آزادى كودك‏
يكى ديگر از عوامل رشد كودك كه در اعتماد به نفس، استقلال و شخصيت فردى و اجتماعى او تأثير بسزايى دارد، آزادى كودك در انجام كارهاى كودكانه، رهايى او از ضوابط خشك و بى‏روح و مقررات دست و پاگير و غيرضرورى است. كودكان بايد آزاد باشند تا بتوانند جست و خيزى داشته، با حركت و تلاش جهت اهداف مورد نظر، به رشد جسمانى و شادابى لازم دست يابند.البته آزادى كودك به معناى بى‏بند و بارى، عصيانگرى، قانون شكنى و فرار او از محدوديتها و قوانين اجتماعى نيست، بلكه به معناى فقدان اجبارهاست.كودك براى رفع دشواريها و نيازهاى فردى و به راه انداختن فكر و اراده، و تجربه‏آموزى و دفاع از خويشتن نياز ضرورى به آزادى دارد و اگر از آزادى لازم برخوردار نباشد و هميشه تحت انضباط شديد پدر و مادر قرار گيرد و چرخ عمل و انديشه او با زنجيرهاى گوناگون بسته شود، از رشد طبيعى خود بازمانده، دچار ركود و عقب ماندگى مى‏شود و ضربه اساسى به سعادت و خوشبختى او وارد مى‏آيد.

الف- حدود آزادى كودك‏
گرچه آزادى كودك دامنه‏اى وسيع دارد و شامل آزادى جسم و روح، فكر و عقيده، معاشرت و رفاقت، بازى و استراحت و ... مى‏شود و هر يك از آنها براى مجموعه شخصيت كودك مايه رشد و كمال است، ولى آزادى مطلق براى كودكان پسنديده نيست.همان‏گونه كه سلب آزادى و محدوديتهاى افراطى در آزادى براى كودك زيانبخش است و موجبات سركوبى خواسته‏ها، تسليم او، ايجاد خشونت، از كار افتادن ابتكار و فراهم آمدن زمينه ناراحتى عصبى او مى‏شود، آزادى مطلق نيز براى او زيانبار است، چون چنين روشى موجب پديد آمدن تزلزل در رفتار، از بين رفتن آزادى ديگران و ايجاد هرج و مرج در بين كودكان مى‏گردد.آزادى بيش از حدّ در انجام كارها، كودك را فردى خودخواه، ديكتاتور و زورگو،بار مى‏آورد، كه براى ديگران حقى نمى‏شناسد، آسايش را از پدر و مادر سلب مى‏كند، به برادر و خواهر و خويشان و دوستان و همسايگان اذيت و آزار مى‏رساند، غرايز و خواسته‏هاى او به افراط مى‏گرايد و او را به فساد و تباهى مى‏كشاند، تمايلات وى عنان گسسته مى‏شود و در آينده‏اى نه‏چندان دور غلام حلقه به گوش شهوات خواهد شد.كودكى كه آزادى مطلق داشته باشد، حق دخالت و نظارت پدر و مادر را ضايع خواهد كرد، آنچه را كه او به نفع خود تشخيص دهد، عمل مى‏كند و اين امر بتدريج سبب مى‏شود كه او از برخورد با واقعيتهاى زندگى خوددارى نمايد و پا را از گليم خود درازتر كند. «1»
ناگفته نماند كه كودك بايد در سايه برخورد منطقى و رفتار حساب شده پدر و مادر به رعايت ضوابط در محيط خانواده عادت كند و با واگذارى مسؤوليت به تناسب رشد، سن و سال، جنس، درك و فهم، قدرت جسمانى و ظرفيت روحى به انجام كارهاى قانونمند تشويق گردد. علاوه بر آن، رعايت حدود آزادى با رشد تدريجى كودك سازگار است، چون كودك با طبع آزاد خود ميل دارد، هر جا كه مى‏خواهد برود و هر چه را كه مى‏بيند بردارد و هر چيزى را كه مايل است بخورد و از مزاحمت مربّى داناى خود خشمگين مى‏گردد. ولى وقتى از بلندى پرت مى‏شود و آسيب مى‏بيند، وقتى دست به آتش مى‏زند و مى‏سوزد، وقتى خود را به آب مى‏افكند و نفسش قطع مى‏شود، وقتى كه بر اثر غذاى نامناسب دچار بيمارى شده و از درد و تب اظهار ناراحتى مى‏كند، مى‏فهمد آن طورى كه مايل است آزاد نيست و نمى‏تواند به همه خواسته‏هاى خود جامه عمل بپوشاند. او به هر نسبتى كه رشد مى‏كند و فهمش افزايش مى‏يابد به محدوديت خود بيشتر پى مى‏برد. «2»از نظر تعاليم دينى، كودك بايد از بردگيها و قيدهاى بى‏حساب آزاد باشد، كسى از او توقع نامشروع نداشته باشد، خود را ارباب و صاحب اختيار او نداند و در راه پيشروى او به سوى خواسته‏هاى بحق كودكانه‏اش، مانعى ايجاد نكند. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله براى نفى‏مقررات و محدوديتهاى بى‏مورد در دوران طفوليت و برخوردارى كودكان از آزادى فرمود: «الْوَلَدُ سَيِّدٌ سَبْعَ سِنينَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنينَ وَ وَزيرٌ سَبْعَ سِنينَ» «1»كودك هفت سال اول فرمانده، هفت سال دوم فرمانبردار و هفت سال سوم مشاور و ياور پدر و مادر ا ست.

ب- شرايط و موانع آزادى كودك‏
آزادى كودك بايد به تناسب محيط زندگى، روحيه و مصلحت فردى و خانوادگى او باشد. از اين رو، پدر و مادر در آزاد گذاشتن كودك بايد حدّ وسط از افراط و تفريط را ملاحظه كنند و شرايط زير را در نظر بگيرند:
1- آزادى در زمينه غرايز، شهوات، تمايلات نفسانى، مشروط و مقيد باشد.
2- اعطاى آزادى به ميزان لياقت و ظرفيت كودك باشد.
3- ارضاى خواسته‏ها با استفاده از آزادى تحت كنترل و نظارت پدر و مادر باشد.
4- تناسب سنّ، جنس، درك، استعداد كودك در اعطاى آزادى بايد مورد نظر باشد.
5- تشخيص عقلانى كودك در زمينه رفع نياز فردى او، حدّى براى آزادى او خواهد بود.
6- آزادى كودك بايد در شرايط و امكاناتى صورت گيرد كه او را نيرومندتر، در برابر امور مقاومتر و در تصميم‏گيريها و به كار بردن تصميمات موفقتر سازد.
با تلاش در تأمين آزادى كودك، بايد كوشش نمود كه موانع آزادى و كارهايى كه باعث سلب آزادى او مى‏گردد، برطرف شود. برخى از موانع آزادى مشروع و متناسب كودك بدين شرح است:
1- افراط در محبّت كه زمينه را براى وابستگى شديد و اسارت كودك فراهم مى‏آورد.
2- اسير تمايلات و خواسته‏ها شدن بگونه‏اى كه هر چه دلش خواست عمل كند. اين كار، در مراحل بعدى موجبات گناه را فراهم مى‏آورد.
3- سوء استفاده از آزاديهاى اعطايى و بهره‏مندى غلط و نادرست از آن، كه مانعى براى دستيابى به آزاديهاى بعدى است.
4- عدم رعايت ضوابط و مقررات و مسائل انضباطى در خانه و نافرمانى از آنچه كه بايد اطاعت كند.
5- تباهى و فساد و بى‏توجّهى به ضوابط اخلاقى.
6- جهل و نادانى نسبت به كيفيت مصرف آزاديهاى اعطايى. «1»
امور ياد شده و موارد ديگر، مانع آزادى هستند و پدر و مادر با مشاهده هر يك از موارد مزبور بايد بر دامنه آزادى كودك گرهى بزنند و او را دوباره بر سر مرز آورند تا با رعايت حدود آزادى و كيفيت كاربرد آن، شخصيت كودك و رشد و بالندگى او تأمين شود.