علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 82
فصل 12 بعد از توبه بايد عمل كرد
در تلافى و جبران شهوتها و توبه از گناهان تنها ترك آنها در آينده كافى نيست، بلكه بايد آثار آنها را كه در جوهر نفس نقش بسته است به وسيله نور طاعات محو كرد، زيرا هر شهوت و معصيتى كه از انسان سر مىزند تيرگى و ظلمتى از آن در دل پديد مىآيد، چنانكه از نفس انسان روى آينه صيقلى تيره و تار مىشود، و اگر ظلمت شهوات و گناهان انبوه و متراكم شود زنگار مىگردد، همان گونه كه بازدم (بخار نفس) هنگامى كه بر روى آينه نشيند و انباشته شود آلوده و پليد مىشود، چنانكه خداى تعالى مىفرمايد:
«كَلا بَل رانَ عَلى قُلُوبِهِم ما كانُوا يَكسِبُونَ» 83: 14(مطففين، 14) «نه چنان است، بلكه اعمالى كه مىكردند زنگار دلهاشان شده است».
و چون زنگار انباشته و متراكم شد سرشت آدمى مىگردد و بر دل مىنشيند، همان گونه كه پليدى در رخ آينه وقتى روى هم نشست و زمانى دراز بر آن گذشت در جسم آهن فرو مىرود و آن را فاسد مىكند بطورى كه ديگر صيقل نمىپذيرد، پس تائب از گناهان ناگزير بايد آثارى را كه از گناهان در نفس وى نگاشته و سرشته شده محو كند، و مجرّد ترك آنها در آينده كافى نيست، چنانكه براى صيقل زدن آينه و ظهور صورتها در آن تنها بازداشتن نفس و بخارات سياه از چهره آن در آينده بسنده نيست ما دام كه به محو آثارى كه در آن نقش بسته پرداخته نشود.
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 83
و همچنانكه ظلمت معاصى و شهوات به نفس مىرسد و آن را تاريك مىكند، همينطور نور طاعات و ترك شهوات بالا مىرود و آن را منوّر مىسازد و تيرگى گناهان و شهوات را از ميان مىبرد، و به همين مطلب اشاره دارد سخن پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: «در پى هر بدى نيكوئى كن تا آن را نحو كند». بنابر اين بنده در هيچ حالى از محو آثار بديها و گناهان از قلب خود به وسيله پرداختن به نيكيهائى كه آثار آنها ضدّ آثار آن سيّئات باشد بىنياز نيست، به اين معنى كه نيكى و حسنهاى كه براى محو آن بدى و سيّئه انجام مىدهد با آن سيّئه مناسبت داشته باشد، به دليل قول رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:«اتّق اللّه حيث كنت [و اتبع السّيّئة الحسنة تمحها]»
«هر جا هستى از خدا بترس، و در پى گناه كار نيك انجام بده تا آن را محو كند»، و به اين دليل كه بيمارى با ضدّش معالجه مىشود، پس هر ظلمتى كه به قلب رسيده است محو نمىشود مگر با نورى كه از حسنه ضدّ آن برخاسته و به دل بر آمده باشد، كه ضد به ضد دفع مىشود، پس كفّاره شنيدن آلات لهو و لعب به شنيدن قرآن و حضور در مجالس ذكر است، و كفّار نشستن در مسجد در حال جنابت به عبادت در آن است، و كفّاره مسّ مصحف بدون طهارت و وضو بزرگداشت و بوسيدن و بسيار خواندن آن است، و كفّاره شرابخوارى تصدّق دادن از نوشيدنى حلالى است كه خود بيشتر دوست دارد... و غير اينها و البته اين - يعنى وجود مناسبت - شرط در محو نيست [1]. روايت است كه: «مردى به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله عرض كرد: زنى را معالجه كردم و با هر چيزى روبرو شدم مگر سودن (مسّ)، حكم خدا را درباره من بفرما، فرمود: آيا با ما نماز مىگزارى؟ گفت: آرى فرمود:انّ الحسنات يذهبن السيّئات»
(نيكيها بديها را از ميان مىبرد).
و سزاوار است كه وقت توبه نزديك زمان خطا باشد، به طورى كه پشيمان شود و آثار آن را محو كند پيش از آنكه زنگار بر دل نشيند و انباشته گردد و ديگر محو پذير نباشد، خدا تعالى مىفرمايد:
«انَّمَا التُوبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَريبٍ» 4: 17(نساء، 16)
__________________________________________________
[1] يعنى دفع آن به عبادت ديگر نيز ممكن است.
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 84
«توبه (بازگشت به سوى خدا) فقط براى كسانى است كه بدى به نادانى كنند و آنگاه بزودى توبه كنند». (يعنى در زمانى نزديك به كار بد).
و مىفرمايد:
«وَ لَيسَت التَّوبَةُ لِلَّذينَ يَعمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى اذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ انّى تُبتُ الآنَ» 4: 18(نساء، 17) «و توبه براى كسانى نيست كه بدى همى كنند تا چون مرگ يكيشان فرا رسد گويد اينك توبه مىكنم».
امام صادق عليه السّلام فرمود: «اين هنگامى است كه امر آخرت را بالعيان مىبيند».
و مانند اين از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نيز رسيده است.
|