علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 141
فصل 28 تأثير نيّت بر اعمال‏
هدف و غرض عمل كه باعث يعنى نخستين انگيزه آن است، يا يكى است: مانند برخاستن براى احترام و بزرگداشت، يا براى گريز از درنده‏اى كه به كسى هجوم كرده، يا متعدّد است با استقلال هر يك در انگيزش خواه بطور متساوى يا متفاوت: مانند صدقه دادن براى فقر و خويشاوندى با توجه به اينكه انگيزه صدقه دهنده هر يك منفردا سبب اعطاء باشد، يا بدون استقلال هر يك بطور انفراد، بلكه جمعا مستقل در عمل باشد، مانند مثال مذكور با نظر به كسى كه مال خود را به خويشاوند فقير مى‏دهد ولى وقتى فقط يكى از آن دو (فقر و خويشاوندى) باشد منع مى‏كند يعنى به خويشاوند بى‏نياز نمى‏دهد، و نه به بيگانه فقير.
و امّا پاداش به سبب تعدد انگيزه متعدد مى‏شود، اگر انگيزه عمل خير باشد پاداش نيز خير خواهد بود: مانند به مسجد در آمدن براى ديدار پروردگار، و براى انتظار نماز، و اعتكاف و گوشه‏گيرى و بريدن از علائق براى ذكر خدا، و ترك گناهان، و ملاقات با پرهيزكاران و برادران مؤمن، و شنيدن مواعظ و احكام دين، و امر به معروف و نهى از منكر، و اگر انگيزه‏اش بد باشد پاداش نيز بد خواهد بود: مانند نشستن براى گفتار باطل، و نگاه كردن زنان، و مناظره و گفتگو براى مباهات و خود نمائى. و بسا هست كه بعضى از انگيزه‏ها خير است و بعضى شر:
مانند صدقه دادن براى ثواب و رياء، و دخول مسجد نيز ممكن است براى بعضى
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 142
از انگيزه‏هاى خير و برخى انگيزه‏هاى شر باشد، و عملى كه انگيزه‏اش از اين گونه باشد حكمش در باب اخلاص معلوم شد.
امّا انگيزه عمل مباح اگر خير باشد آن را عبادت مى‏سازد: مانند خود را خوشبو كردن در روز جمعه براى بر پا داشتن سنّت و بزرگداشت مسجد و روز جمعه و دفع آزار بوى بد و ناخوش، و خوردن براى نيروى عبادت، و آميزش به نيّت فرزند و خوش كردن خاطر همسر، و استراحت و آسايش بوسيله خواب يا مزاح و خوش طبعى براى باز آمدن نشاط نماز، و اگر انگيزه‏اش شر باشد عمل را معصيت مى‏سازد، مانند خوشبو كردن خود براى تفاخر و اظهار توانگرى، و آرايش كردن براى راه يافتن در دل زنان بيگانه بر انديشه فساد. و انگيزه تأثيرى در امر حرام ندارد، چنانكه شرابخوارى براى موافقت با همگان و رفيقان مباح نمى‏شود.
پس موضوعات گناهان به سبب نيّت تغيير نمى‏كند، بر خلاف طاعات و عبادات، كه به سبب نيّت صحيح از بهترين وسائل تقرّب به خدا مى‏شود، و به سبب نيّت فاسد از بزرگترين مهلكات مى‏گردد. پس چقدر زيانكار است كسى كه از نيّت غافل باشد، و به اعمال همچون چارپايان ول و افسار گسيخته دست يازد خواه به قصد لذات نفسانى يا از روى سهو و غفلت، و حال آنكه نهايت كوشش پيشينيان اين بود كه در هر چيزى نيّت درست داشته باشند، حتى در خوردن و آشاميدن و خوابيدن و طهارتخانه رفتن.
شكّى نيست كه امكان تصحيح نيّت در هر مباحى هست به نحوى كه ثواب بر آن مترتّب شود، بلكه درست كردن نيّت در هر كاهش و نقصان مال و آبرو ممكن است، مثلا كسى كه مالى از او تلف شده اگر بگويد: اين در راه خدا، براى او اجر و ثواب هست، و اگر كسى آن را دزديد يا غصب كرد ممكن است نيّت كند كه از ذخيره‏هاى آخرت باشد، و چون شنيد كه ديگرى او را غيبت كرده ممكن است خاطرش خوش گردد كه بزودى سيّئاتش بر گردن او مى‏افتد و حسنات وى (غيبت كننده) به دفتر اعمال او نقل مى‏شود. پس زنهار چيزى از نيّات خود و آنچه را كه به قلبت خطور مى‏كند كوچك مشمارى، و به كارى جز با نيّت درست اقدام نكنى، كه اگر حضور نيّت ندارى باز ايست، زيرا نيّت تحت اختيار در نمى‏آيد،
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 143
و گفته‏اند: «كسى كه برادر خود را به طعامى دعوت كند كه ميل و رغبت درونى در اجابت او ندارد، اگر وى را اجابت كند دو گناه بر اوست: نفاق، و سربسته گفتن با برادر خود آنچه را كه اگر مى‏دانست مكروه مى‏داشت، و اگر وى را اجابت نكند و نخورد يك گناه بر اوست و آن نفاق است». پس بنده بايد نيّت خود را در هر حركت و سكونى خالص گرداند، زيرا اگر چنين نباشد غافل است، و در وصف غافلان خداى تعالى مى‏فرمايد:
«ان هُم إِلا كَالانعامِ بَل هُم أَضَلّ سَبيلا» 25: 44(فرقان، 44) «آنها جز بمانند چارپايان نيستند بلكه گمراه‏ترند».
و صاحب نيّت خالص داراى قلب سليم است، امام صادق عليه السّلام فرمود:
«صاحب نيّت راست صاحب دل سليم است، زيرا سلامت دل از وساوس شيطانى كه حذر كردن از آن لازم است بستگى به خالص كردن نيّت براى خدا در همه امور دارد. خداى عز و جل مى‏فرمايد:
«يَومَ لا يَنفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ، إِلا مَن أَتَى اللَّهَ بِقَلب سَليمٍ» 26: 88 - 89(شعراء، 88 - 89) «روزى كه مال و فرزندان سودى ندهد، مگر آن كه با دل پاك به پيشگاه خدا آمده باشد».
و امّا نيّت از دل آدمى بقدر صفاى معرفت ظاهر مى‏گردد و مراتب آن بر حسب اختلاف اوقات در قوّت و ضعف مختلف مى‏شود، و صاحب نيّت خالص كسى است كه نفس امّاره و هواى وى مسخّر و مقهور شكوه تعظيم و بزرگداشت خداى تعالى و حياء از او باشد، و حيا صفت طبيعى خلوص نيّت است و خواهش و آرزوى آن را دارد، و هر كه صاحب نيّت خالص است نفس او از او در رنج و تعب است [زيرا به خواهش او عمل نمى‏كند] و ديگران از او در راحتند [زيرا آزارش به كسى نمى‏رسد]».«»