اداى حقوق مالى
ثروت و سرمايهاى كه دراختيار انسان قرار مىگيرد، حقوقى را بر او واجب مىكند كه دراين درس به اختصار چگونگى پرداخت آن را از نظر اسلام بررسى مىكنيم:
حقوق مالى دراسلام
شريعت مقدّس اسلام براى اداره جامعه، تعديل ثروتها، رفع نيازهاى عمومى، تقويت روحيه نوع دوستى ومانند اينها، دراموال انسان حقوقى را قرار داده كه بعضى از آنها مثل زكات و خمس، واجب و بعضى ديگر مانند انفاق، صدقه و قرض الحسنه، مستحب است كه تفصيل موارد وجوب اين حقوق درجاى خود بحث شده است. آنچه در زير مىآيد دور نمايى از حقوق مالى اسلام است كه بر سه نوع تقسيم مىشود:
الف- حقوق مالى حكومت اسلامى
كه شامل زكات، خمس، جزيه، خراج وانواع مالياتهاست. با توجه به اينكه اسلام، عنايت خاصى به حمايت ازمحرومان و كم كردن فاصله طبقاتى دارد، روشن مىشود كه اداى اين حقوق در اين جنبه، داراى نقش مهمّى است. هر جامعهاى داراى افراد ازكار- افتاده، بيمار، يتيم، بى سرپرست، معلول ومانند آنها مىباشد كه بايد مورد حمايت قرار گيرند، همچنين براى حفظ موجوديت خود در برابر هجوم دشمن، نياز به ارتش قوى دارد كه خرج آنها برعهده حكومت است و نيز كارمندان حكومت اسلامى، قضات، وسائل تبليغاتى و مراكز دينى، هر كدام نيازمند صرف هزينهاى است كه بدون پشتوانه مالى منظم ومطمئن، سامان نمىپذيرد. به هيمن دليل، حقوق مالى در حكومت اسلامى از اهميت ويژهاى برخوردار است. بطور مثال، امام صادق عليهالسلام درباره اهميت زكات كه يكى از اين حقوق است مىفرمايد:
«... وَلَوْ أَنَّ النَّاسَ ادُّوا زَكاةَ أَمْوالِهِمْ ما بَقِىَ مُسْلِمٌ فَقيراً مُحْتاجاً ... وَأَنَّ النَّاسَ مَاافْتَقَرُوا، وَلَااحْتاجُواْ، ولا جاعُوا، وَلا عُرُوا، إِلَّا بِذُنُوبِ الْأَغْنِياءِ ...» «1»
اگر همه مردم، زكات اموال خود را بپردازند، مسلمانى فقير و نيازمند باقى نخواهد ماند، و مردم، فقير، محتاج، گرسنه و برهنه نمىشوند مگر به خاطر گناهان ثروتمندان.
ب- حقوق مالى مردم
كه شامل مطالبات آنها «حق معلوم»، «انفاق» و ساير كمكهاى مالى مىشود.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دراين باره مىفرمايد:
«مَطَلُ الْغَنِىِّ ظُلْمٌ» «2»
مسامحه دارا (در اداى بدهى) ظلم است.
در اسلام براى از بين بردن اختلافات غير عادلانهاى كه درا ثر بى عدالتيهاى اجتماعى در ميان طبقه ثروتمند و فقير پيدا مىشود و بالا آوردن سطح زندگى محرومان و فقرا، علاوه بر وضع مالياتهاى اسلامى از قبيل زكات، خمس و مانند آن، حقوق ديگرى وجود دارد كه «حق معلوم» ناميده مىشود.
قرآن كريم در دو مورد از «حق معلوم» ياد مىكند؛ در سوره معارج بعد از ذكر نماز كه از بهترين اعمال مؤمنان است به دومين ويژگى آنها پرداخته، مىافزايد:
«وَالَّذينَ فى أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ. لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» «1»
كسانى كه دراموالشان «حق معلومى» براى تقاضا كنندگان ومحرومان است.
ودر سوره ذاريات درباره صفات اهل بهشت، آن گاه كه در دنيا بودند، مىفرمايد:
«وَفى أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» «2»
در اموال آنها حقى براى سائل و محروم بود.
از روايات معصومين (ع) استفاده مىشود كه «حق معلوم» چيزى غير از حقوق واجب مانند زكات است وحتى انفاق، قرض الحسنه، صله رحم وغيره را نيز شامل مىشود. امام صادق عليهالسّلام فرمود:
«وَلكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَرَضَ فى امْوالِ الْأَغْنِياءِ، حُقُوقاً غَيْرَالزَّكاةِ، فَقالَ عَزَّوَجَلَّ «وَالَّذينَ فى امْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ» فَالْحَقُّ الْمَعْلُومُ غَيْرُ الزَّكاةِ وَهُوَ شَىْءٌ يَفْرُضُهُ الرَّجُلُ عَلى نَفْسِهِ فى مالِهِ يَجِبُ عَلَيْهِ أَنْ يُفْرُضَهُ عَلى قَدْرِ طاقَتِهِ وَسِعَةِمالِهِ فَيُؤَدِّى الَّذى فَرَضَ عَلى نَفْسِهِ إِنْ شاءَ فى كُلِّ يَوْمٍ، وَانْ شاءَ فى كُلِّ جُمُعَةٍ، وَانْ شاءَ فى كُلِّ شَهْرٍ ...» «3»
خداوندمتعال دراموال ثروتمندان، حقوقى غير از زكات قرار داده، از جمله فرموده است:
«دراموال آنها براى سائل، (و محروم) حق معلومى است». بنابراين حق معلوم غير از زكات است و آن چيزى است كه انسان بر خود لازم مىكند كه به اندازه توان خويش و بطور روزانه، هفتگى و ياماهانه، به مستمندان بپردازد.
ج- حقوق مالى بستگان
كه شامل نفقه همسر، اولاد، پدر ومادر و كمك مالى به ساير بستگان مىباشد.
اسلام براى خانواده و بستگان از نظر مالى، حقوقى قرارداده كه بايد ادا شود. بطور مثال:
نفقه پدر ومادر، فرزندان وهمسر را بقدر كفايت، اعم از خوراك، پوشاك ومسكن با شرايطى واجب كرده است و سهل انگارى دراداى آن را گناه شمرده است.
على عليهالسّلام از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه فرمود:
«كَفى بِالْمَرْءٍ إِثْماً انْ يُضَيِّعَ مَنْ يَقُوتُ» «1»
همين گناهبراى مرد بساست كه نانخور خود را ضايع كند (وهزينه زندگى او راتأمين نكند)
اين، خلاصه سه قسم حقوق مالى دراسلام بود كه ذكر شد و لازم است بطور جدّى رعايت شود. در بيانات اولياى گرامى اسلام، اموالى كه حقوقش ادا نشده به «شرّ الأموال» كه بركت ندارد وخيرى در آن نيست تعبير شده است. على (ع) مىفرمايد:
«شَرُّالْمالِ ما لَمْ يُنْفَقْ فى سَبيلِ اللَّهِ مِنْهُ وَلَمْ تُؤَدَّ زَكوتُهُ» «2»
بدترين مال، آن است كه بخشى از آن در راه خدا انفاق نشود و زكات آن پرداخت نگردد.
بنابراين، هركه مىخواهد اموالش، عارى از شرّ باشد، لازم است كه علاوه بر رعايت موازين شرعى در به دست آوردن آنها، به قانون اداى حقوق مالى هم عمل كند كه پيامبر اكرم (ص) فرمود:
«... وَمَنْ ادّى زَكاةَ مالِهِ فَقَدْ ذَهَبَ عَنْهُ شَرُّهُ» «1»
هركه زكات مال خود را بپردازد، شرّ آن مال از بين مىرود.
فلسفه حقوق مالى
اهداف حقوق مالى درامور زير خلاصه مىشود:
الف- آزمايش
حقوق مالى دراسلام، امتحانى براى ثروتمندان شمرده شده تا ايمان، معنويت، حسّ نوع دوستى، رحم و شفقت آنها آزمايش شود. امام صادق عليهالسّلام درباره هدف تشريع زكات مىفرمايد:
«إِنَّما وُضِعَتِ الزَّكاةُ إِخْتِباراً لِلْأَغْنِياءِ ...» «2»
همانا زكات براى آزمايش و امتحان ثروتمندان، وضع شده است.
ب- تأمين فقرا
يكى از مهمترين اهداف قانون حقوق مالى اسلامى، تأمين نيازهاى طبقه محروم جامعه است. خداوند تعالى محرومان جامعه را دراموال ثروتمندان، شريك قرار داده است. على عليهالسلام در اين باره مىفرمايد:
«إِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ فَرَضَ فى أَمْوالِ الْأَغْنِياءِ اقْواتَ الْفُقَراءِ. فَما جاعَ فَقيرٌ إِلَّا بِما مَنَعَ غَنِىٌّ وَاللَّهُ سائِلُهُمْ عَنْ ذلِكَ» «3»
همانا خداوند سبحان، قوت فقرا را دراموال توانگران، واجب كرد. بنابراين هيچ فقيرى
گرسنه نشود مگر به سبب منع توانگرى، و خداوند توانگران را بدين خاطر باز خواست خواهد كرد.
ج- حفظ اموال
براى اموال آفتهايى است كه ممكن است به آن آفتهاى آسمانى يا زمينى مانند سيل، زلزله، غرق دردريا، يا سرقت، غصب و آتش سوزى دچار شود، زكات بيمهاى است الهى براى حفظ اموال. در روايت آمده است:
«ما ضاعَ مالٌ فِى بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ إِلَّا بِتَضْييعِ الزَّكاةِ» «1»
هيچ مالى در خشكى و دريا ضايع نشد مگر با ندادن زكات.
بعلاوه، عدّهاى از ثروتمندان، گرفتار فساد اخلاق، گمراهى، عيّاشى و خوشگذرانى، اسراف و تبذير بوده، چه بسا اموالشان حيف وميل مىگردد و اين نتيجه نپرداختن حقوق مالى است. امام صادق (ع) فرمود:
«مَنْ مَنَعَ حَقَّاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْفَقَ فى باطِلٍ مِثْلَيْهِ» «2»
هر كس حق خدا را مانع شود (يعنى حقى از حقوق الهى را نپردازد) دو برابر آن را در باطل صرف خواهد كرد.
از اين رو، مقيّد بودن به اداى حقوق مالى، جلوى نابودى اموال را گرفته و مانع عيّاشى و ريخت و پاشهاى غير عاقلانه مىشود. به عبارت ديگر، اثر وضعى پرداخت حقوق الهى، حفاظت از دارايى وثروت موجود است.
امام كاظم عليهالسلام دراين باره مىفرمايد:
«حَصِّنُوا أَمْوالَكُمْ بِالزَّكاةِ» «3» اموال خود را با اداى زكات حفظ كنيد.
رشد اموال
بركت و رشد ثروت و بالا رفتن سطح توليد، يكى ديگر از فلسفههاى حقوق مالى است. اداى حقوق مالى، موجب مىشود كه ثروت در ميان اقشار مختلف جامعه، جريان پيدا كرده و اقتصاد، شكوفا گردد. امام كاظم عليهالسلام مىفرمايد:
«إِنَّما وُضِعَتِ الزَّكاةُ ... تَوْفيراً لِأَمْوالِهِمْ» «1»
همانا زكات، وضع شده تا موجب زيادى و رشد اموال مسلمانان باشد.
ه- تطهير و تزكيه
يكى ديگر از اهداف حقوق مالى، پاك شدن نفس از صفت بخل و شفا يافتن اين بيمارى است. امام صادق عليهالسلام درباره گرفتن خمس از مردم فرمود:
«إِنى لَاخُذُ مِنْ أَحَدِكُمُ الدِّرْهَمَ وَإِنى لِمَنْ اكْثَرِاهْلِ الْمَدينَةِ مالًا ما اريدُ بِذلِكَ إِلَّا انْ تُطَهَّرُوا» «2»
با اينكه از بيشتر اهل مدينه داراترم، يك درهم (خمس) راهم از شما مىگيرم واز اين كار، قصدى جز پاك شدن شما ندارم.
با اداى حقوق مالى، روحِ نوع دوستى ودگر خواهى در انسان رشد كرده، خودپسندى، خودخواهى و بخل از بين مىرود. از اين بيان، روشن مىشود كه اثر اداى حقوق مالى و بذل مال، به خود شخص بر مىگردد. از اين رو، قرآن كريم مىفرمايد:
«وَما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ ...» «3»
آنچه از خوبيها انفاق مىكنيد، به نفع خودتان است.
و پيشرفت اسلام
دوام، پايدارى و پيشرفت اسلام و مسلمانان يكى ديگر از اهداف حقوق مالى است. اگر ثروتمندان، حقوق مالى خود را به افراد صلاحيت دار بپردازند، نيازمندان تأمين شده، بعلاوه مساجد، مدارس، بيمارستانها، مراكز تبليغى و غيره تأسيس گشته، مبلّغان و نويسندگان لايق تربيت مىشوند و با تهيّه وسائل تبليغاتىِ روز، برنامههاى اسلام، درجهان ترويج مىگردد. و سهل انگارى دراين امر، باعث به خطرافتادن اسلام و مسلمانان خواهد شد. امام صادق عليهالسلام فرمود:
«إِنَّ مِنْ بَقاءِ الْمُسْلِمينَ وَبَقاءِ الْإِسْلامِ انْ تَصيرَالْأَمْوالُ عِنْدَ مَنْ يَعْرِفُ فيهَاالْحَقَّ وَيَصْنَعُ (فيهَا) المَعْرُوفَ. فَإِنَّ مِنْ فَناءِ الْأِسْلامِ وَ فَناءِ الْمُسْلِمينَ أَنْ تَصيرَ الْأَمْوالُ فى ايْدى مَنْ لا يَعْرِفُ فيهَا الْحَقَّ وَلا يَصْنَعُ فيهَاالْمَعْرُوفَ» «1»
دوام وپايدارى مسلمانان واسلامبه اين است كه ثروتها دردست افرادى قرارگيرد كه حق آن را بشناسند و در راه نيك، صرف نمايند، و نابودى اسلام و مسلمانان به اين بستگى دارد كه اموال دراختيار كسانى قرار گيرد كه حق ثروت خود را نشناخته، كار نيك انجام ندهند.
امام رضا عليهالسلام درباره خمس فرمود:
«إِنَّ الْخُمْسَ عَوْنُنا عَلى دينِنا وَعَلى عَيالاتِنا وَعَلى مَوالينا» «2»
همانا خمس، كمكى براى اهداف دينى ما، وكمكى براى زندگى خانواده و دوستان ماست.
اخلاق در اداى حقوق مالى
چون اثر و نتيجه اداى حقوق مالى به خودانسان بر مىگردد، از اين رو براى اينكه عمل انسان، رنگ الهى داشته، اجر و پاداش آن باطل نشود، و نيز بخل، دنيا پرستى، تكبر و غرور ناشى از توانگرى، ريشه كن گردد، لازم است يك سرى مسائل اخلاقى دراداى اين حقوق مراعات شود:
الف- اخلاص
اداى حقوق مالى بايد مخلصانه، به دور از ريا وخودنمايى و براى خشنودى خداوند متعال انجام گيرد. قرآن كريم از مخلصان ستايش كرده، مىفرمايد:
«يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» «1»
(اينها) اموال خود را براى خشنودى خداانفاق مىكنند.
درباره آنها كه اخلاص ندارند مىفرمايد:
«يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ» «2»
مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مىكند.
نظر اسلام اين است كه عملى در پيشگاه خداوند، ارزش داشته و پذيرفته مىشود كه خالصانه انجام پذيرد و گرنه پشيزى نمىارزد. از اين رو، على عليهالسلام مىفرمايد:
«الْعَمَلُ كُلُّهُ هَباءٌ إِلَّا ما اخْلِصَ فيهِ» «3»
تمام اعمال، غبار (باطل و بى حاصل) است، مگر آنچه درآن اخلاص باشد.
ب- بدون منّت
حق فقرا و محرومان بايد محترمانه وبه دور از منّت و آزار ادا گردد. قرآن كريم در اداى حقوق مالى، اجر و پاداش رابراى كسانى مىداند كه منّت وآزارى برگيرنده آن نمىنهند و مىفرمايد:
«الَّذينَ يُنْفِقُونَ امْوالَهُمْ فى سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما انْفَقُوا مَنّاً وَلا أَذىً لَهُمْ
اجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ» «1»
كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند و سپس به دنبال انفاقى كه كردهاند، منّت نمىگذارند و آزارى نمىرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است، ونه ترسى دارند و نه غمگين مىشوند.
در روايات معصومين عليهمالسلام نيز سفارش شده كه بخشش، انفاق واداى حقوق مالى با ملايمت، مؤدّبانه و به دور از منّت و اذيت باشد. به عنوان نمونه به دو حديث زيراشاره مىكنيم: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود:
وقتى نيازمندى، از شما چيزى خواست، گفتار او را قطع نكنيد تا تمام مقصود خود را شرح دهد، سپس با وقار، ادب وملايمت به او پاسخ گوييد. يا چيزى كه درتوان داريد دراختيار او بگذاريد، و يا به طرز شايستهاى او را باز گردانيد. «2»
على عليهالسلام فرمود:
«ابْدُلْ مَعْرُوفَكَ وَكُفَّ أَذاكَ» «3»
نيكى و احسان خود را بذل كن و اذيت وآزار خود را (ازمردم) بازدار.
بنابراين، براى حفظ شخصيت گيرنده حقوق مالى، لازم است اين اصل اخلاقى رعايت شود تا با دادن دستمايهاى اندك، شخصيت او خدشه دار نگردد.
در روايتى آمده است كه امام صادق عليهالسلام به اسحاق بن عمّار فرمود:
وقتى هنگام اداى زكات مالت مىشود چه مىكنى؟ گفت: فقرا را خبر مىكنم مىآيند درخانهام و مىگيرند. امام سه بار فرمود: «اتق اللّه» ازخدا بترس و مؤمن را ذليل نكن. «4»
يعنى چرا خبر مىكنى درخانهات بيايند، برو درخانه آنها بده.
ج- انصاف
براى رسيدن به اهداف حقوق مالى، لازم است صفت انصاف در اداى آن رعايت شود كه «آنچه براى خود نمىپسندى براى ديگران هم مپسند» از آنجا كه بعضى مردم عادت كردهاند از اموال بى ارزش، بدون مصرف و نامرغوب انفاق كنند و اين گونه انفاقها نه موجب تربيت معنوى و پرورش روح انسان درانفاق كننده است ونه سود چندانى به حال نيازمندان دارد، بلكه نوعى اهانت و تحقير نسبت به آنها محسوب مىشود. قرآن كريم سفارش مىكند:
«يا ايُّهَا الَّذينَ آمَنُوا انْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَمِمَّا اخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَلا تَيَمَّمُوا الْخَبيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِاخِذيهِ إِلَّا انْ تُغْمِضُوا فيهِ وَاعْلَمُوا انَّ اللَّهَ غَنِىٌّ حَميدٌ» «1»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از قسمتهاى پاكيزه اموالى كه بدست آوردهايد و از آنچه كه از زمين براى شما خارج ساختهايم، انفاق كنيد و به سراغ قسمتهاى ناپاك نرويد تا از آن انفاق كنيد، درحالى كه خود شما (به هنگام پذيرش اموال) حاضر نيستيد آنها را بپذيريد، مگر از روى اغماض و كراهت، و بدانيد كه خداوند، بى نياز و شايسته ستايش است.
اقتصاد و ميانه روى
اداى حقوق مالى بايد عاقلانه و به دور از اسراف و تبذير باشد. قرآن كريم دراين باره مىفرمايد:
«يَسْئَلُونَكَ ماذا يُنْفِقُونَ قُلِ العَفْوَ» «2»
از تو سؤال مىكنند كه چه چيز انفاق كنند؟ بگو: عفو.
در روايات معصومين (ع) آمده است كه مراد از «عفو» حدّ ميانه و وسط است.
|