علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 2 ص : 160
امّا آداب تعلم و فرا گرفتن:
از جمله اين است كه متعلّم (دانشجو) بايد از پيروى شهوتها و هوى و هوس و آميزش و معاشرت با دنياپرستان پرهيز كند. يكى از بزرگان گفته است:
«همانگونه كه جليديه چشم اگر مبتلا به بيمارى و درد باشد از ديدن نور آفتاب محروم است، همين‏گونه بصيرت آدمى اگر مبتلا به پيروى از شهوتها و هواى نفس و آميزش با اهل دنيا باشد از ادراك انوار قدسى محروم و از درك لذّتهاى انسانى بى‏نصيب و محجوب است».
و از جمله اين كه تعلّم و فراگيرى او بايد فقط براى خدا و تقرّب به او و رسيدن به سعادت اخروى باشد، و انگيزه او مراء (ستيزه) و مجادله و فخر فروشى و رسيدن به جاه و مال يا برترى بر امثال و اقران نباشد.
امام باقر عليه السّلام فرمود:«من طلب العلم ليباهى به العلماء او يمارى به السّفهاء أو يصرف به وجوه النّاس إليه فليتبوّا مقعده من النّار، انّ الرّئاسة لا تصلح الا لأهلها».
«هر كس علم را براى مباهات و فخرفروشى به علما يا براى ستيزه و جدال با سفيهان يا براى جلب توجّه مردم بجويد جايگاه او آتش است، كه رياست جز براى اهلش شايسته نيست».
و امام صادق عليه السّلام فرمود:«طلبة العلم ثلاثة، فاعرفهم بأعيانهم و صفاتهم: صنف يطلبه للجهل و المراء، و صنف يطلبه للاستطالة و الختل، و صنف يطلبه للفقه و العقل. فصاحب الجهل و المراء موذ ممار، متعرّض للمقال في أندية الرّجال بتذاكر العلم و صفة الحلم، و قد تسربل بالخشوع و تخلّى من الورع، فدقّ اللّه من هذا خيشومه و قطع منه حيزومه. و صاحب الاستطالة و الختل ذو خبّ و ملق، يستطيل على مثله من أشباهه، و يتواضع للأغنياء من دونه، فهو لحلوانهم هاضم و لدينه حاطم، فأعمى اللّه على هذا خبره و قطع من آثار العلماء أثره. و صاحب الفقه و العقل ذو كآبة و حزن و سهر، قد تحنّك في برنسه، و قام اللّيل في حندسه، يعمل و يخشى‏
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 2 ص : 161
وجلا داعيا مشفقا، مقبلا على شأنه، عارفا بأهل زمانه مستوحشا من أوثق اخوانه، فشدّ اللّه من هذا أركانه، و أعطاه يوم القيامة أمانه».
«طالبان علم سه گروه‏اند، آنان و صفاتشان را بشناس: گروهى آن را براى نادانى و ستيزه و مجادله مى‏جويند و دسته‏اى براى دراز دستى و گردن‏كشى و فريفتن و جمعى براى فهم و عقل. گروه اول (يار نادانى و ستيزه) مردم آزار و ستيزه‏گر است، در انجمن‏هاى مردان به بحث و گفتگوى علمى مى‏پردازد و تظاهر به حلم و خشوع مى‏كند و حال آنكه از پارسايى تهى و بى‏بهره است، خداوند بينى او را به خاك بمالد و كمرش (يا سينه‏اش) را درهم شكند. و دسته دوم (گردنكش فريبكار) نيرنگ باز و چاپلوس است، بر امثال و همانندان خود برترى مى‏فروشد و نسبت به ثروتمندان پست‏تر از خود فروتنى مى‏نمايد، شيرينى آنها را مى‏خورد (مال آنها را مى‏گيرد) و دين خود را پايمال مى‏كند، پس خداوند بينائى و آگاهى او را نابينائى و بى‏خبرى مى‏گرداند و اثرش را از آثار علما قطع مى‏كند. و صاحب فهم و عقل، غمگين و افسرده و محزون و شب زنده‏دار است، تحت الحنك خويش انداخته [با خداى خويش خلوت كرده‏] و در تاريكى شب به پا ايستاده است، با اينكه عمل مى‏كند ترسان است، به خود مشغول است، مردم زمانش را مى‏شناسد و از معتمدترين برادرانش در وحشت است. خداوند پايه‏هاى وجودش را استوار كند و در قيامت امانش بخشد».
و از جمله اين است كه به آنچه مى‏فهمد و علم دارد عمل كند، زيرا كسى كه به آنچه مى‏داند عمل مى‏كند خداوند آنچه را كه نمى‏داند به او مى‏آموزد.
امام صادق عليه السّلام فرمود:«العلم مقرون إلى العمل، من علم عمل، و من عمل علم، و العلم يهتف بالعمل فإن أجابه و الا ارتحل عنه»
«علم همراه عمل است، هر كه علم دارد بايد عمل كند و كسى كه عمل كند عالم مى‏شود و علم عمل را مى‏خواند پس اگر پاسخ شنيد مى‏ماند و گر نه كوچ مى‏كند».
و از امام سجّاد عليه السّلام روايت شده است:«مكتوب في الإنجيل: لا تطلبوا علم ما لا تعلمون و لمّا تعملوا بما علمتم، فإنّ العلم إذا لم يعمل به لم يزدد صاحبه الا كفرا و لم يزدده من اللّه إلا بعدا».
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 2 ص : 162
«در انجيل نوشته شده است كه تا آنچه مى‏دانيد عمل نكرده‏ايد آنچه را نمى‏دانيد مجوئيد، زيرا علم هرگاه به آن عمل نشود ثمرى جز كفر براى صاحب آن به بار نخواهد آورد و جز دورى از خدا چيزى به او نمى‏افزايد».
و از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است:«من أخذ العلم من أهله و عمل بعلمه نجا، و من أراد به الدّنيا فهى حظّه».
«هر كه علم را از اهلش فرا گيرد و به علم خود عمل كند رستگار شود، و هر كه علم را براى دنيا بخواهد بهره او همان دنياست».
و نيز از آن حضرت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است:العلماء رجلان: رجل عالم آخذ بعلمه فهذا ناج، و عالم تارك لعلمه فهذا هالك، و إنّ أهل النّار ليتأذّون من ريح العالم التّارك لعلمه، و إنّ أشدّ أهل النّار ندامة و حسرة رجل دعا عبدا إلى اللّه فاستجاب له و قبل منه، فأطاع اللّه فأدخله الجنّة، و أدخل الدّاعى النّار بتركه علمه [عمله، نسخة] و اتّباعه الهوى و طول الأمل، أمّا اتّباع الهوى فيصدّ عن الحقّ، و طول الأمل ينسى الآخرة».
«دانشمندان دو گونه‏اند: دانشمندى كه به علم خود عمل مى‏كند و اين رستگار است، و دانشمندى كه علمش را كنار مى‏گذارد و اين هلاك شده است، و دوزخيان از بوى گند عالم بى‏عمل در اذيّت و رنج‏اند، و در ميان دوزخيان ندامت و حسرت آن كس شديدتر است كه بنده‏اى را به خدا دعوت كند و او دعوت وى را اجابت كند و بپذيرد و خدا را اطاعت كند و خدا او را به بهشت درآورد، و خود دعوت كننده به سبب عمل نكردن به علم خود و پيروى هوى و هوس و آرزوى دراز به دوزخ درآيد. پيروى از هوى و هوس از حقّ باز مى‏دارد و درازى آرزو آخرت را از ياد مى‏برد».
و از جمله اين است كه شرايط تواضع و ادب را نسبت به معلّم خود رعايت كند، و گفتار او را رو در رو رد نكند، و به دل او را دوست دارد و حقوق او را از ياد نبرد، زيرا معلّم پدر معنوى و روحانى اوست و او برترين پدران سه‏گانه است [1].
__________________________________________________
[1] اشاره است به حديث نبوى كه: «ترا سه پدر است، پدرى كه ولادت تو به‏
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 2 ص : 163
امام صادق عليه السّلام فرمود:«اطلبوا العلم و تزيّنوا معه بالحلم و الوقار، و تواضعوا لمن تعلّمونه العلم، و تواضعوا لمن طلبتم منه العلم، و لا تكونوا علماء جبّارين فيذهب باطلكم بحقّكم».
«علم را بجوئيد و خود را بهمراه آن با حلم و وقار بيارائيد و نسبت به دانش‏آموزان خود تواضع كنيد، و نسبت به استاد خود فروتن و متواضع باشيد، و عالم متكبّر نباشيد كه رفتار باطلتان حقّ شما را از ميان مى‏برد».
پيشتر اشاره كرديم كه براى هر متعلّمى لازم است كه نخست نفس خويش را از همه اخلاق رذيله و صفات زشت و ناپسند پاك سازد، زيرا تا لوح نفس خود را از نقشهاى پست و زشت نزدايد انوار علم و حكمت از جانب الواح عقول فعّال قدسى بر آن نتابد.