علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 97
فصل 16 پوشاندن صغائر و معنى كبائر
بدان كه صاحب شرع گناهان را دو قسم كرده: كبيره و صغيره، و حكم فرموده است كه اجتناب از گناهان بزرگ كفّاره گناهان كوچك است، و نمازهاى پنجگانه كفّاره كبائر نخواهد بود و حال آنكه كفّاره صغائر است، خداى تعالى مى‏فرمايد:
«إِن تَجتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنهَونَ عَنهُ نُكَفِّر عَنكُم سَيِّئاتِكُم» 4: 31(نساء، 30) «اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى شده‏ايد دورى و پرهيز كنيد گناهان [كوچك‏] شما را بپوشانيم (و محو كنيم)».
و مى‏فرمايد:«الَّذينَ يَجتَنِبُونَ كَبائِرَ الاثمِ وَ الفَواحِشَ الا اللَّمَمَ» 53: 32(نجم، 32) «كسانى كه از گناهان بزرگ و زشتيها پرهيز كنند مگر گناهان خرد (مانند آهنگ گناه)».
و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: «اگر از گناهان بزرگ پرهيز و دورى شود، نمازهاى پنجگانه و نماز جمعه آنچه را كه بين آنهاست مى‏پوشاند و محو مى‏كند».
و كناره‏گيرى از گناهان بزرگ وقتى كفّاره گناهان كوچك مى‏شود كه به قدرت و اراده آن را براى خدا ترك كند (نه اينكه قدرت بر آن نداشته باشد)، مانند كسى كه مى‏تواند با زنى بياميزد و خود را از آن باز مى‏دارد و به نگاه كردن بس مى‏كند كه اين مجاهده نفس در باز ايستادن از آميزش تأثيرش در دل از اقدام بر نگاه
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 98
كردن بيشتر است، و اين است معنى پوشاندن و محو كردن آن، امّا اگر امتناع او براى ناتوانى يا ترس [از مردم و آبرو ريزى‏] و مانند اين‏ها باشد، چنين اجتنابى كفّاره صغائر نمى‏شود. همچنين كسى كه طبعا به شراب ميل ندارد و اگر مباح هم بود نمى‏آشاميد، پرهيز وى كفّاره صغائرى كه از مقدّمات آن است مثل شنيدن ساز و آواز و مانند آن نمى‏شود.
امّا لفظ «كبيره» مبهم است و در لغت و همچنين در شرع و عرف براى مورد خاصّى وضع نشده است، زيرا كبير و صغير از امور اضافى و نسبى است، و هر گناهى نسبت به پائين‏تر از خود كبير و نسبت به بالاتر از خود صغير است. و علما در تعيين گناهان كبيره اختلاف كرده‏اند و اميدى به زايل شدن اين اختلاف نيست و در روايات نيز اين اختلاف ديده مى‏شود.
ظاهر آنست كه با توجه به جمع بين روايات مى‏توان گفت كه: كبيره بودن گناه به اين است كه بر ارتكاب آن وعده آتش دوزخ داده شده يا از آن صريحا و به نصّ قرآن نهى شده باشد. و مقصود از وصف آن به كبيره اين است كه: عقوبت به آتش دوزخ سخت بزرگ است، يا تخصيص آن به اينكه در قرآن ذكر شده باشد دلالت بر بزرگى آن دارد. و مى‏توان گفت كه: شرع آن را معيّن نكرده و مبهم گذاشته است تا بندگان بترسند و از همه گناهان دورى و پرهيز كنند، چنانكه شب قدر را مبهم نمود تا مردم كوشش در طلب آن را بزرگ شمارند و در شبهاى متعدّد بر عبادات مواظبت نمايند، و چنانكه اسم اعظم را مبهم گذاشت تا بر همه اسماء اللّه مواظبت كنند.
خلاصه آنكه: هر چه حكم خاصّى در دنيا به آن تعلّق نگيرد رواست كه مبهم باشد، و گناه كبيره از اين حيث كه كبيره است در دنيا حكمى به آن تعلّق نمى‏گيرد، زيرا موجبات حدود اسما معلوم و معيّن است، و حكم كبيره فقط اين است كه اجتناب از آنها كفّاره گناهان كوچك است و نمازهاى پنجگانه كفّاره آنها نيست، و اين امرى است كه به آخرت تعلّق دارد، و شايسته است كه مبهم گذاشته شود تا مردم از آنها در حال ترس و حذر باشند، و به اعتماد نمازهاى پنجگانه و اجتناب از كبائر بر صغائر جرأت پيدا نكنند.