پرهيز از اسراف و تبذير

اسلام براى كنترل مصرف واستفاده صحيح از مواهب نظام آفرينش، قوانينى قرار داده‏است. يكى از آنها قانون «پرهيز ازاسراف و تبذير» است كه در اين درس آن را به بحث مى‏گذاريم.
معناى اسراف و تبذير
«اسراف» تجاوز از حدّ را مى‏گويند. در هر كارى كه باشد، گرچه در انفاق و صرف مال مشهورتر است. «1» و منظور از حدّ، حدّ وسط بين سخت گيرى و اسراف است كه اقتصاد و ميانه روى نام دارد.
مرحوم نراقى در اين باره مى‏نويسد:
مراد از حد وسطى كه تجاوز ازآن اسراف مى‏باشد، آن چيزى است كه در نظر عرف، متوسط ناميده مى‏شود، زيرا مرجع براى شناخت مفاهيم لغوى، مصاديق عرفى آنهااست ... وسط در نظر عرف، مصرف مال به اندازه احتياج و متناسب حال شخص مى‏باشد، و هر مصرفى كه اين گونه نباشد، اسراف است چه از اساس، صرف وخرج مال نباشد، بلكه تضييع و اتلاف باشد، وچه صرف مال باشد ولى مورد نياز ومناسب و لايق حال شخص نباشد. «1»
«تبذير» به معنى متفرق كردن با اسراف است، و در اصل از بذر افشانى گرفته شده و فرقى كه با آن دارد اين است كه افشاندن درآنجا به منظور استفاده و در اينجا به منظور افساد است. به همين جهت، در هر جا كه به منظور اصلاح باشد، تبذير گفته نمى‏شود، هر چند كه زياد باشد. «2» به عبارت ديگر «تبذير» يعنى ريخت وپاشهاى غير منطقى و ضايع كردن ناعاقلانه ثروت.
بنابراين، تبذير فراتر از اسراف است؛ به اين معنا كه هر تبذيرى، اسراف هم هست و برخى از اسرافها به تبذير مى‏انجامد. امام صادق عليه السلام فرمود:
«... أِنَّ الْبَّبْذيرَ مِنَ الْأِسْرافِ ...» «3»
همانا تبذير، نوعى اسراف است.
نكوهش اسراف و تبذير
چون اسراف، هماهنگى و نظم عرضه و تقاضا يا تهيه و توزيع رابه هم مى‏زند و سبب فساد اقتصادى مى‏گردد اسلام آن رامحكوم كرده است. قرآن كريم، ضمن سفارش به استفاده از نعمتهاى خدادادى، ازاسراف و زياده‏روى منع كرده، و كراهت خويش رااز آن ابراز داشته است:
«كُلُوا وَ اشْرَبوُا وَ لاتُسْرِفوُا انَّهُ لا يُحِّبُ الْمُسْرفينَ» «1»
بخوريد وبياشاميد، ولى اسراف نكنيد كه خدا اسرافكاران را دوست نمى‏دارد.
همين طور، پيروان خويش را از تبذير، برحذر داشته و مسرفين را برادر شيطان معرفى مى‏كند:
«وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذيراً أِنَّ الْمُبَذِرينَ كانوُا أِخْوانَ الشَّياطينَ» «2»
هيچ تبذير مكن كه تبذير كنندگان برادران شياطين هستند.
دامنه روايات نيز در نكوهش اسراف و تبذير، گسترده است كه تنها به يك روايت از امام على عليه السلام بسنده مى‏كنيم:
«أَلا وَ أِنَّ أِعْطاءَ الْمالِ فى‏ غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذيرٌ وَ اسْرافٌ وَ هُوَ يَرْفَعُ صاحِبِهُ فىِ الدُّنْيا وَ يَضَعُهُ فِى الْآخِرَةِ وَ يُكْرِمُهُ فىِ‏النَّاسِ وَ يُهينُهُ عِندَاللَّهِ» «3»
آگاه باشيد كه همانا صرف كردن مال در غير مورد استحقاق، تبذير و اسراف است واين عمل، انسان را در دنيا بلند مرتبه و در آخرت، پست و حقير، درنظر مردم گرامى و نزد خدا خوار خواهد كرد.
باچنين ديدگاهى كه اسلام نسبت به اسراف و تبذير دارد، روشن است كه بايد آن راممنوع و حرام بشمارد و مرتكب آن را به جزاى سخت تهديد نمايد.
گونه‏هاى اسراف‏
اسراف ممكن است در عقيده، جان، وقت، كردار، ثروت، خوردن، آشاميدن، حرف زدن و غيره، به صورت فردى يا دسته جمعى نمود پيدا كند كه هر نوع آن زيان‏آور و ممنوع است. در اينجا به بيان «اسراف در اموال» مى‏پردازيم:
اسراف درمال‏
اموال به خداوند تعلّق دارد كه به رسم امانت به بشر سپرده وبراى بهره‏بردارى صحيح از آنها دستوراتى داده است. شخصى به نام ابان بن تغلب مى‏گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود:
آيا گمان مى‏كنى، خدابه كسى كه ثروت عطا كرده، به خاطر احترام به او بوده، يا به كسى كه چيزى نداده به عنوان اهانت به او بوده است؟ نه، چنين نيست. مال، مال خداست وآن رابه عنوان امانت به شخصى مى‏سپارد واجازه داده كه بطور ميانه‏روى از آنها بخورد و بياشامد و لباس بپوشد و ازدواج كند وبر مركب سوار شود وزيادى آن مال را به فقرا داده و احتياجشان را رفع كند. پس هركس به اين دستور رفتار كند، آنچه را خورده وآشاميده و پوشيده و سوار شده وازدواج كرده، همه بر او حلال است واگر چنين نكرد تمام بر او حرام است. سپس آيه شريفه «وَلا تُسْرِفوُا انَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ» را تلاوت فرمود. «1»
ممكن است اسراف مال در دومورد شخصى و عمومى صورت گيرد:
1- شخصى: اموال شخصى هر كس گرچه ملك اوست وبرآن تسلّط دارد، ولى مجاز نيست هر طور كه دلش بخواهد آن را مصرف كند؛ از جمله آن رانابود كرده، يا با اسراف و تبذير، فاسدش نمايد. اسلام در اموال شخصى امر به پرهيز از اسراف و تبذير كرده و حسن تدبير را مايه خيرو سعادت مى‏داند. «حسن تدبير» در امور زندگى به اين است كه انسان در خوراك، پوشاك، مسكن، انفاق و غيره نه سخت گير باشدو نه از حد معمول، تجاوز نمايد.
على عليه السلام پس از مراجعت از جنگ جمل، آگاه شد كه يكى از يارانش به نام «علاءبن زياد» بيمار و درخانه خود بسترى است. امام به عيادت او رفت. وقتى چشم حضرت به خانه وسيع او افتاد فرمود:
تو خانه‏اى به اين وسعت در دنيا براى چه مى‏خواهى؟! در حالى كه در آخرت به آن نيازمندترى.
سپس فرمود:
آرى همين خانه وسيع مى‏تواند مايه وسعت خانه آخرت شود، زيرا مى‏توانى در اينجا مهمان نوازى كنى، وبه بستگان خود رسيدگى نمايى، وحقوق شرعى را بپردازى. در اين صورت به آخرت (نيكو) نيز دست خواهى يافت.
پس از اين نصيحت، علاء گفت:
اى اميرمؤمنان! من از دست برادرم، عاصم، شكايت دارم؛ عبايى به تن كرده واز زندگى دست كشيده است.
امام فرمود: او راحاضر كنيد. هنگامى كه عاصم آمد به او فرمود:
«ياعُدَوّ نَفْسِهِ لَقَدِاسْتَهامَ بِكَ الْخَبيثُ، أَما رَحِمْتَ اهْلَكَ وَ وَلَدَكَ؟ أَتَرَى اللَّهَ احَلَّ لَكَ الطَّيِباتِ وَ هُوَ يَكْرَهُ أَنْ تَأْخُذَها؟ ...» «1»
اى دشمنك خود! خبيث (شيطان) سرگردانت كرده، آيا به زن و فرزندت رحم نمى‏كنى؟
آيا مى‏پندارى خدايى كه چيزهاى پاكيزه را بر تو حلال كرده، بيزار است كه تو از آن بهره‏مند گردى؟
انفاق كردن به ديگران نيز بايد عاقلانه و در حد اعتدال باشد، اگر از حدّ، تجاوز كند چه بسا موجب واماندگى، تهيدستى، وارد شدن لطمه روحى وآبرويى گشته و مانع كار وفعاليت انسان گردد. قرآن كريم دراين باره مى‏فرمايد:
«وَلا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً أِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً» «2»
هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن (ترك انفاق و بخشش منما) وبيش از حد نيز آن را مگشا كه مورد سرزنش قرارگرفته و از كارفرومانى.
امام صادق عليه السلام درباره آيه «وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفوُا أِنَّهُ لايُحِّبُ الْمُسْرِفينَ» «3» فرمود:
«مردى انصارى «به نام ثابت بن قيس» زراعتى داشت؛ وقتى حاصلش به دست مى‏آمد، همه را صدقه مى‏داد، وبراى خود وعيالش چيزى باقى نمى‏گذاشت.
خداوند اين عمل را اسراف خواند.» «1»
2- عمومى: اسلام، حيف وميل واسراف در اموال عمومى وبيت‏المال را نيز مجاز نمى‏داند. فرمانروايان و بزرگان كشورها بايد كارى نكنند كه بلاى اسراف، گريبان اجتماع را بگيرد. خيانت به بيت‏المال، علاوه بر عواقب شوم معنوى، باعث فروپاشى نظام حكومت وايجاد هرج ومرج مى‏گردد. ازاين رو، سرپرستان بيت‏المال بايد امين و آگاه باشند و آن را در راه مصالح ملت، تعليم وتربيت، ارشاد جامعه، پيشرفت اقتصادى، آبادى وعمران سرزمينهاى اسلامى ورفاه عمومى به كارگيرند. رهبران الهى درانجام اين مسؤوليت بزرگ، بسيار كوشا ودقيق بودند. بطور مثال، اميرمؤمنان (ع) به كارگزاران خود مى‏نويسد:
«أَدِرقُّوا أَقْلامَكُمْ، وَ قارِبوُابَيْنَ سُطُورِكُمْ وَحْذِفُوا عَنّى‏ فُضُولَكُمْ، وَ اقْصُدوُا قَصْدَ الْمَعانى‏، وَ أِيَّاكُمْ وَ الْأِكْثارَ، فَانَّ أَمْوالَ الْمُسْلِمينَ لا تَحْتَمِلُ‏الْأِضْرارَ» «2»
قلمهاى خود را تيز كنيد، ونزديك به هم بنويسيدمطالب غير ضرورى را حذف كنيد، به معنا بپردازيد و از لفّاظى بپرهيزيد، زيرا اموال مسلمانان نبايد ضررببيند و حيف وميل گردد.
اين بخشنامه حكومت علوى است كه بايد در سطح مملكت اسلامى، الگوى همه دست اندركاران امور مالى و تداركاتى قرار گيرد تا خواه و ناخواه به اسراف در بيت المال دامن نزنند و نسبت به سرمايه مملكت، خيانت ناخواسته انجام ندهند تا چه رسد به ريخت وپاشهاى آشكار و اختلاس وغيره.
مرز اسراف‏
نظر به تنوّع مال و ثروت و گوناگونى راههاى مصرف، ميانه‏روى يا اسراف نيز به همان نسبت نمود پيدا كرده و در زمانها ومكانهاى مختلف، تغيير مى‏يابد. آنچه قدر مشترك ميان اقسام ثروت است و مرز ميانه روى و اسراف را تعيين مى‏كند، شش مورد است كه بطور مختصر بيان مى‏كنيم:
الف- اتلاف‏
اگر مصرف به اتلاف و تضييع، منجر شود اسراف است. امام صادق (ع) فرمود:
«... إِنَّمَا الْإِسْرافُ فيما اتْلِفَ الْمالُ ...» «1»
اسراف درجايى است كه مال، تلف شود.
ضايع كردن مال، هر چند كم باشد، اسراف است. از اين رو، دور انداختن هسته ميوه، درجايى كه قابل استفاده باشد، دور ريختن غذا و نان و لباس و غيره، كه قابل استفاده خود يا ديگرى است، زياده روى در مصرف آب، هنگام وضو گرفتن و مانند آن، اسراف است و در غير اين، اسراف محسوب نمى‏شود بطور مثال، درباره پوشاك، حديث داريم كه اگر لباس كار و خانه يكى باشد، اسراف است چون سبب مى‏شود لباس زود از بين برود ولى داشتن چندين لباس به خاطر حفظ ونگهدارى آنها مجاز و پسنديده است. «2»
ب- در ماندگى‏
درماندگى يكى ديگر از مرزهاى اسراف است. قرآن كريم، اين مرز را درباره انفاق بيان كرده، مى‏فرمايد:
«... وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً» «1»
(در هنگام انفاق) دستت را بيش از حدّ مگشا كه مورد سرزنش قرار گرفته و از كار فرومانى.
بذل و بخشش زياد، انسان را در مانده كرده و از فعاليت و ضروريات زندگى باز مى‏دارد. پس اگر انفاق، بذل، ايثار و غيره سبب درماندگى و ناراحتى و فشار بر خود يا فرزندان گردد و نظام خانوادگى را به خطر اندازد، اسراف و ناپسند بوده و اگر به اين حدّ نرسد، پسنديده است.
ج- شأن و لياقت‏
اگر انسان در زندگى، چيزهايى تهيه كند، يااموال خود را در مواردى خرج كند كه لايق شأن او نيست مسرف شمرده مى‏شود. بنابراين، بيشتر وسائل تجملى زندگى كه اغلب مردم به آن مبتلا هستند و هيچ ملاحظه شأن و مداخل خود رانمى‏كنندو گرفتار قرض و پريشانى مى‏شوند، اسراف محسوب مى‏گردد.
امام صادق عليه‏السلام در اين باره مى‏فرمايد:
«لِلْمُسْرِفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: يَشْتَرى‏ ما يَلْبَسُ لَهُ، وَ يَبْسُ مالَيْسَ لَهُ، وَ يَأْكُلُ ما لَيْسَ لَهُ.» «2»
اسراف كننده، سه نشانه دارد: 1- آنچه شايسته او نيست مى‏خرد. 2- آنچه در شأن او نيست مى‏پوشد. 3- آنچه سزاوارش نيست مى‏خورد.
د- نياز و كفاف‏
اگر انسان بيش از حد نياز و كفاف خود مصرف نمايد، اسراف محسوب مى‏شود.
على عليه‏السلام فرمود:
«مافَوْقَ الْكِفافِ إِسْرافٌ» «1»
آنچه بيش ازحدّ كفاف باشد، اسراف است (مانند ساختن مسكن بيش از حدّ نياز.)
بنابراين، مصرف مال در راه رفع نيازمنديهاى زندگى بقدر شأن، نياز و كفاف، اسراف شمرده نمى‏شود.
ه- زيان به بدن‏
اگر مصرف به حدّى رسيد كه موجب ضرر رسيدن به بدن شد، اسراف شمرده مى‏شود.
امام صادق عليه‏السلام در اين باره فرمود:
«لَيْسَ فيما أَصْلَحَ الْبَدَنَ إِسْرافٌ ... إِنَّمَا الْإِسْرافُ فيما ... أَضَرَّ بِالْبَدَنِ» «2»
در چيزهايى كه بدن را اصلاح مى‏كند، اسراف نيست، بلكه اسراف درجايى است كه به بدن زيان برساند، (مانند زياده از حد خوردن).
و- نافرمانى خدا
مقدار مال و نيرويى كه صرف نافرمانى و معصيت خدامى‏شود، اسراف محسوب مى‏شود، هر چند كم باشد.
امام صادق (ع) فرمود:
كسى كه در غير راه اطاعت خداوند، خرج كند، تبذير كننده است و كسى كه در راه خدا خرج كند ميانه رو است. «3»
پيامدهاى اسراف و تبذير
الف- دنيوى‏
1- فقر ومحروميت: بى توجهى در مصرف و زياده روى در آن، سبب فقر و محروميت گشته، انسان را به هلاكت مى‏رساند. على‏عليه‏السلام در اين باره مى‏فرمايد:
«سَبَبُ الْفَقْرِ الْإِسْرافُ» «1»
اسراف كردن سبب فقر و محروميت است.
2- ضرر جسمى: بعضى از اقسام اسراف، سلامتى جسم را به خطر انداخته، سبب بيمارى آن مى‏گردد. پيامبر اكرم صلى‏الله عليه‏وآله فرمود:
«إِيَّاكُمْ وَالْبِطْنَةَ، فَإِنَّها مَفْسَدَةٌ لِلْبَدَنِ وَ مُورِثَةٌ لِلسُّقْمِ ...» «2»
از پرخورى (واسراف در خوردن) بپرهيزيد، زيرا سبب فساد بدن و بيمارى است.
3- سقوط اخلاقى: انسان در اثر اسراف و تبذير، در مسير عيّاشى قرار گرفته و براى به گردش درآوردن زندگىِ مسرفانه خود، رشوه مى‏گيرد، دروغ مى‏گويد، عفّت و شخصيت خود را از دست مى‏دهد، به وعده‏ها وفا نمى‏كند، نعمتهاى خدا را كفران مى‏كند و در نتيجه اين سقوط اخلاقى، خسارات وارده بر خود رانمى‏تواند جبران كند.
على عليه‏السلام در اين باره مى‏فرمايد:
«وَيْحَ الْمُسْرِفِ ما أَبْعَدَ عَنْ صَلاحِ نَفْسِهِ وَاسْتِدْراكِ أَمْرِهِ» «3»
واى بر مسرف، چقدر دور است از اصلاح نفس خود و جبران خسارت آن.
4- ضررهاى معنوى: اسراف در بعضى موارد، اثرات نامطلوب معنوى از خود به‏
جا مى‏گذارد. بطور نمونه، دو مورد را ذكر مى‏كنيم:
- خاموشى نور معرفت از دلها: پيامبر اكرم صلى‏الله عليه وآله فرمود:
«لا تَشْبَعُوا فَيُطْفى نُورَ الْمَعْرِفَةِ مِنْ قُلُوبِكُمْ» «1»
در حدّ سيرى نخوريد، كه نور معرفت در دلهاى شما خاموش مى‏شود.
- قساوت قلب و هيجان شهوت: امام صادق عليه‏السلام فرمود:
«لَيْسَ شَىْ‏ءٌ اضَرَّ بِقَلْبِ الْمُؤْمِنِ مِنْ كَثْرَةِ الْأَكْلِ وَهِىَ مُورِثَةٌ شَيْئَيْنِ: قَسْوَةُ الْقَلْبِ وَهَيَجانُ الشَّهْوَةِ» «2»
براى قلب مؤمن، چيزى زيانبارتر از پرخورى نيست، (زيرا) پرخورى قساوت قلب و هيجان شهوت را در پى دارد.
ب- اخروى‏
1- نابودى عمل خير: اسراف و تبذير، باعث فقر و محروميت در زاد و توشه اخروى مى‏گردد. على عليه‏السلام فرمود:
«الْإِسْرافُ يُفْنِى الْجَزيلَ» «3»
اسراف، حسنات را نابود مى‏كند (همان گونه كه نابودى امكانات را نيز در پى دارد).
زشتى اسراف، در حدى است كه برخى كارهاى نيك را هم تحت الشعاع قرار مى‏دهد و آن را بى اثر مى‏سازد بطور مثال، بذل و بخشش، كارى خدا پسندانه و نيكوست، ولى اگر در آن اسراف شود زشت و ناپسند مى‏گردد. على (ع) در اين باره مى‏فرمايد:
«اقْبَحُ الْبَذْلِ السَّرَفُ» «1»
زشت ترين بخششها بذل درحد اسراف است.
2- عذاب اخروى: با تو جه به نكوهش و نهى شديدى كه اسلام از اسراف كرده، معلوم مى‏شود كه مرتكب آن، نافرمان ومعصيت كار است و فرجامى جز دوزخ و عذاب اخروى نخواهد دشت. زيرا اسراف ازگناهان كبيره، شمرده شده است. «2»
نتيجه اينكه:
1- اسراف در افراد مختلف و شرايط گوناگون زمانى و مكانى، مصاديق متفاوتى پيدا مى‏كند.
2- اسراف در سه مورد هميشه حرام است و اختصاص به شخص، زمان و مكان خاصى ندارد:
الف- ضايع كردن مال، هر چند كم باشد.
ب- صرف مال، در چيزهايى كه به بدن ضرر برساند. مانند خوردنى، آشاميدنى و غيره.
ج- صرف مال در مصارفى كه شرع مقدس اسلام، حرام كرده است مانند خريدن شراب و غيره.
3- مصرف مال در كارهاى خير، معروف واطاعت خدا اسراف نيست چون كارهاى خير حدى ندارند كه بيش از آن زياده روى محسوب شود. پيامبراكرم صلى‏الله‏عليه‏وآله در اين باره فرمود:
«... لاسَرَفَ فِى الْخَيْرِ» «3»
در (كارهاى) خير اسراف نيست.
على عليه‏السلام فرمود:
«فى‏ كُلِّ شَىْ‏ءٍ يُذَمُّ السَّرَفُ، إلَّا فى‏ صَنايِعِ الْمَعْرُوفِ وَالْمُبالَغَةِ فىِ الطَّاعَةِ» «1»
زياده‏روى درهر چيزى نكوهيده است، مگر دركارهاى خير وسخت كوشى درطاعت خدا.
صرف مال در حج وعمره، تهيه عطر، صدقه دادن و مانند اينها از جمله كارهاى خير شمرده مى‏شود. از اين رو، در روايات معصومين خرج زياد دراين امور مورد نكوهش قرار نگرفته، بلكه امرى مجاز و پسنديده محسوب شده است.
«رَبَّنَااغْفِرْلَنا ذُنُوبَنا وَإِسْرافَنا فى‏ أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا»