علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 11
فصل 1 مذمّت غرور
غرور و غفلت سرچشمه هر هلاكتى و مادر هر شقاوتى است، و از اين رو در باره آن مذمّت شديد در آيات و اخبار وارد شده است. خداى سبحان مى‏فرمايد:
«فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الحَيَاةُ الدُّنيا وَ لا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الغَرُورُ» 31: 33(لقمان، 33، فاطر، 5) «.. زندگى دنيا فريبتان ندهد و [شيطان‏] فريبنده شما را به خدا مغرور نسازد».
و مى‏فرمايد:
«وَ لكِنَّكُم فَتَنتُم انفُسَكُم وَ تَرَبَّصتُم وَ ارتَبتُم وَ غَرَّتكُمُ الامانِىّ حَتّى جاءَ أَمرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُم بِاللَّهِ الغَرُورُ» 57: 14(حديد، 14) «.. ولى شما خود را به فتنه افكنديد و منتظر مانديد و شك كرديد و آرزوها فريبتان داد و [شيطان‏] فريبكار نسبت به خدا مغرورتان ساخت».
و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:«حبّذا نوم الأكياس و فطرهم، كيف يغبنون سهر الحمقى و اجتهادهم، و لمثقال ذرّة من صاحب تقوى و يقين أفضل من مل‏ء الأرض من المغترّين».
«خوشا خواب زير كان و افطار كردنشان كه چگونه بيدارى احمقان و كوشش آنها را مغبون كرده‏اند [زيرا حمق موجب غرور به بيدارى و كوشش مى‏گردد]، و هر آينه ذرّه‏اى از عمل صاحب تقوا و يقين برتر است از عمل فريفتگان كه روى زمين را پر گرداند».
و امام صادق عليه السّلام فرمود: «فريفته، در دنيا مسكين و بينوا و در آخرت مغبون
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 12
و زيانكار است، زيرا برتر را به فروتر فروخته است، و از خود شگفت مدار، كه چه بسا به مال و تندرستى خود فريفته شوى و پندارى كه باقى خواهى بود. و بسا به درازى عمر و به فرزندان و يارانت غرّه شوى و گمان كنى كه به وسيله آنها نجات خواهى يافت. و چه بسا به جمال (يا حال) خود و به رسيدن به مقصود و آرزوى و هوى و هوس خويش مغرور گردى و پندارى كه صادق و درستكارى. و چه بسا به آنچه به مردم مى‏نمائى از پشيمانى بر تقصير كه در عبادت كرده‏اى فريفته شوى و شايد خداوند از دل تو خلاف آنچه مى‏نمائى داند. و بسا هست كه نفس خود را به تكلّف به عبادت وادارى و حال آنكه خداى اخلاص را مى‏خواهد. و چه بسا به علم و نسب خود افتخار كنى و حال آنكه از آنچه از احوال تو پنهان است و خداى تعالى به آن آگاهى دارد غافل باشى. و چه بسا پندارى كه خدا را مى‏خوانى و حال آنكه غير خدا را مى‏خوانى. و بسا هست كه گمان كنى كه ناصح و خير خواهى خلقى و حال آنكه آنان را براى خود مى‏خواهى به اينكه به تو تمايل پيدا كنند. و چه بسا خود را بنكوهى ولى در حقيقت خويشتن را مى‏ستائى».«»