تتمه آيا در توبه توانائى بر گناه سابق شرط است
توبه از گناهى است كه مانند آن در گذشته واقع شده باشد، امّا ترك گناهى كه مانند آن تاكنون رخ نداده و عزم بر ترك آن در آينده توبه ناميده نمىشود، بلكه تقوا ناميده مىشود و صاحب آن را پرهيزكار (متّقى) نامند نه توبه كار (تائب)، و از اين رو درست است كه گفته شود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم از كفر پرهيزكار بود ولى درست نيست كه گفته شود از آن تائب بود. و مراد از «مانند گذشته» اعم است از اينكه در صورت يا درجه و مرتبه مثل آن باشد. پس پير فرتوتى كه در گذشته زنا و راهزنى از او سرزده، و اكنون توانائى بر آنها ندارد، اگر بخواهد از آنها توبه كند بايد از آنچه از لحاظ مرتبه و درجه مشابه و مماثل آنهاست، مانند تهمت زنا زدن و فحش دادن و دزدى و امثال اينها، توبه كند، زيرا توبه از عين آنها - يعنى خود زنا و راهزنى - با ناتوانى وى بر آنها معنى ندارد، و اگر توبه از مماثل چيزى در مرتبه و درجه، توبه از اين چيز بشمار نيايد لازم است كه باب توبه نسبت به پير فانى و هر كه گناهى از او سرزده و اكنون قدرت بر آن ندارد بسته باشد، و اين قول باطل است، زيرا باب توبه تا مرگ باز است، و به دليل سخن يكى از بزرگان كه در تعريف توبه گفته است:
«آن ترك اختيار كردن گناهى است كه مثل آن در گذشته از حيث مرتبه نه از حيث صورت از او سرزده، براى بزرگداشت خداوند و بر حذر بودن از خشم او». پس سخن او: «مثل آن در گذشته سر زده» براى احتراز از اين است كه به معنى ترك
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 70
گناهى گرفته شود كه مثل آن در سابق سر نزده، كه اين را توبه نمىنامند بلكه تقوا ناميده مىشود، و سخن او: «از حيث مرتبه نه از حيث صورت» براى اين است كه توبه شامل عمل گذشته كه اكنون بر انجام آن توانائى ندارد بشود، و بنا بر اين توبه عنّين (مرد ناتوان جنسى) از نگاه و مباشرت و امثال اينها توبه از زنائى است كه قبل از پديد آمدن ضعف و ناتوانى مرتكب شده است، ظاهرا بنابر دلالت توبه وى از آنچه اكنون بر آن قادر است، كه اگر بر زنا تواناهم بود آن را ترك مىكرد، به اين معنى كه توبه او با معرفت و يقين به ضرر زنائى كه قبل از حدوث ناتوانى جنسى مرتكب شده صادر گشته، پس اگر بر آن قادر هم بود ترك مىكرد.
ابو حامد غزالى مىگويد: «اگر بگوئى: آيا توبه عنين از زنائى كه پيش از حدوث ناتوانى جنسى مرتكب شده صحيح است؟ مىگويم: نه زيرا توبه عبارت است از پشيمانيى كه عزم را بر ترك آنچه بر انجام آن تواناست بر انگيزد، و آنچه بر انجام آن توانايست خود نابود شده است نه اينكه وى آن را ترك كرده است»، سپس مىگويد: «و ليكن مىگويم: اگر بعد از ناتوانى جنسى كشف و معرفتى برايش پديد آمد كه بدان وسيله ضرر زنائى را كه مرتكب شده دريافت، و از آن در دلش سوزش و حسرت و ندامت چنان بر انگيخته شد كه اگر شهوت آميزش باقى بود سوز پشيمانى آن شهوت را بر مىانداخت و بر آن غلبه مىكرد، من اميد دارم كه اين حالت گناه او را بپوشاند و عمل بد او را محو كند، زيرا در اين اختلافى نيست كه اگر وى پيش از حدوث ناتوانى توبه كرده و بعد از توبه مرده بود از تائبان بود، هر چند بر او حالتى حادث نشده كه شهوت بر انگيخته شود و اسباب شهوترانى فراهم باشد، وليكن وى به اين اعتبار تائب است كه ندامت وى تا آنجا رسيده كه اگر اراده زنا پديدار مىشد موجب انصراف قصد وى از زنا مىگرديد، پس در اين صورت محال نيست كه نيروى پشيمانى در مورد عنين تا اين اندازه برسد و خود نداند، زيرا هر كه چيزى را نخواهد به اندك بيمى خود را قادر بر ترك آن مىانگارد، و خداوند به درون او به مقدار پشيمانى او آگاه است، و شايد توبه او را بپذيرد، بلكه ظاهر اين است كه مىپذيرد. و حقيقت در اين همه بر مىگردد به اينكه ظلمت گناه به دو چيز از دل محو و زايل مىشود: يكى سوز پشيمانى، و ديگرى مجاهده و كوشش بسيار
علماخلاقاسلامى ج : 4 ص : 71
به ترك آن در آينده، و مجاهده با زوال شهوت ممتنع است، و ليكن محال نيست كه پشيمانى چندان قوى باشد كه بدون مجاهده بر محو آن قادر باشد، و اگر اين نبود مىگفتيم: توبه ما دام كه تائب بعد از توبه مدتى عمر نكند كه با خود در عين آن شهوت بارها و به دفعات بسيار مبارزه و مجاهده كند قبول نمىشود، و اين شرطى است كه ظاهر شرع بر آن دلالت دارد».
|