علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 88
فصل 14 قبول توبه‏
توبه‏اى كه جامع شرايط باشد به اجماع علما مقبول است، و دليل آن گفتار خداى تعالى است كه مى‏فرمايد:
«هُوَ الَّذي يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ» 42: 25(شورى، 25).
«اوست كه توبه بندگان را مى‏پذيرد».
و مى‏فرمايد:
«غافِرِ الذَّنبِ وَ قابِلِ التَّوبِ» 40: 3(مؤمن، 3) «آمرزنده گناه و پذيرنده توبه».
و مى‏فرمايد:
«وَ مَن يَعمَل سُوءا أَو يَظلِم نَفسَهُ ثُمَّ يَستَغفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورا رَحيما» 4: 110(نساء، 109) «هر كه بدى كند يا به خود ستم كند آنگاه از خدا آمرزش بخواهد خدا را آمرزنده و بخشاينده مى‏يابد».
و به دليل سخن پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه فرمود:«انّ اللّه - تعالى - يبسط يده بالتّوبة لمسي‏ء اللّيل إلى النّهار و لمسي‏ء النّهار إلى اللّيل حتّى تطلع الشّمس من مغربها»
«خداى تعالى دست خود را به نشانه قبول توبه براى بد كار شب تا روز و براى بدكار روز تا شب مى‏گشايد تا آفتاب از مغرب خود برآيد (يعنى تا قيامت)».
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 89
و فرمود:«انّ الحسنات يذهبن السّيّئات 11: 114،كما يذهب الماء الوسخ»
«همانا كارهاى خوب كارهاى بد را چنان محو مى‏كند كه آب چرك و شوخ را».
و فرمود:«لو عملتم الخطايا حتّى تبلغ السّماء ثمّ ندمتم، لتاب اللّه عليكم»
«اگر چندان گناه كنيد كه به آسمان رسد آنگاه پشيمان شويد خداوند توبه شما را مى‏پذيرد». و فرمود: «بنده گناه مى‏كند و به بهشت مى‏رود»، عرض كردند:
اين چگونه ممكن است اى رسول خدا؟ فرمود: «گناهى كند و از آن پشيمان شود و آن در پيش چشم وى باشد تا به بهشت رسد».
و فرمود:«كفّارة الذّنوب النّدامة»
«پشيمانى كفّاره گناهان است».
و فرمود: «هر كه يك سال پيش از مرگ خود توبه كند خدا توبه او را مى‏پذيرد، سپس فرمود: سال زياد است هر كه يك ماه پيش از مردن توبه كند خدا توبه او را مى‏پذيرد، سپس فرمود: ماه زياد است، هر كه يك هفته قبل از مرگ توبه كند خدا توبه او را قبول مى‏فرمايد، سپس فرمود: هفته زياد است، هر كه يك روز قبل از مردن توبه كند خدا توبه او را مى‏پذيرد، سپس فرمود يك روز نيز زياد است، هر كه پيش از ديدار مرگ (ملك الموت) توبه كند خدا توبه او را قبول مى‏فرمايد».
و امام باقر عليه السّلام به محمد بن مسلم فرمود: «گناهان مؤمن هر گاه توبه كند آمرزيده است، پس بعد از توبه و آمرزش عمل [نيك‏] را از سر گيرد، و آگاه باشيد به خدا قسم اين نيست مگر براى اهل ايمان»، محمد بن مسلم عرض كرد: اگر بعد از توبه و استغفار از گناهان به گناه باز گردد و باز توبه كند حال او چگونه است؟، فرمود: «اى محمد بن مسلم آيا چنان مى‏بينى كه بنده مؤمن از گناه پشيمان شود و از خدا آمرزش بخواهد و توبه كند و خدا توبه او را نپذيرد؟»، گفت: [اگر] چند بار چنين كند، گناه كند و سپس توبه و استغفار كند، فرمود: «هر گاه مؤمن به استغفار و توبه برگردد خدا به آمرزش باز مى‏گردد، خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است توبه را مى‏پذيرد و از سيّئات در مى‏گذرد، زنهار مؤمنى را از رحمت خدا نااميد نكنى».
و فرمود:«إذا بلغت النّفس هذه - و أهوى بيده إلى حلقه - لم تكن‏
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 90
للعالم توبة، و كانت للجاهل توبة»
«همين كه نفس و جان به اينجا رسيد - و اشاره به گلوى خود نمود - براى عالم توبه نباشد، و براى جاهل توبه هست».
و فرمود: «آدم عليه السّلام عرض كرد: پروردگارا شيطان را بر من مسلّط ساختى، و او را همچون خون (كه در رگهايم جريان دارد) در من جاى دادى، براى من هم چيزى مقرّر فرما، خطاب رسيد: اى آدم براى تو اين را قرار دادم كه: هر يك از فرزندانت كه آهنگ گناهى كند و مرتكب آن نشود چيزى بر او نوشته نشود، و چون مرتكب شد يك گناه بر او نوشته شود، و اگر قصد كار نيكى كند و آن را انجام ندهد يك حسنه براى او نوشته شود، و اگر انجام دهد ده حسنه برايش نوشته شود، عرض كرد: پروردگارا بيفزا، فرمود: برايت مقرّر ساختم كه هر يك از فرزندانت كه گناهى كند سپس آمرزش خواهد او را بيامرزم، عرض كرد: پروردگارا بيفزا، فرمود: براى ايشان توبه را قرار دادم، و توبه را براى آنها گسترش دادم تا نفس به گلوگاه رسد، عرض كرد: پروردگارا مرا بس است».
و امام صادق عليه السّلام فرمود: «مردى گناه مى‏كند و خدا به سبب آن او را به بهشت مى‏برد»، شخصى عرض كرد: خدا به جهت گناه او را به بهشت مى‏برد؟ فرمود:
آرى، گناه مى‏كند و پيوسته از آن ترسان است و نفس خود را دشمن مى‏دارد، پس خداوند به او رحم مى‏كند و او را به بهشت مى‏برد».
و فرمود: «بنده مؤمن چون گناه كند خدا او را هفت ساعت مهلت مى‏دهد، اگر استغفار كرد چيزى بر او نوشته نمى‏شود، و اگر اين ساعتها گذشت و آمرزش نخواست يك گناه بر او نوشته مى‏شود، و مؤمن پس از بيست سال به ياد گناه خود مى‏افتد تا از خدا آمرزش خواهد و خدا گناهش را مى‏آمرزد، و كافر همان ساعت آن را فراموش مى‏كند».
و فرمود: «ما من مؤمن يقارف في يومه و ليلته أربعين كبيرة فيقول و هو نادم:«أستغفر اللّه الّذى لا إله إلا هو الحىّ القيّوم بديع السّماوات و الأرض ذا الجلال و الإكرام و أسأله أن يصلّى على محمّد و آل محمّد و أن يتوب علىّ»، إلا غفرها اللّه له، و لا خير فيمن يقارف في يومه اكثر من أربعين كبيرة»«»
«هيچ مؤمنى
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 91
نيست كه در شبانه روزى چهل گناه كبيره كند و در حال پشيمانى بگويد:«استغفر اللّه الذي لا اله الا هو الحىّ القيّوم بديع السّماوات و الارض ذا الجلال و الاكرام و أسأله ان يصلّى على محمّد و آل محمّد و أن يتوب علىّ»
مگر آنكه خدا آن گناهان را بيامرزد، و كسى كه شبانه روزى بيش از چهل گناه كبيره مرتكب شود خيرى در او نيست».
و روايت است كه: «خداى تعالى چون ابليس را لعن كرد (از رحمت خود دور ساخت) از خدا مهلت خواست، و خداوند تا قيامت به او مهلت داد، آنگاه گفت: به عزّت تو كه از دل آدمى بيرون نيايم تا جان در تن وى باشد، پس خداى تعالى فرمود: به عزّت من كه در توبه بروى نبندم تا جان در تن وى باشد».
و در اسرائيليّات آمده است: «جوانى بيست سال خدا را عبادت كرد، سپس بيست سال او را معصيت نمود، سپس در آينه نگريست و نشانه پيرى در موى خود ديد، ناراحت شد و گفت: خدايا بيست سال اطاعت و بيست سال معصيت تو كردم، اگر بسوى تو بازگشت نمايم قبول مى‏كنى؟ ناگاه شنيد كه گوينده‏اى مى‏گويد:
ما را اجابت كردى ما نيز تو را اجابت كرديم، سپس ما را ترك نمودى از تو دست برداشتيم، آنگاه ما را عصيان ورزيدى تو را مهلت داديم، و اگر بسوى ما آئى تو را مى‏پذيريم». و اخبار و روايات در اين معنى بسيار و بى‏شمار است و اخبارى نيز كه پيش از اين ذكر شد بر آن دلالت دارد.
امّا كسى كه با نور بصيرت مى‏نگرد در اين معنى نيازى به بيان ندارد، زيرا مى‏داند كه توبه موجب سلامت و پاكى دل است، و هر دل پاك و رسته‏اى نزد خدا پذيرفته است و در آخرت در جوار الهى در ناز و نعمت خواهد بود، و مى‏داند كه دل در اصل پاك و رسته آفريده شده، زيرا هر زاده‏اى بر فطرت زائيده مى‏شود، و تنها به سبب بيماريهاى گناهان و تاريكيهاى آنها بيمار و سياه گشته، و داروى توبه اين امراض را بر طرف مى‏كند، و نور حسنات اين تيرگيها را مى‏زدايد، و تاريكى گناهان تاب روشنى نيكيها را ندارد، چنانكه ظلمت شب تاب روشنائى روز ندارد،
__________________________________________________
كار نيك يا كار بد كند، و باب توبه، و باب استغفار از گناهان، و باب آنچه خداى عز و جل هنگام توبه آدم عليه السلام به او عطا فرمود، تصحيح كرديم.
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 92
و تيرگى چرك و شوخ با سپيدى صابون و آب گرم باقى نمى‏ماند.
بلى، اگر گناهان چنان انباشته شود كه زنگار گردد و جزو طبيعت آدمى شود، و دل طورى تباه شده باشد كه ديگر صفا و روشنائى نپذيرد، چنين دلى توبه برايش سودى ندارد، به اين معنى كه بازگشت نمى‏كند هر چند به زبان گويد توبه كردم، زيرا چركهاى گناهان چنان در درون او فرو رفته و انباشته شده كه ديگر پاكيزگى نمى‏پذيرد، و اگر در پاكسازى آن مبالغه و پافشارى شود به پاره پاره شدن دل و هلاك آن منجر مى‏گردد، كه آن چركها جزو جوهر هستى او شده است، همچنانكه اگر جامه‏اى كه چرك در درون آن راه يافت و در سوراخهاى آن انباشته شد، اگر در پاك ساختن آن با آب و صابون زياده سعى شود به پاره پاره شدن آن منتهى مى‏گردد.
و اين حال بيشتر مردمانى است كه به دنيا روى مى‏آورند و از خدا روى مى‏گردانند، كه اينان بازگشت و توبه نمى‏كنند، زيرا كه اخلاق مذموم و رذائل در جانهاى ايشان راسخ و استوار شده و چرك و شوخ اخلاق ناپسند در لابلاى دلهاشان فرو رفته بطورى كه بيدارى و تنبّه پيدا نمى‏كنند تا آهنگ توبه كنند، و اگر قصد آن نمايند فقط به زبان است، و دل غافل و تهى از ايمان است، بلكه توبه كه حقيقتش از ميان رفته غير ممكن است.