آگاهى قانون كلى در شناخت فضائل‏
بدان كه معيار و قانون كلّى در شناخت فضائل اعمال و احوال و ترجيح بعضى بر بعضى ديگر در نزد صاحبدلان اين است كه: عمل هر چه تأثيرش در اصلاح دل و
__________________________________________________
[1] استاد بشر محقّق طوسى - قدّس سرّه - در تعريف صبر گفته است: «صبر خوددارى از جزع و بى‏تابى هنگام پيشامد مكروه است، و آن درون را از اضطراب و نا آرامى و زبان را از شكايت و اعضاء را از حركات غير عادى باز مى‏دارد...».
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 386
تصفيه و تطهير آن از آلودگى‏هاى دنيا بيشتر باشد، و هر اندازه آمادگى آن براى معرفت خدا و پرده بردارى از جلال ذات و صفات و افعال او نيرومندتر باشد. برتر است. و بنا بر اين قانون، اگر اتحاد و همانى و تلازم ميان صبر و شكر نباشد، لازم است كه ميان درجات صبر و شكر و ترجيح يكى از آن دو موازنه و تعادل برقرار باشد، زيرا هر يك از آن دو را درجات مختلفى در روشنگرى دل و تصفيه آن هست، و سبب اين اختلاف چند چيز است:
يكى - اختلاف بين اقسام نعمتها و اقسام بلاء.
و ديگر - اختلاف مراتب معرفت و فرح كه همراه شكر است، و اختلاف طاعتى كه از لحاظ دشوارى و آسانى در هر يك از آن دو مؤثر است. چه بسا بعضى از درجات صبر از جهت روشنگرى يا اصلاح دل از بعض درجات شكر شديدتر و بيشتر است، و بسا كه امر در بعضى ديگر از درجات آن دو عكس اين است. زيرا اعمال و احوالى كه تحت هر يك از آن دو مندرج است بسيار است، و به اختلاف آنها - بسيارى و كمى - درجات آن دو مختلف مى‏شود.
از امور و احوالى كه تحت عنوان شكر مندرج است: حياى بنده است از پياپى درآمدن نعمتهاى خدا بر او، و معرفت او به كوتاهى از شكر، و عذر خواهى او از كمى شكر، و اعتراف او به اينكه آن نعمتها را خداى تعالى بدون استحقاق وى به او عطا فرموده، و علم وى به اينكه شكر گزارى نيز نعمتى است از نعمتها و بخششهاى خدا، و فروتنى و تذلّل نيكوى او به سبب آن نعمتها، و اعتراض نكردن و ادب ورزيدن در پيشگاه منعم و برخورد با نعمتها به حسن قبول، و كوچك آنها را بزرگ شمردن، و واسطه‏ها را سپاس داشتن، به دليل گفتار پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:
«من لم يشكر النّاس لم يشكر اللّه»
«هر كه مردم را سپاس نگزارد، خدا را شكر نكرده است».
و امام سجّاد عليه السّلام فرمود: «سپاسگزار ترينتان براى خدا سپاسگزارترين شماست براى مردم». و فرمود: «خداى تعالى در قيامت به بنده‏اى از بندگان خود مى‏فرمايد: آيا فلانى را شكر نمودى؟ گويد: بلكه تو را پروردگارا شكر كردم مى‏فرمايد: اگر او را شكر ننمودى مرا نيز شكر نكردى».
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 387
و امام صادق عليه السّلام فرمود:«اشكر من انعم عليك، و أنعم على من شكرك»
«هر كه تو را نعمتى داد سپاس دار، و هر كه تو را سپاس داشت نعمت بخش».
و شكّى نيست كه هر قدر اين احوال در شكر گزارى افزون شود، و مدتش دراز باشد، فضيلتش بيشتر خواهد بود. آورده‏اند كه: «مردى خواستار دختر عموى خود بود، و او نيز خواهان وى بود. پس ازدواج آنها سرگرفت، و مرد در شب زفاف به همسر خود گفت: بيا امشب را براى شكر گزارى خدا كه ما را به هم رسانيد زنده‏دارى كنيم، زن گفت: آرى و تمام آن شب را نماز گزاردند، و هيچ يك به همسر خود نپرداخت. و چون شب دوم رسيد، همان را گفتند و سراسر شب را نماز گزاردند... و هشتاد سال هر شب چنين كردند بدون آنكه همخوابه شوند». و آشكار است كه اين شكر به مراتب از صبر آن دو بر بلاى عزوبت برتر است، اگر ميانشان جمع و وصلى حاصل نشده باشد.