تتميم در بيان توجيه ديگر از حديث ترديد
در اين مقام وجه ديگرى است براى توجيه حديث شريف كه در سالف ايام به
چهل‏حديث ص : 588
نظر ضعيف قاصر رسيده. و آن اين است كه بندگان خداوند يا عرفا و اوليايند و در سير إلى اللّه منسلك در سلك ارباب قلوب شدند، و اين دسته از بندگان مجذوب حق و شيفته جمال بيمثال اويند و قبله توجه و آمال آنها ذات مقدس حق است و نظر به غير او از عوالم، حتى خود و كمال خود، ندارند.
و يا منغمر در زخارف دنيا و مستغرق در ظلمات حبّ جاه و مال، و وجهه قلوبشان انانيّت و انّيت خود است بدون آنكه توجهى به عالم قدس و نظرى به محفل انس داشته باشند. و هم الملحدون في أسماء اللّه. [1] و طايفه سوم مؤمنين هستند كه آنها به حسب نور ايمان متوجه به عالم قدس هستند، و به حسب توجهشان به اين عالم كراهت از موت دارند. و خداوند از اين تجاذب ملكى و ملكوتى و الهى و خلقى و آخرتى و دنيايى تعبير به «ترديد» فرموده، چنانچه در ترديد اين تجاذب به طرفين قضيه موجود است، كأنه فرموده است در هيچ موجودى از موجودات اين تجاذب ملكى و ملكوتى مثل بنده مؤمن نيست: از طرفى كراهت موت دارد براى توجهش به عالم ملك، و [از طرفى‏] جاذبه الهيه او را جذب به خويش كند براى رساندن او را به كمالش. پس، حق تعالى كراهت مسائت او دارد كه مساوق با بقاى اوست در ملك، و خود كراهت موت دارد. اما مردم ديگر چنين نيستند، زيرا كه اوليا جاذبه ملكى ندارند، و منغمرين در دنيا جاذبه ملكوتى را فاقدند.
و نسبت اين تجاذب به حق براى همان است كه در وجه سابق مذكور شد. و در اين مقام محقق كبير، سيد جليل داماد، و تلميذ بزرگوار [2] او تحقيقاتى دارند«» كه ذكر آن موجب تطويل است.