قرائت‏
و چون گويى: «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»، نيّت تبرّك كن كه به نام او به خواندن كلام خدا آغاز مى‏كنى، و در اينجا مراد از اسم صاحب اسم (مسمّى ناميده شده) است، و معناى آن اين است كه: همه چيزها و كارها به خداوند است، و به همين جهت انحصار «الحمد للّه» به دنبال مى‏آيد، كه مراد به حمد شكر است و شكر بر نعمتهاست، زيرا همه نعمتها از خدا و منحصر به اوست، پس كسى كه نعمتى را از غير خدا مى‏بيند، يا به شكر و حمد غير خداى سبحان را قصد كند نه از اين جهت كه او مسخّر از جانب خداست، در بسم اللّه گفتن و حمد كردن او به اندازه التفات او به غير خداى سبحان نقصان هست.
و چون گوئى: «الرحمن الرحيم»، انواع لطف و احسان او را به نظر آر، تا رحمت او براى تو روشن گردد، و اميد تو به آن برانگيخته شود.
و چون گوئى: «مالك يوم الدين»، در دل خود بزرگداشت و بيم را برانگيز، امّا بزرگداشت: زيرا ملك و ملك تنها از آن اوست، و امّا بيم: به سبب هول روز جزاء و حساب كه او مالك آن است.
آنگاه به گفتن «ايّاك نعبد» اخلاص تازه كن، و با گفتن «ايّاك نستعين» به عجز و نيازمندى و نداشتن قوّت و قدرت اعتراف نما. و براستى بدان كه طاعت جز به يارى و مدد او ميسّر نشده، و منّت او راست، كه تو را توفيق طاعت بخشيده و به
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 438
عبادت خود گماشته و اهل مناجات خود گردانيده، و اگر از توفيق محرومت مى‏ساخت با شيطان از راندگان درگاه بودى. و بدان كه اعانت جز از او نيست، و غير او توان يارى هيچ كس ندارد.
و چون گوئى: «اهدنا الصّراط المستقيم» بدان كه بايد مهمترين حاجتهاى خود را بخواهى، و آن هدايت به راه حق است كه تو را به جوار خدا برد، و به خشنودى خود رساند، و به مجاورت كسانى كه بر ايشان نعمت هدايت بخشيده از پيامبران و صدّيقان و شهيدان و صالحان واصل گرداند، نه آنان كه خدا بر آنان خشم گرفته از كافران و گمراهان، از يهودان و ترسايان و صابيان.
و چون فاتحه را بدين سان خواندى، اميد كه از كسانى باشى كه خداوند در حقّ ايشان، چنانكه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خبر داده، مى‏فرمايد: «نماز را ميان خود و بنده‏ام دو نيم كردم، نيمى براى من و نيمى براى بنده من. بنده گويد: الحمد للّه رب العالمين، خداى عز و جل فرمايد: بنده من مرا ستايش كرد و ثنا گفت. و اين معنى «سمع اللّه لمن حمده است...» تا آخر حديث.
و اگر تو را از نماز بهره‏اى نباشد مگر لذت ياد خدا در جلال و عظمت او اين غنيمت تو را بس و چگونه باشد وقتى كه اميد ثواب و فضل او به آن افزوده شود. و همچنين بايد حقايق را از سوره‏اى كه بعد از فاتحه مى‏خوانى بفهمى و بيرون آورى، و از امر و نهى و وعد و عيد و مواعظ و اخبار پيامبران و ياد منّت و احسان او غافل مشو، كه هر يك را حقّى است. حقّ امر و نهى عزم [بر فرمانبرى‏] است، و حق وعد اميد است، و حق و عيد بيم است، و حق موعظه پنده گرفتن است، و حق اخبار پيامبران عبرت آموختن است، و حق ياد منّت شكر است. و اين معانى به حسب درجات فهم است، و فهم بر اندازه علم و صفاى ذهن، و درجات اين از شمار بيرون است. و نماز كليد دلهاست، و اسرار كلمات در آن كشف و آشكار مى‏شود. اين حق قرائت است، و حق اذكار و تسبيحات نيز.
و بدان كه مردم در قرائت بر سه گونه‏اند: بعضى زبان را مى‏جنبانند و دلشان غافل است، و بعضى زبان را حركت مى‏دهند و دلشان پيرو زبان است، يعنى مى‏شنود و مى‏فهمد كه گوئى از غير مى‏شنود، و اين درجه اصحاب يمين است. و بعضى دلشان
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 439
نخست به معانى پيشى مى‏جويد و سپس زبان در خدمت دل در مى‏آيد و ترجمان آن است. و فرق است ميان آنكه زبان ترجمان دل باشد يا معلّم آن، و زبان مقرّبان ترجمان دل ايشان است.
سپس بايد هيئت قرائت را رعايت كنى و به ترتيل خوانى و شتاب نكنى، تا تأمّل در آن آسانتر باشد، و آواز و آهنگ خود را در آيه رحمت و عذاب، و وعد و وعيد، و تمجيد و تعظيم دگرگون سازى. يكى از ايشان چون به مانند اين آيه مى‏رسيد:
مَا اتَّخَذَ اللَّه مِن وَلَدٍ وَ ما كانَ مَعَهُ مِن اله 23: 91(مؤمنون، 92) «خدا هيچ فرزندى نگرفته و با او هيچ خدائى نيست».
آواز خود پست مى‏كرد، چنانكه كسى از ذكر چيزى شرم دارد. و روايت است كه: «صاحب قرآن را در قيامت گويند: بخوان و برتر آى، و هر آيه‏اى بخواند درجه‏اى بالاتر رود».