علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 517
فصل 35 چگونه ريا عمل را تباه مى‏كند
اگر قصد و نيّت عمل بر اخلاص بوده و تا پايان استمرار داشته باشد سرور و شكفتگى خاطر بعد از ظهور و علنى شدن آن، نه قبل از آن، عمل را باطل نمى‏كند چنانكه بعضى از اخبار گذشته بر اين مطلب دلالت داشت، و نيز اگر اين شادى و نشاط براى يكى از مقاصد سابق الذكر باشد. ولى اگر اين شادمانى براى گمان حصول منزلت در دلها باشد گناه نوشته مى‏شود. و اگر آشكار شدن عمل بعد از انجام آن از جانب خود او و با باز گفتن آن همراه رغبت و شادى باشد بسا گفته شده است كه عمل او باطل است، زيرا حب باز گفتن آن دلالت بر اين دارد كه دل وى به هنگام عبادت از وجود رياى خفى خالى نبوده است. مؤيّد اين قول اين روايت است كه:
«مردى به پيغمبر اكرم (ص) گفت: روزه پيوسته دارم. فرمود: نه روزه‏دارى و نه بى‏روزه» و اين روايت ديگر كه: «ابن مسعود از مردى شنيد كه مى‏گويد: دوش سوره بقره خواندم. گفت: نصيب وى از آن همين بود».
امّا ظاهر اين است كه عمل او باطل نمى‏شود بلكه ثواب آن محفوظ است اگرچه به سبب ريائى كه بعد از فراغ از عمل از او صادر شده عقوبت مى‏شود. و دليل آن اين است كه اگر عمل تمام شد بطلان را نمى‏رساند، زيرا به آنچه انسان توجه و آگاهى ندارد مؤاخذه نمى‏شود، وگر نه تكليف به محال لازم مى‏آيد. و آن خبر اگر صحيح باشد، انكار پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم نسبت به روزه پيوسته آن شخص بوده نه براى اظهار آن. و سخن ابن مسعود اگر ثابت هم باشد حجّيّت ندارد.
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 518
و اگر عمل را با اخلاص و نيّت درست آغاز كرده ولى در اثناى آن بعضى از مردم بر آن آگاه شدند و براى او سرور و خوشحالى پيدا شد، چنانچه اطلاع مردم باعث عمل و مؤثّر در آن نباشد به طورى كه اگر كسى هم مطّلع نمى‏شد او عمل را با اخلاص و بدون سستى انجام مى‏داد، و نيز اگر شادى او براى يكى از مقاصد صحيحى كه قبلا ذكر شد باشد، عمل باطل نمى‏شود و گناهى هم مرتكب نشده، به دليل اخبارى كه گذشت. ولى اگر آگاهى مردم باعث عمل نبوده و ليكن براى يكى از مقاصد مذكور نبوده بلكه گمان مى‏برده كه با ظهور عمل به جاه يا مال مى‏رسد حق اين است كه عمل باطل است و او گناهكار شمرده مى‏شود به دليل عموميّت اخبار پيشين. و اگر اطلاع مردم باعث و مؤثر در عمل بوده اين رياى حرام است، خواه نيروى آن انگيزه نسبت به قصد تقرب بيشتر يا مساوى يا كمتر باشد، پس عمل باطل است و اگر عمل واجب و فريضه است بايد اعاده و قضا كند، به دليل اخبار سابق الذكر، و به دليل اين قول پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم: «عمل مانند ظرف است، اگر آخرش نيكو و خوش باشد اوّلش نيز چنين است». و نيز اين قول آن حضرت: «هر كه ساعتى با عمل خويش ريا كند، عمل قبل آن نيز باطل است».
امّا اين در عمل مركّبى است كه اجزاء دارد و صحّت آن متوقّف بر صحّت هر يك از آنهاست، مانند روزه و نماز و حج. و امّا عملى كه هر جزء آن مستقل است و صحّت بعضى از اجزاء موقوف بر صحّت بعضى ديگر نيست، مانند صدقه و قرائت قرآن، پس ريائى كه در اثنا پديد آيد همين عملى كه بعد از ريا واقع شده باطل مى‏شود و آنچه سابق بر آن بوده باطل نمى‏گردد، و پديد آمدن رياء نسبت به گذشته مانند پديد آمدن آن بعد از انجام عمل است. و اين حكم در موردى است كه ريا بعد از عقد نيّت طاعت بر پايه اخلاص پديد آمده، خواه تا پايان عمل از ريا باز نگشته، يا بعدا در اثناء عمل پشيمان شده و از ريا استغفار كرده باشد. و امّا همزمان با قصد و نيّت، كه مثلا نماز را با قصد ريا شروع كند، اگر با اين حال عمل را تمام كند بى‏شك گناهكار است و آن عمل مقبول نيست. و اگر در اثناى عمل پشيمان شده و از ريا بازگشته و استغفار نموده، مجرّد قصدى كه باعث اطلاع مردم براى بعضى از مقاصد صحيح كه گفته شد و خوشحالى به آن اشكالى ندارد و عمل را باطل
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 519
نمى‏كند، و اگر غير از اين باشد عمل فاسد و تباه است، و همه شقوقى كه ذكر شد در اين معنى يكسان است.