فصل در بيان آنكه آدم مظهر تامّ الهى و اسم اعظم حق جلّ و علاست‏
بدان كه ارباب معرفت و اصحاب قلوب فرمايند از براى هر يك از اسماء الهيه در حضرت واحديت صورتى است تابع تجلى به فيض اقدس در حضرت علميه، به واسطه حبّ ذاتى و طلب مفاتيح غيب الّتى لا يعلمها إلا هو. [1] و آن صورت را «عين ثابت» در اصطلاح اهل الله گويند. و به اين تجلى به فيض اقدس اوّلا تعينات اسمائيه حاصل آيد، و به نفس همين تعين اسمى صور اسمائى، كه اعيان ثابته است، محقق گردد. و اوّل اسمى كه به تجلى احديت و فيض اقدس در حضرت علميه واحديّه ظهور يابد و مرآت آن تجلى گردد، اسم اعظم جامع الهى و مقام‏
__________________________________________________
[1] اشاره است به آيه مباركه‏و عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إلا هُوَ 6: 59(و نزد او كليدهاى غيب است كه كسى جز او آن را نمى‏داند.) (انعام - 59).
چهل‏حديث ص : 635
مسمّاى «اللّه» است، كه در وجهه غيبيه عين تجلى به فيض اقدس است، و در تجلى ظهورى كمال جلا و استجلاء عين مقام جمع واحديت به اعتبارى، و كثرت اسمائيه به اعتبارى است. و تعين اسم جامع و صورت آن عبارت از عين ثابت انسان كامل و «حقيقت محمديّه»، صلّى اللّه عليه و آله، است. چنانچه مظهر تجلى عينى فيض اقدس فيض مقدس است، و مظهر تجلى مقام واحديت مقام الوهيت است، و مظهر تجلى عين ثابت انسان كامل روح اعظم است، و ساير موجودات اسمائيه و علميه و عينيه مظاهر كليه و جزئيه اين حقايق و رقايق است، به ترتيبى بديع كه در اين مختصر بيان آن نگنجد و تفصيل آن را در رساله مصباح الهداية مذكور داشتيم.«» و از اينجا معلوم شود كه انسان كامل مظهر اسم جامع و مرآت تجلى اسم اعظم است. چنانچه به اين معنى در كتاب و سنّت [اشاره‏] بسيار شده است: قال تعالى:وَ عَلَّمَ آدَمَ الأسْماءَ كُلَّها. 2: 31[1] و اين تعليم الهى به تخمير غيبى جمع بيدى الجمال و الجلال نسبت به باطن آدم واقع شد در حضرت واحديت، چنانچه تخمير صورت و ظاهر او در عالم شهادت به ظهور يدى الجلال و الجمال به مظهريت طبيعت واقع شد. و قال تعالى شأنه:إنَّا عَرَضْنَا الأمانَةَ عَلَى السِّمواتِ وَ الأرْضِ... 33: 72الآيه [2] و «امانت» در مشرب اهل عرفان ولايت مطلقه است كه غير از انسان هيچ موجودى لايق آن نيست. و اين ولايت مطلقه همان مقام فيض مقدس است كه در كتاب شريف اشاره به آن فرموده بقوله [تعالى‏]:كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إلا وَجْهَهُ. 28: 88«»و در حديث شريف كافى حضرت باقر العلوم، عليه السلام، فرمايد:نحن وجه اللّه. [3]
و در دعاى «ندبه» است:أين وجه اللّه الّذى إليه يتوجّه الأولياء؟ أين السّبب المتّصل بين أهل الأرض و السّماء؟ [4]
و در زيارت «جامعه كبيره» فرموده:و المثل الأعلى [5]
و اين «مثليّت» و «وجهيّت» همان است كه در حديث شريف فرمايد:إنّ اللّه خلق آدم على صورته.
يعنى آدم مثل اعلاى حق و آيت اللّه كبرى و مظهر اتمّ و مرآت تجليات اسماء و صفات و وجه اللّه و عين اللّه و يد اللّه و جنب اللّه است: هو يسمع و يبصر و يبطش باللّه، و اللّه يبصر و يسمع و يبطش به.«» و اين «وجه اللّه» همان نورى است كه در آيه شريفه فرمايد:اللَّه نورُ السّمواتِ وَ الأرْضِ. 24: 35«»و جناب باقر العلوم، عليه السلام، فرمايد به أبو خالد كابلى در حديث شريف كافى:«هم (أى الأئمّة) و اللّه نور اللّه الّذى أنزل، و هم و اللّه نور في السّموات و الأرض. [6]
و در كافى شريف از جناب باقر العلوم، روحى لتراب مقدمه الفداء، حديث مى‏كند در تفسير آيه شريفه‏عَمَّ يَتَسائَلُونَ. عَنِ النَّبَإ الْعَظيمِ. 78: 1 - 2[7] كه فرمود:هي في أمير المؤمنين كان‏
__________________________________________________
[1] «و همه اسم‏ها را به آدم بياموخت.» (بقره - 31).
[2] «ما اين امانت را بر آسمان‏ها و زمين و كوهها عرضه داشتيم و از برداشتن آن باز ايستادند و بيم كردند، و انسان آن را برداشت كه او بسيار ستمگر و نادان بود.» (احزاب - 72).
[3] «وجه خدا ماييم» اصول كافى، ج 1، ص 145، «كتاب توحيد»، «باب النوادر»، حديث 7.
[4] «كجاست آن وجه خدا كه دوستانش به آن روى كنند؟ كجاست آن رشته پيوسته ميان اهل زمين و آسمان؟» (زاد المعاد - باب 11، ص 399، مفاتيح الجنان، ص 537).
[5] «برترين مثال‏اند» من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 370، «باب زيارة جامعة». عيون اخبار الرضا، شيخ صدوق، باب 68، حديث 1.
[6] «ايشان (امامان) به خدا سوگند همان نور خدايند كه فرو فرستاده است. و ايشان به خدا سوگند نور خدا در آسمان‏ها و زمين‏اند.» اصول كافى، ج 1، ص 194، «كتاب الحجّة»، «باب أنّ الأئمة نور اللّه»، حديث 1.
[7] «از چه مى‏پرسند، از آن خبر بزرگ.» (نبأ - 1 - 2).
چهل‏حديث ص : 636
أمير المؤمنين، عليه السّلام، يقول: ما للّه تعالى آية هي أكبر منّي، و لا للّه من نبأ أعظم منّي. [1]
و بالجمله، انسان كامل، كه آدم أبو البشر يكى از مصاديق آن است، بزرگترين آيات و مظاهر اسماء و صفات حق و مثل و آيت حق تعالى است. و خداى تبارك و تعالى از «مثل» يعنى شبيه، منزه و مبراست، ولى ذات مقدس را تنزيه از «مثل»، به معنى آيت و علامت، نبايد نمودوَ لَهُ الْمَثَلُ الأْعَلى. 30: 27[2] همه ذرات كائنات آيات و مرآت تجليات آن جمال جميل عزّ و جلّ هستند، منتها آنكه هر يك به اندازه وعاء وجودى خود، ولى هيچيك آيت اسم اعظم جامع، يعنى «اللّه»، نيستند جز حضرت كون جامع و مقام مقدس برزخيت كبرى، جلّت عظمته بعظمة باريه، فاللّه تعالى خلق الإنسان الكامل و الآدم الأوّل على صورته الجامعة، و جعله مرآة أسمائه و صفاته. قال الشّيخ الكبير: «فظهر جميع ما في الصّورة الإلهيّة من الأسماء في هذه النّشأة الإنسانيّة، فحازت رتبة الإحاطة و الجمع بهذا الوجود و به قامت الحجّة للّه على الملائكة. [3]» و از اين بيان معلوم شد نكته اختيار و اصطفاء حق تعالى صورت جامعه انسانيه را در بين ساير صور مختلفه ساير اكوان، و سرّ تشريف حق تعالى آدم، عليه السلام، را بر ملائكه و تكريم او را از بين ساير موجودات، و نسبت روح او را به خودش در آيه شريفه بقوله:وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحى. 15: 29«»و چون بناى اين اوراق بر اختصار است، از حقيقت نفخه الهيه و كيفيت آن در آدم و اختصاص آن به او در بين موجودات صرف نظر مى‏كنيم. و الحمد للّه أوّلا و آخرا.
__________________________________________________
[1] «اين آيه در حق امير مؤمنان على نازل گرديده است. امير مؤمنان على، درود خدا بر او باد، مى‏فرمودند: «خدا را نشانه‏اى بزرگتر از من نيست، و خدا را خبرى عظيمتر از من نيست.» اصول كافى، ج 1، ص 207، «كتاب الحجة»، «باب أن الآيات التي ذكرها اللّه في كتابه...»، حديث 3.
[2] اشاره است به آيه‏و له المثل الأعلى في السموات و الأرض.او راست مثال برتر در آسمان‏ها و زمين.» (روم - 27).
[3] «خداوند متعال انسان كامل و آدم نخستين را بر صورت جامع خويش آفريد، و او را آينه اسماء و صفات خويش قرار داد. شيخ كبير گفته است: «همه آنچه از اسماء حق در ممكن صور الهى بود به نشئه انسانى ظاهر گشت، و انسان به اين وجود به رتبه احاطت و جمع رسيد و حجت حق بر فرشتگان ثابت گشت.»