روشنگرى با وجود محبت به عدالت نيازى نيست‏
اگر ميان مردم رابطه محبّت و رشته مودّت استوار گردد به زنجير عدل نيازى ندارند زيرا دوستان و محبّان نسبت به آنچه خود نياز دارند در مقام ايثار و مقدّم داشتن ديگران بر خود بر مى‏آيند، و با اين حال چگونه ممكن است به يكديگر جور و ستم روا دارند. سرّ مطلب اين است كه رابطه محبّت از رابطه عدالت تمامتر و قويتر است زيرا دوستى وحدتى است فطرى و طبيعى و دادگرى وحدتى است قهرى و جبرى. به علاوه، وحدت بدون محبّت انتظام نمى‏پذيرد زيرا محبّت انگيزه ايجاد در آفرينش است چنانكه در حديث قدسى به اين معنى اشاره شده است:«كنت كنزا مخفيا فأحببت أن أعرف»
«من گنج نهان بودم و دوست داشتم كه شناخته شوم». بنابراين محبّت حاكم و سلطان مطلق است و عدالت نايب و جانشين آن [1]
__________________________________________________
[1] و به همين دليل شريعت اسلام پيش از هر چيز مردم را به برادرى و الفت با يكديگر