تتمّه‏
هر گاه گفته شود: اگر مراد از صبر در مصائب اين است كه آدمى در دل از مصيبت كراهت نداشته باشد، و اين در اختيار وى نيست، زيرا انسان ناچار به كراهت است، پس چگونه مى‏توان به درجه صبر در مصائب رسيد؟ گويم: هر كه به خدا و اسرار حكمت و قضاء و قدر او شناسا باشد، و يقين بداند كه هر امرى از تنگى يا فراخى كه از خدا صادر مى‏شود و به بندگان او مى‏رسد، و هر امر ناخوشايند يا خوشايندى همه بر وفق حكمت و مصلحت بالذات است، و آنچه شر بشمار مى‏رود امرى است عرضى كه جدا كردن خير مطلوب از آن ممكن نيست، هر گاه به اين مطلب يقين داشته باشد نفس او براى صبر آماده مى‏شود و در غم و اندوه با هواى خود مقاومت مى‏كند، و به قضاء و قدر الهى خشنود مى‏شود،
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 381
و سينه‏اش به مواقع و موارد حكمتهاى او گشاده مى‏گردد، و يقين مى‏كند كه قضاء او جز به خير نمى‏كشاند. و امير مؤمنان عليه السّلام به اين نكته اشاره كرده و مى‏فرمايد:
«اطرح عنك واردات الهموم بعزائم الصّبر و حسن اليقين»
«اندوه‏هايى را كه بر تو وارد مى‏شود با اراده و قصد شكيبائى و نيك باورى و يقين [به خداى تعالى‏] از خود دور كن».
و هر كه به اين درجه برسد از هر چه بر او وارد مى‏شود لذت مى‏برد، و از ثروتى كه از ميان نمى‏رود بهره‏مند مى‏گردد، و به عزتى كه زوال نمى‏پذيرد تأييد مى‏شود، و در كشور جاودانى سير مى‏كند، و به قضاء سرمدى بالا مى‏رود. امّا آنچه بنده را از مقام صابران بيرون مى‏برد بى‏تابى و جزع كردن و گريبان دريدن و بر گونه‏ها زدن و شكايت بسيار نمودن و اظهار دلتنگى و اندوه كردن و تغيير لباس و خوراك دادن و امثال اين‏هاست، و اين همه امورى است اختيارى كه بايد از آنها اجتناب كند و به قضاء الهى خشنودى نمايد، و همواره بر اين خوى باقى بماند، و باور داشته باشد كه آنچه از دست او رفته سپرده و امانت نزد او بوده و از او پس گرفته شده. و امّا سوختن دل و روان شدن اشك او را از مرتبه صابران بيرون نمى‏برد، زيرا اين‏ها مقتضاى بشريّت است. و از اين رو هنگامى كه إبراهيم فرزند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم درگذشت اشك از چشمان آن حضرت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سرازير شد، شخصى عرض كرد: آيا ما را از اين كار نهى نمى‏فرموديد؟ فرمود: «اين مهربانى و ترحّم است، و خدا به بندگان دل رحم خود رحمت و مهربانى مى‏كند». و فرمود:
«چشم اشك مى‏ريزد، و دل مى‏سوزد، و سخنى نمى‏گويد كه خدا را به خشم و ناخشنودى آورد». بلكه اين‏ها نيز انسان را از مقام رضا بيرون نمى‏برد، زيرا كسى كه به رگ زدن و حجامت كردن اقدام مى‏كند به آن راضى است، با اينكه به سبب آن ناگزير دردمند مى‏شود. آرى، از كمال صبر آنست كه مصائب خود را پوشيده دارد، زيرا وارد شده است كه پوشيده داشتن مصيبت و درد و صدقه گنجينه‏هاى نيكى است. و در بسيارى از اخبار شكايت نكردن از امراض و مصائب ستايش شده است.
امام باقر عليه السّلام فرمود: «صبر نيكو، صبرى است كه در آن شكايت به مردم نباشد». و در بعضى از اخبار است كه: «شكايت آنست كه بگويى: به چيزى مبتلا شدم
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 382
كه هيچ كس مبتلا نشد، و آنچه به من رسيد به احدى نرسيد. و امّا اينكه بگويى ديشب بيدار بودم، و امروز تب دارم، و مانند اين‏ها، شكايت نيست». و امام صادق عليه السّلام فرمود:
«هر كه شبى را به درد و رنج [كه جاى شكايت است‏] بگذراند و آن را قبول كند، و شكر خدا را بجا آورد، مانند كسى است كه شصت سال عبادت كند»، شخصى پرسيد:
قبول آن چيست؟ فرمود: «بر آن صبر كند و از حالى كه در آن بود خبر ندهد، و چون صبح شود خدا را بر آنچه بر او گذشت حمد كند».