علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 482
فصل 111 حاجيان را سزاوار چيست؟
هر كه قصد حج كند هنگام توجه به سوى حج بايد چند امر را مراعات نمايد:
اول - نيّت خود را براى خدا خالص گرداند، به نحوى كه هيچ يك از اغراض دنيوى آن را آلوده نسازد، و انگيزه او بر توجّه به حج جز امتثال امر خدا و رسيدن به ثواب او و رهائى از عذاب او نباشد. پس بايد بسيار احتياط و حذر كند از اينكه در پنهانى‏هاى دل او نيّت و انگيزه‏اى ديگر باشد، از خودنمائى و احتراز از مذمّت مردم و فاسق انگاشتن ايشان او را بسبب نرفتن حج، يا ترس از فقر و تلف شدن اموال اگر حج را ترك كند، زيرا كه مشهور است: «هر كه حج نكند به فقر و ادبار گرفتار مى‏شود»، يا قصد تجارت يا كارى داشته باشد، كه همه اين‏ها عمل را از اخلاص و قصد قربت بيرون مى‏برد، و مانع از فايده و ثوابى كه وعده داده شده مى‏گردد، و چه احمق است كسى كه اين همه اعمال دشوار را كه بواسطه آنها مى‏توان تحصيل سعادت جاودانى كرد تحمّل كند ولى به سبب خيالات فاسد جز زيان و خسران سودى نبرد. پس بايد بكوشد كه عزم و نيّت خود را براى خدا خالص سازد، و از شائبه ريا و سمعه دور گردد، و به يقين بداند كه از قصد و عمل او چيزى قبول نمى‏شود مگر آنچه خالص باشد، و از بدترين زشتيها آنست كه قصد خانه پادشاه و حرم او نمايد و مقصود غير او باشد. بايد عزم را در نفس خويش تصحيح كند، و تصحيح آن به اخلاص است و اخلاص به اجتناب از ريا و سمعه.
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 483
دوم - آنكه به سوى خداى تعالى توبه و بازگشت كند توبه‏اى خالص، و مظلمه‏هائى كه از مردم بر گردن اوست رد كند و ذمّه خود پاك سازد، و دل از همه علايق بر كند و متوجّه خدا شود، و تصور كند كه از اين سفر بر نخواهد گشت، و وصيّت خود را درباره اهل و فرزندان خود بنويسد، و آماده سفر آخرت شود، كه اين سفر مقدّمه آن سفر است، و قرارگاه در آنجا و بازگشت بدان است. و بايد در وقت آماده شدن از اين تذكّر غفلت نكند، و بهنگام قطع علايق براى سفر حج قطع علايق براى سفر آخرت را ياد كند.
سوم - در نفس خود متذكّر قدر و عظمت خانه و قدر و عظمت صاحب خانه گردد، و بداند كه اهل و اولاد و وطن را ترك نموده و از يار و ديار جدا شده و عزم امرى عظيم الشأن و رفيع القدر كرده: و آن زيارت خانه خداست كه آن را خانه ثواب و بازگشت مردم قرار داده، پس اين سفر او همانند سفرهاى دنيا نيست. و بايد به ياد آورد كه چه امرى اراده كرده، و رو به چه جائى آورده، و قصد زيارت كه را دارد، و بداند كه متوجه زيارت پادشاه پادشاهان و از جمله زائران اوست كه دعوت او را اجابت كرده‏اند، و با تشويق او مشتاق شده‏اند، و اين سفر را خواسته است و ايشان به جان و دل پذيرفته‏اند و علايق را قطع كرده‏اند و خلايق را ترك نموده‏اند و به خانه رفيع القدر و عظيم الشأن خدا روى آوردند، كه به ديدن خانه از ديدار خداوند خانه ايشان را تسليتى باشد تا آنگاه كه به نهايت آرزوى خود برسند و سعادت نظر به جمال مولايشان روى نمايد. پس بايد در دل خود اهمّيّت سفر و عظمت خانه و جلالت صاحب خانه را متذكّر شود، و شرط تعظيم بجا آورد، و بر اين نيّت باشد كه اگر نرسيد و مرگ در راه فرا رسد به ديدار پروردگار مى‏رود چنانكه وعده فرموده است(و من يخرج من بيته مهاجرا إلى اللّه و رسوله ثمّ يدركه الموت فقد وقع أجره على اللّه)چهارم - آنكه نفس خود را از هر چه دل او را مشغول و خاطر او را در راه يا مقصود پريشان مى‏كند از معامله يا مانند آن خالى و فارغ سازد تا همّت و انديشه او تنها براى خدا باشد و دل او مطمئن بوده و متوجه ياد خدا و بزرگداشت شعائر او گردد، و در هر حركت و سكونى متذكّر آخرت و احوال مناسب آن باشد.
پنجم - اينكه توشه سفر او از حلال باشد و در آن وسعت و فراخى دهد و نيكوى
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 484
آن را بردارد، و از بذل و انفاق آن ناخشنود نباشد، بلكه خوشحالى و دلشادى نمايد، زيرا انفاق در راه حج خرج كردن در راه خداست، و يك درهم آن هفتصد درهم پاداش يابد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: «از بزرگوارى مرد اين است كه چون براى سفر بيرون رود توشه او نيكو باشد». و حضرت سجّاد عليه السّلام هر گاه به حج سفر مى‏فرمود، از بهترين زاد، از لوزينه (نوعى شيرينى كه با بادام مى‏سازند) و خشكبار و شيرينى‏جات، توشه بر مى‏گرفت. و حضرت صادق عليه السّلام فرمود: «وقتى مسافرت مى‏كنيد، توشه‏دان بر گيريد و نيكوترين خوردنيها در آن بنهيد». و در روايتى است كه: «اين را در زيارت امام حسين عليه السّلام خوش نداشت».
بلى سزاوار است كه انفاق به ميانه روى باشد نه تنگ گرفتن و نه اسراف، و مراد از اسراف آنست كه انواع خوردنيهاى مرغوب و لذيذ را مصرف نمايد چنانكه عادت اهل خوشگذرانى است. و امّا بذل كردن مال بسيار به كسانى كه استحقاق دارند اسراف نيست كه هيچ خيرى در اسراف نيست و هيچ اسرافى در خير نيست.
و نيز سزاوار است كه در اين سفر از هر زيان و مصيبتى كه در مال و بدن به او رسد خشنود و خرسند باشد، كه آن از نشانه‏هاى قبول حجّ اوست، و از ميان رفتن مال در راه حج هر درهم آن هفتصد درهم در راه خدا به حساب آيد، و مصيبت در راه حج بمنزله سختيها و شدائد در طريق جهاد است، پس هر اذيّت و نقصانى كه در راه حج به او برسد براى او ثوابى دارد، و چيزى از آن نزد خدا ضايع و گم نمى‏شود.
ششم - آنكه خوش خلقى نمايد، و سخن خود را نيكو و خوش سازد، و فروتن باشد، و از بد خلقى و درشت گوئى و سخنان زشت و لغو و كارهاى ناشايست و ستيزه و جدال پرهيز كند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «حج مبرور (مقبول) پاداشى جز بهشت ندارد». پس نبايد به رفيقان و همسفران خود اعتراض كند بلكه بايد با آنها نرمى و هموارى كند و با رهروان خانه خدا فروتنى نمايد، و حسن خلق را پيشه سازد، و حسن خلق همين نيست كه از آزار ديگران خوددارى كند بلكه اذيّت ديگران را تحمّل نمايد، و گفته‏اند: سفر را از آن رو سفر ناميده‏اند كه اخلاق مردان را آشكار مى‏گرداند.
هفتم - آنكه ژوليده موى و گرد آلود باشد، و خود را زينت و آرايش نكند
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 485
و به اسباب تفاخر و خودنمائى و برترى جوئى مايل نشود، تا نام وى در ميان متكبّران ننويسند و از دفتر ضعيفان و مسكينان نزدايند، و اگر تواند پياده رود، خصوصا بين مشعرها (از مكه به عرفات و از عرفات به مشعر و از مشعر به منى). و در خبر است:
«افضل عبادات پياده رفتن [بين مشاعر] است». و سزاوار است كه انگيزه پياده روى كم كردن خرج نباشد، بلكه رنج بردن و رياضت كشيدن در راه خدا باشد، و اگر مقصود او صرفه و تقليل خرج با وجود توانگرى باشد، سوارى افضل است. و همچنين براى كسى كه پياده‏روى باعث ضعيف و بد خلقى و قصور در عمل و عبادت مى‏شود سوارى بهتر است. و در خبر است: «سوارى را براى شما دوستتر دارم، كه در اين حال نيروى دعا و عبادت بيشتر است». و حضرت حسن بن على عليهما السّلام با كاروانيان پياده مى‏رفت. و چون مركبى براى سوار شدن حاضر شود، بايد در دل خود خداى تعالى را بر تسخير چهارپايان شكر گزارد، كه رنج بار را مى‏كشند و مشقّت او را كم مى‏كنند. و بايد با مركب مدارا نمايد و بارى را كه طاقت ندارد بر او تحميل نكند.