5. وجدان پزشكى‏
خداوند متعال، در آدمى گوهرى گرانبها به وديعت نهاده كه از آن به «وجدان، فطرت و نفس لوّامه» تعبير مى‏شود. در قرآن و روايات نيز- به صراحت يا اشاره- از چنين نيرويى ياد شده است؛ قرآن كريم در آيه «... وَلا اقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ.» (قيامت: 2) وجدان را به بزرگى ستوده و به آن سوگند خورده است.در روايات متعدد، از وجدان آدمى به عنوان ميزان و مقياس در روابط اجتماعى ياد شده است؛ از جمله رسول خدا (ص) در پاسخ مردى كه از آن حضرت تقاضا كرد چيزى به او بياموزد، فرمود:
آن‏چه را دوست دارى مردم با تو رفتار كنند تو درباره آنان رفتار كن و آن‏چه را دوست ندارى با تو رفتار كنند، آن را درباره مردم به كار نگير. «1»
امام على (ع) به امام حسن مجتبى (ع) فرمود:
فرزندم! [وجدان‏] خويشتن را ميان خود و ديگران ميزان قرار ده! پس آن‏چه را كه براى خود دوست مى‏دارى براى ديگران دوست بدار و آن‏چه را كه براى خود نمى‏پسندى بر ديگران نيز نپسند. «2»
وجدان، همان نفس، قواى باطنى، نيرو يا حسى پنهان در باطن انسان است كه باعث آگاهى او مى‏گردد و خوبى و بدى رفتارها به وسيله آن درك مى‏شود و مورد قضاوت قرار مى‏گيرد. «3»
وجدان، عاملى تعيين كننده در رفتار آدمى در عرصه‏هاى مختلف زندگى شمرده مى‏شود.براى مثال، وجدان در عرصه پزشكى، عاملى است كه سبب مى‏شود پزشك خويشتن را در برابر وظيفه‏اى كه بر عهده گرفته مسئول شمارد و آن را به نيكوترين وجه انجام دهد و در آن سستى و سهل‏انگارى روا ندارد؛ از زمان دانشجويى تا زمانى كه به طور رسمى آغاز به كار مى‏كند و پس از آن، براى طبابت سنگ تمام بگذارد، خوب درس بخواند، اطلاعات پزشكى‏اش را افزايش دهد و مهارت لازم را كسب كند، همراه آموزش به تهذيب نفس بپردازد، تقواى الهى پيشه كند، روحيه خيرخواهى را در خود تقويت كند و در ميدان عمل و درمان بيماران بسيار جدّى و كوشا باشد؛ به گونه‏اى كه در پيشگاه الهى اظهار ندامت نكند و در دادگاه وجدان الهى خويش معذّب نباشد.
رسول خدا (ص) به ابن مسعود فرمود:
پسر مسعود، اعمال صالح و كارهاى نيك را فراوان انجام بده؛ چون [در قيامت‏] نيكوكار و بدكار هر دو پشيمان مى‏شوند؛ نيكوكار مى‏گويد: اى كاش بسيار كار خوب كرده بودم و بدكار مى‏گويد: كوتاهى و تقصير كردم. گواه اين مطلب، سخن خداوند است كه فرمود: «وَلا اقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ». «1»
براساس اين حديث، نفس لوّامه‏اى كه اظهار ندامت مى‏كند، وجدان بيدار الهى است كه در نهاد انسان وجود دارد. عمل صالح، ميدان وسيعى دارد كه پزشكى از آن جمله است، پزشك بايد در اين ميدان به گونه‏اى عمل كند كه وقتى كارش را محك مى‏زند بتواند بگويد واقعاً آن‏چه در توانم بود انجام دادم و بهتر از آن ممكن و مقدور نبود. پزشك بايد در پيشگاه خداوند و وجدان خويش اظهار رضايت و آرامش كند.
ارزشهاى دينى، فرهنگى و شخصى پزشك از عوامل مؤثر بر وجدان پزشكى هستند. هر چه ارزشهاى حاكم، بر اصول عقيدتى، اخلاقى و معنوى مستحكم‏ترى استوار باشند جلوه‏هاى ارزشمندترى از وجدان پزشكى بروز خواهد كرد و گاه آثارى ماندگار و حماسه‏اى جاويد در تاريخ پزشكى را از خود به يادگار خواهد گذاشت.برخى از مهم‏ترين جلوه‏هاى وجدان پزشكى عبارت است از:
الف. مساوات: پزشك مؤمن و با وجدان، بين بيمار غنى و فقير فرق نمى‏گذارد. در اسلام، كسى كه به غنى احترام مى‏گذارد و براى او از جهت ثروتش امتيازى قرار مى‏دهد، نكوهش شده است. پزشك حق ندارد بيمارانى را كه وضعيت مالى خوبى ندارند درمان نكند يا آنها را با برخوردهاى غير اخلاقى تحقير كند، امام على (ع) مى‏فرمايد:
لا تُحَقِّروا ضُعَفاءَ اخْوانِكُمْ، فَانَّهُ مَنِ احْتَقَرَ مُؤْمِناً لَمْ يَجْمَعِ اللَّهُ بَينَهُما فِى الْجَنَّةِ الّا انْ يَتُوبَ «1»
برادران تهيدست خود را تحقير نكنيد؛ زيرا هر كس مؤمنى را حقير شمارد، خداوند بزرگ ميان آن دو در بهشت جمع نكند، مگر اين‏كه توبه كند.
امام رضا (ع) مى‏فرمايد:
مَنْ لَقِىَ فَقيراً مُسْلِماً فَسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلَى الْغَنِىِّ، لَقِىَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَهُوَ عَلَيْهِ غَضْبانُ «2»
هر كس با مسلمانى تهيدست روبه‏رو شود و به او سلامى متفاوت با سلام به ثروتمند كند، روز قيامت خداوند را در حالى ملاقات مى‏كند كه از او در خشم است.پزشكان نه تنها وظيفه دارند ميان بيماران دارا و ندار فرقى نگذارند، بلكه موظفند همه بيماران خود را- از هر قوم و قبيله و نژادى- به يك چشم بنگرند و در درمان و ارائه خدمات به بيماران، برابرى را رعايت كنند.
ب. سرعت در درمان: پزشك مؤمن و با وجدان، هنگام مراجعه بيمار به او، بدون فوت وقت، به درمان او مى‏پردازد. او رسيدگى به بيماران و درمان آنان را از مصاديق كار خير مى‏داند كه قرآن كريم در آيه «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ ...» «3» (بقره: 148) به آن فرمان داده است و آيه «اولئِكَ يُسارِعُونَ فِى الْخَيراتِ وَهُمْ لَها سابِقُونَ» «4» (مؤمنون: 61) شتاب كنندگان به آن را ستوده است.
رسول خدا (ص) مى‏فرمايد:
انَّ اللَّهَ يُحِبُّ مِنَ الْخَيْرِ ما يُعَجَّلُ «5»
خداوند كار نيكى را كه در آن شتاب شود، دوست مى‏دارد.
پزشك حق ندارد به علت پرداخت نشدن ويزيت يا كم بودن اجرت، بيمار را با درد و رنجى كه دارد، رها سازد و او را مداوا نكند؛ چون او در برابر بيمار مسئوليت دارد. تسريع در درمان، واجبى اخلاقى و انسانى است كه با عواطف و سجاياى انسانى آميختگى كامل دارد.
ج. اهتمام به تشخيص بيمارى: از ديگر جلوه‏هاى وجدان پزشكى، اهميت دادن به تشخيص‏ بيمارى است. متأسفانه گاه به دليل تشخيص نادرست طبيب و تجويز داروى نامناسب، بيمارى شدّت مى‏گيرد يا بيمار جانش را از دست مى‏دهد.پزشك بايد همه توان خود را براى تشخيص بيمارى به كار گيرد و پيش از تشخيص آن، دارو تجويز نكند و اگر فرصت لازم براى تشخيص ندارد، يا خسته است يا به هر دليل ديگر، آمادگى لازم براى اظهار نظر ندارد، از معاينه بيمار و دادن دارو، به طور جدّى خوددارى كند.
در احاديث اسلامى بر اهميت دادن پزشك به تشخيص بيمارى تأكيد شده است. رسول خدا (ص) به يكى از پزشكان معاصر خود فرمود:
لا تُداوِ احَداً حَتَّى تَعْرِفَ داءَهُ «1»
هيچ كس را درمان نكن؛ مگر آن‏گاه كه بيمارى‏اش را بشناسى.
امام سجاد (ع) مى‏فرمايد:
مَنْ لَمْ يُعْرَفْ داؤُهُ، افْسَدَهُ دَواؤُهُ «2»
كسى كه بيمارى‏اش تشخيص داده نشود، دارويش او را تباه مى‏كند.
تشخيص درست بيمارى به دو چيز وابسته است:
1. شرح حال‏گيرى: پزشك بايد با دقت سؤالاتى از بيمار بپرسد و از مجموعه پاسخهاى بيمار و يافته‏هاى بالينى، سرنخ بيمارى را كشف كند. اين كار را در پزشكى، «شرح حال‏گيرى» مى‏نامند. گرفتن شرح حال يعنى اخذ و ثبت مجموعه‏اى از اطلاعات درباره بيمارى كنونى و بيماريهاى قبلى بيمار يا هر گونه اطلاعات در ارتباط با آنها.
گرفتن شرح حال در برخى موارد، دشوار است. براى مثال، براى يافتن علت تب در بيمارى كه هيچ يافته بالينى مهمى ندارد، پزشك بايد دامنه وسيعى از سؤالات هدف‏مند را مطرح كند؛ امّا قبل از پرداختن به نحوه شرح حال‏گيرى بايد اين نكته مهم را متذكر شد كه برقرارى رابطه گرم و صميمى با بيمار و جلب اعتماد وى، رمز موفقيت در گرفتن يك شرح حال خوب است.
پزشك در ابتداى شرح حال‏گيرى، علت اصلى مراجعه بيمار و سپس سئوالاتى در مورد بيمارى كنونى از او مى‏پرسد و در پايان اين پرسش و پاسخ در مى‏يابد كه در معاينات بالينى خود روى چه قسمتى از بدن وقت بيشترى صرف كند يا كدام آزمايش يا اقدام تشخيصى را درخواست كند. بديهى است كه صداقت بيمار در بيان مشكلاتش و عدم كتمان هر مطلبى در مورد بيمارى‏اش، مى‏تواند كمكى بزرگ به پزشك و در نهايت به خود وى كند. «1»
2. دقت در معاينه: پزشك؛ بعد از خوب گوش دادن به حرفهاى بيمار، بايد با حوصله بسيار، او را معاينه كند. اين عمل بايد با دقت و ظرافت خاص و به طور كامل انجام گيرد.
د. رعايت ضرورت در تجويز دارو: با توجه به اين‏كه مصرف دارو در غير حال ضرورت، براى سلامتى انسان ضرر دارد، شايسته است پزشك پس از معاينه بيمار، اگر تشخيص داد بيمارى جزئى است و نيازى به دارو ندارد، دارو تجويز نكند و در صورت نياز به دارو، بيش از اندازه لازم دارو تجويز نكند. «2»
ه. بيان منافع داروها: پيغمبر اكرم (ص) و امامان معصوم (ع) منافع داروهاى تجويزى را براى مراجعان ذكر مى‏كردند. «3» اين‏كار، جلوه‏اى ديگر از وجدان پزشكى است و در جلب اعتماد بيمار نسبت به پزشك بسيار مؤثر است. پزشك بايد لا اقل به طور مختصر درباره داروى تجويز شده و منافع يا ضررهاى جانبى آن براى بيمار توضيح دهد.
و: ارجاع بيمار به متخصص: پزشك برخوردار از وجدان پزشكى در مورد بيماريهايى كه تخصص ندارد، به ناتوانى خود اعتراف مى‏كند و در اين‏گونه موارد، بيمار را به پزشك متخصص ارجاع مى‏دهد؛ چون وارد شدن پزشك در حوزه‏اى كه تخصص ندارد و اظهار نظر كردن در آن، سبب گمراه ساختن و چه بسا هلاكت بيمار مى‏شود. امام على (ع) مى‏فرمايد:
مَنْ تَرَكَ قَوْلَ «لا ادْرى‏» اصيبَتْ مَقاتِلُهُ «4» هر كه از گفتن «نمى‏دانم» لب فرو بندد، به گردابهاى نابودى فرو افتد.