نقش درآمدهاى حرام در اخلاق‏

در مكتب اسلام، انسان يك موجود اصيل وچند بعدى است و نيازهاى اقتصادى، يكى از ابعاد وجود او را تشكيل مى‏دهد. درحقيقت اين نيازها مقدمه‏اى براى رسيدن به هدف بالاترى است. هدف، كمال يابى و رسيدن به درجه قرب الهى است.
كسى مى‏تواند به اين درجه برسد كه نيازهاى معنوى خود را بر آورد وقلبِ خود را به كرامتهاى اخلاقى آراسته كند تا با قلبى سليم، به جوار قدس الهى باريابد. «1»
دراسلام، مسائل اخلاقى از مسائل اقتصادى جدا نيست، وبسيارى از فعاليتهاى اقتصادى كه از ديدگاه مكاتب اقتصادى شرق و غرب مُجاز است، دراسلام ممنوع مى‏باشد. علت ممنوع بودن نيز داشتن مفسده فردى يا اجتماعى است، گرچه فلسفه آن را ما درك نكرده باشيم وچون مسائل اخلاقى در اين مكتب اصالت دارد، رسيدن به‏نيازهاى مادى نبايد، فضايل اخلاقى را به خطر اندازد.
در اين درس آثار درآمدهاى حرام دراخلاق را شرح مى‏دهيم ولى پيش از آن، شناخت اجمالى درآمدهاى حرام ضرورت دارد.
درآمدهاى حرام‏
ازنظراسلام، درآمدهاى اقتصادى به سه دسته تقسيم مى‏شود: حلال، حرام و مشكوك؛ درآمد حلال آن است كه از راههايى كه اسلام آنها را مجاز شمرده است به دست آيد، مثل: زراعت، تجارت، حرفه وصنعت، ارث، بخشش وغيره. درآمدهاى حرام آنهايى است كه اسلام بطور صريح آنها را حرام شمرده و پيروان خويش را ازآنها منع كرده است. و درآمدهاى مشكوك به آنهايى گفته مى‏شود كه مشروعيت يا ممنوعيت آن روشن نيست.
با توجه به سخن رسول خدا صلى الله عليه‏وآله كه فرمود:
«إِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمىً، وَ حِمَى اللَّهِ فِى الْارْضِ مَحارِمُهُ» «1»
هر پادشاهى قرقگاهى دارد، و قرقگاه خدا در زمين محرّمات اوست.
بايد گفت كارهاى حرام مانند منطقه ممنوعه‏اى است كه ورود به آن نافرمانى و شكستن قرق الهى محسوب مى‏شود، و در به دست آوردن روزى هم دادوستدهاى حرام، قرق ومرز است كه بايد محترم شمرده شود. درآمدى هم كه از راه دادوستدهاى حرام به دست مى‏آيد، نامشروع و غيرقابل مصرف است.
عنوان كلى اين بحث درمتون اسلامى «سُحْت» و مصرف آن «أَكْل سُحت» يعنى خوردن مال حرام است. مراد از خوردن مال حرام، مطلق است، خواه به مصرف خوردن‏وآشاميدن برسد، يا به مصرف لباس ومسكن وغيره، يا اينكه آن را تصرف كرده، مصرف نكند. به همه اين موارد عنوان «أكل سحت» يا «حرامخورى» داده مى‏شود.
نمونه‏هايى از درآمدهاى حرام دراسلام عبارتند از: درآمد حاصل از شراب، قمار، دزدى، كم فروشى، ربا، رشوه، فحشا، خيانت وغيره. همين طور همه كارهايى راكه موجب سود برخى وزيان برخى ديگر شود، حرام وگناه شمرده و براى آنها كيفر سخت وعده داده است.
در اينجااين سؤال پيش مى‏آيد كه: آيا درآمدهاى حرام همه در يك درجه‏اند يانه؟
در پاسخ بايد گفت: درآمدهاى حرام همه ازنظر اسلام خبيثند و باعث فساد اخلاق مى‏شوند. امّا در خباثت درجاتى دارند. بعضى، ازپليدى بيشتر واثرات كشنده‏ترى در از بين بردن فضيلتهاى انسانى برخوردارند و برخى كمتر؛ به طور مثال كم فروشى و رباخوارى هر دو از درآمدهاى حرام محسوب مى‏شود، ولى پليدى آنها يكسان نيست.
رباخوار از نظر قرآن كريم، حكم محارب با خدا را دارد. «1» و به تعبير امام باقر عليه‏السلام:
«أَخْبَثُ الْمَكاسِبِ كَسْبُ الرِّبا» «2» خبيث‏ترين درآمدها، درآمد ربااست.
ولى درباره كم فروشان به ترساندن و سرزنش آنان بسنده كرده و فرموده است:
«وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفين» «3» واى به حال كم فروشان.
خلاصه اينكه، درجه پليدى درآمدهاى حرام يكسان نيست، و شدّت وضعف دارد، ولى بطور كلى همه آنها در فضايل انسانى و اخلاقى نقش مخرّب دارند كه به توضيح آن مى‏پردازيم:
تأثير درآمدهاى حرام دراخلاق‏
تأثير ناهنجار درآمدهاى حرام بر اخلاق در دوجنبه اخلاق فردى و اجتماعى مطرح مى‏شود:
الف- فردى‏
كسب مال حرام و دورى نكردن از آن، باعث هلاكت انسان مى‏شود و بسيارى از افراد به سبب آلوده شدن به آن، از سعادت محروم مى‏شوند و توفيق رسيدن به درجات كمال را پيدا نمى‏كنند و در نتيجه به نكبتهاى دنيا و آخرت دچار مى‏شوند:
1- سياهى دل: خوراك پليد و حرام دل را سياه مى‏كند و دراثر آن، اميد خير درانسان از بين مى‏رود، به صورتى كه پند و اندرز در او اثرنمى‏كند و سخت‏ترين حادثه هاى دردناك، او را متأثّر نمى‏كند. چنانكه امام حسين عليه‏السلام به لشكريان ابن سعد فرمود:
«فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرامِ وَطُبِعَ عَلى قُلُوبِكُمْ ...» «1»
شكمهايتان از حرام پر شده و بردلهايتان مُهر خورده است (وديگر حق را نمى‏پذيريد).
2- لااباليگرى وعيّاشى: درآمدهاى حرام باعث عيّاشى مى‏شود براى اينكه هركه از راههاى نامشروع مالى به دست مى‏آورد، مقيّد به اصول انسانى هم نيست.
امام صادق عليه‏السلام دراين باره مى‏فرمايد:
«مَنْ جَمَعَ مالًا مِنْ مَهاوِشَ اذْهَبَهُ اللَّهُ فى‏ نَهابِرَ» «2»
هر كس مالى رااز راههاى نامشروع به دست آورد، خداوند آن را درراههاى نامشروع نابود مى‏كند.
3- تباهى عمر: امام صادق (ع) در اين باره مى‏فرمايد:
«مَنْ كَسَبَ مالًا مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ سُلِّطَ عَلَيْهِ الْبِناءُ وَالْماءُ وَالطّينُ» «1»
هر كس مالى را از راه نامشروع به دست آورد، ساختمان و آب و گل براو مسلّط مى‏شود.
يعنى به فكرش خطور مى‏كند كه ساختمان درست كند و دنياى خود را آباد سازد و مال و عمر خود را در آب و گل صرف كند و از سعادت اخروى غافل بماند.
4- پليدى نسل: اثر نامطلوب ديگر در آمد نامشروع درنسل حرامخوار ظاهر مى‏گردد. امام صادق (ع) دراين باره مى‏فرمايد:
«كَسْبُ الْحَرامِ يَبينُ فىِ الذُّريَّةِ» «2» (اثر) درآمد حرام در نسل (آدمى) آشكار مى‏شود.
5- خطر معنوى: درآمد حرام بركت ندارد و حال معنوى را ازانسان مى‏گيرد، بطورى كه عبادتش بى اثر مى‏شود و دعايش برآورده نمى‏شود. همچنين توفيق توبه پيدا نمى‏كند و همواره اضطراب درونى دارد، وچون تكيه گاه معنوى خود را ازدست داده است زندگيش دچار تزلزل مى‏شود. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود:
«الْعِبادَةُ مَعَ اكْلِ الْحَرامِ كَالْبِناءِ عَلَى الرَّمْلِ» «3»
عبادت پس از غذاى حرام مانند ساختمان ساختن بر رَمْل و شن است.
6- تباهى عمل: يكى از شرايط قبولى عمل، داشتن تقواست، و حرامخوارى با تقوا ناسازگار است. كسى كه درمسائل اقتصادى تقوا ندارد، وخرج زندگيش را از راههاى نامشروع به دست مى‏آورد، شرط قبولى عمل را از دست داده است وعملش نابود مى‏شود. پيامبراكرم صلى‏الله عليه وآله دراين باره فرمود:
«خداوند فرشته‏اى داردكه هر شب در بيت المقدس ندا مى‏دهد: هركس غذاى حرامى بخورد، خداونداعمال واجب و مستحب او را قبول نمى‏كند.» «4»
امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايد:
«مردى كه مالى حرام و نامشروع به دست آورد و با آن حج و عمره انجام دهد و يا صله رحم كند از او قبول نمى‏شود ....» «1»
7- عذاب اخروى: قرآن مجيد حرامخوارى را از صفات يهود شمرده، «2» و به حرامخواران وعده دوزخ داده و فرموده است:
«إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فى‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعيراً» «3»
آنان كه اموال يتيمان را به ستم مى‏خورند در حقيقت در شكم خود آتش فرو مى برند و بزودى درآتش فروزان خواهند افتاد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز مى‏فرمايد:
«خداوند عز وجل فرموده است: كسى كه اهميت ندهد از چه راهى درهم و دينار به دست آورد. روز قيامت اهميتى نخواهم داد كه از كدام در دوزخ واردش سازم.» «4»
تا اينجا نقش درآمدهاى حرام دراخلاق فردى انسان، مطرح بود، و روشن شد كه زمينه فساد اخلاق براى افراد حرامخوار بيشتر است. كسى كه دركسب روزى لاابالى است و به حدود الهى بى توجه است، تن به هر خيانتى مى‏دهد؛ دروغ مى‏گويد، حيله وتقلّب مى‏كند، روحيه طغيان وتكبّر دراو پيدا مى‏شود، رحم و مروّتش از بين مى‏رود و بالأخره فضيلتهاى اخلاقى دروجودش از بين مى‏رود. اين اثرات درنسل او هم ظاهر مى‏شود. از اين رو، قرآن كريم سفارش مى‏كند:
«فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إلى‏ طَعامِهِ» «1» انسان بايد به غذاى خود نگاه كند.
بنابر تفسيرى مى‏شود گفت كه منظور از نگاه كردن به مواد غذايى اين است كه وقتى سرسفره مى‏نشيند، بطور دقيق بنگرد كه آنها را از چه راهى تهيه كرده است؟ حلال يا حرام؟ مشروع يا نامشروع؟ يعنى طبق اين تفسير، قرآن ما را به جنبه‏هاى اخلاقى وتربيتى درآمدها آگاه مى‏كند. «2»
ب- اجتماعى‏
كسب مال حرام اصول اخلاق اجتماعى را از هم مى‏پاشد. بطورى كه حرامخوار براى به دست آوردن خرج زندگى، تن به هر ذلّتى مى‏دهد. نيت افراد تغيير مى‏كند و هر كس به فكر اين مى‏افتد كه چگونه جيب ديگران راخالى كند. روح برادرى و نوعدوستى از جامعه رخت بر مى‏بندد ودر نتيجه، اخلاق اجتماعى درجامعه به خطر مى‏افتد، چه اينكه تغيير سرنوشت اجتماع در گرو تغييراخلاق و رفتار مردم است.
بنابراين، درآمدهاى حرام يكى از عواملى است كه بررفتار واخلاق اجتماعى اثر نامطلوب دارد كه به بعضى ازآنهااشاره مى‏كنيم:
1- سلب امنيت اجتماعى: درآمدهاى حرام درجامعه، منشاء ايجاد كينه ودشمنى مى‏شود و صلح و صفا را از بين مى‏برد. اسلام نمى‏خواهد امنيت جامعه از بين برود، از اين رو، راههايى را كه امنيت اجتماعى را به خطر مى‏اندازند، ممنوع كرده است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد:
«چهار چيزاست كه به هر خانه‏اى وارد شود آن را خراب مى‏كند و با بركت نيز ترميم نمى‏شود: خيانت، دزدى، شراب خوارى و زنا» «3»
با توجه به اينكه خانواده يك واحد كوچكتر از اجتماع محسوب مى‏شود، خرابى آن به اجتماع سرايت مى‏كند. از اين رو، وقتى فضايل اخلاقى درخانواده‏ها از بين رفت نبايد از فساد جامعه و تخريب امنيت آن ايمن بود. امام رضا (ع) در بيان علّت تحريم سرقت فرمود:
«... اگر دزدى مباح و مشروع بود، اموال فاسد مى‏شد وقتل نفوس پديد مى‏آمد.
از اين رو، غصب وچپاول كه منجرّ به كشتار ونزاع و كشمكش وحسد مى‏شود حرام گرديد. ...» «1»
2- ركود اقتصادى ورواج بى بندوبارى: وقتى درجامعه كسب‏هاى حرام وجود داشته باشد، مردم دست از فعاليت و كار مفيد برمى‏دارند، و اين بيكارى باعث رواج گناه و بى بند وبارى درجامعه مى‏شود. بنابراين، امام رضا (ع) درعلت تحريم ربا مى‏فرمايد:
«اگر ربا حلال بود مردم تجارت را رها مى‏كردند.» «2»
3- از بين رفتن فضايل: در فلسفه تحريم ربا، تعبيرات مختلف است. يكى ازآنها اين است كه امام باقر (ع) فرمود:
«إِنَّما حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ الرِّبا لِئَلَّا يَذْهَبَ الْمَعْرُوفُ» «3»
خداوند عز وجل ربا را حرام كرده تا كارهاى معروف «نيك» از بين نرود.
همه فضايل اخلاقى معروف شمرده مى‏شود، ولى دو فضيلت اخلاقى است كه اين حديث بيشتر به آن عنايت دارد، وآن مواسات و بشر دوستى است كه قرض الحسنه، اين دو فضيلت را تقويت مى‏كند. اما رباخوارى به آن دو، ضربه مى‏زند. قرض الحسنه موجب محبت، حسن تفاهم، نشر عطوفت و الفت بين قلبهاست و روح اتحاد، برادرى و تعاون را درجامعه تقويت مى‏كند، اما ربا موجب كينه، دشمنى، اختلاف و سنگدلى‏است. و روح برادرى واتحاد را از بين مى‏برد.
4- هلاكت اجتماع: رواج معاملات نامشروع باعث مى‏شودنيّتها عوض شود.
هركس به فكر تقلّب وگول زدن ديگرى باشدتا از اين راه درآمدى تهيه كند، واين باعث از بين رفتن اجتماع مى‏گردد. پيامبراكرم (ص) دراين باره مى‏فرمايد:
«إِذا أَرادَاللَّهُ بِقَوْمٍ هَلاكاً ظَهَرَ فيهِمُ الرِّبا» «1»
اگر خداوند اراده كند ملتى راهلاك كند ربا ميان ايشان آشكار شود.
بنابراين، اگر درامر كسب روزى، حدود الهى رعايت نشود. نه تنها فرد را از انسانيت ساقط، و نسل انسانى را فاسد مى‏كند، بلكه اجتماع را به مخاطره مى‏اندازد و اصول اخلاق اجتماعى راجدا شود از هم مى‏پاشد. دراثر فروپاشى اصول اخلاقى، جامعه دچار هرج و مرج وبى بندوبارى مى‏شود.
اين درس را با سخنى هشدار دهنده از رسول اكرم (ص) به پايان مى‏بريم:
«إِنَّ أَخْوَفَ ما أَخافُ عَلى امَّتى‏ هذِهِ الْمَكاسِبَ الْحَرامَ ...» «2»
بيمناكترين چيزى كه برامت خود از آن مى‏ترسم اين درآمدهاى حرام است.