علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 99
فصل 17 صغائر گاهى كبائر مى‏شوند
بدان كه گناه صغيره به يكى از شش سبب كبيره مى‏شود:
1 - اصرار و مواظبت، و از اين رو امام صادق عليه السّلام فرمود:«لا صغيرة مع الاصرار، و لا كبيرة مع الاستغفار»
«گناه با اصرار صغيره نباشد و با استغفار كبيره نباشد». و سرّ آن اين است كه: گناه كوچك يكبار يا دوبار به سبب كمى تيرگيش در دل اثر نمى‏كند، ولى چون تكرار شد و آثار ضعيف آن متراكم گشت قوى مى‏گردد و به تدريج در دل اثر مى‏كند، چنانكه قطره‏هاى آب كه پياپى بر سنگى بيفتد آن را سوراخ مى‏كند، و همين قدر آب اگر بيكبار بر آن ريخته شود اثر نمى‏كند، و براى اين بود كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:«خير الأعمال أدومها و ان قلّ»
«بهترين كار آن است كه بر دوام باشد، اگر چه اندك باشد». همچنين طاعتى كه بر دوام رود اگر چه اندك باشد سودمند است، و نيز سيّئه‏اى كه بر دوام رود اگر چه اندك باشد زيان آور است.
امّا شناخت اصرار بستگى به عرف دارد، امام باقر عليه السّلام درباره قول خداى تعالى:
«وَ لَم يُصِرّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُم يَعلَمُونَ» 3: 135(آل عمران، 135) «و بر آنچه كرده‏اند در حالى كه مى‏دانند اصرار نورزند»، فرمود:«الاصرار: أن يذنب الذّنب، فلا يستغفر و لا يحدّث نفسه‏
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 100
بتوبة، فذلك الاصرار»
«اصرار بر گناه اين است كه: كسى گناه كند و آمرزش نخواهد و در فكر توبه نباشد، اين است اصرار بر گناه».
2 - كوچك شمردن گناه، كه بنده هر گاه گناهى را بزرگ شمارد آن گناه نزد خدا كوچك مى‏شود، و چون گناهى را خرد شمارد نزد خدا بزرگ مى‏گردد، زيرا بزرگ شمردن گناه از نفرت و كراهت دل از آن برخيزد، و همين نفرت مانع مى‏شود كه ظلمت گناه بسى اثر كند، و خرد شمردن آن از الفت گرفتن با گناه خيزد، و همين موجب آن است كه در دل، سخت اثر كند. و آنچه مطلوب است روشن كردن دل به طاعات است و آنچه حذر كردنى است تاريك ساختن آن با سيّئات است، و لذا از آنچه در غفلت بر او مى‏گذرد بازخواست نمى‏شود زيرا از آن اثر نمى‏پذيرد.
و از اين رو در خبر آمده است كه: «مؤمن گناه خويش را چون كوهى بيند كه بر بالاى سر او باشد و هر لحظه مى‏ترسد كه بر او افتد، و منافق گناه خود را مانند مگسى بيند كه بر بينى وى نشيند و آن را بپراند».
و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:«اتّقوا المحقّرات من الذّنوب فانّها لا تغفر»
«از گناهان محقّر (كوچك شمرده شده) بپرهيزيد كه آنها آمرزيده نشوند» پرسيدند: گناهان محقّر كدامند؟ فرمود:«الرّجل يذنب الذّنب فيقول: طوبى لي لم يكن غير ذلك»
«اين است كه: مردى گناه كند و بگويد: خوشا حال من اگر غير از اين گناهى نداشتم».
روايت است كه: «رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در زمين بى‏گياهى فرود آمد و به اصحاب فرمود: هيزم بياوريد، گفتند: يا رسول اللّه در زمين بى‏گياهى هستيم، در آن هيزم نيست، فرمود: هر كسى هر چه پيدا كرد بياورد، پس اندك اندك هيزم آوردند و در نزد آن حضرت انباشته كردند. آنگاه فرمود: گناهان اين گونه جمع مى‏شود، از گناهان محقّر بپرهيزيد، زيرا هر چيز جوينده‏اى دارد، بدانيد كه جوينده گناهان آنچه را كه [مردم‏] پيش فرستاده‏اند و آثار آنها را مى‏نويسد».
و امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: «آنچه را كه در قيامت سود مى‏رساند و آنچه را كه در قيامت زيان مى‏رساند كوچك مشمار، و در باره آنچه خداوند به شما خبر مى‏دهد مانند كسى باشيد كه به عيان مى‏بيند».
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 101
و امام باقر عليه السّلام فرمود: «از گناهان محقّر بپرهيزيد كه آنها را جوينده‏اى است، يكى از شما مى‏گويد: گناه مى‏كنم و از خدا آمرزش مى‏خواهم. خداى تعالى مى‏فرمايد:
«وَ نَكتُبُ ما قدَّمُوا وَ آثارَهُم وَ كُلَّ شَي‏ءٍ أَحصَيناهُ في إِمامٍ مُبينٍ» 36: 12(يس، 12) «و آنچه را كه از پيش فرستاده‏اند و اثرهاى آنها را مى‏نويسيم، و همه چيز را در راهنمائى (نبشته‏اى) روشن شماره مى‏كنيم».
و مى‏فرمايد:
«انَّها ان تَكُ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَل فَتَكُن في صَخرَةٍ أَو فِى السَّمواتِ أَو فِى الأَرضِ يَأَتِ بِهَا للَّهُ انَّ اللَّهَ لَطيفٌ خَبير» 31: 16(لقمان، 16) «[عمل نيك يا بد] اگر هموزن دانه خردلى، در اندرون سنگى يا در آسمان‏ها و زمين، باشد خداوند آن را بياورد كه خدا دقيق و آگاه است».
و امام صادق عليه السّلام فرمود: «خدا بنده‏اى را دوست دارد كه در گناه بزرگ [راهى‏] به سوى خدا [براى آمرزش‏] بجويد، و بنده‏اى را دشمن دارد كه گناه اندك را ناچيز و خرد شمارد».
و امام كاظم عليه السّلام فرمود: «نيكى بسيار را زياد مشماريد و گناهان خرد و اندك را دست كم مگيريد، كه گناهان اندك جمع شود تا بسيار گردد. و از خدا در نهان بترسيد تا از خودتان انصاف دهيد»«».
و راز بزرگى گناه در دل مؤمن اين است كه به جلال و عظمت خداى تعالى علم دارد، پس چون به بزرگى كسى مى‏نگرد كه نسبت به وى عصيان مى‏كند كوچك را بزرگ مى‏بيند. و خداوند به يكى از پيامبران خود وحى فرمود: «به خردى هديّه منگر به بزرگى هديّه داده شده بنگر و به خردى خطا (گناه) منگر به بزرگى آن بنگر كه نسبت به وى خطا و خلاف مى‏كنى». و از اين رو يكى از صحابه به تابعين گفته است: «شما كارهائى مى‏كنيد كه در چشمتان باريكتر از موست، و حال آنكه
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 102
ما آنها را در زمان رسول خدا از مهلكات مى‏شمرديم». و چون معرفت صحابه به جلال خداوند كاملتر بود، صغائر نزد ايشان نسبت به جلال خداوند كبائر بود.
3 - آنكه مرتكب صغائر شود و باكى از آن نداشته باشد، چنين شخصى به پرده پوشى خدا و حلم و مهلت دادن او فريفته و غرّه است، غافل از اينكه خداوند كه وى را دشمن دارد مهلتش مى‏دهد تا بر گناه خود بيفزايد، و جانش در حال كفر درآيد، پس كسى كه گمان مى‏كند كه توانائى او بر گناهان عنايتى است از جانب خدا، به كمينگاههاى غرور و فريفتگى جاهل است، و خود را از مكر خدا كه جز كافران كسى از آن ايمن نيست در امان مى‏پندارد.
4 - شاد شدن به گناه صغيره و توانائى بر فعل آن را نعمت شمردن، و غفلت از اينكه گناه همانا نقمت و سبب شقاوت است، و هر قدر شيرينى گناه خرد نزد بنده غلبه كند اثر آن در تيرگى دل بزرگ و بسيار شود، پس كسى كه آبروى مسلمانى را بريزد و او را رسوا و خجل سازد يا در مال و معامله مغبون كند و بدان شاد شود و گويد: ديدى چگونه آبرويش را ريختم؟ و چگونه او را رسوا ساختم يا مغبون كردم؟ گناهش بيشتر و شديدتر است از وقتى كه به اين دلشاد نشود و تأسّف خورد، زيرا گناهان مهلكات است، و هر گاه بنده به آن مبتلا شود سزاوار است از اين جهت كه دشمن - يعنى شيطان - بر او دست يافته و چيره شده اندوهگين گردد، پس بيمارى كه از شكستن ظرفى كه داروى او در آن است براى رهائى از درد آشاميدن آن شاد شود اميدى به بهبود وى نيست.
5 - آنكه گناهى كند و سپس آن را به وسيله باز گفتن آن آشكار سازد، يا در حضور ديگرى ارتكاب نمايد، كه اين خيانتى است از جانب او نسبت به خدائى كه بر او پرده فروهشته است، و تحريك و ترغيب كسى كه آن را مى‏شنود يا فعل او را مى‏بيند، و اين خيانتى است كه به خيانت پيشين افزوده مى‏شود و آن را سخت و شديد مى‏گرداند، و اگر اين ترغيب ديگرى همراه با سهل نمودن آن گناه و آموختن وى و فراهم ساختن اسباب آن باشد خيانتش افزونتر و زشتى عملش بزرگتر خواهد بود. زيرا از صفات خداوند اين است كه نيكوئى و زيبائى را آشكار مى‏سازد و بدى و زشتى را مى‏پوشاند و پرده درى نمى‏كند، پس آشكار ساختن آن ناسپاسى
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 103
اين نعمت است. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: «كسى كه كار نيك را پنهان كند هفتاد حسنه دارد، و آن كه كار بد را فاش سازد خوار گردد، و كسى كه آن را بپوشاند آمرزيده شود».
و امام صادق عليه السّلام فرمود: «كسى كه نزد ما آيد تا فقه و قرآن و تفسير آن بجويد او را واگذاريد نزد ما آيد، و كسى كه نزد ما آيد تا عيبى را كه خداوند پوشانيده نمايان و آشكار سازد او را از ما دور كنيد».
6 - آنكه گناهكار شخص عالمى باشد كه مردم به او اقتدا كنند، پس چون در حضور مردم گناه صغيره كند يا به نحوى باشد كه مردم بر آن آگاه شوند گناهش بزرگ شود، چنانكه عالم جامه ابريشمين پوشد يا به زر زيور كند و مال شبهه بگيرد و زبان در آبروى مردمان بگشايد و مانند اين‏ها. مردم در اين گناهان از عالم پيروى مى‏كنند، و با آنكه خود او مى‏ميرد شرّش پيوسته در جهان مى‏ماند، پس خنك آن كه چون بميرد گناهان وى با او بميرد. و در خبر است:«من سنّ سنّة سيّئة فعليه و زرها و زر من عمل بها لا ينقص من اوزارهم شي‏ء»
«هر كه راه و روش بد نهد بار آن گناه و بار گناه كسانى كه به آن عمل كرده‏اند بر گردن اوست بى‏آنكه از گناه آنان كم شود». خداى تعالى مى‏فرمايد:
«وَ نَكتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُم» 36: 12(يس، 12) «و مى‏نويسيم آنچه پيش فرستاده‏اند و اثرهاى ايشان را».
و آثار عبارت است از آنچه پس از گذشتن عمل به اعمال پيوندد. پس عالم دو وظيفه دارد: يكى ترك گناه، و ديگرى پنهان داشتن آن، و همان گونه كه بزه و بار گناهان عالم وقتى از وى پيروى شود مضاعف مى‏گردد، همچنين ثواب وى براى حسنات هنگامى كه او را متابعت نمايند چند برابر مى‏شود.