چهل‏حديث ص : 35
الحديث الثانى‏
بالسّند المتّصل إلى محمّد بن يعقوب، عن علىّ بن إبراهيم، عن أبيه، عن أبي المغرا، عن يزيد بن خليفة، قال: قال أبو عبد اللّه، عليه السّلام:كلّ رياء شرك.
إنّه من عمل للنّاس كان ثوابه على النّاس، و من عمل للّه كان ثوابه على اللّه.»«»
ترجمه «به سند مذكور، يزيد بن خليفه از حضرت صادق، عليه السّلام، نقل مى‏كند كه فرمود: هر ريايى شرك است. همانا كسى كه كار كند براى مردم، مى‏باشد ثواب او بر مردم، و كسى كه عمل كند براى خدا، مى‏باشد ثواب او بر خدا».
در معنى ريا و درجات آن شرح بدان كه «ريا» عبارت از نشان دادن و وانمود كردن چيزى از اعمال حسنه يا خصال پسنديده يا عقايد حقه است به مردم، براى منزلت پيدا كردن در قلوب آنها و اشتهار پيدا كردن پيش آنها به خوبى و صحت و امانت و ديانت بدون قصد صحيح الهى. و آن تحقق پيدا مى‏كند در چند مقام:
مقام اوّل و آن داراى دو درجه است: اوّل آنكه اظهار عقايد حقه و معارف الهيه كند براى اينكه اشتهار به ديانت پيدا كند و منزلت در قلوب پيدا نمايد. مثل اينكه بگويد:
من كسى را جز خدا مؤثر در وجود نمى‏دانم. يا اينكه: من به غير خدا توكل به كسى ندارم. يا بالكناية و اشاره خود را معرفى كند به عقايد حقه. و اين طور دوم را يجتر است. مثلا صحبت توكل يا رضاى به قضاى الهى پيش آمد مى‏كند، شخص مرائى
چهل‏حديث ص : 36
با يك آه يا يك سر تكان دادن خود را در سلك آن جمعيت محسوب مى‏دارد.
درجه دوم آنكه عقايد باطله را از خود دور كند و نفس خود را از آن تزكيه كند به قصد جاه و منزلت در قلوب، چه به صراحت لهجه باشد يا به اشاره و كنايه.
مقام دوم و در آن نيز دو مرتبه است: يكى آنكه اظهار خصال حميده و ملكات فاضله نمايد.
و يكى تبرى از مقابلات آنها نمايد و تزكيه نفس كند بدان غرض كه معلوم شد.
مقام سوم كه رياى معروف پيش فقها، رضوان اللّه عليهم، است، داراى همين دو درجه است: يكى آنكه اتيان به عمل و عبادت شرعى كند يا اتيان به راجحات عقلى نمايد به قصد ارائه به مردم و جلب قلوب، چه آنكه ذات عمل را به قصد ريا كند، يا كيفيت، يا شرط، يا جزء آن را، به طورى كه در كتب فقهيه متعرض‏اند [1] ديگر آن كه ترك عملى كند به همان مقصود. و ما در اين اوراق شرح بعضى از مفاسد هر يك از اين سه مقام را بيان مى‏كنيم. آنچه به نظر مى‏رسد از براى علاج آن اشاره مى‏نماييم به طريق اختصار.