علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 241
فصل 47 انس به خدا
كسى كه منكر وجود حبّ و شوق است وجود انس را نيز انكار مى‏كند، به اين گمان كه اين حالات بر تشبيه [صفات الهى به صفات انسانى‏] دلالت دارد، و حال آنكه اين پندار ناشى از جهل به ابتهاجات عقلى و لذّات حقيقى است، و برخاسته از كوتاهى طريق معرفت و خشكى و جمود بر احكام علام حس و غفلت از عالم عقل و بصيرت است. و ثبوت و تحقق انس از برخى اخبار پيشين معلوم شد، و در اخبار داود نيز مى‏توان دليلى بر آن يافت: «خداى عزّ و جلّ به او وحى فرستاد: اى داود پيام مرا به اهل زمين برسان: من دوست آنم كه مرا دوست دارد، و همنشين آنم كه با من به خلوت نشيند، و مونس آنم كه با ياد من انس گيرد، و مصاحب آنم كه مصاحب من است، و برگزيننده آنم كه مرا برگزيند، و فرمانبردار آنم كه مرا فرمان برد.
هيچ بنده‏اى به يقين و از دل مرا دوست نداشت مگر آنكه او را دوست خاصّ خويش گرفتم و بر ديگر مخلوقاتم مقدّم داشتم. هر كه مرا جويد بيابد، و هر كه ديگرى را جويد مرا نيابد. اى اهل زمين اين كارها را كه بدان فريفته شده‏ايد فرو گذاريد، و روى به كرامت و مصاحبت و مجالست من آريد، و با من انس گيريد تا با شما انس گيرم، و به دوستى شما بشتابم».