علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 362
فصل 77 فضيلت صبر
صبر يكى از منازل و مراحل رهروان دين و از مقامات اهل توحيد است.
و بواسطه آن بنده در صف مقرّبان بارگاه الهى در مىآيد، و به جوار پروردگار عالميان و اصل مىشود. و خداوند بيشتر درجات و خيرات را به صبر نسبت داده، و آن را در هفتاد و چند جاى از قرآن ياد كرده است. و خدا صابران را به او صافى وصف نموده است، چنانكه مىفرمايد:
وَ جَعَلنا مِنهُم أَئِمَّةً يَهدُونَ بِامرِنا لَمّا صَبَرُوا 32: 24(سجده، 24) «و چون شكيبايى كردند، از آنان پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مىكردند».
و مىفرمايد:وَ تَمَّت كَلِمَةُ رَبِّكَ الحُسنى عَلى بَنى اسرائيلَ بِما صَبَرُوا 7: 137(اعراف، 136) «و وعده نيكوى پروردگارت بر بنى اسرائيل به سبب شكيبائيى كه كردند انجام شد».
و مىفرمايد:وَ لَنَجزِيَنَّ الَّذينَ صَبَرُوا اجرَهُم بِاحسنِ ما كانُوا يَعمَلُونَ 16: 96(نحل، 96) «و پاداش كسانى را كه شكيبائى كردهاند بهتر از آنچه عمل كردهاند مىدهيم».
و مىفرمايد:اولئِكَ يُؤتَونَ أَجرَهُم مَرَّتَينِ بِما صَبَرُوا 28: 54(قصص، 54)
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 363
«به اينان براى آن شكيبائى كه كردند دو بار مزد دهند».
پس هر فضيلت و اجرى به اندازه و حساب است مگر صبر، و از اين رو مىفرمايد:
انَّما يُوَفَّى الصّابِرُونَ اجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ 39: 10(زمر، 10) «و پاداش شكيبايان بتمامى و بيحساب داده مىشود».
و صابران را وعده داده كه با ايشان است، چنانكه مىفرمايد:
وَ اصبِرُوا انَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرينَ 8: 46(انفال، 47) «و شكيبائى كنيد كه خدا با شكيبايان است».
و نصرت و يارى را به صبر بسته است، و مىفرمايد:
بَلى ان تَصبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأتُوكُم مِن فَورِهِم هذا يُمدِدكُم رَبَّكُم بِخَمسَةِ آلافٍ مِنَ المَلائِكَةِ مُسَوِّمينَ 3: 125(آل عمران، 125) «آرى، اگر شكيبائى و پرهيزكارى پيشه كنيد و آنان بسرعت (يا از خشم و هيجان خويش) به شما تازند پروردگارتان شما را به پنج هزار فرشته كه به نشانه [جنگ] آراستهاند يارى خواهد كرد».
و درودها و رحمت و هدايت را براى صابران جمع كرده و فرموده است:
اولئِكَ عَلَيهِم صَلَواتُ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة وَ اوُلئِكَ هُمُ المُهتَدُونَ 2: 157(بقره، 157) «درودها و رحمت پروردگارشان بر آنان باد و ايشان ره يافتگانند».
و آياتى كه درباره مقام صبر وارد شده بسيار است، و اخبارى كه در ستايش آن رسيده بىشمار است. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:«الصّبر نصف الايمان»
«صبر يك نيمه ايمان است».
و فرمود: «كمتر چيزى كه به شما دادهاند يقين است و صبر، و هر كه بهرهاى از اين هر دو دارد، گو باك مدار از آنچه از نماز شب و روزه روز از او فوت شود، و اگر بر آنچه هستيد [از فقر و بىچيزى] صبر كنيد دوستتر دارم از آنكه هر يك از شما برابر جميع عمل شما بياورد، و ليكن مىترسم كه پس از من راه دنيا بر شما گشوده شود تا آنكه يكديگر را انكار كنيد، و اهل آسمان شما را منكر شوند، پس
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 364
هر كه صبر كند و مزد و ثواب چشم دارد به تمام ثواب خود دست يافته است»... سپس اين آيه را خواند:
«ما عِندَكُم يَنفَدُ وَ ما عِندَ اللَّهِ باقٍ» 16: 96(نحل، 96) «آنچه نزد شماست سر آيد و آنچه نزد خداست پاينده است».
و فرمود: «صبر گنجى از گنجهاى بهشت است».
و فرمود: «برترين كارها آنست كه بر جانها دشوار و ناخوشايند است». و شكّى نيست كه صبر چيزى است كه جانها آن را خوش ندارد، و از اين رو گفتهاند:
صبر تلخ است. و فرمود: «در صبر بر ناگوارها و ناخوشايندها خير بسيار است».
و فرمود:«الصّبر من الايمان بمنزلة الرّأس من الجسد، و لا جسد لمن لا رأس له، و لا إيمان لمن لا صبر له»
«صبر نسبت به ايمان همانند سر است نسبت به تن، هر كه سر ندارد تن ندارد، و هر كه صبر ندارد ايمان ندارد».
از او صلّى اللّه عليه و آله درباره ايمان پرسيدند، فرمود:«الصّبر و السّماحة»
«صبر است و گذشت».
و فرمود: «هيچ بندهاى هرگز دو جرعهاى ننوشيد كه نزد خدا دوستتر باشد از جرعه غيظ و خشمى كه به حلم و بردبارى بدل نمايد و جرعه مصيبتى كه در آن شكيبائى كند، و هيچ قطره خونى بر زمين نريخت كه در نزد خداى تعالى دوستتر باشد از قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود، و قطره اشكى كه در سياهى شب از چشم بنده بريزد در حالى كه در سجده باشد و جز خدا ديگرى او را نبيند، و هيچ بندهاى دو گامى برنداشت كه نزد خداى تعالى دوستتر باشد از گامى كه براى نماز واجب بردارد و گامى كه براى صله رحم بردارد».
و روايت است كه: «خداى تعالى به داود عليه السّلام وحى فرمود: اى داود در اخلاق از من پيروى كن، و از اخلاق من يكى آنست كه من صبورم».
و روايت است كه: «مسيح به حواريّون گفت: نيابيد آنچه دوست داريد تا صبر كنيد بر آنچه كراهت داريد».
و رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: «هيچ بنده مؤمنى نيست كه مصيبتى به او رسد و بگويد - چنانكه خدا آن را فرموده -:انّا للّه و انّا إليه راجعون(ما از خدائيم و
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 365
به او باز مىگرديم»، بار خدايا در اين مصيبت به من اجر بده و بهتر از آنچه از دست دادهام به من كرامت فرما، مگر اينكه خدا چنين مىكند».
و فرمود: «خداى عز و جل فرمود: هر گاه مصيبتى به بنده خود در بدن يا مال يا فرزند او متوجّه سازم، پس او با صبر نيكو آن را پذيرا شود، شرم مىكنم از اينكه در قيامت ترازوئى براى او برپا كنم يا دفتر عمل او را بگشايم».«» و فرمود: «صبر بر سه قسم است: صبر بهنگام مصيبت، و صبر بر [مشقّت] طاعت، و صبر كردن از گناه، پس هر كه بر مصيبت شكيبا باشد تا آن را با صبر نيكو و اگر داند، خداوند براى او سيصد درجه مىنويسد، كه ميان هر درجه تا درجه ديگر مانند فاصله آسمان و زمين باشد، و هر كه بر طاعت شكيبائى كند خداوند براى او ششصد درجه مىنويسد كه ميان هر درجه تا درجه ديگر فاصله ميان درون زمين تا عرش باشد، و هر كه بر مصيبت صبر كند خداوند براى او نهصد درجه مىنويسد كه فاصله ميان هر درجه تا درجه ديگر به اندازه فاصله ميان قعر زمين تا منتهاى عرش باشد».
و فرمود:«سيأتي على النّاس زمان لا ينال الملك فيه الا بالقتل و التّجبّر، و لا الغنى الا بالغصب و البخل، و لا المحبّة الا باستخراج الدّين و اتّباع الهوى، فمن ادرك ذلك الزّمان فصبر على الفقر و هو يقدر على الغنى، و صبر على البغضة و هو يقدر على المحبّة، و صبر على الذّلّ و هو يقدر على العزّ، آتاه اللّه ثواب خمسين صدّيقا ممّن صدّق بى»
«بزودى زمانى بر مردم آيد كه پادشاهى جز بوسيله كشتن و ستمگرى بدست نيايد، و ثروت جز با غصب و بخل پيدا نشود، و دوستى جز بوسيله بيرون آمدن از دين و پيروى هوى و هوس حاصل نشود، پس هر كه آن زمان را دريابد و بر فقر صبر كند، با آنكه بر تحصيل ثروت توانائى داشته باشد، و بر دشمنى صبر كند با آنكه بر دوستى [از راه نادرست] توانا باشد، و بر ذلّت صبر كند و حال آنكه بتواند عزّت بدست آورد، خدا ثواب پنجاه صدّيق از كسانى كه مرا تصديق نمودهاند به او بدهد».«»
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 366
و فرمود: «خداى تعالى به جبرئيل فرمود: پاداش كسى كه هر عضو شريف (مانند چشم) او را از او بگيرم چيست؟ عرض كرد: تو را تنزيه مىكنم ما را علمى جز آنچه به ما آموختهاى نيست. فرمود: پاداش او جاودان ماندن در خانه كرامت من و نظر كردن به جمال من است».
و به مردى كه گفت: مالم از دست رفت و تنم بيمار شد، فرمود: «در بندهاى كه مال او نرود و تن او بيمار نشود خيرى نيست، خداوند چون بندهاى را دوست دارد مبتلا و گرفتارش كند، و هر گاه گرفتارش كرد شكيبائى دهد».
و فرمود: «مرد را نزد خداى تعالى درجهاى است كه به هيچ عملى بدان نرسد تا تن او به بلائى مبتلا شود و بدين سبب به آن مرتبه برسد».
و فرمود: «هر گاه خدا به بندهاى اراده خير فرمايد، و بخواهد او را پاك و صافى گرداند، بلا را بر او روان مىسازد و فرو مىريزد، پس هنگامى كه او را بخواند، فرشتگان گويند: آوازى آشناست، و چون دوباره دعا كند و گويد: يا ربّ خداى تعالى فرمايد: بندهام اجابت باد تو را و يارى مىدهم تو را چيزى از من نخواستى مگر اينكه به تو عطا كردم، يا براى تو بهتر از آن را بالا بردم، و برتر از آن را براى تو نزد خود ذخيره ساختم. پس چون روز قيامت عمل كنندگان، اهل نماز و روزه و صدقه و حج، را بياورند و اعمالشان را با ترازو بسنجند آنگاه اهل بلا را بياورند، كه نه ترازويى براى آنان برپا كنند و نه دفتر و نامهاى از ايشان بگشايند، اجر و پاداش را بر آنان فرو ريزند، همچنانكه بلا بر آنان فرو ريخته مىشد، اهل عافيت و تندرستى در دنيا وقتى ثوابى را كه به اهل بلا مىدهند مىبينند آرزو كنند كه كاش تن آنان را با قيچىها پاره پاره مىكردند، و چنين است قول خداى تعالى:
انَّما يُوَفَّى الصّابِروُنَ اجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ» 39: 10:«پاداش شكيبايان را به تمامى و بيحساب مىدهند».
و فرمود: «وقتى مردى را ديديد كه هر چه دوست دارد خدا به او مىدهد و او مشغول معصيت خداست بدانيد كه اين استدراج [1] است.. سپس اين آيه را خواند:
__________________________________________________
[1] فراوان دادن نعمت در وقت معصيت و اندك اندك گرفتار ساختن او به عذاب و عقوبت.
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 367
فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحنا عَلَيهِم ابوابَ كُلِّ شَيءٍ حَتَّى اذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا اخَذناهُم بَغتَةً فَاذا هُم مُبلِسُونَ 6: 44(انعام، 44) «و چون آنچه را بدان پندشان داده بودند [و به آن مأمور بودند] به فراموشى سپردند درهاى همه چيز را بر آنان گشوديم تا بدانچه به آنها داده شده بود شادمان گشتند ناگاه آنان را گرفتيم و يكباره نوميد شدند».
و روايت است كه: «يكى از پيامبران به خدا شكايت كرد و گفت: پروردگارا، بنده مؤمن تو را اطاعت مىكند و از معصيت تو دورى مىنمايد دنيا را بر او تنگ مىكنى و او را دستخوش بلا مىسازى، و بنده كافر تو را اطاعت نمىكند و بر گناهان جرأت مىنمايد بلا را از او بر كنار مىدارى و دنيا را بر او مىگسترانى پس خداى تعالى به او وحى فرستاد كه: بندگان از من و بلا از من است، و همه تسبيح و حمد من مىكنند، و مؤمن گاهى گناهانى دارد. پس دنيا را از او جدا مىكنم و بلا را بر او مىگمارم، كه كفّاره گناهان او شود تا مرا ملاقات كند، و پاداش نيكيهاى او را به وى بدهم، و گاهى كافرى حسناتى دارد، پس روزى او را فراخ مىگردانم و بلا را از او بركنار مىسازم، كه در دنيا پاداش او را داده باشم تا در قيامت جزاى بديهاى او را بدهم»«».
و از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده است كه فرمود: «رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: خداى عز و جل مىفرمايد: من دنيا را ميان بندگانم پاره پاره و تقسيم كردهام، پس هر كه از آن به من قرضى دهد به هر يكى ده تا هفتصد برابر و آنچه خواهم عطا كنم، و هر كه قرضى به من ندهد و چيزى از او به ناخواه بگيرم، سه خصلت به او بدهم كه اگر يكى از آنها را به فرشتگانم بدهم از من خشنود شوند. آنگاه امام صادق عليه السّلام قول خداى عز و جل را خواند:
الَّذينَ إِذا أصابَتهُم مُصيبَةٌ قالُوا: إِنّا لِلَّهِ وَ إِنّا إلَيهِ راجِعُونَ، اولئِكَ عَلَيهِم صَلَوات مِن رَبِّهِمِ 2: 156 - 157،پس اين يكى از سه خصلت است، و «رحمة» دوم آنها، و «أولئك هم المهتدون» سوم آنهاست. سپس امام فرمود: اين براى كسى است كه خدا چيزى را از او به
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 368
ناخواه و بر خلاف ميلش گرفته باشد».
و امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: «ايمان بر چهار ستون ساخته شده است: يقين، و صبر، و جهاد، و عدل».
و فرمود:«الصّبر صبران: صبر عند المصيبة حسن جميل، و أحسن من ذلك الصّبر عند ما حرّم اللّه - عزّ و جلّ - عليك»
«صبر بر دو گونه است. صبر هنگام مصيبت كه نيكو و زيباست، و بهتر از اين صبر درباره چيزى است كه خداى - عز و جل - آن را بر تو حرام كرده است».
و فرمود:«الصّبر و حسن الخلق و البرّ و الحلم من أخلاق الأنبياء»
«صبر و خوشخوئى و نيكى و بردبارى از اخلاق پيامبران است».
و فرمود:أيّما رجل حبسه السّلطان ظلما فمات، فهو شهيد، و إن ضربه فمات، فهو شهيد»
«هر مردى را كه سلطان به ستم حبس كند و بميرد، او شهيد است، و اگر او را بزند تا بميرد، او شهيد است».«» و فرمود: «مىخواهيد شما را از اميد بخشترين آيه در كتاب خدا خبر دهم؟» گفتند: آرى پس اين آيه را خواند:
وَ ما اصابَكُم مِن مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَت ايديكُم وَ يَعفُو عَن كَثير 42: 30(شورى، 30) «هر مصيبتى به شما رسد براى كار كرد دستهاى شماست، و از بسيارى در گذرد».
پس مصائب در دنيا به سبب كسب گناهان است، و اگر خدا او را در دنيا عقوبت كرد خدا كريمتر از آن است كه دوباره او را عذاب كند، و اگر در دنيا از او در گذشت خدا كريمتر از آن است كه در قيامت او را عذاب كند».
و امام باقر عليه السّلام فرمود:«الجنّة محفوفة بالمكاره و الصّبر، فمن صبر على المكاره في الدّنيا دخل الجنّة. و جهنّم محفوفة باللذّات و الشّهوات، فمن اعطى نفسه لذّتها و شهوتها دخل النّار»
«گرداگرد بهشت را ناخوشايندها و شكيبائى فرا گرفته، پس هر كه در دنيا بر ناگواريها صبر كند به بهشت درآيد. و گرداگرد
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 369
دوزخ را لذتها و شهوتها فرا گرفته، پس هر كه هر لذت و شهوتى را كه دلش بخواهد به خود رساند به دوزخ رود».
و فرمود:«مروّة الصّبر في حال الفاقة و الحاجة و التّعفّف و الغنى، اكثر من مروّة الإعطاء»
«جوانمردى صبر در حال فقر و نيازمندى و خويشتن دارى و پارسائى نمودن و توانگرى [1]، بيشتر از جوانمردى بخشش است».
و فرمود:«لمّا حضرت ابى علىّ بن الحسين عليهما السّلام الوفاة، ضمّنى إلى صدره، ثمّ قال: يا بنىّ أوصيك بما اوصانى به أبي حين حضرته الوفاة، و بما ذكر أنّ أباه أوصاه به، قال: يا بنىّ اصبر على الحقّ و إن كان مرّا»
«چون وفات پدرم على بن الحسين عليهما السّلام فرا رسيد، مرا به سينه خود چسبانيد، و آنگاه فرمود: پسرم تو را به چيزى سفارش مىكنم كه پدرم بهنگام وفات به من سفارش كرد، و به آنچه پدرم ياد كرد كه پدرش او را به آن سفارش كرده بود، فرمود:
پسرم بر حقّ شكيبا باش هر چند تلخ باشد».
و امام صادق عليه السّلام فرمود:«اذا دخل المؤمن في قبره، كانت الصّلاة عن يمينه، و الزّكاة عن يساره، و البرّ مطلّ عليه، و يتنحّى الصّبر ناحية. فاذا دخل عليه الملكان اللّذان يليان مساءلته، قال الصّبر للصّلاة و الزّكاة و البرّ:
دونكم صاحبكم، فان عجزتم عنه فأنا دونه»
«چون مؤمن داخل قبر خود شود، نماز در طرف راست او و زكات در طرف چپ او باشد، و نيكى و احسان بر او سايه افكند، و صبر در كنارى قرار گيرد. پس چون دو فرشتهاى كه براى سؤال از او گماشته شدهاند بر او داخل شوند، صبر به نماز و زكات و نيكوكارى گويد: مواظب صاحب خود باشيد و او را دريابيد، و اگر شما درمانده شديد من او را دريابم».
و فرمود: «چون روز قيامت شود، گروهى از مردم برخيزند و به سوى بهشت روند و در آن را بزنند، به آنان گفته شود: شما كيستيد؟ گويند: ما اهل صبريم، به ايشان گويند: بر چه صبر كرديد؟ گويند: بر طاعت خدا صبر مىكرديم و از معصيت خدا خوددارى مىكرديم، خداى تعالى فرمايد: راست گفتند ايشان را به بهشت
__________________________________________________
[1] يعنى در حال ثروتمندى، رنج صبر را تحمل كردن، و يا در عين صبر، بىنيازى نمودن.
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 370
در آوريد. و اين همان قول خداى تعالى است:إِنَّما يُوَفَّى الصّابِرُوُنَ أَجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ 39: 10.
و فرمود:«من ابتلى من المؤمنين ببلاء فصبر عليه، كان له مثل اجر الف شهيد»
«هر مؤمنى كه به بلائى گرفتار شود و بر آن شكيبائى ورزد، براى او مثل اجر هزار شهيد خواهد بود».
و فرمود:«انّ اللّه - عزّ و جلّ - انعم على قوم فلم يشكروا، فصارت عليهم و بالا، و ابتلى قوما بالمصائب فصبروا، فصارت عليهم نعمة»
«خداى عز و جل به مردمى نعمت عطا فرمود و آنها سپاس نداشتند، پس و بال آنان شد، و مردمى را به مصيبتها گرفتار ساخت و صبر كردند، پس بر آنها نعمت شد».
و فرمود:«من لا يعدّ الصّبر لنوائب الدّهر يعجز»
«هر كه صبر را براى حوادث روزگار آماده نساخت، ناتوان و پريشان گردد».
و فرمود:«انّ من صبر صبر قليلا، و انّ من جزع جزع قليلا... ثمّ قال: عليك بالصّبر في جميع أمورك، فانّ اللّه - عزّ و جلّ - بعث محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فامره بالصّبر و الرّفق، فقال:
«وَ اصبِر عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهجُرهُم هَجرا جَميلا 73: 10
(مزّمّل، 10)».
«هر كه صبر كند صبر او در زمانى اندك است و هر كه بىتابى نمايد بىتابى او در زمانى اندك است (هر دو بزودى سرآيند)... سپس فرمود: پس بر تو باد به صبر در همه امور، كه خداى عز و جل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را مبعوث كرد و به صبر و مدارا امر فرمود، و به او فرمود:
«بر آنچه مىگويند شكيبا باش و از آنان ببر بريدنى نيكو».
و حضرت أبو الحسن امام كاظم عليه السّلام به يكى از اصحاب خود فرمود:«ان تصبر تغتبط، و الا تصبر يقدّر اللّه مقاديره، راضيا كنت أم كارها»«»
«اگر شكيبا باشى بر تو رشك برند (يا شادمان شوى)، و اگر صبر نكنى خدا مقدّرات خود را
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 371
جارى خواهد كرد، خواه تو خشنود باشى يا ناخشنود».
و اخبار در فضيلت صبر بر بلا و بزرگى ثواب و اجر آن بىشمار است. و از اين رو بود كه پارسايان و بزرگان خواستار آن بودند، تا آنجا كه نقل شده است كه: يكى از ايشان به نزد پسر بيمار خود آمد و گفت: پسرم اگر تو در ترازوى [اعمال] من باشى دوستتر دارم كه من در ترازوى [اعمال] تو باشم (يعنى اگر من بر مصيبت تو صبر كنم دوستتر دارم كه تو بر مصيبت من صبر كنى) گفت: پدر اگر آنچنانكه تو مىخواهى باشد دوستتر دارم از آن كه خود مىخواهم باشد».
و يكى ديگر از ايشان گفته است: «سى سال است روشنى چشم من رفته است، و هيچ كس از آن آگاه نيست».
|