1371/1/4 معادشناسي - 13، على (عليه السلام) و معاد. بايگاني سالانه - 1371



بسم الله الرّحمن الرّحيم

امسال بهار طبيعت و بهار قرآن و عبادت در هم ادغام شده. شروع سال با توجه به امير المومنين و با شب قدر آغاز مى شود. عيد ما با يك يا الله شروع شد و اين بركت ما است.
موضوع بحث ما على(عليه السلام) و معاد است. اين موضوع را انتخاب كردم كه هم به بحث كل ماه رمضان بخورد و هم به ايام سوگوارى و شهادت مولا بخورد.
على و معاد چند تا عنوان دارد: 1 - خبر شهادت به او. 2- عشق او به مرگ و شهادت. 3- على و ياد معاد. 4- على و لحظه ى مرگ ما. 5- على و صراط. 6- على و حوض كوثر. 7- على و شفاعت. 8-على و گواهى دادن او.
خبر شهادت: 30 سال قبل از شهادت رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) سخنرانى مى كرد درباره ى اهميت ماه رمضان. امير المومنين در سخنرانى نشسته بود بلند شد و ايستاد گفت: يا رسول الله اين ماه رمضانى كه اينقدر گفتى كه خوب است بهترين كار در اين ماه رمضان چيست؟ فرمود: بهترين كار ورع و تقواست. تا نشست رسول اكرم گريه كرد. گفتند: چرا گريه كردى؟ فرمود: چون على بلند شد و نشست ياد يك چيز افتادم. در همين ماه رمضان در همين ماه علي را به شهادت مى رسانند. على(عليه السلام) بلند شد و فرمود: شهادت من كه گريه ندارد. فقط شما يك خبر بده كه وقتى شهيد م ىشوم ديندار هستم و يا بى دين هستم؟ فرمود: بله تو در دين سالم هستى. شهادت امير المومنين را سى سال قبل از شهادت خبر داده بودند.
و اما او چقدر عشق به شهادت داشت: داريم كه: امير المومنين مى فرمايد: والله، به خدا قسم كه من على هستم عاشق شهادت هستم. و لذا وقتى كه ضربت مى خورد مى گويد: (فزت و رب الكعبه) چرا نمى گويد: (فزت و ربي) چرا نمى گويد: (فزت و رب الناس)، (فزت و رب السموات والارض) مى گويد: (فزت و رب الكعبه) آن روزى كه در كعبه متولد شدم حالا هم كه مى روم به سوى كعبه مى روم. يعنى در طول 63 سال خط را گم نكرده‌ام. در كعبه متولد و به سوى كعبه شهيد.
بعضى‌ها بچه در شكم داشتند و نذر مى كردند كه خادم مسجد شوند مثل مادر مريم. فكر مى كرد پسر است، وقتى كه به دنيا آمد ديد پسر است. اما در عين حال بچه را قنداق كرد و شير داد و برد گذاشت در مسجد، گفت چون نذر كرده‌ام بايد به نذرم عمل كنم. او را داد به زكرياى پيغمبر و او متكفل مريم شد. بعضى‌ها به قدرى احترام مسجد را مى گيرند كه نذر مى كنند بچه‌شان خادم مسجد شود. بعضى‌ها مثل ابراهيم و اسماعيل شخصاً خادم مسجد الحرام هستند. »طهّرا بيتي« خدا به آن دو مى گويد كه: مسجد را از شرك و آلودگى تطهير كن.
و بعضى‌ها شب تا صبح عبادت مى كنند. و بعضى و بعضى و بعضى. . . . تا مى رسد به بعضىها كه در راه نماز شهيد مى شوند مثل شهداى محراب.
اشرفى، صدوقى، دستغيب، بعضى‌ها در حال نماز گلوله باران مى شوند. مثل امام حسين(عليه السلام) كه در كربلا نماز مى خواند و به آن گلوله پرتاب مى شد و بعضى‌ها در حين نماز شهيد مى شوند. مثل امير المومنين.
راجع به ياد مرگ: يك دعايى است در مفاتيح، حضرت على(عليه السلام) به مسجد كوفه مى‌ايد اين دعا را مى خواند. اين مناجات است اما همه‌اش آيه ى قرآن است. هم بحث معاد و ياد معاد است و هم ياد على. مى گويد: (اللّهمّ انّي اسئلك الامان) خدايا من از تو درخواست مى كنم به من امان بده. من را نجات بده. »يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ« آن زمانى كه مال و بچه به درد نمى خورد در آن زمان على را نجات بده. فقط قلب سالم به درد مى خورد قلبى كه در آن كينه و عقده و تكبر و بخل و شرك نباشد. (وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ يَدَيْهِ) خدايا به على امان بده روزى كه ظالم دو دستش را گاز مى گيرد و مى گويد: كاش با فلانى رفيق نمى شدم. (وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ يَوْمَ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ) خدايا به على امان بده روزى كه مجرم با قيافه مشخص مى شود كه مجرم است.
خدايا به على امان بده روزى كه ظالم هر چه معذرت خواهى مى كند فايده ندارد. خدايا به على امان بده روزى كه احدى به درد احدى نمى خورد و امان بده به على روزى كه انسان از برادر و پدر و مادر و فاميل و همه ى كسانش فرار مى كند.
خدايا به على امان بده روز قيامتى كه گنهكار به خدا مى گويد: خدايا من مجرم هستم. بچه هايم را به جهنم ببر ولى من را آزاد كن. برادرم را بگير، فاميلهايم را بگير ولى من را آزاد كن. اما خطاب مى رسد »كلّاً«.
يك مقدارى بعد شروع مى كند مولاي مولاي. تو آقا هستى و من بنده. تو مالكى من مملوك. چه كسى به مملوك رحم كند جز مالك. تو عزيز هستى و من ذليل. تو خالق هستى و من مخلوق. به مخلوق چه كسى رحم كند جز خالق. تو بزرگ هستى و من كوچك. تو قوى هستى و من ضعيف. تو غنى هستى و من فقير. تو مى دهى و من گدا. تو زنده هستى و من مرده. تو باقى هستى و من از بين رفتنى. تو رزاقى و من مرزوق. تو بخشنده اى من بخيل. تو نجات مى دهى و من گرفتار. تو بزرگ هستى و من فقير. تو هدايت مى كنى و من گمراه. تو رحمت مى كنى و من مرحوم. تو بخشنده اى و من گنهكار. تو غالبى و من مغلوب. تو رب هستى و من مربوب.
و اين مناجاتى كه على در مسجد كوفه دارد از چيزهايى است كه على و ياد معاد است. اولياء ما خيلى ياد معاد مى كردند. اگر بدانيم كه در تمام هستى دوربين هاى خدا هست گاز نمى دهيم.
على و لحظه ى مرگ: ما در لحظه ى مرگ على را مى بينيم، 56 تا حديث در بحار، ج: 6 مرحوم مجلسى آورده كه هر كس وقتى مى خواهد بميرد در لحظه ى آخر قيافه ى مبارك حضرت على را مى بيند.
قرآن مى فرمايد: » وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ« البقره 143- ما شما را يك امت وسط قرار داديم تا شاهد مردم باشيد. روايات مى گويد: شاهد بر مردم فقط على ابن ابيطالب و ائمه هستند. كه هميشه كارهاى ما خدمت امامان ما و ائمه ارائه مى شود.
روز قيامت خدا شاهد است، خودمان شاهد هستيم. اعضاى بدن ما شهادت مى دهد. زمين شهادت مى دهد. زمان، وجدان، انبياء شهادت مى دهد. در روز قيامت اصلا ً نمى توان حاشا كرد. چون شاهد زياد است. و يكى از شاهد‌ها على و ائمه است.
حديث داريم: از پل صراط وقتى مى خواهيم رد شويم هر كس با على سر و كار دارد اهل نجات است هر كس با على رابطه‌اش قطع است نمى تواند رد شود.
»ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ« الغاشيه(26) روايات زيادى داريم كه: حساب هر امتى با امام آن امت است. بنابراين در قيامت سر و كار ما با على ابن ابيطالب است.
اسم على براى ما كافى نيست بايد يا على شباهت داشته باشيم. هر چيزى يك ميزانى دارد. آدم را با چه چيز مى سنجند. (السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ الْأَعْمَالِ) بحار الانوار ج97 ص287 يعنى من را با تو مى سنجند. يعنى اخلاق او، اخلاق من. تربيت او، تربيت من. ادب او، ادب من.
شما هيچ مى دانيد نهج البلاغه چقدر خطبه دارد، تمام خطبه هاى امير المومنين بعداز فوت پيغمبر است. يعنى وقتى پيغمبر زنده بود مى گفت: معلم من زنده است. تا او زنده است من حرف نمى زنم(ادب على) نه نسبت به پيغمبر حتى نسبت به مردم. پيغمبر سر نماز جماعت بود ركوع رفت على ابن ابيطالب مى دويد كه به نماز برسد به يك كوچه ى تنگ رسيد. ديد يك پيرمردى يواش راه مى رود. كوچه هم تنگ بود. ديد اگر صبر كند نماز جماعت از دستش مى رود و اگر عجله كند بايد به پيرمرد بگويد: پدر برو كنار. بالآخره حضرت على ادب كرد و جلو نيفتاد. چون نسبت به يك پيرمرد ادب كرد خداوند به جبرئيل وحى كرد که به پيغمبر بگو آنقدر ركوع را طول بده تا على به ركوع تو برسد.
يك روز رسول اكرم على را ديد كه عرق كرده. دستهايش را به پيشانى امير المومنين ماليد و عرق پيشانى على ابن ابيطالب را برداشت و گفت: اين عرق متبرك است و من به بدن خودم مى مالم.
احمد حنبل يكى از رهبران درجه يك اهل سنت است. ايشان رواياتى نقل مى كند كه در الغدير نقل شده كه شيعه و سنّى معتقد هستند كه على قسمت كننده ى بهشت و جهنم است.
حب على ايمان است و بغض او كفر. در بحار، ج: 39 داريم: كسى مىتواند از صراط عبور كند كه با على رابطه داشته باشد.
و امام على(عليه السلام) فرمود: آن پلى كه در روز قيامت مى گويند آن پل من هستم.
در دعاى ندبه داريم: (وَ إِنَّ شِيعَتَكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي أَشْفَعُ لَهُمْ وَ يَكُونُونَ غَداً فِي الْجَنَّةِ جِيرَانِي) بحارالأنوار ج37 ص272 رسول اكرم فرمود: يا على! طرفداران تو همسايه هاى من در بهشت هستند.
على و حوض كوثر: صد حديث داريم قبل از آنكه بهشتيها به بهشت بروند آنجا يك حوضى است. تمام سنّيها و تمام شيعه‌ها نقل كرده‌اند كه پيغمبر فرمود: من از بين شما تا چند روز ديگر خواهم رفت و من دوتا چيز را بين شما مى گذارم: 1- قرآن، 2- اهل بيت من. و اين قرآن و اهل بيت از من جدا نمى شود تا حوض كوثر. حوض كوثر حوضى است كه طرفداران على كه در دنيا فكر على، شجاعت على، اخلاق على، عشق على، ادب على و كارهايشان به يك نحوى شباهت داشته، آنها با دست مبارك على ابن ابيطالب از اين حوض آب خواهند نوشيد.
از مظلوميت على بگويم. امام خمينى كه از دنيا رفت بعد از چهل روز مرقدش ساخته شد. اما على ابن ابيطالب كه شهيد شد صد سال قبرش مخفى بود. روز22 ماه رمضان هيچ كس نگفت كه على چى شد و كجا دفن كردند. چنان خفقانى به وجود آوردند كه صد سال قبر مطهر مخفى بود. و لذا امام خمينى به على گفت: اولين مظلوم تاريخ.
مرد اشك بود. مرد عبادت بود. به على گفتند: مى توانى سخنرانى بكنى كه يك نقطه در آن نباشد؟ گفت: بله. يك سخنرانى مهم كرد كه در تمام سخنرانى يك حرف نقطه دار نبود.
حضرت على اين همه كمال داشت شوهر شهيده بود، پدر شهيد بود. همه ى كمالات از نظر علم و رسيدگى به خانواده‌ها، شاعر و قاضى بود. همه ى كمالات را داشت. هيچ وقت نگفت: فزتُ؛ ولى موقعى كه شهيد شد گفت: فزتُ. و از اين معلوم مى شود كه مقام شهادت بزرگ است.
خدايا ماه رمضان دارد تمام مى شود. دهه ى آخر ماه رمضان خيلى كم است. اين دو شب را عنايت كنيد.
خدايا ما را از تمام بركات برخوردار بفرما.
نسل ما را بهترين يار على و خود ما را بهترين عاشقان على قرار بده.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»