مفهوم‏شناسى اخلاق‏
واژه «اخلاق» جمع «خُلق» و به معناى خويها، سرشت و سجيّه است. در كتابهاى لغت، واژه «خُلق» با واژه «خَلق» هم ريشه دانسته شده است؛ «خُلق» يعنى صورت باطنى انسان و «خَلق» يعنى شكل و صورت ظاهرى انسان. هر يك از اين دو، صورتى زيبا يا زشت دارند كه يكى به چشم سر ديده مى‏شود و ديگرى به ديده بصيرت.رايج‏ترين معناى اصطلاحى «اخلاق» در ميان دانشمندان اسلامى عبارت است از: صفات و ويژگيهاى پايدار در نفس كه موجب مى‏شوند كارهايى متناسب با آن صفات، به طور خود جوش‏ و بدون نياز به تفكر و تأمل، از انسان صادر شود. «1»
مرحوم نراقى در تعريف اخلاق مى‏گويد:
اخلاق، ملكه‏اى نفسانى است كه موجب مى‏شود كارها به آسانى و بدون نياز به تفكر و انديشه از انسان صادر شود. «2»
اگر اين ملكه و حالت نفسانى به گونه‏اى باشد كه كارهاى زيبا و پسنديده از آن صادر شود، آن را «اخلاق خوب» نامند و اگر افعال زشت و ناپسند از آن صادر گردد، آن را «اخلاق بد» گويند.از اين رو، اخلاق به خوب و بد يا فضايل و رذايل تقسيم مى‏شود. فضايل اخلاقى، ويژگيهاى اخلاقى پسنديده همه انسانها هستند و رذايل براى همگان ناپسند شمرده مى‏شوند.