علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 503
فصل 31 اقسام ريا
ريا يا در عبادات است يا در غير عبادات. اوّلى مطلقا حرام است و صاحب آن مبغوض و مغضوب درگاه خداوند است و اصل عبادت را باطل مى‏كند زيرا كه اعمال به نيّات است. و قصد رياكار در عبادت فرمان بردن و امتثال امر خداوند نيست بلكه قصد و نيّت او رسيدن به مال يا جاه يا غرضى ديگر است پس مطيع امر خدا نيست و از عهده انجام تكليف برنيامده است، و علاوه بر اينكه عبادتش باطل است و از عهده تكليف بيرون نيامده به سبب ريا گناه جداگانه به گردن اوست، چنانكه آيات و اخبار بر اين نكته دلالت دارد، و بنا بر اين از كسى كه عبادت را از اصل ترك مى‏كند بد حالتر است، و چرا چنين نباشد كه رياكار در عبادت ميان استهزاء به خدا و تزوير و مكر جمع كرده، زيرا اين تصوّر بيجا را در ذهن مردم انداخته كه از اهل ديانت و مطيع امر خداوند است و حال آنكه چنين نيست.
و امّا ريا در غير عبادات، گاهى مذموم و گاهى مباح و گاه مستحب و گاه واجب است، زيرا بر مؤمن واجب است كه آبروى خود را حفظ كند و كارى نكند كه بر او عيب گيرند. بنابراين براى اهل مروّت روا نيست كه در انظار مردم به كارهاى پست پردازند اگرچه در خلوت جايز باشد، و هر كه خود را به لباس يا غير آن در چشم مردم بيارايد تا ايشان را ناخوش نيايد و او را سرزنش نكنند و پليد نشمرند براى وى مباح و جايز است، زيرا حذر كردن از رنج مذمّت ديگران مذموم نيست، جز اينكه اين امر به اختلاف زمانها و شهرها و اشخاص تفاوت مى‏كند، چه بسا بعضى از اقسام
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 504
ريا به غير عبادات نظر به وقت يا شخص يا شهرى مذموم است و از نظر ديگر مذموم نيست. روايت است كه: «رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم روزى مى‏خواست به جمع اصحاب آيد، در خم آب (بجاى آينه) نگاه مى‏كرد و عمامه و موى خود را مى‏آراست، شخصى گفت: يا رسول اللّه شما نيز چنين مى‏كنيد؟ فرمود: آرى، خداى تعالى دوست دارد كه بنده وقتى ميان برادران خود مى‏رود آراسته باشد». و امير مؤمنان عليه السّلام فرمود:
«هر يك از شما براى برادر مسلمانش چنان خود را بيارايد كه براى شخص بيگانه‏اى كه دوست دارد او را در بهترين صورت ببيند». امام صادق عليه السّلام فرمود: «جامه پاكيزه دشمن را سرافكنده مى‏كند». و روايت است كه حضرت شخصى از اهل مدينه را ديد كه براى خانواده خود چيزى خريده و به خانه مى‏برد، چون حضرت را ديد شرمسار شد، حضرت فرمود: اين را براى عائله خود خريده‏اى و به خانه مى‏برى، به خدا سوگند اگر [مذمت‏] اهل مدينه نبود دوست داشتم براى عائله خود چيزى بخرم و خود به خانه برم»«». مراد آن حضرت اين بود كه اگر بيم آن نمى‏رفت كه مردم بر او عيب گيرند همانند آن شخص عمل مى‏كرد جز آنكه چون چنين كارى در آن زمان بر او عيب شمرده مى‏شد براى او جايز نبود، ولى چون در زمان امير مؤمنان عليه السّلام عيب شمرده نمى‏شد، حضرت به آن كار مبادرت مى‏كرد و اين براى او ستودگى و منقبت و ضمنا تعليم به ديگران بود. پس معلوم شد كه ارتكاب و عدم ارتكاب بعضى كارها گاهى رياى پسنديده و گاهى رياى ناپسنديده است.