1371/1/2 معادشناسي -11، شاكيان و ثبت عمل بايگاني سالانه - 1371



بسم الله الرّحمن الرّحيم

انشاالله خداوند عبادتهاى همه را قبول و سال نو را مبارك كند. بحثى را كه امسال ماه رمضان دنبال مىكنيم بحث معاد است، در معاد خيلى خبر است:
1- شاكيان. 2- ثبت و كشف نامه‌ها. 3- جسمانى بودن معاد.
روى اين سه موضوع بحث مى كنيم. در قيامت افرادى شكايت مى كنند كه اسم آنها را گذاشتيم شاكيان. كه يكى قرآن است كه روايت داريم روز قيامت قرآن مى‌ايد و شكايت مى كند كه: به من بها ندادند. يكى پيغمبر است. كه باز شكايتش مربوط به قرآن است كه: (إن قوم اتّخذ هذا القرآن مهجوراً) يكى هم مسجدى است كه رها مى شود، و يكى هم رهبران آسمانى كه شهيد شده‌اند، (يَا رَبِّ قَتَلُونَا وَ طَرَدُونَا) مظلومينى كه خونشان ريخته شد. قرآنى كه كنار زده شد. مسجدى كه درش بسته شد. اينها شاكيان هستند. برخورد خود ما نسبت به قرآن چيست؟ قرآن پهلوى ما چقدر جلوه دارد؟
رابطه‌مان با قرآن ده تا رابطه است:
1- رابطه ى قسم. وقتى مى خواهيم به قرآن قسم بخوريم. 2 - رابطه ى بك ياالله. در شب 21 ماه رمضان قرآن سر مى گيريم.
3- رابطه ى استخاره.
4- رابطه ى كيف عروس، مهريه ى يك جلد كلام الله مجيد. 5- رابطه ى تبليغات، يك آيه را چاپ مى كنيم، پوستر مى كنيم. درباره ى بانك صادرات، بانك مركزى، سعدى، روغن قو، سفال فلان، فرش فلان. يك ساعت فروشى بود ساعت تعمير مى كرد روى تابلو نوشته بود »عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ« لقمان(34) علم الساعة يعنى علم روز قيامت پهلوى خداست، به تو ربطى ندارد.
6- رابطه ى خانه ى نو رفتن. تمام رابطه‌ها. رابطه ى شكمى و هنرى، تبليغاتى، دكورى و. . .
رابطه ى ما با قرآن رابطه ى بسيار ضعيفى است. كشورهاى عربى هم همينطور هستند. رابطه ى آهنگ و صوت، تجويد.
رابطه اى كه خداوند محبوب ماست و ما كتاب محبوب را مى خوانيم. خداوند خالق ماست و ما كتاب دستورالعملهاى زندگيمان را بايد بخوانيم. بايد اينگونه باشيم. ما قرآن را به عنوان كتاب عمل استفاده نمى كنيم.
مسأله ى ديگر مسأله ى ثبت عمل هست. راجع به ثبت عمل آيه زياد داريم.
تمام كارهايى كه ما مى كنيم ثبت مى شود. كره ى زمين يك ضبط و صوت است و ما داخل و در شكم ضبط و صوت زندگى مى كنيم. منتها از اين ضبط و صوت غافل هستيم.
قرآن مى فرمايد: »إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ« يونس(21) فرستاده هاى ما مى نويسند حيله هاى شما را. مكر شما را مى نويسند.
هر چه شما مى گويى ما مى نويسيم. »وَ إِنَّا لَهُ كاتِبُونَ« الانبياء(94) ما كاتب كارهاى شما هستيم. »رُسُلَنا يَكْتُبُونَ« يعنى: فرستاده هاى ما مى نويسند.
»نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ« يس(12) نه فقط خودِ كار را مى نويسيم، بلكه آثار كارها را هم مى نويسيم.
آدم وقتى از گلابى عكس مى گيرد ظاهر گلابى مشخص مى شود خاصيت و آثار آن معلوم نيست. خدا مى گويد: ما آنچنان مى نويسيم كه درونش هم نوشته مى شود و عوارض بعد از آن را هم مى نويسيم.
»وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ« القمر(52) هر كارى كه اينها انجام بدهند، اينها مكتوب است.
»وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظينَ« الانفطار(10) به درستيكه بر شما افرادى كه حافظ شما هستند وجود دارد.
»كِراماً كاتِبينَ« الانفطار(11) اينها با كرامت هستند پاداش را چند برابر مى نويسند. » يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ«(12) علم دارند به هر كارى كه شما انجام مى دهيد.
»ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ« ق(18) لب تو تكان نمى خورد با كلمه اى مگر اينكه كنار لب شما رقيب و عتيد هست.
آيات زيادى در قرآن داريم كه كارهايتان ثبت مى شود. دوربين هاى خدا مخفى است.
وقتى ثبت شد، روز قيامت ثبت شده‌ها كشف مى شود. و اين آبروريزى است. قرآن مى گويد: »وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ« تکوير(10) روز قيامت پرونده‌ها باز مى شود.
»يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ« القيامه(13) انسان روز قيامت اول حاشا مى كند. حتى قسم هم مى خورد.
»وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكينَ«الانعام(23) به خدا ما مشرك نبوديم. مشرك بوده، خداپرست بوده، فكر مى كند دادگاه دنياست مى گويد ما نبوديم. خدا مى گويد: تو نبودى پس اين چيه؟ چنان صحنه‌ها برايش روشن مى شود كه ديگر نمى تواند حاشا كند.
»بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ« الانعام(28) هر چيزى را كه مخفى كنند آنجا لو مى رود.
روز قيامت يك پرونده اى براى انسان باز مى شود. خدا مى گويد: »إقرأ كتابك« نامه‌ات را بخوان. »اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى‏ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسيباً«(14) خودت بگو چه كارت كنيم؟ خودت بگو جرمت چيست، دو ساعت دو ساعت حرف زدى اما سه دقيقه نماز نخوانده اى. قرآن در آيه اى ديگر مى فرمايد: روز قيامت يك پرونده ى ديگرى باز مى شود، انسان مجرم نگاه مى كند به پرونده مى گويد: »ما هذا الكتاب« اين چه پرونده اى است؟ »لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها« الکهف(49) اين عجب پرونده اى است، هيچ كار ريز و درشتى نيست كه ثبت نكرده باشد. و لذا سرش را پايين مى اندازد.
در دادگاه هايى كه در تلويزيون نشان مى دهد ديديد كه مجرم سرش را پايين گرفته و يا جلوى صورتش را گرفته. قرآن در اين باره م ىفرمايد: »إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناكِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ« السجده(12) مجرم سرش را پايين مى اندازد. يك خلافهايى بوده كه نمى خواسته كسى بفهمد حالا آنجا همه مى فهمند. يك پرونده ى ثبت است و يك پرونده ى ديگر هم داريم. كه قرآن مى فرمايد: يك عده نامه در دست راستشان است يك عده نامه را در دست چپ مى دهند. نامه ى دست راست نشانه ى موفقيت است. مى گويد: »اقْرَؤُا كِتابِيَهْ« الحاقه(19) بياييد نامه ى من را بخوانيد. »إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ« الحاقه(20) من در دنيا به فكر قيامت بودم. حرام نمى خوردم. گناه نمى كردم. در برابر خلاف خودم را نگاه مى داشتم. »فَهُوَ في‏ عيشَةٍ راضِيَةٍ« در قيامت در يك زندگى به سر مى برد كه راضى است.
»في‏ جَنَّةٍ عالِيَةٍ« در باغهايى بلند درجه، شاخه هاى به هم نزديك. »كُلُوا وَ اشْرَبُوا« بخوريد و بياشاميد. به خاطر خوبيهايى كه در دنيا داشته‌ايد اينجا راحت باشيد.
در آن دنيا هر چه ببينى و هر چه بخورى خسته نمى شوى كيف مى كنى و لذت مى برى. و هر چه لذت ببرى سير نمى شوى، چشم خسته نمى شود، هر چه مى بينى كيف مى كنى. برعكس عذاب هم همينطور است. در دنيا مثلاً در گرما در آبادان و بوشهر در هواى ْ45 نانواها چه مى كنند؟ اينها عادت كرده‌اند. قرآن مى گويد: نه اينگونه نيست »فَلا يُخَفَّفُ« نه سختيش كم مى شود و نه شيرينيش كم مى شود. دردش براى هميشه درد است و لذتش براى هميشه لذت است.
»وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ« الحاقه(25) افرادى كه نامه ى اعمال را به دست چپشان مى دهند مى گويند: » فَيَقُولُ يا لَيْتَني‏ لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ« كاش اين را به من نمى دادند. تا اين را به من نداده بودند احتمال مى دادم كه شايد ما روسفيد بشويم. كاش مرده بودم كاش نابود شده بودم. »يا لَيْتَني‏ كُنْتُ تُراباً« النباء(40) كاش من خاك بودم. خاك يك دانه گرفت صد دانه بيرون داد اما من به خاطر اين همه نعمت يك سجده نكردم. خاك از من بهتر است.
حالا آيا معاد جسمانى است؟ بله، قرآن بارها در سوره ى معارج، يس و قمر مى فرمايد: » يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى‏ نُصُبٍ يُوفِضُونَ« المعارج(43) آخر بعضى‌ها مى گفتند: ما وقتى مرديم مى پوسيم فقط روح ما زنده است. نخير روح نيست همين استخوان پوسيده‌ها دوباره درست مى شود. »يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ« يعنى از قبر خارج م ىشود. يا آيه داريم: »وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ« الحج(7) خداوند مبعوث مى كند كسانى را كه در قبرها هستند.
من بعثنا من مرقدنا. از همين قبر. تمام مثالهايى كه قرآن و پيغمبر مى زند مى گويد: در قيامت شك دارى. ببين چطور دانه را مى كارى، برگها مى ريزد. تمام مثالها براى ماديات است.
كفار هم مى گفتند »أَ إِذا كُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفي‏ خَلْقٍ جَديدٍ« ما وقتى در خاك پوسيديم و ذرات ما گم شد دو مرتبه زنده مى شويم؟ بله زنده مى شويم. آن كسى كه اول درست كرد حالا هم درست مى كند.
مرگ يك بيهوشى است. هر كسى هر چيزى را بسازد دومرتبه مى تواند باز كند دوباره بسازد. مهندس اگر يك ماشين مى سازد مى تواند ساخته‌اش را باز كند دو مرتبه به هم ببندد، خدا هم مى داند و هم مى تواند.
بحث امروز ما سه مسأله شد: شكايت چهار چيز، مسجد مخروبه، قرآن متروك، رهبران مظلوم.
تمام كارهاى ما ثبت مى شود. خداوند بارها در قرآن گفته كه: ريز و درشت كارها را ثبت مى كنم. روز قيامت نامه ى اعمال بدست ما داده مى شود. قيامت مربوط به روح نيست. همين جسم است سه مرتبه كلمه ى اجداث آمده.
خدايا هر چه به عمر ما اضافه مى كنى به ايمان و معرفت ما اضافه بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»