علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 255
فصل 50 فضيلت رضا
رضا به قضاى الهى برترين مقامات دين و شريفترين مراتب مقرّبان و عظيمترين درهاى رحمت خداست، و هر كه از آن در داخل شود به بهشت درآيد. خداى سبحان مى‏فرمايد:
رَضِىَ اللَّهُ عَنهُم وَ رَضُوا عَنهُ 5: 119(مائده، 122، توبه، 101، مجادله، 22، بيّنه، 8) «خدا از ايشان خشنود است و ايشان از خدا خشنودند».
و روايت است كه: «پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از گروهى از اصحاب خود پرسيد:
شما چه كسانى هستيد؟ گفتند: مؤمنانيم، فرمود: نشان ايمان شما چيست؟ گفتند:
در بلا صبر كنيم، و هنگام فراخى و نعمت شكر گزاريم، و در موارد قضا رضا دهيم، فرمود: به خداى كعبه قسم مؤمنانند»، و در خبرى ديگر است كه فرمود: «حكيمانند و عالمانند و نزديك است از عظمت فقه ايشان كه انبياء باشند».
و نيز از آن حضرت روايت است كه: «چون خدا بنده‏اى را دوست دارد او را مبتلا مى‏سازد، پس اگر شكيبائى نمود او را بر مى‏گزيند، و اگر خشنود شد به مرتبه برگزيدگان خاص مى‏رساند».
و فرمود: «از دل خويش به خدا رضا دهيد تا به ثواب فقر خود دست يابيد».
و فرمود: «چون روز قيامت شود، خداى تعالى گروهى از امّتم را بال و پر آفريند تا از گورهاى خود به بهشت پرند، و در آنجا هر گونه بخواهند تمتّع و تنعّم
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 256
نمايند، ملائكه به آنان گويند: آيا جايگاه حساب را ديديد؟ گويند از حساب چيزى نديديم، گويند: آيا از صراط گذشتيد؟ گويند: ما صراطى نديديم، گويند: دوزخ را ديديد؟ گويند: ما چيزى نديديم. فرشتگان گويند: از امّت كه‏ايد؟ گويند: از امّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله، گويند: شما را به خدا بگوئيد اعمالتان در دنيا چه بود؟ گويند:
دو خصلت در ما بود، و خداوند به فضل و رحمت خود ما را به اين مرتبه رسانيد، گويند: آن دو خصلت چيست؟ گويند: يكى آنكه در خلوت از خداى تعالى شرم داشتيم كه معصيت كنيم، و ديگر آنكه به اندكى كه ما را داده بود راضى و خرسند بوديم، فرشتگان گويند: حق است شما را اين مرتبه».
امام صادق عليه السّلام فرمود: «خداوند به عدل و حكمت و علم خود آرامش و راحت و شادى را در يقين و خشنودى از خداى تعالى قرار داد، و غم و اندوه را همراه شك و ناخشنودى ساخت».
روايت است كه: «موسى عليه السّلام عرض كرد: پروردگارا مرا به امرى راه نماى كه خشنودى تو در آن است، خداى تعالى فرمود: خشنودى من در خشنودى تو به قضاى من است».
و نيز روايت است كه: «بنى اسرائيل به وى عليه السّلام گفتند: از خداى خود بپرس آن چيست كه هر گاه بجا آوريم از ما خشنود مى‏شود؟ موسى عليه السّلام گفت: بار خدايا شنيدى آنچه را بنى اسرائيل گفتند، وحى آمد: اى موسى به آنان بگو از من خشنود باشند تا از آنها خشنود باشم».«» و حضرت سيد الساجدين عليه السّلام فرمود:«الصّبر و الرّضا رأس طاعة اللّه، و من صبر و رضى عن اللّه فيما قضى عليه فيما احبّ او كره، لم يقض اللّه عزّ و جلّ له فيما احبّ او كره الا ما هو خير له»
«صبر و رضا سر همه طاعات است، و هر كه شكيبائى كند و از خدا در آنچه براى او مقدّر كرده، خواه دوست داشته يا دوست نداشته باشد، خشنود باشد، خداى عز و جل براى او در آنچه دوست دارد يا دوست ندارد مقدّر نمى‏كند مگر آنچه خير اوست».
و فرمود:«الزّهد عشرة اجزاء، أعلى درجة الزّهد ادنى درجه الورع، و اعلى‏
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 257
درجة الورع ادنى درجة اليقين، و اعلى درجة اليقين ادنى درجة الرّضا»
«زهد را ده درجه است، برترين درجه زهد فروترين درجه ورع است، و بالاترين درجه ورع پست‏ترين درجه يقين است، و بلندترين درجه يقين پائين‏ترين درجه رضاست».
و امام باقر عليه السّلام فرمود:«احقّ خلق اللّه ان يسلّم لما قضى اللّه عزّ و جلّ من عرف اللّه عزّ و جلّ، و من رضى بالقضاء اتى عليه القضاء و عظّم اللّه اجره»
«سزاوارترين مخلوق به گردن نهادن به حكم خداى عز و جل كسى است كه خداى عز و جل را بشناسد، و هر كه به قضاء راضى باشد قضاء بر او در آيد و خدا پاداش او را بزرگ سازد».
و امام صادق عليه السّلام فرمود:«اعلم النّاس باللّه ارضاهم بقضاء اللّه»
«داناترين مردم به خدا خشنودترين آنهاست به حكم خدا».
و فرمود: «خداى عز و جل مى‏فرمايد: بنده مؤمنم را به هيچ سو نمى‏گردانم مگر اينكه برايش خير است، پس بايد به قضاى من خشنود باشد، و بر بلاى من صبر ورزد، و نعمتهايم را سپاس گزارد تا او را اى محمّد نزد خود از صدّيقان بنويسم».
و فرمود: «از مرد مسلمان در شگفتم كه خدا هيچ امرى براى او مقدّر نمى‏كند مگر اينكه خير اوست، اگر او را با قيچى‏ها ببرند برايش خير است، و اگر مشرق و مغرب زمين را مالك شود باز خير اوست».
و فرمود: «از آنچه خداى عز و جل به موسى بن عمران عليه السّلام وحى فرمود اين بود كه: اى موسى بن عمران من هيچ مخلوقى محبوبتر نزد خودم از بنده مؤمنم نيافريده‏ام، و من او را گرفتار مى‏سازم به آنچه براى او خير است، و عافيت مى‏دهم به آنچه خير اوست، و آنچه از او باز مى‏گيرم خير او در آن است، و من به آنچه صلاح بنده من است داناترم، پس بايد بر بلاى من صبر نمايد، و نعمتهايم را سپاس گزارد، و به قضايم راضى باشد، تا او را به نزد خود از صدّيقان بنويسم، هنگامى كه به رضاى من عمل كند و از امر من اطاعت نمايد».
از آن حضرت پرسيدند: مؤمن به چه چيز شناخته مى‏شود؟ فرمود: «به گردن نهادن به حكم خدا، و رضا در آنچه بر او وارد مى‏شود از شادى و خوشايندى يا ناخشنودى و ناخوشايندى».
و امام كاظم عليه السّلام فرمود:«ينبغى لمن عقل عن اللّه الا يستبطئه في رزقه و لا -
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 258
يتّهمه في قضائه»«»
«هر كه به خدا معرفت دارد سزاوار است كه روزى دادن خدا را دير و كند نشمارد و او را در حكم و تقديرش متّهم نكند».
پيوست رضاى خدا
از بعضى اخبار كه ذكر شد آشكار است كه: رضاى خداى سبحان از بنده متوقّف بر رضاى بنده از خداى تعالى است، پس از فوائد و ثمرات رضاى بنده به قضاء خدا رضاى خداى سبحان از اوست، و اين بزرگترين سعادتها در دو جهان است، و هيچ نعمتى در بهشت والاتر از آن نيست، چنانكه خداى سبحان مى‏فرمايد:
«... وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنّاتِ عَدن وَ رَضوانٌ مِنَ اللَّهِ اكبَرُ» 9: 72(توبه، 73) «... و مسكنهاى پاكيزه در بهشت‏هاى جاويد و پاينده، و خشنودى خدا [از همه اين‏ها] بزرگتر است».
و در حديث است كه: «خداوند در بهشت بر مؤمنان تجلّى مى‏كند، و به آنان مى‏فرمايد: بخواهيد از من، مى‏گويند: رضاى تو را مى‏خواهيم پروردگارا»، پس اينكه بعد از تجلّى خشنودى او را خواستار شدند دليل است بر اينكه رضاى او از هر چيز برتر است. و در تفسير قول خداى تعالى: «وَ لَدَينا مَزيد» (و نزد ما بيشتر هست) وارد شده است كه در وقت مزيد سه تحفه از نزد پروردگار عالميان بارى بهشتيان مى‏رسد كه در بهشت مانند آنها نيست:
اوّل - هديه خدا، كه مثل آن نزد ايشان در بهشت چيزى نيست، و اين است كه خداى تعالى مى‏فرمايد:
«فَلا تَعلَمُ نَفس ما اخفِىَ لَهُم مِن قُرَّةِ اعيُنٍ» 32: 17(سجده، 17)
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 259
«هيچ كس نمى‏داند چه پاداشها براى ايشان پنهان و پوشيده شده است كه ديده‏ها را روشن مى‏كند».
دوم: سلام از جانب پروردگارشان بر ايشان، كه بر هديّه فزونى و برترى دارد، و اين است قول خداى تعالى:
«سَلامُ قَولا مِن رَبّ رَحيمٍ» 36: 58(يس، 58) «سلامى [براى آنها] كه گفتارى از پروردگار مهربان است».
سوم: خداى تعالى به ايشان مى‏فرمايد: «من از شما راضيم»، و اين از هديه و سلام برتر است، و اين است قول خداى تعالى:
«وَ رِضوانُ مِنَ اللَّهِ اكبَرُ» 9: 72(توبه، 73): يعنى خشنودى خدا از نعمتهائى كه دارند بزرگتر است.
و معنى رضاى خدا از بنده به معنى محبّت اوست، و در آخرت سبب دوام نظر و تجلّى مى‏شود در نهايت آنچه از لقاء و مشاهده متصوّر است، و از اين رو در بهشت بالاتر از آن مرتبه‏اى نيست، و اهل بهشت آن را برترين آرمان و غايت همه غايتها مى‏دانند.