست و خيار دادم من هم صاف گفتيم خيلي خري. طرف مرا خورد گفتيم اين خيلي توهين است. تو و در ثاني تو اين ماست و خيار را که داري مي‎دهي پز مي‎دهي که آدم خوبي هستي اول از اينکه الان ماست و خيار با چلوکباب يک قيمت مي‎شود. دوم اين پزي که تو مي‎دهي‌اي کاش کباب بدهي ولي پز ندهي چون بعضي‎ها روي گوني مي‎نشينند مي‎گويند مرا مي‎بينيد من روي گوني نشسته‎ام ترا به خدا روي قالي بنشين و اينقدر نگو به مردم بنابراين پز يک عارضه هست اصولاً احترام به زن، بچه احترام دارد گفته‎اند وقتي بچه به دنيا آمد گوسفند بکشيد، عقيقه کنيد. عروس آمده خانه تو پذيرايي کن، احترام بگذار به شخصيت عروس. جمع مي‎شوند هدايا و کمکهايي که مي‎کنند بسيار کار خوبي است همين چشم روشني آنقدر ما دختر داريم که واقعاً پدر و مادرش در فشار است اما جمع مي‎شوند هر کدام کادو مي‎آورند راه مي‎اندازند. قصه، عروس وقتي مي‎آيد خانه داماد، داماد برود استقبال. کفشهاي عروس را داماد در کند.
حديث داريم که: فرمودکه: فاطمه را شب عروسيشان است به زنها گفت: فاطمه را آرايش کنيد، عطر بزنيد، صيغه عقد در مسجد به همه مردم تغذيه داده شد(تغذيه آن زمان) جهازيه عروس ساده باشد، جهازيه عروس يک پيراهن بود از حضرت زهرا(سلام الله عليها) يک پيراهن سفيد بود يک روسري بزرگ بود، يک حوله بود دو تا تشک بود، تخت خواب بود، چهار تا بالش بود يک آسياب دستي بود کاسه مسي بود، مشک چرمي ‎بود، تشت لباسشوئي بود، کاسه شير بود، ظرف آبخوري، پرده، کوزه، پوست و فرش، دو کوزه ديگر، زندگي ساده با همان فروش زره به دست آورد و بعد حضرت رسول(صلي الله عليه و آله) فرمود: عروس را نگذاريد تنها برود، خانمها با او بروند و شب عروسي حتماً يک عده زن باشند. يک روز پيامبر فرمود: امشب که شب عروسي حضرت امير است زنها بروند يک زن نرفت. پيامبر فرمود: گفتم زنها بروند. اميرالمؤمنين و حضرت زهرا شب عروسيشان است، خانه خلوت باشد همه بروند بيرون. يک زن نرفت ماند. پيامبر فرمود: چرا نمي‎روي بيرون؟ گفت: خديجه وقتي مي‎خواست از دنيا برود به من گفت: که من از دنيا مي‎روم دخترم زهرا شب عروسي مادر ندارد تو حتماً باش و چون خديجه وصيت کرد که من حتماً باشم، بايد باشم.
چه زندگي خوبي است زندگي که زن تقاضا از مرد نکند. چه زندگي خوبي است که شوهر بيش از اندازه - بعضي از شوهرها فکر مي‎کنند زن کلفت است مي‎گويند بلند شو براي مادرم - مي‎گوييم شما حق نداريد بگوييد بخاطر مادرم غذا بپز. مي‎گويد: مادر پيدا نمي‎شود ولي زن پيدا مي‎شود. خيلي فکر غلطي است زن پيدا مي‎شد اما زن کلفت مادرت نيست. توقع بيخود از زن نداشته باشيم ولي زن اگر بداند که اگر يک مادر پيري در خانه هست احترام بگذارد اين ذخيره قيامتش مي‎شود کارها بايد براساس محبت باشد.
حالا صد تا سکه، 50 تا سکه، 20 تا سکه، يک سکه‌اش را آدم به شوهرش ببخشد اين دل شوهرش را با يک سکه گرفته. شما يک شوهر را مي‎خري با يک سکه که مي‎بخشي يک کاسه آشي که مي‎دهي به مادر شوهر اين طور نيست که از تو کم شد دل شوهرت را جذب مي‎کني با يک کاسه‌اش. ما اگر زنهايمان عاقلتر - به جاي اينکه بگويند نه من لازم نيست، واجب نيست مادرش را ببرد خانه آن يکي پسرش به هر حال زندگيها مي‎تواند شيرين باشد آن وقت اگر شيرين باشد زندگي براي سلامتي که اينقدر امراض به خاطر اعصاب است و اينقدر اعصاب به خاطر جر و بحثهاي داخلي است و اين قدر جر و بحثهاي داخلي آخرش به يک بشقاب پلو بر مي‎گردد. يا اينکه من گفتم پلو عدس، او گفت پلو ماش. سر چيز جزئي.
ما زنهاي خوبي داشتيم، زنهايي که بزرگوار هستند. يک حاجي مي‎گفت از مکه آمدم با دو تا چمدان سوغاتي به خانم گفتم: اين چمدان مال تو و بستگانت اين چمدان مال من و بستگانم. خانم هم گفت: دست شما درد نکند ما يک زن اين طوري در تاريخ ديديم باقي زنها مي‎گويند: نه بگذار ببينم براي مادرت چه آوردي؟ به رنگ و گل و. . . . حساسيتهاي بيخودي. نصف درگيريها و مشاجرات سر حساسيتهايي است که به جايي بند نيست ولي ما در تاريخ خودمان ديديم زني که يک چمدان گفت مال شوهر، مال عروس - اين مال فاميل تو اين مال فاميل من، هيچ حساسيتي نشان نداد بگذاريد مردها راست بگويند اگر گفت چي داري؟ بگويد سه تا ربع گرفته‎ام دو تا براي اينجا يکي براي بستگانم. مرد را دروغگو بار نياوريد. زنهاي حساس مردشان را منافق مي‎کنند يعني مجبور است يک چيزي که دارد قايم کند پول که دارد مثلاً 100 تومان، 50 تومان آن را قايم مي‎کند. حساسيت نشان ندهيد تا مردتان با شما صاف باشد. حساسيت بيخودي مرد را منافق مي‎کند.
«والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته»