1- راستگويى
راستگويى از صفات پسنديدهاى است كه لازمه حيات راستين و شرافتمندانه است.
شخص راستگو نزد همه عزيز، محترم و داراى شرافت و بزرگوارى است و دروغگو نزد ديگران بدنام، بىآبرو و بىارزش است. امير مؤمنان عليه السلام مىفرمايد:
«الصَّادِقُ عَلى شَفا مَنْجاةٍ وَ كَرامَةٍ وَالْكاذِبُ عَلى شَرَفِ مَهْواةٍ وَ مَهانَةٍ» «3»
راستگو در شرف نجات و بزرگوارى و دروغگو در پرتگاه هلاكت و خوارى است.
دروغگو نه تنها خود را نزد ديگران ضايع و بىآبرو مىكند، بلكه به ايمان خود نيز
لطمه مىزند.
امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
«إِنَّ الْكِذْبَ هُوَ خَرابُ الْايْمانِ» «1»
دروغگويى همان خرابى ايمان است.
كودك در نخستين روزهايى كه لب به سخن مىگشايد، چيزى جز راست نمىگويد، بطورى كه راستگويى او ضربالمثل شده، مىگويند: «سخن راست را بايد از كودك شنيد.» منشأ اين راستگويى، فطرت پاك و بىآلايش اوست. بنابراين، پدر و مادر بايد مواظب باشند كه خود يا ديگران به او دروغ ياد ندهند.
پدر و مادر بايد محيط خانواده را بر اساس راستى و درستى بنا كنند و عواملى را كه باعث دروغگويى كودك مىشود، از بين ببرند. از جمله اين عوامل، ترس شديد از مجازات است؛ كودك براى فرار از مجازات شديد پدر و مادر كه تاب تحمّل آن را ندارد، متوسّل به دروغ مىشود. از اين رو، تنبيه كودك نبايد بگونهاى باشد كه موجب ترس بيش از حدّ او گردد.
عامل ديگرى كه كودك را به سوى دروغگويى سوق مىدهد، توقّعات بيش از حدّ پدر و مادر است كه موجب مىشود كودك براى در امان ماندن از سرزنشهاى آنها به دروغ پناهنده شود. از جمله اين توقّعات، انتظار پدر و مادر از كودك براى به دست آوردن نمره ممتاز است، بدون اينكه به موقعيت درسى و ظرفيت فكرى او توجّه داشته باشند.
مهمترين عامل راستگويى كودك اين است كه پدر و مادر، الگوى راستگويى باشند.
اگر كودك احساس كند كه آنها دروغ مىگويند، زشتى دروغ در نظر او از بين رفته و به آن مبتلا خواهد شد.
|