كار و تلاش براى كسب روزى‏

تشويق اسلام به كار
اسلام براى كار و فعّاليت، ارج فراوان قائل است وآن را ازجهت كمّى و كيفى ستوده است. رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏فرمايد:
«الْعِبادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ» «1»
عبادت، هفتاد جزء است، برترين آن به دست آوردن روزى حلال است.
در حديث ديگرى مى‏فرمايد:
«الْعِبادَةُ عَشَرَةُ اجْزاءٍ تِسْعَةُ اجْزاءٍ فِى طَلَبِ الْحَلالِ» «2»
عبادت، ده جزء است كه نه جزء آن به دست آوردن حلال مى‏باشد.
معلّى بن خنيس گويد:
در محضر امام صادق عليه‏السّلام بودم و ايشان احوال كسى را جويا شد.
پاسخ دادند: سخت نيازمند و درمانده است.
- اكنون چه مى‏كند؟
- درخانه مشغول عبادت است.
- خرج زندگى‏اش چگونه تأمين مى‏شود؟
- از سوى برخى از دوستانش.
- به خدا سوگند كسى كه مخارج زندگى او را مى دهد. از او عابدتر است. «1»
احترام ويژه براى كارگر
كارگر زحمتكش نيز در فرهنگ اسلام از ارج و منزلت ويژه‏اى برخوردار است و تلاش وكوشش او در راه استقلال و سازندگى ميهن اسلامى، همچون جهاد در راه خدا قلمداد شده است. حضرت صادق (ع) مى‏فرمايد:
«الْكادُّ عَلى عَيالِهِ كَالْمُجاهِدِ فِى سَبيلِ اللَّهِ» «2»
كسى‏كه‏باتلاش، در راه‏تامين هزينه خانواده‏اش مى‏كوشد مانند مجاهد درراه خداست.
راز اين نكته نيز روشن است و آن اينكه هيچ نظامى بدون پشتوانه كار و تلاش نيروهاى توليد كننده، قادر به ادامه حيات خود نيست.از سيره رسول خدا صلى‏الله عليه وآله نكته بسيار ظريف و بى نظيرى نسبت به كارگر مسلمان نقل شده كه حاكى از توجّه فراوان رهبر اسلام به اين قشر از جامعه است:
هنگامى كه آن حضرت از غزوه تبوك باز مى‏گشت، سعد انصارى به استقبال او شتافت و با دست خشن و پينه بسته‏اش با پيامبر (ص) مصافحه كرد.
پيامبر (ص) فرمود: «چرا دستت چنين است؟» عرض كرد: با بيل و طناب كار مى‏كنم و
هزينه زندگى همسر و فرزندانم را فراهم مى‏سازم. در اين هنگام، پيامبر (ص) دست پينه بسته اين كارگر باايمان را بوسيد وفرمود:
«هذِهِ يَدٌ لا تَمَسُّهَاالنَّارُ» «1» اين دستى است كه آتش دوزخ به آن نخواهد رسيد.
حضرت على عليه‏السّلام نيز مى‏فرمايد:
«انّى‏ لَأَرَى الرَّجُلَ فَيُعْجِبُنى‏ فَاقُولُ: أَلَهُ حِرْفَةٌ؟ فَانْ قالُوا لا، سَقَطَ مِنْ عَيْنى‏» «2»
من گاهى مردى را مى‏بينم كه مرا شگفت زده مى‏كند (از او خوشم مى‏آيد) و مى‏پرسم آيا شغلى هم دارد؟ اگر گفتند: نه، از چشمم مى‏افتد.
پيشوايان بزرگ اسلام نيز به منظور تعميم و توسعه كار و تعظيم مقام كارگر شخصاً و بادست خويش كار مى‏كردند.
يكى از دوستان امام موسى بن جعفر عليه‏السّلام او را مشغول كار در زمين كشاورزى خود ديد در حالى كه عرق كرده بود. تعجّب كرد وپرسيد چرا زحمت اين كار را به دوش ديگران نمى‏گذاريد؟ امام فرمود:
پيامبر و اميرمؤمنان و همه نياكان من با دست خويش كار مى‏كردند و اين برنامه همه پيامبران و رسولان و اوصياى آنها و همه بندگان صالح خداست. «3»از سوى ديگر، اسلام «پرخوابى» «كم كارى» و «بيكارى» را بشدت محكوم كرده و دستور داده است كه از دسترنج ديگران استفاده نكنيد. پيامبراكرم (ص) مى‏فرمايد:
«مَلْعُونٌ مَنْ الْقى كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ» «4»
كسى كه سنگينى زندگى خود را بر دوش مردم بيفكند، از رحمت خدا دور است.
امام صادق عليه‏السلام به يكى از دوستانش اخطار مى‏دهد كه:
«لاتَكْسَلْ عَنْ مَعيْشَتِكَ فَتَكُونَ كَلًّا عَلى غَيْرِكَ» «1»
درامر زندگى (طلب روزى) سستى مكن كه سربار ديگران شوى.
حضرت موسى بن جعفر عليه‏السّلام مى‏فرمايد:
«انَّ اللَّهَ تَعالى لَيُبْغِضُ الْعَبْدَالنَّوامَ، انَّ اللَّهَ لَيُبْغِضُ الْعَبْدَ الْفارِغَ» «2»
همانا خداوند، بنده پرخواب و بيكار را مبغوض مى‏دارد.
طلب روزى‏
«معناى رزق (روزى) روشن و واضح است و آنچه از موارد استعمال آن به دست مى‏آيد، اين است كه در معناى اين كلمه، نوعى بخشش وعطا هم خوابيده، مثلًا مى‏گويند پادشاه به لشكريان رزق مى‏دهد. كه اين جمله تنها شامل موادّ غذايى لشكر مى‏شود ...
اين معناى اصلى و لغوى كلمه بود، ولى بعدها درمعناى آن توسعه دادند وهر غذايى را كه به آدمى مى‏رسد، چه دهنده‏اش معلوم باشد و چه نباشد رزق خواندند ... سپس توسعه ديگرى در معناى آن داده و آن را شامل هر سودى كه به انسان رسد نموده‏اند هر چند كه غذا نباشد، و به اين اعتبار همه مزاياى زندگى اعمّ از مال و جاه و عشيره و ياوران و جمال، علم و غيره را رزق خواندند.» «3»اسلام‏به دست‏آوردن روزى رااز ضروريات زندگى‏دانسته ورهبرآن فرموده است:
«طَلَبُ‏الْحَلالِ‏فَريضَةٌ عَلى كُلِ‏مُسْلِمٍ وَمُسْلِمَةٍ» «4»
طلب حلال بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.
اسلام، علاوه بر پيشنهاد كارهايى چون زراعت، تجارت، صنعت وغيره، سحر خيزى، سفر وتحمّل زحمت و مشقّت در راه كسب روزى رانيز سفارش كرده است:
الف- سحر خيزى‏
امام صادق (ع) مى‏فرمايد:
«اذا ارادَ احَدُكُمْ حاجَةً فَلْيُبْكِرْ الَيْها وَلْيُسْرِعِ الْمَشْىَ الَيْها» «1»
هريك از شما كه نيازى دارد، صبح زود حركت كندو با سرعت به سراغ آن برود.
و نيز مى‏فرمايد:
«انى لَاحِبُّ انْ ارَى الرَّجُلَ مُتَحَرِّفاً فى‏ طَلَبِ الرِّزْقِ، انَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قالَ:
اللَّهُمَّ بارِكْ لِامَّتى‏ فِى بُكُورِها» «2»
من دوست دارم كه مرد براى كسب روزى خودبه اين سو وآن سو برود، پيامبر خدا (ص) فرمود: بار خدايا به صبحگاهان امّت من بركت عطاكن.
ب- سفر
يكى ازدستورات اسلام‏براى كسب روزى، سفرتجارى است. امام صادق (ع) مى‏فرمايد:
«انَّ اللَّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى لَيُحِبُّ الْاغْتِرابَ فِى طَلَبِ الرِّزْقِ» «3»
خداى تبارك و تعالى دورى از وطن براى كسب روزى را دوست دارد.
و در حديث ديگر مى‏فرمايد:
«انَّ عَلَى الْعاقِلِ انْ لا يَكُونَ ظاعِناً (اى مسافراً) الَّا فِى ثَلاثٍ: تَزَوُّدٍ لِمَعادٍ، اوْ مَرَمَّةٍ لِمَعاشٍ، اوْ لَذَّةٍ فِى غَيْرِ مُحَرَّمٍ» «4»
خردمند جز در سه مورد به سفر نمى‏رود: به دست آوردن توشه‏اى براى آخرت، يا تأمين زندگى، يا لذّتى مشروع.
قابل توجّه است كه مسافرت، علاوه بر سود مالى و فايده عقلى، ايجاد تنوّع و نشاط را به همراه دارد. «1»
ج- تحمّل مشقّت‏
ابوعمرو شيبانى مى‏گويد:
امام صادق (ع) را ديدم كه بيلى در دست وجامه خشنى در برداشت، و در مزرعه شخصى خود كار مى‏كرد وعرق مى‏ريخت. عرض كردم بيل را به من بدهيد تا كارشما را انجام دهم. فرمود:
دوست دارم كه مرد در راه به دست آوردن معاش، حرارت آفتاب را ببيند و رنج آن را تحمّل نمايد. «2»
امام باقر عليه‏السّلام مى‏فرمايد:
«كانَ اميرُالْمُؤْمِنينَ (ع) يَخْرُجُ فِى الْهاجِرَةِ فِى الْحاجَةِ قَدْ كَفاها يُريدُ انْ يَراهُ اللَّهُ يُتْعِبُ نَفْسَهُ فِى طَلَبِ الْحَلالِ» «3»
اميرمؤمنان عليه‏السلام در نيمروز گرم براى انجام كارهايى از منزل خارج مى‏شد درحالى كه ديگران بودند به جاى او آن كار را انجام دهند و قصدش اين بود كه خدا او را مشاهده كند كه در طلب حلال خود را به زحمت انداخته است.
تأثير كار برا خلاق‏
شغل هر فردى از يك طرف مجراى درآمد مالى و وسيله زندگى و از طرف ديگر سازنده شخصيّت اجتماعى و صفات اخلاقى اوست.
شغل هر انسانى روى شخصيّتش اثر عميق دارد و صفات اخلاقى وى بر اساس نيازمنديهاى آن شغل، ساخته مى‏شود. دراينجا به بيان تأثير كار براخلاق مى‏پردازيم:
الف- بى نيازى‏
اگر انگيزه كار و به دست آوردن مال، تأمين معاش و بى نيازى از ديگران باشد، آن كار، مقدّس و آن مال، ممدوح و صاحبش مورد احترام است.
روزى رسول اكرم صلى‏الله عليه‏وآله با اصحاب خود نشسته بودند. جوان توانا و نيرومندى را ديدند كه اوّل صبح به كار و كوشش، مشغول شده است. كسانى كه در محضر آن حضرت بودند، گفتند: اين جوان شايسته مدح و تمجيد بود اگر جوانى و نيرومندى خود را در راه خدا به كار مى‏انداخت. رسول خدا (ص) فرمود:
اين سخن رانگوييد اگر اين جوان براى معاش خود كار مى‏كند كه در زندگى محتاج ديگران نباشد و از مردم بى نياز گردد، با اين عمل در راه خدا قدم بر مى‏دارد .... «1»
عبدالأعلى مى‏گويد:
در يك روز بسيار گرم تابستان در يكى از جادّه‏هاى مدينه به امام صادق (ع) برخورد كردم گفتم: فدايت شوم، مقام شمانزد پروردگار و خويشاوندى شما با رسول خدا (ص) معيّن وبلند است و شما اين گونه براى خودتان فعّاليت و كوشش داريد آن هم در مانند چنين روز گرمى؟ فرمود:
«يا عَبْدَالْأَعْلى خَرَجْتُ فِى طَلَبِ الرِّزْقِ لِأَسْتَغْنِىَ بِهِ عَنْ مِثْلِكَ» «2»
اى عبدالاعلى! (بدان) براى كسب روزى ازمنزل خارج شدم تا از امثال تو بى نياز گردم.
ب- حفظ دين‏
انسان مى‏تواند با كار و تلاش، زندگى خود را تأمين نمايد و از فقر، كه منشأ بسيارى از رذايل اخلاقى است، رهايى يابد و با بهبود وضع اقتصادى، بسيارى از اعمال دينى خود را انجام دهد. امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد:
«لاتَدَعْ طَلَبَ الرِّزْقِ مِنْ حِلِّهِ، فَانَّهُ عَوْنٌ لَكَ عَلى دينِكَ» «1»
طلب رزق از راه حلال را ترك نكن، چون كمك خوبى براى دين توست.
تنبلى، كاهلى، فقر و بى چيزى نيز، مانع تكامل مادّى ومعنوى و باعث گرفتاريهاى اخلاقى مى‏شود. امام باقر عليه‏السّلام مى‏فرمايد:
«الْكَسَلُ يَضُرُّ بِالدّينِ وَالدُّنْيا» «2» تنبلى به دين و دنياى انسان، ضرر مى‏رساند.
ج- عزّت نفس‏
عزّت و شرافت هر فردى در گرو كار و تلاش اوست. زراره مى‏گويد:
مردى به حضور امام صادق (ع) آمد و عرض كرد: من با دستم نمى‏توانم كارى انجام دهم، ازعهده تجارت هم بر نمى‏آيم. ومحروم ونيازمندم. امام (ع) فرمود:
با سرت باربرى كن تا از مردم بى نياز باشى. «3»
امام رضا (ع) به مصادف مى‏فرمايد:
«اغْدُ الى عِزِّكَ، اعْنِى السُّوقَ» «4» بامداد به سوى عزّتت يعنى بازار بشتاب.
بنابراين كار و كوشش، كه خود ممدوح و پسنديده است، اثر مستقيم بر مسائل مادّى، روحيه واخلاق انسان دارد وهر چه كسب و كار، شريفتر وبا ارزشتر باشد، ارزش اخلاقى فرد را افزون مى‏كند.
آنچه در اين درس آمد، تنها براى يادآورى و اثبات مطلب بود و گرنه تحليل و بررسى آثار كار وتلاش براخلاق فردى يا اجتماعى، مجال بيشترى مى‏طلبد.