1- ازدواج‏
مسأله ازدواج و انتخاب جفت، يكى از امور لازم در زندگى جانداران، از جمله گياهان و جانوران است. خلقت موجودات زنده بگونه‏اى است كه هر كدام آنها، آگاهانه يا ناخودآگاه به انتخاب جفت پرداخته، براى بقاى نسل و توليد و تكثير نوع اقدام مى‏كنند و يا هدايت و رهبرى مى‏شوند.براساس تعاليم قرآنى- كه در تحقيقات علمى دانشمندان نيز به اثبات رسيده است- آفريدگار جهان، همه موجودات عالم مادّه را جفت آفريده است: «وَ مِنْ كُلِّ شَىْ‏ءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» «1»و از هر چيز جفتى آفريديم، شايد متذكّر شويد!قرآن، درباره جفت‏آفرينى گياهان فرمود: «اوَ لَمْ يَرَوْا الَى الْأَرْضِ كَمْ انْبَتْنا فيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَريمٍ» «2»آيا آنان به زمين نگاه نكردند كه چقدر از انواع گياهان، جفتِ پر ارزش در آن رويانديم؟!علاوه بر آيات مذكور، آياتى ديگر بر آفرينش جفت‏گونه حيوانات و انسان دلالت دارند، مانند: «جَعَلَ لَكُمْ مِنْ انْفُسِكُمْ ازْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ ازْواجاً ...» «1»از جنس شما، همسرانى براى شما قرار داد و جفتهايى از چهارپايان آفريد.
جفت‏آفرينى جانداران و وجود غريزه جنسى در آنها، وسيله‏اى جهت محفوظ ماندن نسل جاندار به شمار مى‏رود. دستِ آفرينش ميان زن و مرد، گرايش و كششى طبيعى نسبت به يكديگر قرار داده تا آنها به زندگى مشترك روى آورند و ميل جنسى را همچون ساير اميال و غرايز، بطور صحيح ارضا نموده، هسته اصلى خانواده را تشكيل دهند.از اين رو، با پيدايش انسانهاى نخستين در كره زمين، ازدواج و مراسم خاص مربوط به آن شكل گرفت. براساس گفته صاحبان اديان، نخستين ازدواج بين آدم و حوا- اوّلين مرد و زنِ نسل بشر كنونى- به وقوع پيوست و سپس در سايه ازدواجِ فرزندان آنها، نسل انسان تكثير يافت.در اين باره روايت زير از امام صادق عليه السلام نقل شده است:پس از آنكه خداوند، حوّا را خلق نمود، آدم عرض كرد:
- پروردگارا! اين پديده نيكو (حوّا) چيست كه دوست دارم در كنارش باشم و به او بنگرم؟
- اى آدم! اين كنيز من حوّاست. آيا مى‏خواهى مأنوس، همراه، همزبان و مطيع فرمان تو باشد؟
- پروردگارا، بلى، من در ازاىِ اين نعمت همواره به شكر و سپاس تو خواهم پرداخت.
- او را از من خواستگارى كن؛ زيرا وى كنيز من و برآورنده نياز جنسى توست و شايستگى همسرى تو را دارد.
- من او را از تو خواستگارى مى‏كنم، در اين مورد به چه رضايت مى‏دهى؟ (چه مَهرى بر او تعيين مى‏كنى؟)
- رضايت و خشنودى من به اين است كه برنامه‏هاى دين و آيينم را به او بياموزى.
- پروردگارا! اگر تو چنين خواسته باشى، من نيز آن را مى‏پذيرم.
- اين خواست و اراده من است. حوّا را به ازدواج تو درآوردم، پس او را در بر بگير. «2»