ماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 93
فصل 15 راههاى توبه از گناهان
بدان كه توبه از گناهانى است كه شرح و تفصيل آنها را در اين كتاب مطالعه كردى، و آنها - چنانكه ياد كرديم - يا صفات و افعال شيطانى است كه متعلق به وهم است، يا صفات و افعال درنده خوئى كه متعلق به قوه درندگى است، و يا صفات و افعال حيوانى و بهيمى كه متعلق به نيروى بهيمى است. و گناهان از حيث تعلق توبه به آنها و چگونگى خروج از آنها به سه گونه تقسيم مىشوند:
1 - ترك طاعات واجب: از نماز و روزه و زكات و خمس و كفّاره و غير اينها. راه توبه از اينها اين است كه: در بجا آوردن و قضاء آنها به قدر امكان بكوشد.
2 - محرّماتى كه بين بنده و خداست، يعنى افعال ناروائى كه در شرع منع شده و اينها حقوق اللّه است: مانند شرابخوارى، و ساز و دف و ناى زدن، و دروغگوئى، و زنا. راه توبه از اينها پشيمانى بر آنها و عزم بر ترك آنها در آينده است.
3 - گناهانى كه بين او و بندگان خداست، كه از آنها به حقوق مردم تعبير مىشود، و كار در آنها دشوارتر و مشكلتر است، و آن يا در مال است يا در جان يا در آبرو يا در اهل و فرزندان يا در دين:
آنچه در مال است: بر او واجب است كه آن را در صورت امكان به صاحبش برگرداند، و اگر به سبب تنگدستى نمىتواند آن را ادا كند از وى بحلى خواهد، و اگر او را حلال نكند يا دسترسى به وى نباشد يا در گذشته است و وارثى نيز
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 94
ندارد، اگر مىتواند از طرف او تصدّق دهد، و گر نه بايد به درگاه خداوند تضرّع و زارى كند كه در قيامت وى را از او راضى گرداند، و براى وى كارهاى نيك بجا آورد و آمرزش بخواهد، تا در قيامت عوض آن حق باشد، زيرا هر كه بر ديگرى حقّى داشته باشد لا بد در قيامت عوض حقّ خود مىگيرد، يا از طاعات او يا بدين وسيله كه آن ديگرى بعضى از سيّئات وى را تحمّل نمايد.
و آنچه در جان است: اگر از راه خطا بر او جنايتى كرده باشد مثل اينكه او را كشته باشد واجب است كه ديه او را بدهد، و اگر عمدى باشد واجب است كه تمكين كند تا صاحب حق يا اولياء او قصاص نمايند يا او را حلال كنند، و اگر به اينها دسترس نباشد بايد هر چه بيشتر در آزادى بردگان بكوشد، زيرا اين نوعى احياء و ايجاد است كه بيش از آن در قدرت انسان نيست، و در مقابل كشتن و ميراندن است، و بر اوست كه به وسيله تضرّع و زارى به سوى خدا بازگشت كند تا روز قيامت صاحب حق را از او راضى گرداند.
و آنچه در آبروست: به اينكه او را دشنام و فحش داده يا تهمت و بهتان زده يا غيبت كرده باشد، حقّ او اين است كه در نزد هر شخصى كه اينها را گفته باشد به كذب خود اعتراف كند، و اگر ممكن باشد از صاحب حق حلّيّت حاصل نمايد، و اين در صورتى است كه از تهديد و افزايش خشم او و فتنه انگيزى از اظهار آن بيمى نداشته باشد، و اگر چنين ترسى داشته باشد بايد برايش بسيار طلب آمرزش كند، و از خدا به زارى بخواهد كه وى را روز قيامت از او راضى گرداند.
و آنچه درباره خانواده است: به اينكه به مسلمانى در مورد اهل و فرزندش خيانت كرده باشد، كه راهى براى حلّيّت جستن نيست، زيرا اظهار آن موجب بروز دشمنى و فتنه است، و اگر كسى مرتكب آن شده باشد چاره ندارد مگر اينكه به درگاه خداى متعال بسيار تضرّع و ناله و زارى كند، و بر طاعات و خيرات بسيار براى كسى كه به او خيانت كرده مواظبت نمايد، و اگر وى زنده باشد علاوه بر اينها به او احسان و انعام و بذل اموال كند، و با خدمت و بر آوردن حاجات وى به او اكرام نمايد، و در مهمّات و مقاصدش بكوشد، و نسبت به وى لطف و مهربانى كند، و از مهرورزى و دلجوئى چيزى فرو نگذارد. پس چون دلش به سبب كثرت محبّت و نرمى
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 95
و نوازش خوش گشت، شايد در قيامت اغماض و حلال كند، و اگر از آن ابا و امتناع نمود به اين بهانه كه احسان و لطف و مهربانى وى از نيكيهائى است كه بدان وسيله جبران خيانتش در قيامت بشود، بايد دانست كه هر ستم و ايذاء و حقّى از حقوق بندگان اگر صاحبش در قيامت حلال نكند از ظالم در روز قيامت به حكم عدل قهرى به وسيله اخذ عوض قصاص گرفته مىشود، خواه ظالم راضى باشد يا نباشد، و خواه صاحب حق از قبول آن و برى ساختن ذمّه طرف امتناع كند يا نكند، همچنانكه در دنيا كسى كه مال ديگرى را تلف كرده به دادن مثل محكوم مىشود، و آن ديگرى نيز به قبول آن محكوم است، و امتناع از قبول و پاك ساختن ذمّه طرف به دلخواه نيست، همچنين در دادگاه قيامت بهترين داوران و حاكمان و دادگران حكم مىكند، و از هر ستمكارى حسناتش را مىگيرد و در ترازوى سنجش اعمال كسانى كه به آنها ظلم شده مىنهد، و اگر حسنات وى بسنده نباشد، از بار سيّئات صاحب حق برداشته و به دوش وى نهاده مىشود، و بدين سان آن بيچاره به سبب سيّئات ديگرى هلاك مىگردد.
و از اينجا دانسته مىشود كه: در قيامت براى هيچ كسى خلاصى و نجات نيست مگر آنكه كفّه ترازوى حسناتش بر كفّه سيّئات رجحان و برترى داشته باشد. پس بر هر معتقد روز حساب واجب است كه در افزودن حسنات و كاستن سيّئات بكوشد، تا روز قيامت سيّئاتش بر حسنات و لو به اندازه كم بيشى و رجحان و برترى نداشته باشد، و به هر حال بايد ساعتى در شب و روز از تضرّع و زارى به خداى سبحان غافل نشود، تا شايد لطف الهى شامل حال او شده در روزى كه نهانها آشكار شود پرده او را ندرد و رسوايش نسازد، و صاحب حق را به الطاف پنهانى خود خشنود گرداند.
و آنچه در مورد دين است: به اينكه مسلمانى را به كفر يا گمراهى يا بدعت نسبت دهد، بايد خود را در نزد كسى كه چنين چيزى گفته تكذيب كند، و از صاحب حق در صورت امكان حلّيّت بخواهد، و اگر در دسترس نيست برايش طلب آمرزش نمايد و در پيشگاه خدا بسيار ناله و زارى كند كه وى را در قيامت از او خشنود سازد.
خلاصه، آنچه در توبه از حقوق مردم لازم است عبارت است از: خشنود كردن صاحبان حق در صورت امكان، و در صورت عدم امكان تصدّق دادن و افزودن
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 96
بر حسنات و استغفار، و بازگشت به سوى خدا با تضرّع و زارى به جهت راضى ساختن آنان از او در روز قيامت، و اين بستگى به اراده خدا دارد، اميد است كه خداوند هر گاه راستى و صدق قلبى بنده خود را بداند، و ذلّت و شكستگى در او بيابد، بر بيچارگى او رحمت آورد و صاحبان حق را از خزانه فضلش خشنود گرداند. پس هيچ كس نبايد از لطف خدا نااميد باشد.
|