علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 291
فصل 59 درجات مردم در توكّل‏
درجات مردم - چنانكه دانستى - در توكّل به حسب تفاوت مراتب آنان در قوّت و ضعف يقين و در قوّت و ضعف توحيد مختلف است:
يكى درجه كسى است كه ايمان و يقين او به كمال رسيده، به طورى كه وثوق و اعتماد او به اسباب بكلّى سلب شده، و با تمام هستى خود به پروردگار يگانه حق روى آورده و جز او مؤثرى نمى‏بيند، و هرگز به غير او نظر ندارد، و دلش به عنايت او چنان مطمئن و آرام است كه حتّى اين احتمال به خاطرش نمى‏گذرد كه پروردگار او را به غير واگذارد، و هيچگاه او را اضطرابى پديد نمى‏آيد. براى چنين كسى باكى نيست كه از اسباب قطعى يا ظنّى بكلّى روى برتابد، زيرا خداى سبحان او را حفظ و حراست مى‏كند و امورش را به صلاح مى‏آورد، و روزى او را از جائى كه گمان ندارد مى‏رساند، خواه اسباب را تحصيل و كسب نمايد يا نه، بلى بسا سبب و كسب را براى اطاعت و پيروى امر خدا رها نكند، ليكن وثوق و اعتماد او فقط به خداست نه به سبب و سعى و كسب. و حكاياتى كه از بعضى از كاملان اولياء نقل كرده‏اند كه بى‏زاد و توشه به اعتماد بر خدا در بيابانهائى كه مردم در آنها گام نمى‏نهادند مسافرت مى‏كرده‏اند، و روزى ايشان مى‏رسيده، و از درندگان پر زيان احتراز نمى‏كرده‏اند، يا نسبت به اهل اقتدار و پادشاهان به اعتماد بر خدا بى‏ترس و باك سخنان درشت و ناهموار مى‏گفته‏اند، و خداى سبحان آنان را نجات مى‏داده،
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 292
اين مخصوص كاملان در توكّل است.
امام صادق عليه السّلام فرمود: «خداى عز و جل ابا دارد كه روزى مؤمنان را جز از جايى كه گمان ندارند برساند». و اين را مخصوص مؤمنان قرار داد، زيرا كمال ايمان مقتضى آنست كه صاحب آن به اسباب وثوق و اعتماد نكند و تنها بر خداى عز و جل توكّل نمايد. و كمال ايمان ويژه صاحب علم نهان از انبياء و اولياء است، و اين فضل خداست كه به هر كه بخواهد مى‏دهد.
و ديگر درجه كسى است كه قوّت ايمان و يقين او به حدى نرسيده كه اسباب و وسائط از نظر وى غايب ماند، و التفات او تنها به جناب حق باشد. چنين كسى نبايد از اسباب روى برتابد و آن را ترك نمايد، زيرا مثل او اين گمان را ندارد كه بدون وسائط وى را به مقصد برساند: يعنى توكّل او بر خدا و يقين به او - سبحانه - به آن درجه از قوّت نرسيده است.