علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 492
فصل 118 وقوف در عرفات‏
و امّا وقوف در عرفات، از ازدحام خلق و بلند شدن صداها و اختلاف زبانها و متابعت فرقه‏ها از پيشوايان خود در آمد و شد در مشاعر: عرصات قيامت و أهوال آن را ياد كند، و پراكندگى مردمان را كه حيران و سرگردانند، و فراهم آمدن امتّها را با پيغمبران و امامان خود، و اقتداى هر امّتى به پيامبر خود، و چشم داشت شفاعت از پيغمبران، و تحيّر آنان در آن مكان ميان ردّ و قبول. و چون به اين فكر افتاد بايد به درگاه خداى تعالى تضرّع و زارى نمايد كه حجّ او را قبول كند و او را در زمره رستگاران و مرحومان محشور سازد.
و سزاوار است كه اميد اجابت داشته باشد، كه آن روز شريف است و موقف عظيم، و آدميان از اقطار زمين در آنجا جمعند، و دلها به سوى خداى سبحان منقطع است، و همّت‏ها بر دعا و سؤال همداستان، و درون بندگان بر زارى و ناله هميار، و دستها به حضرت الهى بلند، و چشمها بر در فيض و كرم او دوخته، و گردنها به لطف و احسان او كشيده، و البتّه اين موقف از نيكان و صالحان و صاحبدلان و متّقيان خالى نيست، بلكه ظاهر آنست كه طبقات ابدال و اوتاد زمين در آنجا حاضرند، پس دور نيست كه رحمت ذو الجلال بواسطه دلهاى عزيز و نفوس پاك شريف به همه خلايق برسد، و گمان مبر كه ايشان را نوميد كند، و سعيشان را ضايع گرداند، و بر غريبى آنان و دورى و انقطاعشان از اهل و وطن رحم نكند، كه درياى رحمت وسيعتر از
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 493
آنست كه در چنين حالتى بخل و تنگى كند، و از اين رو وارد شده است كه: بزرگترين گناه آنست كه آدمى در عرفات حاضر شود و گمان كند كه خدا او را نيامرزيده.