3- استعداد اخلاقى
براى رشد شخصيت كودك، احياى ارزشهاى اخلاقى، عادت دادن وى به خوبيها و دورى گزيدنش از زشتيها، بايد به پرورش استعدادهاى كودك اهميت لازم داده شود.همچنين شايسته است به كودك تفهيم گردد كه اخلاق نيكو سبب سرافرازى و زندگى شرافتمندانه او خواهد شد، همانگونه كه اخلاق زشت، سرافكندگى و خوارى زندگى را در پى دارد.از آنجا كه تأثير پذيرى كودك از رفتار پدر و مادر و محيط زندگى بسيار سريع و نقشآفرين است، بايد شيوه زندگى و آموزش اخلاقى او بگونهاى باشد كه موجبات سعادت دنيا و آخرت وى تضمين گردد.نقش پدر و مادر و محيط خانواده در پرورش اخلاقى كودكان بسيار مهم و اساسى است. در حقيقت بايد پذيرفت كه خانواده نخستين مدرسه و پدر و مادر مهمترين مربّيان اخلاقى كودكان هستند.پايههاى اخلاقى و شخصيت انسان، در خانه شكل مىگيرد؛ در حقيقت رفتار، شخصيت و خلق و خوى هر كودك انعكاس كاملى از رفتار پدر و مادر است. لبخند و ترشرويى، مهربانى و بىمهرى، وفا و بىوفايى، صدق و كذب، شرافت و جنايت، عدالت و بىعدالتى وهرگونه گفتار و عملكرد پدر و مادر براى كودك آموزنده راه و رسم زندگى است.
به منظور پرورش اخلاقى كودك بايد آگاهيهاى لازم در اختيار او قرار داده شود.
بخشى از آگاهيها درباره اصول معاشرت و براساس رعايت حقوق انسانها، احترام به آنها و مراعات عدل و انصاف است. بخشى ديگر در مورد فضايلى است كه بايد خود را بدان آراسته ساخت و ارزش صفات نيك را شناخت. قسمتى ديگر از اخلاق مربوط به رعايت آداب، رسوم و تشريفاتى است كه صحت آن مورد تأييد قرار گرفته و افراد جامعه، خود را به رعايت آن ملزم مىدانند: مثل آداب غذا، معاشرت، آمد و شد، تعارف؛ همچنين قسمتى ديگر نيز درباره صفات نكوهيدهاى است كه موجبات گمراهى فرد و ديگران را فراهم مىآورد، مانند: ريا و تزوير، دروغ و نفاق، كينه و خصومت، بدخواهى و حسادت، تجاوز و حقارت، انتقامجويى، بىبند و بارى و غيره.پدر و مادر وظيفه دارند زمينهسازى لازم در جهت پايبندى فرزندان به فراگيرى اصول و ضوابط اخلاقى را فراهم سازند و در جهت تقويت فضايل و سازندگى كودك گام بردارند.اينك به ذكر بعضى از مهمترين صفات اخلاقى كه تاثير زيادى در شكلگيرى و رشد شخصيت كودك دارد، مىپردازيم:
الف- راستگويى
از بزرگترين وظايف پدر و مادر در تربيت فرزند، پرورش خصلت راستگويى كودك است. كودك در نخستين روزهايى كه لب به سخن مىگشايد، چيزى جز راست نمىگويد، بطورى كه راستگويى او ضربالمثل شده، مىگويند: «سخن راست را بايد از كودك شنيد.» راستگويى و كردار درست پدر و مادر در محيط خانواده به كودك مىآموزد كه صداقت و راستى را پيشه خود سازد و از دروغگويى پرهيز كند كه نتيجهاى جز بدنامى و بىآبرويى و روسياهى نخواهد داشت. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: «ايَّاكَ وَالْكِذْبَ فَانَّهُ يُسَوِّدُ الْوَجْهَ» «1»از دروغگويى بپرهيز؛ زيرا دروغ باعث روسياهى است.كودك از خانواده و اجتماع و از كسانى كه در محيط زندگى او هستند، دروغ را مىآموزد. روزهاى نخست هنگامى كه اراده مىكند دروغى ببافد، دچار لكنت زبان و آشفتگى و نابسامانى درون مىشود، ولى بتدريج بر اثر عادت و تمرين در اين زمينه، حرفهاى خواهد شد. پدر و مادر وظيفه دارند عواملى را كه باعث دروغگويى كودك مىشود از بين ببرند. برخى از عوامل و انگيزههاى دروغ عبارتند از: ترس از مجازات، حسادت و رقابت، انتقام، كينهجويى، خودخواهى، تمايلات اجتماعى و سياسى و اقتصادى، خودنمايى، شرم و حيا، ضعف و عجز، حفظ شخصيت، جلب نظر ديگران، پوشاندن لغزش، تخيّل و بازى كودكانه، الگوى غلط، آزمون پدر و مادر و تشويق نادرست.
براى درمان و اصلاح صفت ناپسند دروغگويى در كودكان راههايى ارائه شده، از جمله: شناخت علل و انگيزههاى دروغگويى، آگاهى دادن نسبت به عواقب دروغ، ايجاد محيط سالم و دورى جستن از بدآموزيها و الگوهاى فاسد، رعايت انصاف از طرف پدر و مادر در ملامت و سرزنش، عفو و بخشش، محدود كردن توقّعات از كودكان، ايمن كردن از مجازات و به وجود آوردن احساس و آرامش و اطمينان، پند و اندرز و هشدار به كودك، اعلام و تفهيم نارضايتى و دوست نداشتن دروغگو، ايجاد سرگرمى و مچگيرى در موارد حادّ و بالأخره تنبيه و تهديد به اندازه ضرورت. «1»
ب- شادابى و نشاط
شادابىِ كودك يكى از عوامل رشد و موفقيّت اوست. كودكى كه شاداب است، با آرامش و اطمينان خاطر به كار و فعاليّت مىپردازد، دچار اضطراب و تشويش نمىشود و در اجتماع با خوشبينى و نشاط زندگى مىكند. بعكس، افسردگان و كودكان محروم از شادابى، هميشه خسته و فرسوده به نظر مىرسند و در برابر مسؤوليتهاى فردى و اجتماعى، ناتوان بوده و قادر نيستند به وظايف دينى و دنيايى خود عمل كنند.امام باقر عليه السلام فرمود: «الْكَسَلُ يَضُرُّ بِالدّينِ وَالدُّنْيا» «1»كسالت براى دين و دنياى انسان زيانآور است.پدر و مادر وظيفه دارند، محيط زندگى كودك را سرشار از شادى و طراوت كنند و براى اين مقصود مىتوان از عواملى مانند: مشاركت در امور خانواده و اجتماع، گردش و تفريح در باغ و صحرا و كوه و دشت، پر كردن اوقات فراغت، رفع نيازهاى كودك، ديد و بازديد فاميلى، معاشرت و رفاقت سالم و غيره كمك گرفت.سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در خانواده اين بود كه همه روزه صبح دست محبت و نوازش بر سر فرزندان خود مىكشيد و بدين وسيله، موجبات شادمانى آنان را فراهم مىساخت.آن حضرت درباره شادمان كردن كودك فرمود: «... مَنْ فَرَّحَهُ، فَرَّحَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ» «2»هر كس، فرزندش را خوشحال كند، خداوند او را در قيامت شاد مىكند.
و نيز فرمود: «مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَكَانَّما اعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ اسْماعيلَ وَ مَنْ اقَرَّ عَيْنَ ابْنٍ فَكَانَّما بَكى مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» «3»كسى كه دختر بچه خود را شادمان كند، گويا بندهاى از فرزندان اسماعيل را آزاد كرده است و آن كس كه ديده پسر بچه خود را روشن كند (مسرورش سازد) مثل آن است كه از خوف خدا گريسته است.براى حفظ شادابى و نشاط كودك، بايد عوامل از بين برنده شادابى را از ميان برد.
برخى از اين عوامل عبارتند از:
- ترسها، اخطارها، توبيخها، اضطرابها، غم و اندوهها.
- مسأله طلاق، متاركه، اختلافات خانوادگى، نزاعها و كشمكشهاى پدر و مادر.
- خستگى افراطى، كمخوابى، بيخوابى، دلواپسى، بيمارى، تحمّل درد مداوم.
- احساس فشار و تحميل در زندگى، بويژه تحميلى كه امنيت او را به خطر اندازد و آرامش روانى او را بر هم زند.
- يكنواختى زندگى و عدم تنوّع كه ضمن از بين بردن شادابى و نشاط بر ملال خاطر مىافزايد.
- عدم موفقيت مداوم در انجام كارها.
- مواجه بودن با فقر و محروميت غير قابل علاج بگونهاى كه كودك معنى و مفهوم فقر را لمس كند.
- احساس بىپناهى هنگام درد و بيمارى و در موقعى كه كودك نياز به حمايت دارد. «1»
ج- اعتماد به نفس
كودك بايد به اتّكاى توان و امكاناتش به انجام كارها بپردازد و با پرورش اراده و اعتماد به نفس، عزّت و بزرگوارى خود را حفظ نموده، با اطمينان و جرأت، تصميم گيرد.
پدر و مادر بايد مقدّمات ايجاد اعتماد به نفس- از قبيل آگاه كردن كودك نسبت به تواناييهاى خود، و بر ملا نكردن عيبهايش و ايجاد برنامه در زندگى و نظم در امور- را براى كودك فراهم كنند.آشنا سازى كودك با مشكلات و سپردن مسؤوليت، تشويق و تشجيع وى براى پيشروى به سوى انجام كار، تأييد و تحسين كودك براى ارضاى غرور و سربلندى او و تكيه به دانايى و توانايى كودك در تسلّط بر خود، از جمله راههاى ايجاد اعتماد به نفس در كودكان به شمار مىرود.با اعتماد به نفس، پيشرفت در امور، سريعتر حاصل مىشود و آدمى براساس مسؤوليت فردى براى سعادت و خوشبختى خود انجام وظيفه مىكند و در حقيقت به مقدار اعتماد به نفس، به فضيلت و ارزش دست مىيابد.بعضى گفتهاند: «از سن چهار سالگى تا هفت سالگى بهترين دوران پرورش شخصيت و ايجاد استقلال و اعتماد به نفس است. كودك در اين دوران تمايل به استقلال پيدا مىكند و خود را براى مواجهه با مشكلات آماده مىگرداند. بچه خردسال در عين اينكه احساس ناتوانى مىكند و ميل دارد در پناه نيروى برترى آرامش يابد و به او تعلق داشته باشد، اما تمايل به استقلال نيز در باطن ذاتش نهفته است.» «1»
|