علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 278
فصل 54 فضيلت توكّل‏
توكّل يكى از منزلهاى راهروان و يكى از مقامات خدا پرستان بلكه برترين درجات اهل يقين است، و از اين رو در ستايش و فضيلت و در ترغيب به آن از كتاب و سنّت بسى شواهد رسيده است، خداى تعالى مى‏فرمايد:
وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا ان كُنتُم مُؤمِنينَ 5: 23(مائده، 23) «اگر ايمان داريد پس به خدا توكّل كنيد».
و مى‏فرمايد:وَ عَلَى اللَّهِ فَليَتَوَكَّلِ المُؤمِنُونَ 3: 122(آل عمران، 122، مائده، 12، توبه، 52، إبراهيم، 11، مجادله، 10، تغابن، 13) «و مؤمنان بايد به خدا توكّل كنند».
و مى‏فرمايد:انَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُتَوَكِّلينَ 3: 159(آل عمران، 159) «خدا متوكّلان را دوست دارد».
و مى‏فرمايد:وَ مَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ 65: 3(طلاق، 3) «و هر كه بر خدا توكّل كند خدا وى را بس است».
و مى‏فرمايد:وَ مَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَانَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ 8: 49(انفال، 50) «و هر كه بر خدا توكّل كند خداوند نيرومندى بى‏همتا و داورى داناست».
يعنى عزيزى كه هر كه به او پناه برد ذليل و زبون نشود، و حكيمى كه از تدبير آن كه بر او توكّل كند كوتاهى ننمايد.
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 279
و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:«من انقطع إلى اللّه كفاه اللّه كلّ مئونة، و رزقه من حيث لا يحتسب، و من انقطع إلى الدّنيا و كله اللّه إليها»
«هر كه به سوى خدا منقطع شود (خاصّ خدا گردد) خدا همه امور و حاجات او را كفايت مى‏كند، و از جائى كه گمان ندارد روزيش مى‏دهد، و هر كه به دنيا منقطع شود (خاصّ دنيا گردد) خدا او را به دنيا وا مى‏گذارد».
و فرمود:«من سرّه أن يكون أغنى النّاس، فليكن بما عند اللّه اوثق منه بما فى يده»
«هر كه دوست دارد بى‏نيازترين مردم باشد بايد اعتمادش به آنچه نزد خداست بيشتر باشد از اعتماد به آنچه در دست خود اوست».
و فرمود:«لو انّكم تتوكّلون على اللّه حقّ توكّله، لرزقتم كما ترزق الطّيور، تغدو خماصا و تروح بطانا»
«اگر بر خدا توكّل كنيد چنانكه حقّ توكل اوست هر آينه روزى مى‏يابيد چنانكه مرغان روزى مى‏يابند، هر بامداد با شكمهاى تهى و گرسنه از آشيانه‏هاى خود بر مى‏پرند و شبانگاه با شكمهاى پر و سير باز مى‏آيند».
و از حضرت على بن الحسين عليهما السّلام روايت است كه فرمود: «روزى از خانه بيرون رفتم تا به اين ديوار رسيدم، بر آن تكيه كردم، در اين موقع مردى را ديدم كه دو جامه سفيد پوشيده روياروى من به من نگاه مى‏كند، پس گفت: اى على بن الحسين چرا تو را غمگين و محزون مى‏بينم؟ آيا براى دنياست؟ خداوند نيكوكار و بدكار را روزى مى‏دهد. گفتم: براى اين محزون نيستم، و آنچه گفتى درست است. گفت:
پس آيا براى آخرت است؟ آن وعده‏اى است راست كه پادشاه قاهر و قادر در آن حكم مى‏كند. گفتم: چنين است كه مى‏گوئى، و حزن من براى اين هم نيست.
گفت: پس اندوه تو از چيست؟ گفتم: از فتنه پسر زبير و گرفتارى مردم در آن مى‏ترسيم. خنديد و گفت: اى على بن الحسين آيا هيچ كس را ديده‏اى كه خدا را بخواند و خدا او را اجابت نكند؟ گفتم: نه گفت: آيا كسى را ديده‏اى كه بر خدا توكل كند و خدا او را كفايت نكند؟ گفتم: نه گفت: آيا كسى را ديده‏اى كه از خدا چيزى بخواهد و به او ندهد؟ گفتم: نه... سپس از نظر من غايب شد»، و شايد او حضر بود - بر پيامبر ما و بر او درود باد.
و امام صادق عليه السّلام فرمود: «خدا به داود وحى فرمود: هيچ يك از بندگانم به من
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 280
پناهنده نشود و به احدى از مخلوقات توجه نكند، كه بدانم نيّت او همين است، و آنگاه آسمان‏ها و زمين و هر كه در آنهاست با او نيرنگ بازند، مگر اينكه راه بيرون شدن از ميان آنها را به او مى‏نمايم».
و فرمود:«انّ الغنى و العزّ يجولان، فاذا ظفرا بموضع التّوكّل أوطنا»
«بى‏نيازى و عزّت در گردشند، و چون به جايگاه توكّل رسند وطن گيرند».
و فرمود:«من اعطى ثلاثا لا يمنع ثلاثا: من أعطى الدّعاء أعطى الاجابة، و من أعطى الشّكر أعطى الزّيادة، و من أعطى التّوكّل أعطى الكفاية. ثمّ قال: أ تلوت كتاب اللّه - عزّ و جلّ -«و من يتوكّل على اللّه فهو حسبه،»و قال:«لئن شكرتم لأزيدنّكم»،و قال:«ادعونى استجب لكم»؟»
«هر كه را سه چيز دادند سه چيز از او باز نگرفتند: هر كه را دعا دادند اجابت هم دادند، و هر كه را سپاسگزارى دادند، فزونى بخشيدند، و هر كه را توكل دادند او را كفايت كردند، سپس فرمود: آيا كتاب خداى عزّ و جلّ را خوانده‏اى: «هر كه بر خدا توكّل كند خدا او را بس است»، و فرمود: «اگر شكر كنيد شما را فزونى دهم»، و فرمود: «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم»؟» و فرمود:«ايّما عبد أقبل قبل ما يحبّ اللّه - تعالى - اقبل اللّه قبل ما يحبّ، و من اعتصم باللّه عصمه اللّه، و من اقبل اللّه قبله و عصمه، لم يبال لو سقطت السّماء على الارض، أو كانت نازلة نزلت على أهل الأرض فتشملهم بليّة، كان فى حزب اللّه بالتّقوى من كلّ بليّة، أ ليس اللّه - تعالى - يقول:«انّ المتّقين في مقام امين»؟
«هر بنده‏اى كه به آنچه خداى تعالى دوست دارد روى آورد خدا به آنچه او را دوست دارد روى آورد، و هر كه به خدا پناه برد و از او نگاهدارى خواهد خدا او را پناه دهد و نگاهدارد، و كسى كه خدا به او رو آورد و او را نگاهدارد باكى براى او نيست اگر آسمان بر زمين افتد يا بلائى بر اهل زمين فرود آيد و همه را فرو گيرد، او به سبب تقوايش در حزب خداست و از هر بلائى محفوظ است، مگر نه اين است كه خداى تعالى مى‏فرمايد: «براستى پرهيزكاران در جايگاه ايمن‏اند»؟» و فرمود: «خداى تعالى مى‏فرمايد: به عزّت و جلال و مجد و رفعتم بر عرشم سوگند كه اميد هر كه را كه به غير من اميدوار باشد قطع مى‏كنم، و او را نزد مردم
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 281
جامه ذلّت و خوارى مى‏پوشانم، و او را از درگاه قرب خود مى‏رانم و دور مى‏كنم، آيا در سختيها و شدائد به غير من اميدوار است و حال آنكه شدائد به دست من است؟ و در خانه غير مرا مى‏كوبد با آنكه كليد همه درهاى بسته نزد من است؟ و در خانه من براى هر كه مرا بخواند باز است، پس كيست كه در بلاها و گرفتاريها به من اميد داشته باشد و من او را به آن واگذارم؟ و كيست كه در كار بزرگى به من اميدوار گشته و من اميدش را قطع كرده باشم؟ آرزوهاى بندگانم را در نزد خود محفوظ مى‏دارم، امّا آنها به نگاهداشت من راضى نشدند، آسمان‏ها را از كسانى كه از تسبيح من خسته و ملول نمى‏شوند پر كردم، و آنان را فرمودم كه درها را ميان من و بندگانم نبندند، ولى بندگان به قول من اعتماد نكردند، آيا كسى كه بلائى از بلاهاى من بر او وارد شود نمى‏داند كه جز من و به اذن من كسى آن را از او برنمى‏دارد؟ پس چرا از من رو گردان است؟ به جود خود آنچه را سؤال نكرده به او مى‏دهم، سپس آن را از او مى‏گيرم و او باز گرداندن آن را از من نمى‏خواهد و از غير من مى‏خواهد، آيا نمى‏بيند كه من پيش از سؤال كردن عطا مى‏كنم؟ پس آيا وقتى از من سؤال كرد به سائل خود پاسخ نمى‏گويم؟ آيا من بخيلم و بنده‏ام مرا بخيل مى‏داند؟ يا جود و كردم ندارم؟ يا عفو و رحمت در دست من نيست؟ يا من محلّ آرزوها و اميدها نيستم؟ چه كسى جز من مى‏تواند آنها را قطع كند؟ آيا اميدواران نمى‏ترسند كه به غير من اميد دارند؟ اگر همه اهل آسمان‏ها و زمينم به من اميدوار باشند، و هر يك از آنها را به اندازه‏اى كه همه اميد دارند بدهم به قدر ذرّه‏اى از مملكتم كم نمى‏شود، و چگونه كم شود مملكتى كه من سرپرست آن هستم؟ پس بدا به حال نوميدان از رحمت من و بدا به حال كسانى كه مرا نافرمانى كنند و پرواى من ندارند»«»