علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 72
فصل 10 وجوب توبه‏
توبه از همه گناهان واجب است به اجماع و نقل و عقل.
امّا اجماع - شكّى در فراهم بودن آن نيست.
و امّا نقل - مانند قول خداى تعالى:
«وَ تُوبُوا الَى اللَّهِ جَميعا ايّهَا المُؤمِنُونَ لَعَلَّكُم تُفلِحُونَ» 24: 31(نور، 31) «اى مؤمنان همگى توبه به خدا بريد (به سوى خدا بازگشت نمائيد) شايد رستگار شويد».
و نيز قول او - تعالى -:
«يا أَيّهَا الَّذينَ آمَنُوا تُوبُوا الَى اللَّهِ تَوبَةً نَصُوحا عَسى رَبّكُم ان يُكَفّرَ عَنكُم سَيِّئاتِكُم» 66: 8(تحريم، 8) «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد به سوى خدا توبه كنيد توبه‏اى صادقانه و صميمانه شايد پروردگارتان بديها (گناهان) تان را بپوشاند».
و معنى نصوح: خالص براى خداست كه از شوائب اغراض، از مال يا جاه يا ترس از سلطان يا عدم قدرت بر گناه و نداشتن اسباب آن، خالى باشد. و اين امر براى وجوب است، پس توبه به مقتضاى اين دو آيه واجب است.
و امّا عقل - كسى كه معنى وجوب و معنى توبه را بداند در ثبوت و تحقّق وجوب توبه شك نمى‏كند
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 73
بيان مطلب اين است كه: معنى و حقيقت واجب چيزى است كه وصول به سعادت جاويد و نجات از هلاكت ابدى متوقّف بر آن است، و اگر سعادت و شقاوت به فعل و ترك چيزى تعلّق و ارتباط نداشته باشد وجوب آن معنى ندارد، پس واجب وسيله و دستاويزى است به سوى سعادت هميشگى. و شكّى نيست كه در خانه بقا و جاودانى سعادتى نخواهد بود مگر بالقاء خدا و انس به او، و هر كه از اين ديدار و وصال محجوب باشد از مشاهده جلال و جمال الهى محروم خواهد بود، و او ناچار شقى و بدبخت است، هم به آتش فراق مى‏سوزد و هم به آتش دوزخ. امّا آنچه آدمى را از لقاء خدا دور مى‏كند چيزى جز پيروى از شهوات نفسانى و غضب و انس به اين جهان فانى، كه از اين‏ها به گناهان تعبير مى‏شود، نيست. و انسان به ديدار خدا نزديك نمى‏شود مگر آنكه دلبستگى به كالاى فريبنده اين عالم را بگسلد و بكلّى به خدا روى آورد، و به وسيله پايدارى و مداومت ذكر در طلب انس به او باشد و با دوام و پيوستگى فكر در عظمت و جلال و جمال او به قدر توانائى محبّت او را بجويد. و شكّى نيست كه انصراف از راه دورى [از خدا] و شقاوت براى وصول به قرب [به خدا] و سعادت واجب است، و اين حاصل نمى‏شود مگر با توبه كه عبارت است از علم و ندامت و عزم، و معنى واجب همين است، پس توبه قطعا واجب است.