ج. ارتباط پزشك با بيمار
مسئوليتپذيرى در برابر بيماران، خوشرفتارى، خيرخواهى، رحم و مهربانى به بيماران فقير، حفظ اسرار بيماران و اجتناب از حرصورزى در كسب ثروت، از بايستههاى اخلاقى روابط پزشك و بيمار شمرده مىشوند كه بسيارى از اينگونه امور در سوگندنامههاى پزشكى به بهترين وجه بيان شده است.اين بايستهها از اصول روابط پزشك و بيمار است و تابع زمان و مكانى خاص نيست، بلكه روابط پزشك و بيمار در هر عصر و زمانى بايد بر اين اصول استوار باشد.با توجه به اينكه موارد بسيارى از اصول اخلاقى در فصل مربوط به «اخلاق در درمان» مورد بحث قرار خواهد گرفت، در اينجا به ذكر چند مورد از آنها بسنده مىكنيم:
1. مسئوليتپذيرى: از مهمترين و اصلىترين بايستههاى اخلاقى در روابط پزشك و بيمار، حسّ مسئوليتپذيرى است؛ زيرا همين احساس است كه پزشك را به رعايت وظايف اخلاقى، قانونى و شرعى خود در مورد درمان بيمار وا مىدارد.
منظور از مسئوليتپذيرى، موظف بودن به انجام كارى و مؤاخذه و بازخواست از آن است؛ پزشك بايد خود را در پيشگاه خدا و در برابر وجدان خود مسئول بداند و در رسيدگى و درمان بيماران چيزى را فرو نگذارد. اين حس مسئوليتپذيرى نسبت به بيماران، نمودى از تقواى پزشكى است. امام على (ع) مىفرمايد:
هر كس طبابت مىكند بايد تقواى الهى را پيشه خود سازد ... و [در تشخيص و درمان بيماران] كوشش كند. «1»
امام صادق (ع) از قول حضرت مسيح (ع) درباره مسئوليت پزشك مىفرمايد:
هر كس به درمان مجروحى اقدام نكند در واقع شريك جرم كسى است كه او را مجروح كرده است؛ چون ضربه زننده، تباهى مجروح را خواسته و نفر دوم با رها كردن درمان و بهبودى مجروح، در واقع به تباهى او كمك كرده است. «2» اين سخن، متكى بر منطق روشنى است كه نه تنها پيروان اسلام و مسيحيت، بلكه هيچ پزشك با وجدانى نمىتواند آن را انكار كند. «3»
بر پايه اين منطق، پزشك مسئوليت اخلاقى دارد و نمىتواند نسبت به بيمارانى كه به او مراجعه مىكنند، بىتوجه باشد يا از پذيرش و درمان آنان خوددارى ورزد؛ چون اين بىتوجهى و كوتاهى پزشك، به معناى سهيم بودن او در بيمارى يا هلاكت بيمار است. پزشك حق ندارد به هيچ بهانهاى از مسئوليت پذيرش و درمان بيمار شانه خالى كند.پزشك، افزون بر مسئوليت اخلاقى كه جنبه درونى و شخصى دارد و به واسطه آن، خود را در پيشگاه خداوند و وجدان خويش پاسخگو مىشمارد، نسبت به خطاهايى كه از روى عمد يا كوتاهى و سهلانگارى از او سر مىزند، مسئوليت دارد و در پارهاى موارد ضامن شمرده مىشود و موظف است خسارتهاى وارده بر بيمار را جبران كند. اين نوع از مسئوليت كه از آن به مسئوليت حقوقى و قانونى ياد مىشود در مباحث فقهى و حقوقى قابل طرح و بررسى است.2. مهربانى: پزشك بايد به بيماران محبت كند؛ چون باعث اميد بخشيدن به زندگى بيماران مىگردد. بهترين پزشكان مهربانترين آنان نسبت به بيماران هستند. خداوند متعال در حديثى قدسى مىفرمايد:
الْخَلْقُ عِيالى فَاحَبَّهُمْ الَىَّ الْطَفُهُمْ بِهِمْ وَاسْعاهُمْ فى حَوائِجِهِمْ «4»
مردم، خانواده من هستند. پس محبوبترين آنان نزد من كسى است كه نسبت به آنان مهربانتر و در [برآوردن] نيازمنديهايشان كوشاتر باشد. امام على (ع) با تبيين رابطه مشفقانه پزشك با بيمار، ديگران را به چنين رابطهاى در ميان خودشان سفارش مىكند:
كُنْ كَالطَّبيبِ الرَّفيقِ [الشَّفيقِ] الَّذى يَدَعُ الدَّواءَ بِحَيْثُ يَنْفَعُ «1»
همچون طبيبى رفيق [مهربان] باش؛ همان طبيبى كه بيمارش را با دوايى سودمند معالجه مىكند.
رابطه محبتآميز پزشك با بيمار در اميدبخشى و بهبودى بيمار تأثيرى نيكو دارد. امام خمينى قدس سره مىفرمايد:
چيزى كه بسيار اهميت دارد و براى پزشكان و پرستان و آنهايى كه تماس با مريضها و بيمارها و مجروحها دارند، اين است كه روح عطوفت در آنها باشد ... اين نكته را بايد در نظر داشته باشند كه عطوفت به آنها و اميد دادن به آنها و وعده سلامت به اذن اللَّه براى آنها، كمك مىكند به صحت آنها. «2» نيز به پزشكان و پرستاران مىفرمايد:
بايد مثل پدرى كه فرزندش را معالجه مىكند و مادرى كه اولادش را پرستارى مىكند، شما مريضها را مثل اولاد خودتان، مثل فرزندان خودتان بدانيد و آنها را با مهر و محبت پذيرايى كنيد و آنها را پرستارى كنيد. «3»
3. خيرخواهى: از ديگر بايستههاى اخلاق پزشكى در ارتباط با بيماران، «نُصح» است. نُصح يعنى خيرخواهى و مصلحتانديشى صادقانه و واقعبينانه نسبت به ديگران؛ در برابر غشّ و خدعه كه به معناى بدخواهى، فريب و خيانت است. راغب اصفهانى مىگويد: نصيحت، انتخاب كردار يا گفتارى است كه به صلاح رفيق و دوست انسان باشد. «4»
رسول خدا (ص) مىفرمايد:
يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ النَّصيحَةُ لَهُ فِى الْمَشْهَدِ وَالْمَغيبِ «5»
بر مؤمن واجب است كه در حضور و غياب، خيرخواه مؤمن ديگر باشد.
تقواى پزشكى ايجاب مىكند كه پزشك در صرف وقت براى تشخيص بيمارى، تجويز دارو و چگونگى درمان و طول آن، به چيزى جز سود بيمار نينديشد. امام على (ع) مىفرمايد:
هر كس طبابت را پيشه خود سازد بايد براى مردم خيرخواهى كند. «1»
امام صادق (ع) مىفرمايد:
عَلَيْكُمْ بِالنُّصْحِ للَّهِ فى خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ افْضَلَ مِنْهُ «2»
بر شما باد به خيرخواهى خلق خدا براى رضايت او؛ زيرا هرگز با عملى برتر از آن خدا را ملاقات نخواهيد كرد.
پزشك مؤمن و متعهد براى جلب منافع مادى، هرگز اقدامى به ضرر بيماران انجام نمىدهد.
پزشكى كه بيشتر به فكر ماديات است و همّ خود را به آن معطوف مىسازد، نمىتواند خيرخواه بيماران باشد و خوب انجام وظيفه نمايد. چنين طبيبى به عالمى مىماند كه براى دنياى خود تلاش مىكند و از خيرخواهى براى مردم بهرهاى ندارد. حضرت عيسى (ع) فرمود:
الدُّينارُ داءُ الدّينِ وَالْعالِمُ طَبيبُ الدّينِ، فَاذا رَأَيْتُمُ الطَّبيبَ يَجُرُّ الدَّاءَ الى نَفْسِهِ فَاتَّهِمُوهُ وَاعْلَمُوا انَّهُ غَيْرُ ناصِحٍ لَغَيْرِه. «3»
دينار [ماديات] درد دين است و عالم، طبيب دين. پس هرگاه ديديد طبيب درد را به سوى خويش مىكشاند او را متهم سازيد و بدانيد كه خيرخواه ديگران نيست.
4. عفّت: يكى از مصاديق مهم تقواى پزشكى، عفّت جنسى است. عفت، حالتى نفسانى است كه از غلبه شهوت جلوگيرى مىكند. «4» در روايات، از پاكدامنى به عنوان برترين عبادت ياد شده است. «5» امام على (ع) مىفرمايد:
مَا الُمجاهِدُ الشَّهيدُ عِنْدَاللَّهِ بِاعْظَمَ اجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَكادُ الْعَفيفُ انْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلائِكَةِ «6»
پاداش مجاهد شهيد در راه خدا بيشتر از كسى نيست كه مىتواند گناه كند، ولى بر اثر پاكدامنى از آن پرهيز مىكند. نزديك است كه انسان پاكدامن فرشتهاى از فرشتگان خدا باشد. پزشك با تقوا، نه تنها به خود اجازه سوء استفاده جنسى از بيمار را نمىدهد، بلكه حتى در نگاه كردن براى معاينه، حدود اسلامى را رعايت مىكند و هنگام نياز به نگاه كردن به بيمار براى تشخيص بيمارى، به اندازه ضرورت اكتفا مىكند.
اميرمؤمنان (ع) عفت را از ويژگيهاى پسنديده در اخلاق حرفهاى بر شمرده است:
الْحِرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَيْرٌ مِنَ الْغِنى مَعَ الْفُجُورِ «1»
حرفهاى كه با پاكدامنى همراه باشد، بهتر است از توانگرى با عصيان.
|